قلبِ مسئولینِ ما یک ماه پیش
شد به بیمارانِ ووهان ریش ریش
تحفه یِ نا قابلی از ماسک را
هدیه فرمودندشان در جعبه ها
تا که بذرِ دوستی ها بِشکُفَد
گر چون آن ووهان شدیم از جا پَرَد
در برابر ، ماسکِ ما را یک به صد
اَلکُل و کپسولِ اُکسیژن دَهَد
گویی اکنون هر یک از ما خسته اند
مرزها را رویِ ما هم بسته اند
یادم آمد اِتّفاقِ دیگری
در شکستِ جعفرِ پیشه وَری
رفت باکو کرد کشور را چو ترک
تا رسیدش لحظه یِ مشکوکِ مرگ
یک فرستاده ز روس ها دیدنش
نه حساب آورد ! قدِّ اَرزَنش
آمد و گفتش که کردی اشتباه
چون به خود ، ما را نکردی تکیه گاه
گفت نه ! بر عکس من از آن بَدَم
جُز درِ ملّت درِ دیگر زدم
اعتمادِ مردم و کردم رها
تا شدم ، بازیچه یِ دستِ شما !
دیر گردَد نشنوی گر ، گوش کن
دیکته ات دارد غلط آن روش کن
همرهِ مردم به دوکَت پشم ریس
هر غلط را چند بار از نو نویس
عذر خواهی ، مردمت دشمن که نیست
این معلّم ! می دَهَد بر دیکته بیست
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان