جستارگشایی
ادبیات گرانسنگ پارسی در درازنای تاریخ بر شانه اقوام مختلف و متکثر ایرانی استوار و آرام گرفته است. شاید ترکان پارسیگوی بیشترین نقش را در بسط، توسعه و تثبیت زبان شیرین فارسی در فلات ایران به دوش کشیدهاند. علاوه بر هزاران شاعر ترکتبار پارسیگوی از بیدل دهلوی، نظامی گنجوی، ملای رومی، شمس تبریزی، صائب تبریزی، ملا محمد فضولی، نسیمی شیروانی، ایرج میرزا، پروین اعتصامی، استاد شهریار، حسین منزوی، ناظر شرفخانهای و... باید به نقش بیبدیل سلسلهها و شاهان ترکتبار و ادب دوستی که بیش از هزار سال حاکمان مطلق و مقتدر ایران بوده و در دربار خود میزبان و مشوق شاعران و ادیبان فارسیسرا بودند نیز اشاره نمود.
ما از رمانتیسم چه میدانیم، کدام شاهکار رمانتیک جهان را خواندهایم یا ترجمهی آن را به زبان فارسی ارائه دادهایم؟ روز ملی شعر و ادب فارسی
روز ۲۷ شهریور سال مرگ استاد شهریار، با تصویب مجلس به نام "روز ملی شعر و ادب پارسی" نامگذاری شده است. این انتخاب عالمانه از چند جهت قابل بحث و بررسی است. انتخاب یک شاعر آذربایجانی از منظر پلورالیسم فرهنگی و تکثر قومی کاملا منطبق بر واقعیتهای جاری بر سپهر فرهنگی اجتماعی ایران کنونی است.
استاد شهریار نه در غزل بالاتر از حافظ است و نه در شعر عرفانی فراتر از مولانا. در شعر حماسی هم به گرد فردوسی نمیرسد و هکذا ...
پس چرا شهریار علیرغم معاصر بودن این قدر فراگیر و جهانشمول است؟
برخی از قطعات این پازل اشتهار به شرح زیر است:
چرایی جهانشمولی استاد شهریار:
در چهار گوشه عالم تشیع به خاطر شعر بیمانند همای رحمت و در جهان نیم میلیاردی ترکان به پاس منظومه حیدربابایه سلام. شاهکار حیدربابایه سلام استاد شهریار به بیش از صد زبان زنده دنیا ترجمه و در مدارس بیش از بیست و پنج کشور بخشهایی از این منظومه جاودانه تدریس میشود.
در جهان تغزل، غزلی به شکوه "آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا" سراغ نداریم و در شعر نو شاهکارهایی به ظرافت و طراوت ای وای مادرم و البته پیام به اینشتین.
منتها یکی از دلایل اصلی جهانگیری و متمایز شدن استاد شهریار قطعا زندگی پر فراز و نشیب و رمانتیک این شاعر و عارف دلسوخته میباشد.
به خاطر عشق زمینی از خیر رشته پزشکی گذشتن کار هر کسی نیست و به پای عشقش به پیر پسر تبدیل شدن نیز:
"تو شدی مادر و من با همه پیری پسرم
پدر عشق بسوزد که درآمد پدرم"
دایره واژگان و ابعاد فرهنگی اجتماعی شهریار
دایره واژگان این ترک پارسیگوی با هیچ شاعری در درازنای تاریخ ادبیات ما قابل مقایسه نیست. خاصه آن که استاد شهریار با تسلط بر خزاین گرانسنگ زبان و ادبیات غنی ترکی و انتقال مفاهیم و ظرفیتهای بیمانند فولکلوریک ترکی آذری به فارسی، باعث بسط و گسترش مفاهیم و فراختر شدن دایره اندیشه در ادبیات شیرین فارسی گشته است.
شهریار شاعریست که از اتفاقات پیرامونی خود غافل نبوده و قطبنمای شاعر به تحولات سیاسی اجتماعی زمان خویش حساس و گاها تراوشات شاعرانهاش متأثر از تحولات پیرامونی است.
از شعر گفتن برای نامجو قهرمان وزنهبرداری جهان گرفته تا استقبال از خواننده مشهور پاپ قبل از انقلاب. از دفاع جانانه از اسلام و انقلاب تا پشتیبانی از رزمندگان اسلام در هشت سال دفاع مقدس و سایر حوادث تلخ و شیرین آن...
شاهکار جهانی حیدربابایه سلام
و اما شاهکار حیدربابایه سلام استاد شهریار به بیش از صد زبان زنده دنیا ترجمه و در مدارس بیش از بیست و پنج کشور بخشهایی از این منظومه جاودانه تدریس میشود. به راستی به جز مولانا کدام شاعر در جهانی شدن به گرد استاد شهریار میرسد؟
اصولا تعداد شاعرانی که ظرفیت و قابلیت جهانی شدن دارند، به زحمت به تعداد انگشتان دو دست میرسد:
مولوی، سعدی، حافظ، فردوسی، نظامی، خیام و شهریار.
