در زمانه ای زندگی می کنیم که گویی همه ی معیارهای ایده آل و مطلوبی که برای ارزیابی انسانها در دست داشته ایم ، به تدریج دارد روبه اضمحلال می نهد به گونه ای که دیگر آن معیارها پاسخگوی نیازهای زمانه ی ما نیست.
از طرف دیگر چنان بحران زده ایم که در غرقاب پر تلاطم زندگی امروز برای نجات خویش دست و پا می زنیم و به دنبال دستاویز محکمی می گردیم.
در چنین زمانه ی پرآشوبی می خواهیم احوال معلمان را بجوییم و بکاویم و به جایگاه فعلی آنها نگاهی کوتاه بیندازیم. پیش از آنکه به تالّمات درونی و مشکلات گزنده ی این قشر نجیب و پاکباخته بپردازم ، به توقعات و انتظارات جامعه از معلمان عزیز اشاراتی می کنم و سپس به مقصد و مقصود خود می پردازم.
جامعه ی ما عادتا باید هایی برای معلمان قائل است که ازاین میان شاید تعدادی از آنها منطقی و ضروری باشد و تعدادی نیز اساس علمی و درستی نداشته باشد. ما در اینجا به بایدهایی اشاره می کنیم که علی الظاهر مقبول همگان است.
معلم وظایفی دارد که باید بدانها عمل کند.مثلا از شیوه ها و روش های صحیح آموزش در مدرسه استفاده کند و نیز محتوای آموزشی درستی ارائه دهد تا منجر به موفقیت دانش آموز شود. ضمنا از دیگر ویژگی های یک معلم مطلوب ، مهارت و تخصص ، دانش کافی ، قدرت بیان ، هوش و ذکاوت ، خلاقیت و آفرینشگری ، اشتیاق به تدریس ، صبر و بردباری ، تحمل شدائد و سختی کار ، عدم احساسات سلطه جویانه ، آراستگی ظاهری و امثال اینهاست. البته در کنار همه ی اینها نقش مهم تربیتی او را نباید نادیده گرفت.
چنانچه بخواهیم معلم و دانش آموز را به دو کفه ی ترازو تشبیه کنیم ، برای برقراری توازن و برابری این کفه ها باید بستر و زمینه هایی مناسب فراهم کنیم. توجه ویژه به یکی از این کفه ها و کم توجهی به کفه ی دیگر آموزش ، نه تنها موجب عدم توازن میان آنها می شود ، یقینا ما را در پیشبرد اهداف آموزشی یاری نخواهد کرد و در سطح کلانتر موجب ارتقاء و اعتلای کشور نخواهد شد.
بنابراین سامان بخشی آموزش و پرورش ، تفکر جمعی همه ی نهادها و سازمانها را می طلبد. اگر افکار عمومی را به سمتی سوق دهیم که برای داشتن کشوری پیشرفته و مترقی باید آموزش و پرورشی قدرتمند و توانا و سازنده و پویا داشته باشیم ، قطعا عزم ملی همت خود را صرف این کار خواهد کرد.
همان گونه که گفتیم ، نقش معلم را در تعالی و سازندگی کشور نباید نادیده انگاشت .همه ی کسانی که در مشاغل گوناگون سرگرم کارند و به کسب درآمد نائل می آیند ، در محضر معلم آموخته اند و به مراتب مناسب دست یازیده اند. بنابراین چگونه می توانیم نقش و تاثیر معلم را در جامعه به فراموشی بسپاریم؟ آیا معلم در جامعه ی ما جایگاه مناسب و مطلوبی دارد؟ معلمی که دچار مشکلات عدیده است چگونه می تواند جایگاه برازنده و مطلوبی در میان مردم داشته باشد؟ از غریقی که خود نیازمند یاریست توقع کمک به دیگران نباید داشت.
تا زمانی که به جایگاه معلم اهمیتی داده نشود ، هرگز نباید انتظار داشت که او در جامعه ، جایگاه اجتماعی والایی پیدا کند . مدیران کشور باید پی به ضرورت تبیین جایگاه و پایگاه واقعی معلمان ببرند و در جهت رفع مشکلات اقتصادی و کاهش فشارهای روحی این قشر زحمتکش و صادق بکوشند تا عن قریب شاهد افزایش روحیه ی امیدواری در آنان باشیم.
