وزیر آموزش و پرورش گفت : " از معلمانی که معذوریتی برای ادامه فعالیت ندارند ، میخواهیم ۳۵ سال خدمت کنند. " (1)
جناب وزیر ،
لابد مستحضرید که برخی از معلمان و دبیران ، به دو دلیل اصلی یعنی : خستگی طول خدمت و افزایش سقف حقوق در زمان بازنشستگی ، دو سه سال آخر خدمت خود را به عنوان نقش معاونت در مدارس ، سپری می سازند و این امر خود یکی از دلایل کاهش آمار جمعیت معلمان است .
وزارتخانه و در رأس آن وزیر آن ، وقتی می خواهد چنین تقاضایی برای افزایش مدت خدمت معلمان از 30 سال به 35 سال داشته باشد ، ابتدا می بایست پیش زمینه های مناسب برای آن را فراهم نماید. دلایل آن را در سایه خوش رقصی و پرنمایی برنامه ها و آفرینش شور و هیجان کاذب در بین فرهنگیان ، توسط رسانه های مجازی و حقیقی و بیشتر از همه بخش اخبار سیمای جمهوری اسلامی ایران ، بالاخص اخبار 20.30 شبکه دو و شبکه خبر ، همه مردم ایران می دانند و یقین کشورهای اطراف و اکناف و شبکه های تلویزیونی و رادیو های سخن پران مشهور ، نیزدر سایه همت رسانه ملی ، مطلعند. یعنی به تعبیری معلمان و فرهنگیان رسوای وطن و جهانند.
یک معلم با شرایط موجود بدون دادرسی مقتدر از جمله خود وزیر ، با کدام پشتوانه به فرسایش بیشتر روح و جسم خود در این عرصه ، ادامه دهد ؟ او اگر از سلامت جسمانی و روحی برخوردار است از خدا خواسته ، ترجیح می دهد تا بیشتر از سی سال خدمت کند که میزان دریافتی ایام بازنشستگی خود را چند صد تومانی بیفزاید تا در تأمین معاش خانواده خود ، در نماند . اما با کدام اعتماد و بر اساس کدام ارزش فرهنگی ، او باید چنین کند؟ چون جوانان بیکار و معلمان جوان معترضند.
جناب وزیر ،
هر ساله فشار منّت 10 - 15 درصد افزایش حقوق سالانه بر تارو پود ما سنگینی می کند. برخورد جامعه به تأسی از وزارتخانه چنین است که فرهنگیان کم کارترین قشر جامعه هستند و با تعطیلی های زایدالوصفی، مبلغ دریافتی آنان زیاد هم هست و طمع آنان هیچوقت سیر نمی شود!!
جناب وزیر ،
قرار نیست منِ معلم تقاص گناه انجام نداده را بپردازم. اگر تقصیری است مربوط به ساختار قوانین وزارتخانه و مشکلات جامعه است ، از جمله آلودگی هوا. سهم منِ معلمی که برای صرفه جویی مالی ، با خط 11 سرکار می روم (یعنی پیاده ) و یا با اتوبوس شهری و خیلی هنر کنم با مترو ، در آلودگی هوا به 1 درصد هم نمی رسد. اگر تعطیلات تابستان سه ماه است ، ظرفیت آموزش بیش از 6 ماه تدریس و 2 ماه امتحانات و امور متفرقه نیست. محاکمه منِ معلم برای ساختار معیوبی که در مهندسی آن ، هیچ مسئولیتی نداشته ام ، تماما شبیه محاکمه یک بی گناه و اعدام اوست ، علیرغم علم به بی گناهی او.
جناب وزیر ،
از زمانی که وزیر شده اید و همچنین تمامی وزرای اسبق ، یک جمله مشهور اما ناقص را مدام تکرار می نمائید : " در این مدت کوتاه خدمات خوبی به فرهنگیان ارائه شده است که از جمله آنها میتوان به رتبه بندی معلمان ، طرح مسکن فرهنگیان و بیمه تکمیلی آنها اشاره کرد. " (2)
کدام رتبه بندی ؟ کدام طرح مسکن ؟ کدام بیمه تکمیلی ؟
اولی : همچنان بلاتکلیف و پا درهواست و چون تعریف جامع و مانعی ندارد پس قابلیت اجرایی نیز ندارد، اگر اجرا هم شود بیشتر نقش های موجود در آموزش و پرورش با عدم برخورداری از شرایط آن ، معترض خواهند شد از جمله بازنشستگان و نیروهای خدماتی و تمامی کسانی که در جایگاه معلمی با عناوین گوناگونی چون حق التدریس و آموزش دهنده نهضت و نیروهای خرید خدماتی و.... مشغول به همکاری اند.
