محمد داوری - عضو شورای نویسندگان سخن معلم :
وقتی دانش آموز ... است ، وقتی مدرسه ... است و وقتی معلمان ... هستند ، چگونه دانش آموز می تواند ... باشد و مدرسه و اساتید ... باشند .
هر سال در آستانه روز دانشجو ، صاحب نظران و قلم به دستان و سخنوران پیرامون دانشجو و دانشگاه به ابراز نظر می پردازند و دراین روز هم در دانشگاه های مختلف میزگردها و نشست های نقد و نظر گذاشته می شوند . رسانه ها هم به نوبه خود به این موضوع می پردازند که چرا چنین است و چنان نیست ؟!
اما غافل از این که دانشجوی امروز ، دانش آموز دیروز است و دانشگاه محصول و خروجی مدرسه است و اساتید دانشگاه هم محصول مدارس و دانشگاه های ما هستند .
مگر می شود از دانشجو انتظار داشت پویا ، خلاق و منتقد باشد اما 12 سال دوران تحصیل در مدارس را به دور از این مفاهیم و بدون تمرین آن سپری کرده باشد ؟
مگر می شود از مدارس خشک و بی روح به دانشگاه پر تحرک رسید و مگر می شود با معلمان خسته و درمانده ، دانشجو و دانشگاه خلاق داشت ؟!
ریشه چرایی دانشجو و دانشگاه امروز را در دانش آموز و مدرسه دیروز باید جست و جو کرد .اگر می خواهیم دانشجوی شجاع داشته باشیم و اگر می خواهیم دانشگاه پویا داشته باشیم باید بذر آن را در آموزش و پرورش کاشت .
اگر می بینیم دانشجویان ما اعتماد به نفس ندارند باید پاسخ آن را در مدرسه جست و جو کرد و اگر نگرانیم که فردای این کشور با این جوانان چه می شود باید به تعلیم و تربیت در تمام ابعاد آن به ویژه از کودکی اندیشید .
مگر جوان 19 یا 20 ساله ای که وارد دانشگاه می شود می تواند یک شبه معجره کند ؟!
او دست پرورده ی همین نظام آموزشی است که کتاب های درسی اش و معلمان خسته اش و کلاس های بی روح اش ، دوازده سال او را آزرده است ...
حالا اگر هم کنش گری می کند ؛ یک کنش گری جبرانی با رویکردی کور و غیرمدنی فقط با روزمرگی برای تخلیه ی هیجانات است .
از این دانشجو و دانشگاه با آن دانش آموز در مدرسه تا اطلاع ثانوی انتظار نمی رود مگر آن که تحولی دراین چرخه باطل رخ دهد ...
نظرات بینندگان
خاک بر سر مملکتی که ارزش تربیت یک انسان کمتر از شمارش پول است