صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش

حاکمیت مسئولیت خود را در قضیه " مهسا امینی " بپذیرد . در سمت و سوی « عقلانیت » و « خرد ورزی » می ایستم !

تاملی بر اعتراضات ایرانیان از نگاه یک " معلم "

علی پورسلیمان/ مدیر صدای معلم

تحلیلی بر قتل مهسا امینی در گشت ارشاد و اعتراضات مردم ایران در صدای معلم

دانش آموزی در مدرسه دچار حادثه می شود .

چه کسی مسئول است ؟

دانش آموزی در کلاس مورد تنبیه بدنی معلمی قرار می گیرد و یا در محیط خارج از کلاس مورد تنبیه فیزیکی قرار می گیرد .

در هر دو مورد بالا ، مسئول مستقیم مسائل و عوارض پیش آمده برای آن دانش آموز ، « مدرسه » و مسئولان و ارکان آن هستند .

بسیاری از اوقات مشاهده کرده ام که در این موارد مسئولان مدرسه سعی کرده اند با توجیهات مختلف از زیر بار « مسئولیت » شان شانه خالی کنند .

معلمی که دانش آموز را تنبیه کرده با این که می داند عملش «غیر قانونی » و مهم تر از همه « انسانی » و « اخلاقی » نیست در توجیه « مسئولیت ناپذیری اش " چنین عنوان می کند که اگر در این گونه موارد حاضر به « عقب نشینی » شود دیگر قادر به ادامه کلاس و مدیریت آن نخواهد بود و بچه ها رویشان بیشتر شده و مطالبات دیگری را مطرح خواهند کرد .

در بیش از سه دهه تجارب حرفه ی « معلمی » بسیار کم و به ندرت شاهد « عذرخواهی » عوامل مدرسه بابت چنین مواردی و مشابه آن بوده ام .

معلمان و کادر مدرسه احساس می کنند اگر کمی به دانش آموزان « رو » دهند دیگر نمی توانند آنان را جمع و جور و به قول « خودشان » مدیریت کنند .

و اما در سوی دیگر ، همین معلمان و معاونین و مدیران بعضا سعی کرده و می کنند تا « نهادهای دانش آموزی » مانند « شورای دانش آموزی » را که می تواند تبلوری از مفاهیم دموکراسی ، تفکر انتقادی و گفت و شنود باشد را به انحای مختلف ، « بی اثر » کرده و « صندوق رای » را لوث و بی خاصیت کنند .

تحلیلی بر قتل مهسا امینی در گشت ارشاد و اعتراضات مردم ایران در صدای معلم

وزارت آموزش و پرورش هم نهادهای متصف به « دانش آموز » را عملا دولت ساخته ، فرمایشی و نمایشی ساخته است . هنگامی که خشم و نفرت جامعه و کلیت آن را قبضه کند دیگر کسی حوصله تحلیل و تعقل در روندها و فرآیندها را نخواهند داشت و « بردار » نیروها به سمت و سوی نامعلوم و تاریکی  خواهد چرخید .

آن ها انتظار دارند که این نهادها حرف های آنان را پژواک کنند و ساز مخالف نزنند .

« مهسا امینی » حدود یک ماه پیش توسط « گشت ارشاد » پلیس بازداشت و برای آن چیزی که « خودشان » آن را « ارشاد » می خوانند به مقر مربوطه منتقل شد .

پس از مدتی هم جنازه این « دختر ایرانی »  تحویل خانواده شد .

تحلیلی بر قتل مهسا امینی در گشت ارشاد و اعتراضات مردم ایران در صدای معلم

اخبار و گزارش ها نشان می دهند با وجود این همه اعتراض در سراسر کشور هنوز « حاکمیت » مسئولیت آن چه بر سر مهسا امینی آمده است را نپذیرفته و با توجیهات مختلف سعی کرده از زیر بار مسئولیت آن شانه خالی کند .

آیا اساسا این رویه مطابق « عقلانیت » است ؟

چرا افراد در جامعه ما در سطوح و لایه های  مختلف روش و عادت « حل مساله » را یاد نگرفته اند و همواره با عملکردشان سعی می کنند « یک مساله » را به « یک بحران » و یا « ابر بحران » تبدیل کنند ؟ حاکمیت هم که همواره از ادبیات ثابت و کلیشه ای و قالبی مانند « فقدان بصیرت » و « سوء استفاده ی دشمن » و... استفاده می کند باید که صداقت خود را در « پاسخ گویی در برابر عملکرد » به جامعه اثبات کند و دست از سنت های غلط گذشته بردارد .

چرا « لجبازی » به جای « تعریف مساله » که مهم ترین و شاخص ترین عادت « دوره کودکی » است رویه غالب و تعیین کننده در رفتار و منش « ایرانی » است ؟

برخی مقامات و مسئولان نظام جمهوری اسلامی به سیاقی که گفته شد بر این باورند که اگر در این موارد به فرض « کوتاه » آمده و مثلا امتیازی بدهند موجب پر روتر شدن معترضان شده و آنان مطالبات دیگری مطرح و پی گیری خواهند کرد .

شاید این نتیجه گیری منطقی و طبیعی باشد اما پرسش « من » به عنوان یک « معلم » از حکومتگران آن است که چرا و به چه دلیل از طریق « شیوه حکمرانی غلط » جامعه را به این جا و به « درجه جوش و با انفجار » رسانده اند ؟ و حاضر به اقرار به اشتباه و عذرخواهی و نشان دادن « صداقت » برای گشودن دریچه بسته ی « اعتماد » نیستند ؟

تحلیلی بر قتل مهسا امینی در گشت ارشاد و اعتراضات مردم ایران در صدای معلم

چرا به جای ساده کردن مساله عادت کرده ایم که آن را تا می توانیم « پیچیده » و  « لاینحل » نشان دهیم ؟

دقیقا همین انتقاد و ایراد در سوی مقابل به « جامعه » و به ویژه گروه ها و نهادهایی مانند دانشگاه ، استاد ، دانشجو ، معلم ، هنرمند ، سلبریتی ، ورزشکار و... وارد است که چرا و با توسل به مطالبه گری آگاهانه ، مستمر و کنش گری موثر و کم هزینه حاکمیت و دولت را وادار به تمکین در برابر مطالبات خود و در سطح « پایین تر » نکرده اند که اکنون و بعضا خواهان کنار رفتن کل سیستم می شوند ؟

این یک معادله دو سویه است .