دومی : اگر مسکن ملی را می گوئید که طرح در سطح کشور است و آموزش و پرورش هم خود را با اطلاع از تمامی ناتوانی های معیشتی زیرمجموعه خود از گوشه دامن آن گرفته است تا شاید بدنامی فرهنگیان در تخصیص رفاه اجتماعی ، صد برابر گردد.
" سرپرست اداره کل تعاون و پشتیبانی وزارت آموزش و پرورش جناب آقای گودرز کریمیفر درباره ثبت نام وام 20 میلیونی فرهنگیان گفت:
قرار است تفاهم نامهای با بانک مهر ایران امضا کنیم که امروز (1398/06/18) یا فردا این تفاهم نامه منعقد میشود و شامل 4 یا 5 شاخص هماهنگ شده است. یکی از بندها این است اگر فرد 10 میلیون تومان پول بگذارد 10 میلیون تومان دیگر بانک قرضالحسنه مهر ایران به آن اضافه کند و مبلغ 20 میلیون تومان با کارمزد 3 یا 4 درصد با باز پرداخت 60 ماه به او پرداخت شود. " (3)
مگر چند درصد معلمان و یا فرهنگیان با حقوقی که بر او روا می بینید قدرت پس انداز دارد که 10 میلیون تومان آن را به عنوان پشتوانه گِرو بگذارد؟ در ضمن به دو اصل مهم هم باید بیندیشید : اول پرداخت اقساط ماهانه یعنی ناتوانی و کم کردن از مقرّری ماهانه برای تأمین نیازهای اساسی آنان و عمدتا مواد غذایی . دوم هر چند هزینه برای مسکن عین سرمایه گذاری بلند مدت است و امری پسندیده ، اما حساب ضربان قلب آنان را هم داشته باشید وقتی که حقوق ماهانه را دیر می پردازید و یا در مورد افزایش سالانه آن ، چانه زنی شمای وزیر با زمین و آسمان ، سلامتی آنان را به مخاطره ای جدّی هدایت می سازد. وقتی شمای وزیر و معاونان و.... همگی از اولین روز های سال جدید یعنی پنجم فروردین تا آخرین روز سال یعنی 29 یا 30 اسفند ماه ، درصدهای کاذب و متناقضی برای افزایش حقوق فرهنگیان ذکر می کنید، همانند بازار بورس ، ریتم قلبی آنان را به مخاطره می اندازید. در واقع شما با بالا و پایین کردن آرزوهای آنان ، به فرسایش روحی - جسمی مجموعه آنان می پردازید.
سومی : هر بار با تغییر طرف قرارداد و یا نوع قرارداد ، تنها اتفاق ناخوشایند برای ما افزایش مبلغ بیمه نامه است . " مدیرکل تعاون و پشتیبانی وزارت آموزش و پرورش با تشریح جزئیات بیمه تکمیلی جدید فرهنگیان گفت :دو طرح "الف" و "ب" با هزینه ۷۵ و ۴۶ هزار تومان ارائه میشود." اگر خیزش و تحصن منِ معلم را نمی پسندید پس خود شما برخیزید و برخلاف مسیر آب اما با همراهی تجارب و دانش متخصصان تعلیم و تربیت و با پاسداری تجارب تمامی معلمان ، ساختاری مستحکم بسازید تا حقیقتا مشکلات حل و فصل شود. و گر نه رؤیای رشد و توسعه و سربلندی نظام آموزشی ، هرگز جامه عمل نخواهد پوشید. تا شما به منِ معلم و فرهنگی اعتماد نورزید من نیز به شما اعتماد نخواهم کرد.
