تابستان ۹۹ از همیشه متفاوت تر بود و برای مسئولان حوزه ستادی و شخص حاجی میرزایی به طور ویژه ، چراکه همه نگاه ها به حوزه ستادی دوخته شد تا بعد از سبک سنگین کردن های متعدد و تبیین سناریوهای متنوع روی کاغذ بالاخره تکلیف چه خواهد شد ؟ آموزش مجازی یا حضوری یا ترکیبی که خود سناریو ای بدیع در تاریخ آموزش و پرورش مان است.
بعد از فراز و فرودهای بسیار بالاخره بخشنامه ای در ۱۲ شهریور با لحنی اقدامی از سوی وزیر با امضای معاونت تربیت بدنی به استانها ابلاغ و موجبات غافلگیری همگان را فراهم آورد زیرا تا یک روز قبل تقریبا اکثر مصاحبه ها حول این محور بود که بازگشایی ۱۵ شهریور لزوما به معنای حضوری نیست !
با گسترش وضعیت قرمز ( خطر بسیار جدی ) در بیش از ۱۵ استان کشور و وضعیت نارنجی ( خطر محسوس) در ۱۳ استان در ان برهه از زمان تقریبا اکثر کارشناسان درون و برون حوزه ای و بسیاری از خانواده ها ، از ابلاغ بازگشایی حضوری غافلگیر شدند . دستور العمل روز چهارشنبه ۱۲ شهریور ابلاغ و هماهنگی ها روز ۵ شنبه انجام و شنبه ۱۵ شهریور طبق دستور ستاد ملی مدارس با الزام به حضور مگر در صورت ابتلای خود و اطرافیان به کرونا بازگشایی شد درحالی که ستاد ملی فقط دستور بازگشایی را صادر و طبق گفته وزیر در برنامه زنده شبکه خبر تشخیص دادند بر اساس پروتکل ها در شرایط قرمز هم می توانیم بازگشایی حضوری کنیم و همه کارشناسان هم تایید می کنند که بماند برای اولین بار وزیری اذعان کردند نیازی به مشورت با معلمان در این خصوص نبود!
اما در این یادداشت روی سخن با ان بخش از بدنه کارشناسانی است که جناب وزیر به آن اشاره داشتند و در این بین نقش پژوهشگاه مطالعات آموزش و پرورش بسیار پر رنگ است .
در بیانیه اخیر پژوهشگاه ( این جا ) مجدد بر استمرار آموزش حضوری و در صورت لزوم آموزش ترکیبی تاکید شده است که نکاتی چند در آن قابل تامل و مداقه بیشتر است.
تقریبا هیچ اهل نظری با دغدغه ارزشمند و بیانیه های چند باره کارگروه محترم پژوهشگاه مطالعات نمی تواند مخالفتی داشته باشد ، فارغ از اینکه اعضای کارگروه فرزند دانش آموز دارند یا ندارند ، در مدارس خصوصی هستند یا در مدارس خاص دولتی برخوردار از امکانات و اعتبارات تامین پیش نیازهای برگزاری کلاس های حضوری یا ترکیبی که فرض بر آن است همگی فرزند دانش آموز در مدارس عادی دولتی دارند که در این بین هم در میزان برخورداری از فضای استاندارد و امکانات سطح یکسانی نداریم . با توجه به خلاء نهاد تخصصی نظام معلمی ، بر پژوهشگاه مطالعات فرض است در این خصوص نیز به عنوان بازوی مشورتی فعلی حوزه ستادی با توجه به شیوه نامه ساماندهی وزارتی ، الزامات ساماندهی شهر تهران (۱۴۰۰-۹۹) و طرح طبقه بندی معلمان، چاره اندیشی و راهکار عملیاتی پیش روی حوزه ستادی قرار دهد.