چه تضمینی وجود دارد پس از زوال یک سیستم در اثر مولفه ها و گره های کور فرهنگی و اجتماعی ، دوباره همان سیستم قبلی در شکل و شمایلی دیگر توسط ارکان اجتماع باز تولید نشود ؟

اصطلاحی هم این روزها مد شده به نام : « وسط باز » .

تحلیلی بر قتل مهسا امینی در گشت ارشاد و اعتراضات مردم ایران در صدای معلم

فضا طوری رقم خورده است که یا باید در طرف « حاکمیت » بایستی و یا در سوی « متنفران از حکومت » .

در واقع ،؛ در این میان « حد وسطی » ترسیم و یا تعریف نمی شود .

این دقیقا همان روایت کهنه و البته ماندگار و نهادینه شده ی « صفر وصد » دیدن قضایا و یا « سیاه و سفید » دیدن مسائل است .

هنگامی که خشم و نفرت جامعه و کلیت آن را قبضه کند دیگر کسی حوصله تحلیل و تعقل در روندها و فرآیندها را نخواهند داشت و « بردار » نیروها به سمت و سوی نامعلوم و تاریکی خواهد چرخید .

تحلیلی بر قتل مهسا امینی در گشت ارشاد و اعتراضات مردم ایران در صدای معلم

البته که « شفافیت » و رعایت آن هم از سوی افراد جامعه و هم حکومتگران کنش خوب و موجه و قابل دفاعی است اما نخست باید مرز آن با افراط و خشونت روشن شود .

جامعه ی ایران و در مقیاس کوچک تر آن « معلمان » به ویژگی هایی مانند » محافظه کاری » ، « تظاهر » ، « دو رویی و چند پهلو بودن » ، « تضاد میان گفتار و کردار » و نظایر این ها شناخته می شوند . مستندات تاریخی هم چنین وضعیتی را تایید می کنند . چرا به جای ساده کردن مساله عادت کرده ایم که آن را تا می توانیم « پیچیده » و  « لاینحل » نشان دهیم ؟

شواهدی که نشان دهند این گونه صفات در ایرانی ها ریشه کن شده و رنسانس فرهنگی رخ داده نیز مشاهده نمی شوند .

از نظر من ، افراد و جریاناتی که دیگران را متهم به « وسط بازی » می کنند نخست باید تعریف خود را از « شفافیت و صداقت » ارائه کنند .

حاکمیت هم که همواره از ادبیات ثابت و کلیشه ای و قالبی مانند « فقدان بصیرت » و « سوء استفاده ی دشمن » و... استفاده می کند باید که صداقت خود را در « پاسخ گویی در برابر عملکرد » به جامعه اثبات کند و دست از سنت های غلط گذشته بردارد .

وقتی جامعه مسئولیت پذیری و صداقت حاکمان را در عمل مشاهده کند دیگر نیازی به این همه هزینه های بی مورد و لشگر کشی های خیابانی برای آن که اثبات کند « من بیشتر هستم  و دارم » نخواهد داشت .

تحلیلی بر قتل مهسا امینی در گشت ارشاد و اعتراضات مردم ایران در صدای معلم

یکشنبه, 24 مهر 1401 17:27 خوانده شده: 851 دفعه چاپ

نظرات بینندگان  

پاسخ + +8 0 --
محمد باقر شیبانی 1401/07/24 - 19:28
انصافا در این 43 سال که از عمر انقلاب می گذرد ،مردم امتیازات زیادی به حاکمیت دادند.من جمله هر وقت از مردم خواستند آنها به صحنه آمدند،مشت گره کردند،کودتاها و ترورهای اوائل انقلاب را مردم فرو نشاندند، بسیج شدند و در 8 سال جنگیدند،به صف روغن نباتی و قند رفتند و دم نزدند و اعتراض نکردند و موقعیت حاکمیت را در هر شرائطی درک کردند.امروز وقت آن رسیده که حاکمیت مقداری امتیاز به مردم بدهد و اعتراض آنان رابشنود، حقوقشان را قدری ارج نهد ،اگر نیروی حکومتی تخطی کرده ،به سزای عملش برسد،قدری شفاف تر عمل کند،شما ببینید برای جلوگیری از یک منکر و پوشاندن دو شاخ مو،از آن روز تا الان،هزاران منکر در کشور ایجاد شده.حکومت اگر لااقل امتیازی به مردم نمی دهد و صدایشان و اعتراض بوقشان و فریاد اعتراض سکوتشان را نمی خواهد بشنود، لا اقل از انگ زدن با نام اغتشاش به هر معترض وسخن نقادانه اش بپرهیزد. این است مسیر تدبیر.
پاسخ + +2 -2 --
سازمان 1401/07/24 - 23:48
درود جناب پور سلیمان
متاسفانه چند وقتی است حرف و عملتان نمی خواند...
در مورد سازمان نوسازی مدارس و شیوه مدیریت آن این چند وقت چه میزان به شما مراجعه شده و یا مطلب ارسال گردیده است؟؟؟
شما اخیرا یک بام و دو هوا برخورد می کنید.مگر ادعای رسانه آزاد نمی کنید.چگونه است نقد انتصاب یک مدیر ناحیه استانی در سایت شما جایگاه دارد ولی انتقاد به یک نحوه مدیریت هیچ جایگاهی ندارد...این همه وزیر را می کوبید و نمایندگان مجلس را.خوب نیک می دانید که کار چاق کن و واسطه گر اینها چه کسی است، پس خواهشاً یا وزیر و مدیریت وزارتخانه را نقد نکنید بابه همه ارکان آن اجازه نقد دهید..‌‌شاید این نتیجه گیری منطقی و طبیعی باشد اما پرسش « من » به عنوان یک « کارمند » از مدیران آن است که چرا و به چه دلیل از طریق « شیوه حکمرانی غلط » جامعه را به این جا و به « درجه جوش و با انفجار » رسانده اند ؟ و حاضر به اقرار به اشتباه و عذرخواهی و نشان دادن « صداقت » برای گشودن دریچه بسته ی « اعتماد » نیستند ؟
پاسخ + 0 0 --
علی پورسلیمان 1401/07/25 - 09:18
دوست عزیز