تنزل شان و منزلت معلم سبب تغییر نگاه جامعه نسبت به او می شود. آسیب های ناشی از مشکلات معیشتی معلمان ، دغدغه های پایان ناپذیر ذهنی آنان و خدشه دار کردن عواطف ایشان در دراز مدت ، اساس و بنیان جامعه را متلاشی خواهد کرد.
در کشورهای مترقی و پیشرفته با حفظ جایگاه مطلوب معلمی از میان مشاغل دیگر ، فرهنگ تکریم و تعظیم معلم کاملا نهادینه شده است.بنابراین اگر می خواهیم کشوری از هر حیث سالم و قدرتمند داشته باشیم باید مجدانه به اوضاع و احوال معیشتی معلمان بیندیشیم و در اسرع وقت آنها را به جایگاه حقیقی و حقوقی خود برسانیم.
به نظر شما با توجه به تورم افسار گسیخته و روزافزون جامعه آیا حقوق اندک معلمان کفاف زندگی آنها را می دهد؟
دور از عقل و انصاف است که وقتی در مورد مشکلات معلمان سخن به میان می آوریم ، بودجه ای چشمگیر بدان اختصاص ندهیم. اینکه تعداد معلمان زیاد است متاسفانه بهانه ایست که مانع از رفع مشکلات اقتصادی معلمان می شود. بی توجهی به شرایط مالی نامساعد آنها حتی باعث گردید که در نگاه عموم مردم، معلمان جزءِ اقشار بسیار ضعیف جامعه محسوب شوند تا حدی که متاسفانه مردم ارزشی که برای مشاغل دیگر قائلند، برای شغل معلمی قائل نیستند و نباید این واقعیت جان شکن و روح فرسا را کتمان کرد. نکته ی تاسف بار اینکه روی آوردن تعدادی از دانش آموزان ما به شغل معلمی فقط از سرِ ناچاریست. چونکه بیکاری امان جوانان را بریده است.
نکته ی پایانی اینکه تبعیض رفتاری در میان کارمندان دولتی را نباید نادیده انگاشت. مقایسه ی معلمان با کارمندان نهاد ها و سازمان های دیگر دقیقا نشانگر این مدعاست. هرکسی که در هر شغلی خدمت می کند ، مدیون معلم است. پس معلمان را دریابید .
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
بله هر چقدر روی معلم سرمایه گذاری شود کم هست.
آن وقت این همه اشتهای حرام خواری
و حیف و میل کردن بیت المال ، به کجا
هدایت خواهد شد؟
پس همان بهتر که معلمان را در نیابند تا
تا ملت و کشور به تاراج نهایی برسند.
بنده امسال بدون اینکه برگه های مجازی رو حتی نیم نگاهی بندازم به همه 20 دادم ترم دوم. انقدر مدیرامون ذوق کردن. حالا دانش آموزا بماند. مگه چشم اضافی دارم یا گردن زیادی که بخوام با این حقوق بندازمشون به درد و کوری؟ لپ تاپم داغون شد به درک. سال دیگه با ایتا هم درس نمیدم.
به بالا رود هرکه نادانتر است/ ز پول و دلار جیب پیر خالی است
و در کشور ما معلمان ،کسانی هستند که
باید در استضعاف فکری و مادی
غوطه ور شوند تا لایق دریافت یارانه
نقدی یا بسته معیشتی و یا بسته کرونایی و یا سراب مسکن مهر گردند.
محتاج و نیازمند نشان دادن معلمان ، گویای سیاست حاکمان است. عقل شان قد نمی دهد که در سرزمین مادی پرست مادی گرا، کسی به فقرا گوشه چشمی نمی اندازد.
قدرت آنان در فقر ما تغذیه
می کند، رشد می کند و علیه خود
ما عمل می کند.
ایران اگر با دریافتن معلمان پیشرفت کند، دیگر برای آنان جایی نمی ماند. فقر مادی و معنوی میراث ماست.
« کیفیّت هر نظام آموزشی به کیفیّت معلّمان آن وابسته است. در حقیقت هیچ کشوری نمی تواند از سطح معلّمانش بالاتر رود. »
همایش بین المللی بانکوک 1990