پرده اول؛ دانشگاه فرهنگیان
دانشگاه فرهنگیان سال 1390 در زمان وزارت حمیدرضا حاجی بابایی تاسیس شد . تاسیس و پذیرش دانشجو در این دانشگاه تقریبا از آخرین اقدامات مهم حمیدرضا حاجی بابایی بود؛ او این دانشگاه را قلب آموزش و پرورش می دانست. اما هیچ کس نمی پرسید این دانشگاه و به تعبیرِ او قلب آموزش و پرورش آیا ساده ترین امکانات جهت تاسیس یک محیط آکادمیک را دارد یا نه؟
عده ی کثیری که به عقیده اینجانب منافع زیادی در تاسیس و وجود دانشگاه فرهنگیان داشته و دارند ( تصور کنید 98 واحد دانشگاهی را و عده ی زیادی که به عنوان ریاست، کارمند، معاونت و اعضای هیات علمی اکنون در این دانشگاه به کار گرفته شده اند) هاله ای از تقدس در اطراف این دانشگاه به وجود آوردند که این امر اجازه ی رشد دیدگاه های انتقادی نسبت به این دانشگاه را نمی داد. آنان که در این دانشگاه تحصیل کرده اند و با امکانات این دانشگاه زیسته اند به خوبی واقفند که دانشگاه فرهنگیان تا چه اندازه از یک محیط آکادمیک و علمی به دور است.
اما به راستی آموزش و پرورشی که باید نیروی خود را صرف تربیت و آموزشِ پایه به کودکان و نوجوانان این سرزمین کند چه نیازی دارد که خود تربیت آموزگاران را عهده گیرد؟ نهادی که سال ها مدارس خود را با سختی اداره می کند و نمی تواند کارمندان خود را از حداقل های رفاهی بهره مند سازد چرا باید یک نهاد عریض و طویل دانشگاهی را بر خود بار کند؟
آیا بهتر نیست تربیت و آموزش دانشجو را به نهاد متخصص آن یعنی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری بسپارد؟
دانشگاهی که حتی ساده ترین امکانات یک مرکز دانشگاهی از جمله سیستم اتوماسیون تغذیه، سیستم اتوماسیون خوابگاه، سیستم های هوشمند تدریس و ... را ندارد و هنوز نیز نتوانسته بسیاری از آنها را ایجاد کند چگونه می تواند کیفیت آموزش دانشجویانش را تضمین کند؟
( عکس فوق را دانشجو در 2 تیر 1398 منتشر کرده است . ( این جا )
پرده دوم؛ شبکه اجتماعی دانش آموزان( شاد )
اوایل اسفند ماه موج کرونا در کشور ما شروع می شود و طبعا عاقلانه ترین رویکرد در قبال آن تعطیلی مدارس است، ستاد ملی مبارزه با کرونا مدارس کل کشور را تعطیل اعلام می کند اما هیچ کسی نمی داند تکلیف آموزشِ دانش آموزان چه خواهد شد. آموزش و پرورش با همکاری صدا و سیما آموزش های تلویزیونی را تدارک می بیند، آموزش هایی که گرچه لازمند اما محدودیت های فراوانی دارند، کمبود وقت، ازدیاد پایه ها، وجود درس های مهارتی و... از جمله محدودیت های آن هستند. آموزش و پرورش باید به رسالت خود برگردد و در زمینه های تخصصی به تجارب و تخصص نهادها و ساختارهای دیگر احترام بگذارد. این تنها راه نجات است.
اما بسیاری از معلمان فعالیت های خود را آغاز می کنند به عنوان مثال در مدرسه ای که اینجانب تدریس می کنم کار از پیام رسان «تلگرام» شروع می شود و دانش آموزان با تعداد نسبتا خوبی در آن عضو می شوند پس از مدتی مدیر مدرسه اطلاع می دهد که از بالا گفته اند حتما از پیام رسان های ایرانی استفاده شود، مدرسه پیام رسان «ایتا» را بر می گزیند اما زیرساخت های ضعیف آن حتی توان ارسال رمز به صورت پیامک برای ورود را ندارد؛ پس از مدتی پیام رسان «بله» برگزیده می شود، پیام رسان «بله» به خوبی فعالیت می کند و تعداد زیادی از دانش آموزان وارد این شبکه می شوند که ناگهان از «شاد» خبر می آید، مدرسه اعلام می کند که همگی باید در «شاد» عضو شوند و آموزش ها آنجا پیگیری شود ( فارغ از اینکه آیا آموزش و پرورش می تواند معلمی را ملزم به نصب و استفاده از شاد کند یا خیر؟)
طی همین زمان سه بار پیام رسان عوض شد و زمان زیادی از دست رفت اما بالاخره دوشنبه صبح تلاش می کنم اولین جلسه درس را در پیام رسان «شاد» برگزار کنم.