سلام

خط مشی این رسانه تغییری نکرده است .

به دلیل وسعت و پیچیدگی آموزش و پرورش خیلی موضوعات و مسائل هستند که مورد واکاوی و پرسش قرار نمی گیرند .

البته ایده آل است که همه مسائل زیر ذره بین قرار گیرند .

نوسازی و عملکرد آن هم در این حوزه قرار می گیرد .

قبلا هم گفته ایم نقد عملکرد افراد و نهادها برای همه محفوظ است .

آیا شما نقدی ارسال کردید ؟ و ما کار نکردیم ؟

البته صدای معلم نقدها را با مشخصات نویسنده کار می کند چون اساس کار ما بر « شفافیت » است .

این انتظار را هم نداشته باشید که صدای معلم برای هر موضوعی گزارش بنویسد و نقد کند.

پایدار باشید .
پاسخ + +1 0 --
بازنشسته 1401/07/25 - 00:30
متأسفانه امروزه مملکت و ملت با فرهنگی که زیبایش از قدیم الایام درخشیده ، شده بازیچه فرهنگ ها و ملتها و ممالک دیگر و آنهم بیشتر ناشی از تفکرمسؤلانی است که قدرت تشخیصشان در چهار چوبه اتاق های بسته است و ارتباطی با جامعه خود و نیازهای جامعه خود ندارند و یا دلبسته قدرت خود و ثروت های باد آورده و بی اذیت خود شده اند و همه چیز را از خود و برای خود میدانند و سایرین را افرادی میدانند که باید رهرو بدون و چرا شان باشند در غیر اینصورت دشمن یا ضد انقلاب میدانند
پاسخ + +1 0 --
بازنشسته 1401/07/25 - 00:53
حکومتداری ملتی با فرهنگ و خردمند و به روز ، مسؤلانی خردمند و به روز را میخواهد وامروزه دنیا بسوی علم نانو قدم گذاشته و مغز های نانویی میخاد نه مغزهای که حتی برای بیست سال گذشته هم سوادشان کم میارد
پاسخ + 0 -1 --
معلمناامیدشده 1401/07/25 - 04:10
حاکمیت یک دست شده اصولگراها و اجرایی شدن طرح صیانت و حذف اینترنت جهانی و جایگزینی اینترانت بجای اینترنت و روبیکا و...به جای اینستاو واتس آپ و...
خدا خودش کمکمون کنه ...
پاسخ + 0 0 --
علی پورسلیمان 1401/07/25 - 09:21
درود بر شما

اگر قرار است « تغییری » رخ دهد باید توسط « ما » صورت گیرد و مستمر باشد .

روی نیروهای ماوراء الطبیعه هم خیلی حساب نکنید !

پایدار باشید .
پاسخ + +1 -1 --
علی 1401/07/25 - 15:54
مرد حسابی تو اصلا معلومه کی هستی !؟ واقعا صدای معلمی !؟ من نمیدونم چرا دیواری کوتاه تر از معلم نیست ......! نمره رو که برداشتن، همه که باید بلا استثنا قبول بشن ، کسی نباید اخراج بشه ، نازکتر از گل هم به دانش آموز نباید گفت ، فقط میگن نزن اما هیچ راه کاری برای کنترل دانش آموزان متمرد ارائه نمیشه ....در مملکت جهال یا افراطه یا تفریط، ! یه زمانی به شلنگ و فلک میبستن الانم حتی حق نداری یه تنبیه خیلی جزیی بکنی .... و جالبه که هر کس در وظیفه خودش تو هر ارگانی قصور کنه مقصرش معلمی هست که ۴۴ ساله داره ظلم و دروغ و تبعیض و تخریب و تزویر میبینه ...! در ضمن مصداق آزار دانش آموز در بی مهری هایی است که رژیم و ملت نسبت دانش آموزان دارند و این نا گفته پیداست! کافیه یه نگاه به وضع نظام آموزشی بندازید وووو
پاسخ + 0 0 --
علی پورسلیمان 1401/07/25 - 16:20
آقای علی

1- من کسی نیستم اما نام ام را در ابتدای یادداشت نوشته ام .

2- در جامعه ی سالم و متعادل هیچ گونه دیوار و حصار و مرزبندی وجود ندارد .

معلمی هم یک حرفه است و مانند دیگران می تواند و ممکن است اشتباه کند پس چیزی را نباید بی جهت « مقدس » کرد .

3- بدون تردید ، هر کسی در هر سطح و مقامی که دست به « خشونت » می برد نه نشانه قوت و اقتدار و بلکه و صد البته نشان از ضعف او دارد .

حاکمیتی که فرضا به مدرسه حمله می کند و دانش آموز را بازداشت و تهدید می کند بدانید که نشان از ضعف او دارد .

به همین ترتیب معلمی که برای مدیریت کلاس دست به تنبیه و خشونت می برد نشان می دهد که عرضه کلاس داری ندارد و قافیه را باخته است .