رهبر انقلاب و استاد شهریار
رهبر معظم انقلاب در خصوص استاد شهریار میفرمایند: «شهریار یكی از بزرگترین شاعران همه دورانهای تاریخ ایران است و آن به لحاظ حیدر بابایه سلام است.
"حیدر بابایه سلام" یك شعر استثنایی است. همه خصوصیات شعری مثبت شهریار در این شعر هست. یعنی روانی، صفا، ذوق و دیگر خصایصی كه مربوط به شعر است، همه در "حیدر بابایه سلام"جمع شده است. لكن علاوه بر اینها، ویژگی دیگری هم در "حیدر بابایه سلام" هست و آن این است كه در این شعر كه تصویری از سابقه ذهنی خود شاعر است، مطالب بسیار حكمتآمیز وجود دارد. با این حساب، میتوان شهریار را یك حكیم به حساب آورد.
پایه شعر "حیدر بابایه سلام" به نظر ما خیلی بالاست. فكر میكنیم كه آمیزه بسیار هنرمندانهای است از شعر و حكمت و زبان زیبا و قدرت فوقالعادهی تصویر. شهریار این منظومه را در هنگامی گفته كه بسیار جوان بوده است.»
از پتانسیلهای دیگر استاد شهریار، تسلط عجیب ایشان به قرآن و معارف دینی است. در کنار آن میتوان به مهارت خوشنویسی استاد نیز اشاره نمود.
دکتر شفیعی کدکنی و استاد شهریار
در پایان توسن سخن را به یکی از بزرگترین ادبا و منتقدین شعر و ادب پارسی سپرده و نظرات دکتر شفیعی کدکنی از اساتید مسلم معاصر را در خصوص این ترک پارسیگوی به نظاره بنشینیم:
«شهریار بی هیچ تردیدی بزرگترین شاعر رمانتیک زبان پارسی است. روی کلمه رمانتیک باید قدری درنگ کنیم. اگر بگویند فلان شاعر رمانتیک است، مردم از آن «آبکی» بودن و «سطحی» بودن و «سوزناک و بی ارزش» بودن را میفهمند و نمیدانند که بزرگترین جنبش فرهنگی و ادبی و هنری تاریخ بشری در اروپا و آمریکا، جنبش رمانتیسم است؛ بزرگترین نوابغِ هنری و ادبیِ تاریخِ بشر، امثال گوته و شیلر و... همه رمانتیک هستند. ما از رمانتیسم چه میدانیم، کدام شاهکار رمانتیک جهان را خواندهایم یا ترجمهی آن را به زبان فارسی ارائه دادهایم؟
شهریار، از مادر رمانتیک زاده شده بود؛ او نیازی به خواندنِ بیانیهی مکتب رمانتیسم نداشت. او همه عمر در «خیال» زیست و با «تخیل» شاعرانهی خویش ما را به فضاهایی بُرد که دیگر شاعران همعصرِ او، با آن فضاها بیگانه بودند.»
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
آقای قاسم پور بهتر است در موضوعی که تخصص و مطالعه کافی نداری قلم فرسایشی نکنی
حرف هایی که در اینجا زدی مایه طنز داره و کاملا مشخصه جانبدارانه و شخصی است به خاطر همین قابل بحث نیست
در زبان فارسی حتی اگر از مکتب رومانتیسم خارجی نگاه کنیم شهریار اصلا جزء شاعران طراز سوم هم حساب نمیشه و حرفی برای گفتن نداره بروید دقیقتر بررسی کنید.
فقط در زبان ترکی به دلیل قلت آثار ترکی و پرداختن ترکان جهان به آن، حیدربابایه شاخص درآمده
.....
که رحمت بر این تربت پاک باد
...
اگرنیک خواهی به هردو سرای
به نزد نبی و وصی گیرجای
روح حکیم سخن فردوسی توسی بزرگ و همه ادیبان فارسی سخن شاد
و فردی ناآگاه به جای نقد چنین نامگذاری سیاسی زشتی، بر آن مهر تایید می زند!
همانطور که بسیاری از نامگذاری ها روز ها این چنین است
نهایت می توانستن مرگ او را به نام روز شهریار نام گذاری کنند،
نه اینکه روز شعر و ادب فارسی را با این همه گستردگی به نام یک شاعر طراز چندم این زبان نامگذاری کنند!
ممنون میشم مطلبی تکمیلی، تلطیفی و با نقد جدی بنگارید تا از اطلاعات تخصصی شما بهره مند و مشعوف شویم
لازم است این نکته را در نظر داشته باشیم که ادبیات زبان تخاری (دری ، پارسی ، تاجیکی) که ریشهای سانسکریت-ترکی دارد را نه متکلمان این زبان بلکه سعدی و حافظ پهلوی زبان ، نظامی ، خاقانی ، شمس ، مولوی ، عطار ، خیام ، صائب و ... شکوفا کردند .
اگر قرار بود به رودکی و فردوسی تاجیک زبان اتّکا میشد ، این زبان چنین جایگاهی را به دست نمیآورد .