همه استدلال ها دقیق و کارشناسانه و دلسوزانه است اما همه نگرانی ها از پیامدهای زیان بار بازگشایی حضوری بیشتر ناظر به مدارس عادی دولتی است که بر هیچ یک از کارشناسان درون حوزه ای پوشیده نیست غالب آنها از فضا ، تجهیزات ، امکانات و استانداردهای بهداشتی مد نظر وزارت بهداشت یا بی بهره اند یا در سطح متوسط به پایین برخوردارند. با توجه به عدم اقبال بسیاری از اولیای این گونه مدارس به تحصیل حضوری فرزندانشان در شرایط قرمزی که هر روز از شبکه های رسانه ملی اعلام و بر ماندن در خانه به دلیل خطر بالای ابتلا در این شرایط توصیه می شود ، دقیقا بحث بر سر همان بندی از گزارش اخیر پژوهشگاه است که به درستی و صریح ، تاکید بر تامین شرایط لازم به عنوان پیش نیازکلاس حضوری دارد. تب سنج که کمترین وسیله غربالگری بدو ورود به مراکز اجتماع من جمله مراکز آموزشی می تواند باشد در اختیار بسیاری از مدارس عادی دولتی نیست .
بسیاری از مدارس عادی دولتی به ویژه مدارس نوپا یا تازه تاسیس از کمک های معمول مردمی سالهای اخیر هم بی بهره اند و دادن تن خواه ناچیز از سوی ادارات مناطق قطعا نمی تواند جوابگوی رتق و فتق امور مدارسی این چنین حتی در شرایط عادی باشد تا چه رسد در شرایط قرمز فعلی که نمی دانیم در هفته های آتی و شروع سرما، پدیده اینورژن و شیوع آنفولانزای فصلی به چه وضعی در خواهد آمد.
مدارس دولتی امسال بوه اسطه عدم رغبت بیشتر اولیای مدارس عادی دولتی به تحصیل حضوری دانش فرزندانشان به ویژه در دوره ابتدایی به دلایل فوق الذکر از کمک های نقدی هر ساله امتناع و حساب بسیاری مدارس عادی دولتی ، امکان تامین اعتبار هر روزه مواد ضدعفونی را نمی دهد و کل سرانه واریزی بهداشتی با احتساب مرحله سوم ( از اسفند تا کنون ) صرفا حدود ۱۲۰۰۰تومان برای هر دانش آموز مدارس دولتی بوده که بخش اصلی آن در اردیبهشت ماه ۹۸ مصرف و میزان سرانه اخیرا نیز صرقا نفری ۲۰۰۰ تومان بوده که جایی برای صحبت باقی نماند .
تخصیص ۱۳۰ میلیارد اعتبار به ازای ۶ ماه تامین اقلام بهداشتی و تجهیزات کنترلی برای بیش از ۱۲ میلیون دانش آموز دولتی که حدود ۹ میلیون آنها در مدارس عادی بوده و حدود ۸۰۰ هزار پرسنل مدارس نیز که الزام به حضور دارند ، بیشتر بر حساسیت توصیه کارشناسانه به استمرار آموزش حضوری می افزاید.
با واقعیت موجود نگرانی های بازماندن از تحصیل حضوری دوچندان می شود .
پژوهشگاه نیز تاکنون صرفا بدیهیاتی را که بر همگان مبرهن بوده بیان کرده است نه بیشتر !
آیا قدرت وادار نمودن سیاستگذاران به تامین اعتبار لازم استمرار کلاس حضوری مدارس آن گونه که در کشورهای الگو انجام شده است را دارند یا قرار است صرفا در باب مزایای آموزش ترکیبی و معایب آموزش صرف مجازی است بدون توجه به واقعیات موجود در کف بسیاری از مدارس ، بیانیه صادر کنند که دستاویزی باشد برای برخی مسئولان تا به جای تامین شرایط لازم اموزش حضوری مورد تاکید به حق پژوهشگاه ، صرفا با استناد به نظرات کارشنان پژوهشگاه آن را وسیله توجیه عملکرد خود قرار داده و با علم به کاستی های موجود ، بدون ایجاد شرایط لازم مد نظر پژوهشگاه در سطح همه مدارس عادی دولتی ، بر استمرار این وضعیت پر خطر اصرار کنند .