4-اگر به قول شما معلم 44 سال دارد ظلم می بیند و حرف زور می شنود ؛ « آدرس » را ابتدا باید در « خود » او جست و جو کرد !( در یادداشت به تفصیل شرح داده ام )

چون گام به گام ، گام پس نهاده و از حقوق و جایگاه خود پاسداری نکرده است .

پایدار باشید .
پاسخ + 0 0 --
اردبیل 1401/07/26 - 15:38
چرا هر زمان که مردم اقدام به اعتراض می کنند پای آمریکا و اسرائیل و ... به میان می ایدو بر ناکارآمدی و فساد حاکم در سیستم حکومتی اشاره نمی شود؟ در ناآرامی های اردبیل مدیرکل وقت کلام اله صفری دست نشاندۀ سید کاظم موسوی نماینده بی سواد که خود انواع بیماری های زمینه ای را دارد می باشد از سویی در اردبیل خاندان صفری همه پست های مدیریتی اعم از شهرداری، شورای شهر و ... را قبضه کرده اند. بعد از اعتراضات سراسری برای نشان دادن ولایتمداری اش به امام جمعه و استاندار اردبیل که نسبت عمو و برادر زاده با هم دارند و همچنین فرمانده سپاه و مقامات کشوری....
پاسخ + +1 0 --
اردبیل 1401/07/26 - 15:45
.... دانش آموزان را بدون اخذ اجازه از اولیائشان و بدون اطلاع قبلی آنها به محل عالی قاپو می برد و برخی از دانش آموزان به نشانه اعتراض در مدرسه می مانند و به مراسم نمی روند و در مدرسه شاهد که خود از دختران خانواده های شاهد و ایثار گر هستند مدیر مدرسه به دستور صفری از پلیس یگان ویژه می خواهد که به مدرسه سورش ببرند و آنها پس از ورود به ضرب و شتم دانش آموزان دختر می پردازند و با آن حرکت ددمنشانه پلیس یکی از دانش آموزان دچار تشنج می شود و آمبولانس وارد مدرسه می شود که کلیۀ مستندات آن موجود است و یکی از دانش اموزان که به خاطر ضرب و شتم پلیس به کما رفته است فوت می کند و پس از آن روز اعتراضات هزاران نفری سراسر اردبیل را فرامی گیرد و مردم به خیابان ها می ایند و با پلیس درگیر می شوند.
پاسخ + 0 0 --
اردبیل 1401/07/26 - 15:45
.... دانش آموزان را بدون اخذ اجازه از اولیائشان و بدون اطلاع قبلی آنها به محل عالی قاپو می برد و برخی از دانش آموزان به نشانه اعتراض در مدرسه می مانند و به مراسم نمی روند و در مدرسه شاهد که خود از دختران خانواده های شاهد و ایثار گر هستند مدیر مدرسه به دستور صفری از پلیس یگان ویژه می خواهد که به مدرسه سورش ببرند و آنها پس از ورود به ضرب و شتم دانش آموزان دختر می پردازند و با آن حرکت ددمنشانه پلیس یکی از دانش آموزان دچار تشنج می شود و آمبولانس وارد مدرسه می شود که کلیۀ مستندات آن موجود است و یکی از دانش اموزان که به خاطر ضرب و شتم پلیس به کما رفته است فوت می کند و پس از آن روز اعتراضات هزاران نفری سراسر اردبیل را فرامی گیرد و مردم به خیابان ها می ایند و با پلیس درگیر می شوند.
پاسخ + 0 0 --
اردبیل 1401/07/26 - 15:52
حال باید پرسید که در این بحران به وجود آمده چه کسی مقصر است؟ آمریکا و اسرائیل و شبکه های اینترنشنال و ...
مردمی که به خاطر مرگ دختری بی پناه و یورش پلیس یگان ویژه به محیط آموزشی به خیابان آمده اند
یا مدیر کل احمق و بی لیاقت که از طریق روابط فامیل سالارانه به این پست منتسب شده و به خاطر خودنمایی اقدام به برگزاری این همایش مفتضح در شرایط بحرانی جامعه نموده است؟
در شهر کوچکی مثل اردبیل خاندان ... با یک مافیای قدرت و روابط فسادزا چه اعمالی که مرتکب نمی شوند و نوچه هایشان چه شرایط ناعادلانه دهشتباری برای مردم خلق نکرده اند؟ چه کسی پاسخگوست؟
پاسخ + 0 0 --
بازنشسته 1401/07/26 - 16:45
ظاهرا دشمنی با امریکا و اسرائیل داریم ولی در خفا برادر تنی و معتمدان مملکت مان هستند و ملت هم باید رقاص خوب مسؤلان خدوم باشند برای مرگ گفتن ها
پاسخ + 0 -2 --
علی 1401/07/26 - 18:55
حرفای شما بوی مدینه فاظله افلاطون میده تو این مملکت همه روی منبر هستن و کارشون هم مقصر جلوه دادن هر کیه جز خودشون ،،، شما که میگی تنبیه یک دانش آموز حتی در حد جزیی نشان از ضعف معلم و بی عرضه گی او دارد ! از شما می پرسم آیا خدا هم که بندگان را تهدید و مجازات میکند اونم عذاب الیم ، نعوذ بالله آیا نشان از ضعف و بی عرضگی او دارد !!!! نظام خلقت بر پایه پاداش و مجازات بنا شده ، پس شما که مرد حسابی هستی اول سعی راه کاری بدی که در عمل موثر باشه بعد چیزی رو زیر سوال ببری ..... این تجربه حتی در کشورهای غربی شکست خورده ، در ضمن اون چیزی که شما اسمشو گذاشتی خشونت از نظر من تنبیه و تنبه است البته در حد کنترل شده نه زیاده روی ...از همه اینها گذشته من به ندرت اونم شاید دیدم باشم که شما از معلمی که مورد خشونت اولیا و دانش آموزان قرار گرفته دفاع کنید . ! و فقط دنبال این هستید که با دانش آموزان مناطق محروم عکس یادگاری بگیرید و ژست بیاین! !!!!
پاسخ + 0 0 --
علی پورسلیمان 1401/07/26 - 22:42
آقای علی

سلام

1- « مدینه فاضله » صحیح است .