پس از مصائب مختلف بالاخره کلاس درس خود را پیدا می کنم، صداهایی را ضبط و تلاش می کنم آن ها را داخل گروه ارسال کنم اما مدت ها طول می کشد تا بارگذاری (آپلود) شود، بسیاری از دانش آموزان پیام می فرستند اما در گروه پیام آنها به روزرسانی نمی شود و بسیار مشکلات ریز و درشت دیگر که باعث می شود قید آموزش در «شاد» را بزنم. مایه تعجب آنجا که آموزش و پرورش علت کندی را یا روشن بودن فیلتر شکن و یا کندی شبکه اینترنت می داند! هاله ای از تقدس در اطراف این دانشگاه به وجود آوردند که این امر اجازه ی رشد دیدگاه های انتقادی نسبت به این دانشگاه را نمی داد.
از خودم می پرسم آیا آموزش و پرورش نمی توانست فضای آموزشی را به یکی از پیام رسان های داخلی که حالا چند سالی در این زمینه تجربه کسب کرده اند وسرورهای خود را ارتقا داده اند بسپارد؟ آیا آموزش و پرورش نمی توانست این امر را به افراد متخصصِ این زمینه، بسپارد؟ این در حالیست که شبکه شاد هیچ مزیت خاصی نسبت به پیام رسان های دیگر ندارد، فقط تعدادی کلاس ( گروه ) وجود دارد که باید در آنجا فعالیت آموزشی را انجام داد مشابه همه ی پیام رسان های دیگر.
«دانشگاه فرهنگیان» و «شاد» دو تجربه از آموزش و پرورشی ست که می خواهد مرد همه ی میدان ها باشد، می خواهد بگوید سالیانه هزاران نفر را در دانشگاه فرهنگیان تعلیم می دهد و میلیون ها نفر را در شاد عضو کرده است، اما برایش مهم نیست که کیفیت این آموزش ها چگونه صورت می گیرد.
آموزش و پرورش باید به رسالت خود برگردد و در زمینه های تخصصی به تجارب و تخصص نهادها و ساختارهای دیگر احترام بگذارد. این تنها راه نجات است.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
بحث امنیت شبکه شاد جدی است، چقدر روی آن کار شده و کدام مشاور در خارج از آموزش و پرورش و دایره کسانی که آن را انجام دادهاند، امنیت ر ا تایید کرده است؟ ما در کشور شرکتهای دانش بنیان زیادی داریم که اگر یک آگهی مناقصه میگذاشتند، آنها هم میآمدند و یک نفر هم به عنوان ناظر میآمد نه این که خودشان انتخاب کننند کدام شرکت باشد.
اگر هدفتان از نیروهای فهیم معلمان آموزشی است باید توجه داشته باشید که نظر این قشر در حوزه آموزش و پرورش هیچ تاکید می کنم هیچ اهمیتی ندارد و هیچ نقشی در تصمیم گیری ها ندارند
آهای اونایی که شاد نصب کردید! چرا کم کاری میکنید؟ یکم هلش بدید فیلمها و عکسها برن دیگه. زور بازو لازمه.
من بهشون گفتم رییس! اینا فکر کردن با یه کلیک باید مطالب ارسال بشه. هنوز کار با شاد رو بلد نیستن. صلاحیت نباشه همینه دیگه.
دوما: بهترین راه آموزش مجازی در شرایط حاضر فقط و فقط تلوزیون است. آخر با چه منطقی از دانش آموزی که موبایل برایش کالای ممنوعه بوده! به یکباره انتظار حضور در فضای مجازی دارید؟! حالا سردرگمی و تغییر مداوم شبکه به کنار!!!!