حق آموزش حضوری و مزایای ان لا اقل بر بنده که ۲۰ سال از عمر معلمی ام در کلاس درس مدرسه یا دانشگاه شهید رجایی گذشت پوشیده نیست اما نه به قیمت به خطر انداختن حق حیات !
واقعیات میدانی با بدهیات بسیار متفاوت است و متاسفانه هنوز با وجود گذشت ۱۰ روز از بازگشایی مدارس تکلیف معلم در برخی مدارس سطح تهران مشخص نیست که البته در شرایط عادی نیز مسبوق به سابقه بوده که به نحوی قطعا مدیریت خواهد شد. بسیاری از مدارس عادی دولتی به ویژه مدارس نوپا یا تازه تاسیس از کمک های معمول مردمی سالهای اخیر هم بی بهره اند و دادن تن خواه ناچیز از سوی ادارات مناطق قطعا نمی تواند جوابگوی رتق و فتق امور مدارسی این چنین حتی در شرایط عادی باشد تا چه رسد در شرایط قرمز فعلی که نمی دانیم در هفته های آتی و شروع سرما، پدیده اینورژن و شیوع آنفولانزای فصلی به چه وضعی در خواهد آمد.
امیدواریم پژوهشگاه در قالب ماموریت پژوهشی اگر پیشتر عرصه میدانی را رصد کرده اند ، مجدد قبل از صدور هر بیانیه ای دیگر در خصوص مزایای آموزش حضوری ، برخلاف مقامات محترم که غالبا مدارس خاص مناطق را جهت سرکشی بر می گزنند و رییس جمهور محترم که که زنگ مجازی را برای کلاس حضوری نواختند ، خود در کف مدارس عادی دولتی شهر تهران حضور یابند و پس از حصول اطمینان از تامین پیش نیازهای لازم برگزاری کلاس حضوری ، در باب مزایای آموزش حضوری و لزوم اموزش ترکیبی در شرایط قرمز کرونایی بیانیه آتی را صادر نمایند . بماند که پژوهشگاه تاکنون راهکاری برای چگونگی اجرای آموزش ترکیبی نیز ارائه نکرده است ؛ مثلا یک معلم ابتدایی ۲۰ ساعت موظف پایه اول که در الزامات ساماندهی تاکید بر تخصیص یک معلم ۲۴ ساعته شده است و از طرفی برای برخورداری این دسته همکاران از ۴ ساعت تقلیل آموزشی ( بر اساس طرح طبقه بندی مشاغل معلمان ) الزامی به تغییر پایه نشده است اگر نخواهد ۴ ساعت را خود پوشش دهد و به ازای ۴ روز ، روزی ۵ ساعت ( طبق برنامه درس ملی در دوره ابتدایی) در مدرسه حاضر شود تکلیف چیست؟
نهایت ۴ روز می بایست در کلاس درس حاضر شود و در حال حاضر نیز به واسطه تراکم بالای ۳۵ نفره کلاس های کوچک ، ناچار ۴ گروه در ۴ روز را پذیرا خواهند بود. یعنی هر گروه یک روز در هفته ! ۳ روز دیگر به کار در شبکه شاد ارجاع شده است ! این پارادوکس را چه کسی حل کرده است ؟
آیا پژوهشگاه مطالعات آموزش و پرورش در این خصوص راه کاری دارد یا ارائه شده اس ؟ تاکید می شود با این پیش فرض فوق که هیچ مقامی نمی تواند چنین معلمانی را به هیچ وجه وادار به کار اضافه حتی با پرداخت حق التدریس کند . سایر همکاران ۲۴ ساعت موظف به ویژه در دوره ابتدایی نیز از این بلاتکلیفی مستثنی نشدند و استمرار این شیوه ترکیبی فعلی( ۴روز حضوری به ازای ۴ گروه و تکمیل کاستی های هر گروه بصورت آموزش مجازی ) می تواند زندگی شخصی همکاران را تحت الشعاع قرار دهد که با وجود آموزش صرف مجازی در اردیبهشت و خرداد ۹۸ چالش های جدی را در پی داشت و حال این شیوه ترکیبی ( با توجه به گروه بندی در بسیاری مدارس پرتراکم) می تواند بر چالش ها بیافزاید .