البته من دنبال این نیستم .

داشتن یک زندگی نرمال ( معمولی ) و برخورداری از « حقوق شهروندی » کفایت می کند .

2- منظور من تنبیه بدنی است .

آیا شما خودتان حاضر می شوید برای کار اشتباهی که صورت گرفته است ؛ این کار را با خودتان و یا اعضای خانواده تان انجام دهند ؟ آیا حاضر هستید برای خطای صورت گرفته شما و خانواده تان را در ملاء عام برای عبرت دیگران تادیب کنند ؟

پس ؛ شعار ندهید !

3- کدام تجربه در کشورهای غربی شکست خورده است ؟ دقیق و مستند توضیح دهید .

4- شما هم می توانید به مناطق محروم بروید و در میان فقر و بیچارگی مردمان در آن شرایط سخت و دهشتناک عکس یادگاری بگیرید البته به شرط آن که دنبال نمایندگی مجلس و.... نباشید و سمت دولتی هم نداشته باشید !

پایدار باشید .
پاسخ + 0 0 --
محمد باقر شیبانی 1401/07/27 - 07:46
پاسخ علی پیرامون ماهیت پارادوکس در گزاره ای که فرمودید:از شما می پرسم آیا خدا هم که بندگان را تهدید و مجازات میکند اونم عذاب الیم ، نعوذ بالله آیا نشان از ضعف و بی عرضگی او دارد !!!!
اون خدایی که حق عذاب دارد ،به جهت ناسپاسی بندگان از تفضل بی شائبه و بی حدش است،که به بندگان داده است.اما بندگانی که حق عذاب و تنبیه بنده ای دیگر را برای خود محفوظ می دارند کدام تفضل و کدام نعمت را به او بخشیدند و او ناسپاسی کرد و باید مجازات شود؟ثانیا بهشت یاعذاب الیم را خود انسان فراهم می آورد نه خدای تبارک. پس فراهم آوردن عذاب الیم توسط انسان برای خودش و دیگران نهایت بی عرضگی او و فراهم آوردن بهشت به سبب سپاس،برای خود و دیگران با عرضگی او را اثبات می کند.(انا هدیناه السبیل اما شاکرا و اما کفورا).از سنتهای الهی برداشت اشتباه نکنید و قضاوت و تفسیر به رای نفرمایید.
پاسخ + 0 0 --
ناشناس 1401/07/28 - 05:27
آقای شیبانی متوجه منظور شما نشدم عذاب عذاب است حال توسط خدا باشد یا بنده او انسانی که از بهشت رانده شد ودر این دنیای پراز رنج قرارگرفت یعنی هرلحظه تنبیه می شود پس نمی توان به بهانه فضل یا چیز دیگربرآن سرپوش گذاشت
پاسخ + +2 0 --
ناشناس 1401/07/27 - 14:03
اعتمادعمومی به مسئولان ازبین رفته علت اصلی آن تناقض درعمل وحرف مسئولان است ازیک طرف آموزه های دینی را تذکرمی دهند از طرف دیگر مرتب دروغ می گویند ازیک ژرف از دشمنی آمریکا با ایران وتحریم های آن کشور می گویند از طرف دیگر فرزندان وخودآن ها تابعیت آمریکا دارند ودر آمریکا زندگی می کنند درفضای تضاد هیچ اتفاق سازنده ای نخواهد افتاد
پاسخ + 0 -2 --
علی 1401/07/28 - 13:02
۱_ منظور من هم همان تنبیه بدنیه که در حد متعارف و بدون آسیب رساندن لازمه ...
۲_ این شما هستید که مرتب شعار می دهید و روی منبر نشستید و نظر میدید و هیچ راه کاری ندارید جز کلی گویی !
۳_بله خانواده من هم اگر در ملا عام اشتباه فاحش کنه و به هیچ اخطاری توجه نکنه که هیچ ،تازه خیالش راحت باشه اگه هر غلطی بکنه برخورد خاصی باهاش نمیشه و ووو بنابراین تو همون ملا عام باید مجازات شه
۴_ اما منظور از تجربه شکست خورده کشورهای غربی ،همان تجربه زیاده روی در برخوردهای به اصطلاح دموکراتیک با خاطیان است چه بزرگسال و چه نوجوان ! بطور مثال حذف مجازات اعدام که از نظر برخی کشورها مصداق خشونته، ، !! اما گاهی لازمه ...
۵ _ در ضمن شما پاسخ سوال قبل منو ندادید که اگه تنبیه بده و اگه نشانه ضعفه پس چرا خدای ارحم الراحمین تنبیه میکنه و قصاص رو مایه حیات میدونه !؟ از نظر شما مطمعنا خدا هم خشونت طلبه !! خواهشا کاسه داغتر از آش نشوید
۶_ من یه معلم معمولی در منطقه محروم هستم همان مدارسی که شما فقط برای گرفتن عکس یادگاری بهش سفر میکنید ...
پاسخ + 0 0 --
علی پورسلیمان 1401/07/28 - 13:19
آقای علی

کدام راهکار ؟

1- مگر وظیفه رسانه و یا روزنامه نگار ، راهکار ارائه کردن است ؟

نقش رسانه در حوزه ی « رکن چهارم دموکراسی » تعریف می شود .

رویکرد و خط مشی ما نقد وضعیت جاری و فرآیندها است .

ما طرح مساله می کنیم و کارشناسان و مدیران کلی و معاونینی که پشت میز لم داده و حقوق های آن چنانی می گیرند ؛ باید راهکار پیدا کنند .

2- اصلا در ایران ، « دموکراسی » هست که شما روی میزان و مقدارش چانه می زنید!


