هر انسانی برای رشد و تعالی فکری و فرهنگی در هر سن و جایگاهی نیاز به معلم و راهنما دارد و به همین دلیل است که معلم جایگاه رفیعی داشته و بار معنایی و احترام عمیقی را می طلبد.
اما تکریم جایگاه معلم به این معنا نیست که هر فردی که در طول تحصیل انسان در جایگاه "معلم" و "استاد" حاضر شده لایق این تکریم باشد و یا به عنوان معلم محترم و گرامی داشته شود. اغلب به تجربه دیده ایم که بسیاری از افرادی که در جایگاه معلم و استاد قرار گرفته اند اندک احترام و شانیتی برای خود و شاگردان و دانشجویان قائل نبوده اند و بذری جز کوته بینی و خشونت و خشم و پرخاشگری و دگماتیسم و غیرستیزی و جزم اندیشی و خرافات و جهل نکاشته اند..وقتی از معلم سخن می گوییم این مبلغان نادانی و نفرت منطورمان نیست.
معلم واقعی کسی است که هنری جز اتلاف وقت دانشجویان و شیوه ای جز تهدید و توهین و خشونت با شیوه های مختلف داشته باشد.
معلم واقعی کسی است که هیچ سخن غیرعقلانی و اندیشیده نشده و ناشی از تعصب و اوهام و جزمیات بر زبان نیاورد.
معلم واقعی کسی است که در کنار علوم مختلف، مهر و عشق و دوستی و محبت را به دانش آموزان بیاموزد.
معلم واقعی کسی است که عیب های شاگردان را نادیده و حسن های آن را برجسته نماید.
بی شک معلم دینی که برای ترساندن کودکان از جهنم و عقوبت الهی، به شب اول قبری که مار و عقرب از سر و صورت ادم بالا می رود اشاره می کند، اندک درکی از دین و معنویت و نیاز انسان به زیست معنوی ندارد(هنوز کابوس های کودکی شب اول قبر پس از سخنان برخی معلمان دینی و پرورشی را به خاطر دارم).
بی شک معلم علومی که به بهانه آموزش نحوه کار اجزاء داخلی بدن حیوانی مانند قورباغه را زنده زنده در کلاس زجرکش می کند، درکی از علم و نیاز انسان به علم ندارد.
بی شک ناظم و مدیری که سر صف از سیاست خارجی یمن و امریکا گرفته تا کوبا و نزوئلا را تحلیل می کند و مدام از فرهنگ و اقتصاد و پاکیزگی و تقوا و دین سخن می گوید اما در همان حین به دانش آموزی که با بغل دستیش پچ پچی کرده چند فحش رکیک و (گوساله و احمق و..) روانه می کند، چیزی جز وراجی بی معنی چیزی برای ارائه کردن ندارد.
بی شک معلم پرورشی که کل کلاس خود را با سخنرانی های پر از نفرت و کینه توزانه امثال رائفی پور و حسن عباسی پر می کند چیزی از پرورش و رشد فکری و معنوی انسانها نمی داند.
بی شک معلم و استادی که عقده های سرخورده و بیسوادی خود را با تهدید به کم کردن نمره و مردود کردن دانشجو تهدید می کند چیزی از معلمی و فرهنگ نمی داند.
باید به خاطر داشت که هر کسی به صرف حضور سر کلاس مدرسه و دانشگاه "استاد و معلم" نمی شود و معلمی معنا و مفهومی بسیار عمیق و بزرگ را در خود دارد.
کانال خرمگس
نظرات بینندگان
کلیات و اصل موضوع مقاله شما بسیار خوب، مفید و بسیار قابل گسترش و زیباتر شدن است
ولی در جزئیات شاید کمی افراط و تفریط نموده اید
90 درصد مطالبی که آقای رائفی پور می گفتند به واسطه مطالعه آزاد خودم برایم از روز ظهور آقای رائفی پور تکراری بوده است؛ دقت بفرمایید که ما کتبی داریم که نه در حوزه تدریس می شده است و نه در دانشگاه؛ ایشان مطالبشان بیشتر از آن کتابهاست و اطلاعات اجتماعی جدید؛ حال ممکن است فردی در تفسیر و توضیح مطالب و احادیث در حد وسع شناختی بالا یا پایین خودش مطلبی را درشت نمایی کرده و یا از مطلبی غفلت کند و موجب جهت گیری شود و اصلاح مستلزم جهت گیری و جهت دهی است و لیکن ممکن است ممکن است 100 درصد صحیح و یا بهینه نباشد؛ یا ما آلوده و صحیح و بهینه نباشیم و گفتار حق برایمان گران آید. یکی از مصادیق حق ترتیب حقوق است چه در گفتن و چه در شنیدن و چه در عمل کردن.
همین برداشت و یا نتیجه گیری درستی ارائه نداده است.
اساتید دانشگاه خود را جدا از معلمان
می دانند و صد البته مرزبندی های حرفه ای
و حقوقی نیز مزید بر علت است.
اما در این که هر معلمی ، لایق تکیه زدن بر
مسند ارزش و مقام معلمی ، نیستند موافقم.
در بین معلمان نیز همانند صدها شغل دیگر،
افرادی با وجدان و قاطع و جدّی وجود دارد و یا کم سوادِ سطحی نگری که از کل بندهای شرح وظایف شغلی خود ، فقط به دریافت حقوق و افزایش دائمی آن می اندیشد.
معلم واقعی باید خودش عامل به اعتقادات مذهبی باشداهل نماز اول وقت باشد. درتدریسش دزدی نکند ووقت کلاس رابامشغول شدن در گوشی نگذراند با ناسپاسی وعقده کمی حقوقش بی انگیزگی ایجادنکند باعقده وکینه ازمبلغان دین ومسائل زروزخودراجهنمی نکند. باخودتحقیری ارزش های انسانی ودینی رارواج ندهددرخانه اش ماهواره نداشته باشد. دانش اموزان رابه سمت کلاس خصوصی سوق ندهد. نان حلال خورباشد. رضایت وبه به وچه چه همکاران رابه رضایت خداوند ترجیح ندهد. اگر ازمعلمی خوشش نمی آید سراغ کاردیگری برودو....