با توجه به خلاء نهاد تخصصی نظام معلمی ، بر پژوهشگاه مطالعات فرض است در این خصوص نیز به عنوان بازوی مشورتی فعلی حوزه ستادی با توجه به شیوه نامه ساماندهی وزارتی ، الزامات ساماندهی شهر تهران (۱۴۰۰-۹۹) و طرح طبقه بندی معلمان، چاره اندیشی و راهکار عملیاتی پیش روی حوزه ستادی قرار دهد.
در پایان این یادداشت ذکر این نکته ضروری است با توجه به قرائن و شواهد میدانی و وضعیت قرمز و احتمالا پایدار کرونا در هفته های آتی پیشنهاد می شود حوزه ستادی با طراحی پرسشنامه ای از مدارس دولتی کل کشور در روزهای پیش رو از معلمان و اولیا نظرخواهی کرده و نظرات پایش و برون داد آن مبنای تصمیمات آتی در خصوص شیوه صواب آموزش فرزاندمان قرارگیرد با کمترین آسیب ممکن .
فراموش نشود آموزش حق است اما نه فراتر از حق حیات و ضمانت سلامت فرزاندمان بر هر حقی می چربد.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
چگونه از واقعیت عاری شده اند؟
اختلاف برداشت حضرتعالی با بنده در معناست ،بدیهیات مفروضاتی ذهنی بوده که توافق بین اراذهان بروجود ان صحه گذاشته ، و واقعیات اموری عینی با مابه ازاء بیرونی بوده که عنوان یادداشت ناظر بر این مفهوم بوده.
با احترام
لازم است اشاره کنم که پژوهشگاه قدرت اجرایی ندارد و تنها می تواند توصیه هایی برای مدیران داشته باشد و هشدارهایی بدهد. صیانت از سلامت دانش آموزان و همکاران بسیار مهم است ولی در ر مورد افزایش احتمال ابتلا در اثر حضور در محیط مدرسه شواهدی وجود ندارد.وقتی قرق و قرنطینه بهم خورده است، حبس کردن کودکان و نوجوان در منزل چه معنایی دارد و تا کی می توان این کار را انجام داد؟
در واقع این مکتوب بر ان بود که بتواند دوستان صاحب نظر پژوهشگاه در رفع چالشهای حدی پیش رو نظر کارشناسی دهند چرا که واقعیات میدانی از نوعی سردرگمی حکایت دارد . اینکه مراکز علمی و پژوهشی قدرت اجرایی ندارند مورد اشاره بنده هم قرارگرفت و از این منظر عرض کردم بعنوان مهترین بازوی مشورتی وزیر در خلاء نهاد تخصصی نظام معلمی پای کار آمده و به صورت میدانی پایشی در قالب پرطشنامه هایی از پیش طراحی شده انجام داده و نظر گروه هدف را هم احصا و بعد تصمیم به استمرار مبتنی بر برون داد این پایش و واقعیات میدانی اتخاذ کنند. انشا ا.. این مهم زاید در طول تابستان به نحوی برنامه ریزی می شد که امروز بدترین شیوه ممکن یعنی نیمه حضوری پیاده سازی نشود ان هم با پرسشهای متعدد بدون پاسخ...سربلند باشید