3- من تحلیل گر حوزه آموزش هستم .

بحث را به مسائلی نکشید که در آن هیچ گونه اشتراک نظری نیست .

4- اگر شما معلم مناطق محروم هستید ، تاکنون چند گزارش و خبر و یادداشت در رسانه ها در مورد مدارس و یا مدرسه خودتان کار کرده اید ؟

اگر دوستان فرهنگی در آن مناطق به وظیفه کنش گری و مطالبه گری خود عمل می کردند دیگر نیازی به آمدن و ژست گرفتن امثال پورسلیمان نبود !

پایدار باشید .
پاسخ + 0 -1 --
علی 1401/07/28 - 13:12
آقای شیبانی، قصاص و تعذیر و تنبیه مختص خداست اما همون خدا به بنده خودش محول کرده .... وقتی حضرت ایوب قسم خورد که زن خودش رو تنبیه کنه خدا بهش گفت با یه دسته چوب نرم اونو تنبیه کنه ...در ضمن سراسر قرآن بیانگر این نکته و پیام است که هر کار درستی پاداش و هر کار نادرستی جزا داره ،این سنت خداست ، در حقیقت این شما هستید که دارید سنت خدا رو تفسیر به رای میکنید منظور من این بود که در نظام تربیتی حتی در قرآن روش خدا هم یه جاهایی بر تنبیه است ... همون خدایی که حقش در بخشش بندگان مسلمه میاد و بخشش بندگان را مشروط به گذشت بنده ای دیگر میکند وگرنه قصاص حق مسلم هر فرده ...
و اینجا منظور من هم مجازات سخت نیست بلکه همون تنبیه های جزیی و بدون آسیب زدنه که در خانواده ها هم زمانی لازم میشه ..و منم مخالف اسیبم. ....شما بگو اگه دانش آموزی در مدرسه مختلط توسط دانش آموز دیگری بارها لمس بشه و دانش آموز خاطی هم مرتب انکار کنه و اداره هم سند و مدرک بخواد اما این قضیه به نوعی برای معلم ثابت شده باشه به نظرتون باید چکار کرد ،،،!!؟؟؟ هر وقت جواب منو دادی بعدا شعار بده ،،، هم شما و هم آقای سلیمان پور
پاسخ + 0 0 --
محمد باقر شیبانی 1401/07/28 - 15:06
عزیز من راهکار شما تا امروز در فلسفه های تربیتی زیادی اعم از اسکولاستیک و توتالیتر و فلسفه کلیسا و تربیت هندوانی و بودایی و ذالک اعم از شرقی و غربی تجربه شده و منتج نبوده و اوضاع را بدتر کرده و به جای خدا حکم رانده شده و به جای خدا تام الاختیار فرض شده است و دیگر راه بر خطاهای آزمونی نمی ماند.همان ایوب پیامبر وقتی مردم قبولش نکردند شهر را ترک کرد.کسانی هم که امروز مردم قبولشان ندارند بهترکه همان بکنند.ضمنا در کار تربیتی هیچ اجباری نباید باشد و هیچ تنبیهی چرا که اصل و اساس بر جذب است و رشد انسان نه بردفع وعدم رشدش.آن مسائل قصاص واعدام وغیر ذالکی که مد نظر شماست اموری غیر از تربیت با نام (کنترل قهری جامعه) مد نظراست.حال اگر جامعه ای چون لائیتسه باشد و آزاد و از تربیت مد نظر شما هیچ خبری در آن نباشد آن وقت هم خواهید توانست دم از تنبیه و تربیت مد نظرتان بزنید.به قوانین یک جامعه و تحقق بالنسبه اکثرآن باید اندیشید ،نه هر زمان که دوست داشته باشیم و بر وفق ما باشد همان مقدار جزئی مد نظر را اجرا کنیم.به مفهوم تربیت بیشتر بیندیشید.
پاسخ + 0 0 --
محمد باقر شیبانی 1401/07/28 - 18:31
دنباله پاسخ:
تعزیر درست است.
پاسخ سوال پایانی شما:
اولا:پرهیز از تنبیه و پرهیز از برخورد خشن تحت هر شرائطی.
ثانیا:صحبت در خلوت با شخص خاطی و بیان حسن و قبح عملش توأم با شگردهای نحوهء بیان،حالات چهره،و تشخص بخشی به دانش آموز خاطی و ایجاد باور درست در او.
ثالثا:صحبت با والدینش و بیان قوانین.
رابعا:در صورت تکرار ،تهدید به جداسازی او و تغییر مکان.
این مسائل در طول خدمتم برای همکارانم و مدیرهم رخ داده وحل آن به من ارجاع داده شده ودر حل مسئله راهکار اول و دوم جواب داده است.معلم و مدیری اگر واقعا معلم باشد و راهکار بداند حل این مسئله چندان سخت نیست و برای حل مشکل هم، اداره را بهتر از خود نمی بیند.مطالعات معلم در بعد اجرای قوانین و فرهنگ تربیتی و روانشناسی تربیتی باید بیشتر شود و عیب را در خود بیشتر ببیند و آنرا مرتفع سازد تا شخصیتش مورد پذیرش دانش آموزانش فرار گیرد.
پاسخ + 0 0 --
ناشناس 1401/08/02 - 15:47
رحمت الله بیگدلی ، فعال سیاسی اصلاح طلب نوشت :
در باره گریه ۱۰ دانشجو بابت حضور دختران و پسران در سلف سرویس دانشگاه شریف
حضور انور این دانشجویان عزیز عرض می کنم که دو عکس پیوست را ببینند. هر سال میلیون ها زن ومرد به صورت مختلط مراسم عبادی حج و راهپیمایی اربعین را به جا می آورند و بعضا در کنار هم می خوابند! تذکری به خدا ندارید؟
پاسخ + 0 0 --
ناشناس 1401/08/02 - 20:03
دامن اعتراض را خودشان شعله ور می سازند. یک مثال

