« دولتشاه سمرقندی در تذکره الشعرا خود مینویسد: فضلا و حکما متفقاند که به روزگار اسلام، بلکه از عهد ذوالقرنین تا این دم، پادشاهی به حکمت و علم میرزا الغبیگ، بر مستقر سلطنت قرار نیافته. »
4 آبان، 19 ربیع الاول، و 26 اکتبر سالمرگ الغ بیگ پادشاه تیموری است. نخست شما را به خواندن سه گزاره ذیل دعوت می کنم:
- مرداد ماه 1400، دکتر محمد باقری، به پیشنهاد پروفسور یوسف ثبوتی، و دعوت پروفسور رمو روفینی، مقاله ای پیرامون زندگی علمی الغ بیگ، در شانزدهمین کنفرانس بین المللی مارسل گروسمان ایتالیا ارائه کرد.
(Sixteenth Marcel Grossmann Meeting)
- تندیس الغ بیگ، به پاس تلاش های علمی وی، در پارک کرونولدا شهر ریگا، پایتخت لتونی، برافراشته شده است.
- پروفسور یان پیتر هوخندایک ریاضیدان و تاریخ نگار ریاضی هلندی و استاد دانشگاه اوترخت (به هلندی: Universiteit Utrecht)، سایتی به نام samarkand راه اندازی کرده است که پژوهش های مفصلی پیرامون الغ بیگ در آن گرد آمده است.
شاهزاده محمد ترغای معروف به الغ بیگ، پادشاه، ستاره شناس، ریاضیدان، خوشنویس، شاعر؛ فرزند شاهرخ و گوهرشاد؛ پدر و مادری دانشمند و هنردوست؛ در سال 796 در سلطانیه استان زنجان به دنیا آمد. و تیمور پدربزرگ وی و پادشاه افسانه ای مشرق زمین، به یمن تولد نوه اش، از گناه مفروض و مجازات مردم ماردین گذشت.
زیج مشهور الغ بیگی (سلطانی)، رصدخانه عظیم و مجهز سمرقند، حمایت از دانشمندانی چون غیاث الدین جمشید کاشانی، مولانا علی قوشچی، و ...، برگ هایی زرین از حیات علمی و فرهنگی اوست.
اینک پرسش اینجاست که ما ایرانیان به چه میزان دانشمندان و فرهیختگان سرزمین خود را می شناسیم؟! چه قدر مفاخر خود را پاس داشته و شناسانده ایم؟! و تا چه اندازه حیات علمی و فرهنگی آنان را، پر فروغ تر از پیش، ادامه داده ایم؟!
به طور مثال آیا تندیسی از الغ بیگ، در شهرهایمان، و یا حداقل در استان زنجان، افراشته شده است؟! و یا مدرسه و کتابخانه و دانشگاهی به نام او، مزین گشته است؟!
ارسال مطلب برای صدای معلم
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
"ما ایرانیان به چه میزان دانشمندان و فرهیختگان سرزمین خود را می شناسیم؟!"
خوب فرض کن که از فردا همه را شناختیم ...!
ولی شما دوست عزیز یک نکته را فراموش کردید که پس از دوره های رنسانس و در پی آن روشنگری در مغرب زمین ، ما کدام دانشمند یا متفکر را در علوم تجربی ، علوم کاربردی و از همه مهمتر ، علوم اجتماعی به جهان معرفی کردیم. ما به جز یک مورد غیرعلمی ، چند برنده جایزه نوبل داشتیم؟ چرا قرن هاست که وارد کننده فناوری و از همه بدتر تفکر (علوم اجتماعی) از مغرب زمین هستیم؟؟
عاجزانه درخواست دارم که دست از سر کچل خوارزمی ، خیام، ابن سینا ، ابوریحان ، الغ بیگ ، جمشید کاشانی و ... بردارید ، این دوستان که همه عزیز ما هستند ، جملگی مربوط به پیشا رنسانس ، پیشا روشنگری ، پیشا مدرن و پیشا پسا مدرن هستند.
علم جملگی این عزیزان امروز حداکثر در حد اول متوسطه است.
دوستان بیایید خودمان را گول نزنیم و درد عقب افتادگی خود را با افراد و رویدادهای ۸۰۰ سال به قبل تسکین ندهیم.
مسکن زیادی مضر است... از ما گفتن!
شما را عینا به بخشی از متن ارجاع میدهم:
"چه قدر مفاخر خود را پاس داشته و شناسانده ایم؟! و تا چه اندازه حیات علمی و فرهنگی آنان را، پر فروغ تر از پیش، ادامه داده ایم؟!"
ظاهرا بایست به جای بازی با الفاظ پسا و پیشا رنسانس و روشنگری و مدرنیته و ...، قدری در دقیق خواندن متون، تمرکز کنیم!