- ترم اولِ سال تحصیلی ۱۴۰۰ - ۱۳۹۹، نخستین تجربۀ «تدریس آنلاین» برای من بود. جدای از مزیتهای آن، من یک اشکال اساسی در دادنِ نمرات پایانترم پیدا کردم. بخش عمدهای از نمراتی که در پایانترم به دانشجویانم میدهم، از شناختی است که از آنها در طول ترم پیدا میکنم. در طول ترم، در کلاس، بارها از تکتکِ دانشجویانم سئوال میکنم و بهسطح معلوماتشان پی میبرم. البته دو امتحانِ میانترم و یک امتحان در پایانترم از آنها میگیرم، اما اساس نمرۀشان، همان شناختی است که در طول ترم از آنها پیدا کردهام.
هیچ دانشجویی را هم مردود نمیکنم؛ چون معتقدم یاد گرفتن اجباری نیست. اگر دانشجویی علاقه به درس ندارد، چرا باجبار او را وادار به درسخواندن بنماییم؟ بنابراین حضور و غیاب هم نمیکنم. بهدانشجویانی هم که در طول ترم اصلاً در کلاس حضور نداشتهاند، بر اساس نمراتی که در امتحانات آوردهاند، نمرۀ پایانترمشان را میدهم.
- مشکل در این ترم، از آنجایی شروع شد که من نمیتوانستم دانشجویان را بشناسم و صرفاً از روی نمرات امتحانی قضاوت نمایم. بماند پاسخهایی که یکسان بودند، اشتباهاتی که در بسیاری از اوراق تکرار شده بود؛ و... . به منظور آنکه حقی از دانشجویان ضایع نشود، بهآنها گفتم که معدل کلشان را هم لحاظ خواهم کرد. در پایانترم هم، به تمامی دانشجویان کموبیش همان نمرۀ معدلشان را دادم.
- درست زمانیکه میخواستم نمرات را وارد سیستم نمایم، با کمال تأسف، متوجه شدم نیمی از دانشجویان، معدلهایشان را درست اعلام نکرده و بین دو تا چهار نمره، اضافه کرده بودند. واقعاً برایام باورنکردنی بود. هنوز هم امیدوارم که سوءتفاهمی شده، و چنین اتفاقی نیفتاده باشد. من نزدیکِ سیسال است که در دانشکدۀ حقوق دانشگاه تهران تدریس میکنم. مطمئنم اگر این ماجرا سیسال پیش اتفاق افتاده بود، اینقدر بیاعتمادی صورت نمیگرفت.
به راستی به کجا داریم میرویم؟
- واقعیت تلخ آن است که این دانشجویان، از کرۀ ماه نیامده و محصولات جامعهای هستند که من و ما مسئولیت تربیت و ساختن آنها را بر عهده داشتهایم. بدبختی اینجاست که نظام، در قبال تربیت نسل جدید، فقط یک دغدغه و اولویت بیشتر ندارد؛ آنهم طرفداری از حکومت است و بس! نه برایاش درستی و صداقت مطرح است، و نه هیچ فضیلتهای اخلاقی دیگر؛ فقط اینکه نسلهای جدید به ایدئولوژی نظام باور کرده و از آن تبعیت نمایند.
کانال صادق زیباکلام
نظرات بینندگان
برای اینکه از دروغ دانشجویان متعجب نشوید، کافیست دروغ هایی که مسئولان سطح بالای مملکت ما در عرض یک ماه به رسانه ها می گویند و بعدا کسی هم نیست که یقه شان را بگیرد بررسی بفرمایید، آن موقع از دروغ چند دانشجو تعجب نخواهید کرد.
اما در رابطه با تقلب
شما فرض بفرما شخصی می خواهد مغازه ی مکانیکی باز کند، قبلش می رود یاد بگیرد، تمام سعی خود را می کند که فوت کوزه گری را هم از استاد یاد بگیرد، چون هر چه بیشتر بلد باشد، درآمدش هم بیشتر خواهد شد.
اما علم در مملکت ما
از انجا که شایسته سالاری وجود ندارد(که از نظر بنده مگر در سیستمی دموکراتیک و الا عملا شایسته سالاری مقدور نیست) شخصی که می خواهد لیسانس بگیرد، برای کاری که در آینده می خواهد انجام دهد، درامدش از قبل شغلش، لزوما ارتباط مستقیمی با دانش او در رشته اش ندارد که اگر اینطور بود، شک نکنید که دانشجو هم تلاش می کرد که فوت کوزه گری را از استاد یاد بگیرد
به نظر می رسد مشکل از جایی دیگر است