عیسی زارع پور وزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات در گفت و گو با خبرنگار گروه علم و پیشرفت خبرگزاری فارس در پاسخ به این سوال که آیا مصوبه ستاد تنظیم بازار درباره اخذ هزینه بابت خدمات مکالمه صوتی تلفن ثابت که توسط مخابرات اجرا شد و سپس با مخالفت شورای رقابت مواجه شد، نیاز به ابلاغ از سوی وزارت ارتباطات نداشت؟ گفت: کمیسیون تنظیم مقررات ارتباطات هنوز مصوبه ستاد تنظیم بازار را به شرکت مخابرات ایران ابلاغ نکرده بود و در آستانه ابلاغ بود که مخابرات این مصوبه را بدون هماهنگی و به شکل غیرقانونی اجرا کرد.
پاسخ + 0 0 --
ناشناس 1401/08/02 - 20:06
مثالی دیگر، سلب آزادی فرد در انتخاب نام فرزند

اسامی ممنوعه برای فرزندان اعلام شد. تشخیص نام‌های ممنوع با شورای عالی ثبت احوال است و این شورا نمونه‌های آن را تعیین و به این سازمان اعلام می‌کند.
پاسخ + 0 0 --
ناشناس 1401/08/03 - 10:38
حسین مرعشی: نظام قدرت دارد در برابر اغتشاشات خیابانی از خودش دفاع کند/ مطالبه گری نباید کشور را به سمت انسداد سیاسی ببرد
پاسخ + +1 0 --
ناشناس 1401/08/04 - 08:07
توییت تند حمید رسایی
وحشی بازی اراذل در دانشگاه شریف را اینگونه تمام کنید

به گزارش همشهری آنلاین، حمید رسایی نوشت: اراذلی که به اسم دانشجو هر روز به بهانه ای دانشگاه شریف را متشنج می کنند، دنبال بهانه ای برای اخراج و در گام بعد اقامت گرفتن در اروپا هستند.
راه مواجه با آن ها مطابق ضوابط دانشگاه، ابتدا اخراج و سپس ممنوع الخروجی ۱۰ تا ۱۵ساله است. باور کنید وحشی بازی در محیط دانشگاه تمام می شود.
پاسخ + 0 0 --
ناشناس 1401/08/05 - 15:41
ابراهیم فیاض، جامعه‌شناس و استاد دانشگاه، مهمان برنامه سند چشم‌انداز در شبکه چهار سیما بود که پس از دقایقی از برنامه اخراج شد. البته در حضور او صدای میکروفون متصل به گوش مجری می‌آمد که مشخص نبود از پشت صحنه چه تذکری به او می‌دهند و بعد از کات اولیه به بهانه نظرسنجی، فیاض با سرعت از برنامه حذف شد.
پاسخ + 0 -2 --
جمعی ازفرهنگیان ۱۱ 1401/08/09 - 02:11
اینها شما گفتید اعتراض نیست اغتشاش است اعتراض تعریف دارد. بیان علت فوت مهسا چه ربطی به اغتشاش تخریب اموال مردم آدم‌کشی و ترور دارد شایسته است در پس هر حادثه ای پشت پرده آن را افشا کنید و الا بیان صورت مسئله مشکلی را حل نم کند مگر قرار است برای فوت یک نفر ده ها نفر کشته شوند با این همه خسارت...شمااشتباه می کنیدکه اسمش را لشکر کشی می گذارید .این حضور مردم و اعتراض به اغتشاشگری ست و حمایت از انقلابشان. اگرچه این لشگر کشی به زعم شما باید روز اول و همزمان با اغتشاشات صورت می گرفت...
اینبهر حال برگردیم و سخنان نسنجیده یک مدیر منطقه را بخوانید و در کنار مطالب خودتان بگذارید و خواهید دید که نگرش مردم و جامعه به جایگاه معلم چه خواهد بود.معلم یک آدم مفلوک و از همه جا رانده و بدبخت که از روی ناچاری معلم شده و در فیلم ها و جامعه و چشم دانش آموز و اولیا هم انسانی بدبخت و محتاج و در پایین ترین قشر جامعه دیده می شود حالا اسخنان نسنجیده را بخوانید و قضاوت کنید که دیگر چه چیزی برای معلم باقی می ماند:
روز یکشنبه هفته قبل مدیر آموزش وپرورش
ادامه
پاسخ + 0 0 --
علی پورسلیمان 1401/08/09 - 12:40
دوست عزیز

1- شما می توانید فقط از طرف خود صحبت کنید .

اگر نماینده جمع هستید باید مشخصات داشته و این نمایندگی محرز شود .

البته در جامعه ی ایرانی با خوی استبدادی مرسوم است که هر کسی خود را عین جمع بداند !

2- برداشت شما محترم است اما من اسم آن را اعتراض و یا ناآرامی ( UNREST - PROTEST ) می گذارم .

وقتی حکومت نسبت به اعتراض های مدنی بی تفاوت باشد نهایتا به شورش و یا انقلاب ختم می شود .


3- مدیریت جمهوری اسلامی در این اعتراضات قابل قبول نبوده است .

اگر متن را با دقت مطالعه کرده باشید در جایی نوشته ام :

« چرا افراد در جامعه ما در سطوح و لایه های مختلف روش و عادت « حل مساله » را یاد نگرفته اند و همواره با عملکردشان سعی می کنند « یک مساله » را به « یک بحران » و یا « ابر بحران » تبدیل کنند ؟

چرا « لجبازی » به جای « تعریف مساله » که مهم ترین و شاخص ترین عادت « دوره کودکی » است رویه غالب و تعیین کننده در رفتار و منش « ایرانی » است ؟

برخی مقامات و مسئولان نظام جمهوری اسلامی به سیاقی که گفته شد بر این باورند که اگر در این موارد به فرض « کوتاه » آمده و مثلا امتیازی بدهند موجب پر روتر شدن معترضان شده و آنان مطالبات دیگری مطرح و پی گیری خواهند کرد .

