بهلولی را با آثار مکتوب و صفات انسانی مطلوباش شناختم؛ انسان پرتلاش و جستو جوگر و خستگیناپدیر و اندیشهورز و مسئولیتپذیر و عافیتگریزی که عمر گرانمایهاش را در نوشتن و آموختن و بیدارگری سپری کرد. دغدغهی عدالت آموزشی و کیفیت آموزشی و حقوق دانشآموز و شأن و منزلت و کرامت معلم و فقرزدایی از آموزشوپرورش و بهسازی فضاهای آموزشی و ریشهیابی خشونت متقابل معلم و دانشآموز و توقف پولیسازی آموزش و تحدید آموزش طبقاتی و مهار مافیای کنکور و... از دغدغههای همیشگی او بود.
شناساندن آموزگاران راستین و تلاشگران گمنام عرصهی تعلیم و تربیت، به بهانهی مناسبتهای مختلف، رسالتی بود که به درستی به انجام آن میکوشید تا زنجیرهی تاریخی فرزانگان محفل روشنشان از گزند جهل و فراموشی در امان بماند و در فضای استیلای جهالت و رذالت از هم نگسلد.
در هر گوشهای از ایران اجحافی در حق معلمان و دانشآموزان اتفاق میافتاد، محترمانه به افشای آن میپرداخت و خواستار رفع اجحاف میشد.
هرجا ستمی بر معلمی میرفت، جزو اولینها بود که دست به قلم میشد و با ابراز همدلی، بر جراحتش مرهم مینهاد.
با فراهم شدن امکان ارتباط از طریق شبکههای اجتماعی، همواره همکاران دور و نزدیک را برای همدلی و هماندیشی و همکوشی فرامیخواند و همه را به خواندن و اندیشیدن و نوشتن و روشنگری و کنشگری فرامیخواند...
اینها، تنها فرازهای کوچکی از فرزانگیهای آن عزیزِ سفر کرده هست که بسیاری از دوستداران و همکاران و همراهانش نیز در سوگنوشتههای خود اشاراتی به آنها کردهاند. اما آنچه مرا واداشت که بعد از چندین روز بهت و اندوه و افسوس و سوزِ درون، این چند خط را در مورد این ستارهی سپهر تعلیم و تربیت بنویسم، دو چیز است :
۱) همکاران و همراهان مرحوم بهلولی و تمام دغدغهمندان عرصهی تعلیم و تربیت خوب به خاطر دارند که بهلولی عزیز در حادثهی درگذشت مرحوم حمیدرضا گنگوزهی -آموزگار روستای نوکجوی سرحد بلوچستان- در اثر ریزش دیوار، واقعهی روحخراش کشته شدن مرحوم محسن خشخاشی -دبیر فیزیک دبیرستان حافظی بروجرد- با چاقوی دانشآموز خود و سایر قربانیان خشونت و جهالت و حتی در سالگشت این حوادث، چه سوزناک قلم میزد و دولتمردان و دستگاههای حکمرانی را به چارهاندیشی فرامیخواند.
( مزار زنده یاد محسن خشخاشی )
او تلاش میکرد به جامعه بفهماند که گنگوزههیها و خشخاشیها را نه دیوار سست و لرزانِ خطّهی فقر زدهی بلوچستان و نه چاقوی تیز و برّانِ دانشآموز گستاخ لرستان بلکه آوار جهالت و بیعدالتی و کورفهمی و بیکفایتی مدیران کشت. اما او خود نیز همانند آنان و هزاران نفر دیگر، از تیر نامرئی و زهراگین جهالت و تعصب و عناد و کورفهمی و بیکفایتی برخی از فرادستان در امان نماند.
اگر ایران کُهن -که نامش در طول تاریخ همواره در زمرهی ممالک پیشرو در عرصهی علم و دانش درخشیده- همگام با جامعهی جهانی، راه علمی مبارزه با کووید۱۹ را در پیش میگرفت، چه بسا مهدی بهلولی عزیز و هزاران عزیز دیگر را از دست نمیدادیم. یادمان باشد که همهی بیماریهای واگیردار -هر یک به نوبهی خود- قبل از اجرای برنامههای واکسیناسیون، از جامعهی بشری فوج فوج قربانی گرفتهاند. امروز باید تسریع در انجام واکسیناسیون عمومی علیه کووید۱۹ مطلبهی جدی ما، از مسئولین باشد.
( مهدی بهلولی - صفحه فیس بوک )
۲) اکنون مهدی بهلولی عزیز در میان ما نیست اما مسیری که او میپیمود، روشن است و ادامهی این مسیر، وظیفهی ماست. نکتهای که در پیمایش این راه روشن باید به آن توجه کرد، این است که بهلولی عزیز در عرصهی زیست اجتماعی و فرهنگی پر بار خود یاران و همراهان و همفکران زیادی داشت و شمارِ فرزانگانی که با او همگام بودند و چون او میاندیشند و همانند او برای اعتلای آموزشوپرورش ایران میکوشند، کم نیست و سیاههی بلند نامشان نیز در این مقال نمیگنجد. بر ماست که وجودشان را مغتنم شماریم و سخن و ایده و اندیشهیشان را ارج نهیم و به هم بپیوندیم و بر هم بیفزاییم و غبار جهل و تعصب و تظاهر را از رخ آموزشوپرورش بزداییم.
یک بار دیگر عروج آن عزیز فرزانه را به خانوادهی محترمشان و همهی یاران و همکاران و دوستدارانش به ویژه جناب آقای نیکنژاد عزیز -که تمام عمر در کنار هم بوده و چونان روحی واحد در دو کالبد برای اعتلای آموزشوپرورش کوشیدهاند- تسلیت عرض میکنم.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
صدای معلم، صدای شما
با ارائه نظرات، فرهنگ گفتوگو و تفکر نقادی را نهادینه کنیم.