سه تلقیِ مسموم از مدرسه و ضرورت تحرک و هوشمندی آموزش و پرورش :
۱. تلقیِ انتخاباتی
نگاه برخي سیاسیون جامعه ما به مدرسه و نهاد آموزش و پرورش به عنوان سازمان رأی و محلی برای تقسیم پست و جایگاه بین اقوام و اعضای ستاد انتخاباتی خود است. این نگاه بسیار تلخ و دلسرد کننده است. نهاد محجوب و نجیب آموزش و پرورش در سالیان متمادی، نمایندگان بسیاری از طیف های مختلف را به خود دیده که ای بسا ژست روشنفکری و تحولگرایی هم گرفته اند اما ثمره نزدیک شدن آن ها به نهاد آموزش، چیزی جز کاشتن و گماشتن نابلدترین افراد در جایگاه های حساسِ آموزش و پرورش از مدیریت مدارس گرفته تا سطوح مدیریتی نبوده. این جریانات سطحی و جناحی، جمعیت انبوه معلم و مدرسه را هم صرفاً سیاهی لشکر و سازمان رأی خود می پندارد و نگاه معنادار و تحولی به نهاد مدرسه ندارد.
۲. تلقیِ بنگاهی _ تجاری
از سال های دور و تقریباً در تمام دولت ها، جریانی کاسب مسلک و دلّال همیشه در اطراف آموزش و پرورش پرسه می زند که اساساً آموزش و پرورش را به چشمِ بازاری برای فروش کالای خود می پندارد. در عمل، عایدیِ این جریان تجاری برای معلم و مدرسه، در برابر برداشت های میلیاردی و هنگفت آنها بسیار ناچیز بوده است. ناشران کتاب های کنکور و دلالان تست و آزمون در رأس آنها و اخیراً شرکت های پیام رسان داخلی، نمونه های این دلّالی سنتی و مدرن هستند که انگیزه ای جز دستیابی به گنجِ شماره های تلفن و اطلاعات ریز دانش آموزان و خانواده ها و مدارس ندارند و ضروریست که آموزش و پرورش در خصوص مراقبت از اطلاعات حیاتی ذینفعانش در برابر این جماعتِ بسیار منفعت طلب، هوشمندی بیشتری از خود نشان دهد.
۳. تلقیِ مدرسه یعنی مکانِ نگهداری بچه
هنوز در جامعه ما تصور بسیاری خانواده ها نسبت به مدرسه، محلی است که بچه ها را باید برای ساعاتی در خود نگهداری کند. یک تصور پناهگاهی و نه تصور مکانی برای تربیت شدن.
نتیجه گیری:
در جامعه ما و در میان مدیران سیاسی و حتی فرهنگی و آموزشی انواع این کژتابی های مفهومی رواج دارد. ما نیاز به یک جریان نقّاد داریم که این کژتابی ها و تلقی های ضدتوسعه و تحول را بنمایاند و انگاره های ناصحیح جامعه را نسبت به نهاد بسیار خطیر و آینده ساز مدرسه اصلاح کند و معلمان، مدیران مدارس و والدین را نسبت به برخی ذهنیت هایی که دارند، به تأمل وادارد.
چون ضربه ای که نهاد آموزش از این دخالت های سهم خواهانه در طول این سال ها خورده، اسف بار است.
و همچنین ضروریست که آموزش و پرورش از خود تکان و تحرک موثرتری به نشان داده و برای تبیین مأموریت های ملی، توسعه ای، حاکمیتی، زیربنایی و فرابخشی خود در کشور جریانی هدفمند سامان داده و اجازه خدشه به کیانِ تخصصی و اعتبار حرفه ای خود ندهد.
ما در این زمینه نیاز به یک تغییر نگرشِ ملی داریم.
تربیت و توسعه
نظرات بینندگان
مولایمان حضرت صاحب الزمان(عج) اگر از قرآن مجید استنباط میفرمودند که سن و سال اصالتاً چیزی بیش از یک توهّم شیطانی بیشتر نیست در حکومت ارزشمندشان سرمۀ چشم و نمک طعام معنا پیدا نمیکرد؛
در صدر اسلام مولایمان امیرالمؤمنین(ع) جرمش جوانی بود و اکنون ما غرق توهّمی بیشتر و دوسویه هستیم، هم جوانی و هم پیری؛ کمی با شعورتر شدهایم که بازۀ سن و سال را در مواردی بیشتر کردهایم؛
میترسند که به موجب سن و سال کارایی نباشد! در حالی که دانایی یکساله دانا بهتر است از خنثی بودن چند ساله نیروی متوسط الحال و ...
در حالی که آنقدر کم توجّه هستند که استخدام فرد مسن، موجب حقوق بازنشستگی کمتری بوده و مرگش نزدیک است که البته ذات این تفکّر نیز خالی از اشکال در محاسبه کارایی نیست؛ چون تدریس خاک جابجا کردن با فرگن نیست!!!