شاید این نتیجه گیری منطقی و طبیعی باشد اما پرسش « من » به عنوان یک « معلم » از حکومتگران آن است که چرا و به چه دلیل از طریق « شیوه حکمرانی غلط » جامعه را به این جا و به « درجه جوش و با انفجار » رسانده اند ؟ و حاضر به اقرار به اشتباه و عذرخواهی و نشان دادن « صداقت » برای گشودن دریچه بسته ی « اعتماد » نیستند ؟
چرا به جای ساده کردن مساله عادت کرده ایم که آن را تا می توانیم « پیچیده » و « لاینحل » نشان دهیم ؟

دقیقا همین انتقاد و ایراد در سوی مقابل به « جامعه » و به ویژه گروه ها و نهادهایی مانند دانشگاه ، استاد ، دانشجو ، معلم ، هنرمند ، سلبریتی ، ورزشکار و... وارد است که چرا و با توسل به مطالبه گری آگاهانه ، مستمر و کنش گری موثر و کم هزینه حاکمیت و دولت را وادار به تمکین در برابر مطالبات خود و در سطح « پایین تر » نکرده اند که اکنون و بعضا خواهان کنار رفتن کل سیستم می شوند ؟

این یک معادله دو سویه است ....

4- هر کسی مسئول گفتار و کردار خویش است .

من در جریان دقیق گفته های آن مقام نیستم اما شما می توانید مستند سخنان وی را در یادداشتی مورد نقد قرار دهید .

پایدار باشید .
پاسخ + 0 0 --
جمعی ازفرهنگیان ۱۱ 1401/08/09 - 02:15
منطقه ۱۱ به مدرسه حضرت رقیه آمد تا مثلا خسته نباشید به معلمان و صبح بخیر به دانش آموزان گفته باشد ولی ای کاش نمی آمد .
ایشان در صف صبحگاهی در بین سخنان خود ضمن تعریف خاطره ای، نه تنها موجب دلگرمی معلم نشدند بلکه باعث آزرده کردن خاطر آنان شدند . آقای صالحانی گفتند: در دوران کودکی و دبستان به دلیل درس نخواندن از جانب معلمم تنبیه شدم و تا امروز آن معلم را لعنت می کنم. وی پس از بیان این خاطره بار ها در پشت بلندگو گفت: از آن روز تا به حال هر موقع یاد آن خاطره می افتم جمله "لعنت بر تو معلم" را تکرار می کنم وی اظهار داشتند رفتار آن معلم آنچنان بوده که تا عمر دارند این معلم را لعنت می کند...
حاضران که معلمان ، دانش آموزان و اولیا بودند از شنیدن این خاطره در وضع موجود خیلی متعجب شدند و دانش آموزان با تمسخر و نگاه های حقارت آمیز از معلمشان پرسیدند آیا ما هم بعدا می توانیم به شما بگوییم "لعنت بر تو معلم" !!! در اینجا سئوال مطرح است چرا باید
پاسخ + 0 0 --
جمعی ازفرهنگیان ۱۱ 1401/08/09 - 02:17
در اینجا سئوال مطرح است چرا باید اینقدر سخن نسنجیده در این موقعیت حساس که قطعا معلم نیاز به حمایت و پشتیبانی دارد از جانب مدیر منطقه ۱۱ آموزش و پرورش مطرح شود و معلم مورد بی مهری قرار گیرد و انتظار داشته باشیم معلمان ما در مدارس با دلگرمی به اموزش وتربیت فرزندان ما بپردازند و جالبه که این خاطره رادر کانون حر نیز گفته است.
جمعی از فرهنگیان منطقه ۱۱
پاسخ + 0 0 --
معلم مفلوک 1401/09/01 - 23:57
متاسفانه هم سیستم حاکم وهم عامۀمردم ،فاکتورهای انسانی خودراسالهاست که ازدست داده اند.سیستم حاکم قراربودآب وبرق رامجانی کنداتوبوس !!!رامجانی کندمارابه مقام انسانیت!!!!برساندامادیدیم که همه چیزدروغ ازآب درآمد.اینکه می گویم مردم هم فاکتورهای انسانی خودراازدست داده اندبه طورناخداآگاه بوده که دراثربیکفایتی این سیستم اتفاق افتاده که به جای ایجادرفاه وتسهیلات برای آنها وتوجه به معیشت ووضعیت اجتماعی تک تک ایرانیان باپیاده کردن روشهای غلط وسیاستهای خودمحورانه ودیکتاتورمابانه ،باعث گردیده که مامردم بشدت بی اخلاق وعصبی بشویم وانسانیت رابه انحاء مختلف به حاشیه ببریم.درواقع بی اخلاقی وعصبیت وبیرحمی مامردم نسبت به یکدیگرمدیون شیوه غلط وقرون وسطایی حکمرانی این سیستم مه آلودمی باشد.

نظر شما

صدای معلم، صدای شما

با ارائه نظرات، فرهنگ گفت‌وگو و تفکر نقادی را نهادینه کنیم.

نظرسنجی

میزان استفاده معلمان از تکنولوژی آموزشی مانند ویدئو پروژکتور ؛ تخته هوشمند و .... در مدرسه شما چقدر است ؟

دیدگــاه

تبلیغات در صدای معلم

درخواست همیاری صدای معلم

راهنمای ارسال مطلب برای صدای معلم

کالای ورزشی معلم

تلگرام صدای معلم

صدای معلم پایگاه خبری تحلیلی معلمان ایران

تلگرام صدای معلم

Sport

تبلیغات در صدای معلم

تمام حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش بوده و استفاده از مطالب با ذکر منبع بلا مانع است.
طراحی و تولید: رامندسرور