جناب وزیر ،
ما معلمان و فرهنگیان ، تمام روزهای یک سال را با امیدواری کاذب اما با بی اعتمادی به شما و تمامی مسبّبین حال و روزمان ، مدام با خود یک کلمه را تکرار می کنیم : حلوا حلوا حلوا !! اما باور کنید که این دهان تلخ ما از تمامی رنج های زایدالوصف روزگار و تاریخ آموزش و پرورش ، اصلا و ابدا شیرین نمی شود. ظاهرا تارو پود ما را با کذب محض از تمامی واقعیت های حلال روزگار اما فقط برای عده ای خاص به جز ما ، ساخته اید و جالب آن که کسی هم این آراستگی کذب را نمی پسندد. نه دانش آموز و اولیای آنان. نه بقال و سوپرمارکت سر کوچه . نه صاحبخانه و بنگاهی. نه وزیر و وکیل و ... اما خود ما سهمی در این واماندگی نداریم و همه ما قربانی بی عدالتی و تبعیض آشکار علیه خود هستیم.
جناب وزیر ،
شما می بایست قبل ادامه خدمت معلمان تا 35 سال ، پیشداوری های جامعه را نسبت به بازنشستگان وزارتخانه ، تغییر دهید. یکی از بدترین و تلخ ترین روزهای خدمت بیشتر ما ، روز بازنشستگی مان است. بی اعتنایی و بی حرمتی مدیران مدارس و ادارات ، خاطره تیره و تاری از خداحافظی ما بر جای می گذارد که برای فراموشی آن در مابقی عمر ، تلاش می کنیم هر دائم آن را در ضمیر ناخودآگاه ذهن خود بایگانی کنیم ، اما بیشتر مواقع ناموفقیم . معلمان جوان و جوانان بیکار جامعه در مذمت بازنشستگانی که بعد آن مشغول ادامه خدمت اند ، کم نیش و کنایه تحقیر آمیز نمی زنند. مگر یک جامعه مجموعه ای از ارزشگذاری ها و باورهای آنان نیست ؟ این ضد ارزش ها ، حس ناخوشایندی در اذهان بازنشستگان القا می کند که سرباری و اضافی بودن ، یکی از آنهاست. کشور من همانند ژاپن نیست که سالمندان آن از احترام چند برابری برخوردار باشند و من از آن برای ادامه زندگی ، نیروی فوق العاده ای دریافت کنم.
جناب وزیر ،
هر چند دغدغه و مشغله یک وزیر همه گیری چون آموزش و پرورش ، یقین می بایست بسیار زیاد باشد ، اما ظاهرا هیچ وزیری قصد ندارد حسیّات واقعی شاغلین و بازنشستگان زیرمجموعه خود را با پوست و گوشت خود احساس نماید. برای این کار شما می بایست در شرایط واقعی زندگی منِ معلم ، قرار بگیرید تا شاید ملموسات و محسوسات اثرگذار آن ، حضرتعالی را منقلب نماید. باور کنید امیدواری معلمان و فرهنگیان را هیچ قشر دیگر در این جامعه ندارد ، اما عده ای آن را خوش خیالی و ساده لوحی می نامند و عده ای نیز آنان را مستحق عوامفریبی زایدالوصف می دانند.
جناب وزیر ،
نکاتی در پایان تقدیم می گردد که توجه به آنها اثرگذارتر از وعده های بدون وفای به عهد است :
1 - جبران کمبود معلم با تخفیف برخی از واقعیت های موجود و با برنامه ریزی برای سنوات بعد ، امکان پذیر خواهد بود. تمامی وزرا در حذف این مشکل ، ناتوان بوده اند چون تمهیدات ناقص آنان فقط برای همین سال و اکنون بوده است . اما تأمین نیرو در آموزش و پرورش به جذب تدریجی و متناوب نیازمند است. آموزش و پرورش ، چون توازن بین خروجی و ورودی خود ندارد ، لذا همیشه با مشکل کمبود معلم ، مواجه خواهد شد.
2 - بهترین مسیر برای جبران کمبود معلم ، استفاده از فارغ التحصیلان جوان دانشگاه های معتبر کشور به ویژه دانشگاه های سراسری است. رشته دبیری بهترین منبع تأمین نیرو بود . اگر با گذاشتن دوره های کوتاه مدت و میان مدت آموزشی از این نیروها ، استفاده نمایید ، درصد قابل توجهی از کمبود نیرو ، مرتفع خواهد شد.
3 - بزرگ ترین مشکل آموزش و پرورش عدم اعتماد به جوانان است. برای همین اخیرا قصد جذب 10 درصد طلاب جوان در آموزش و پرورش را دارید. همه ما ایرانی هستیم و همه ما دوست داریم در آبادی و سربلندی کشور ، سهم بسزایی داشته باشیم ، اما نظام سیاسی قصد دارد فقط به گروهی خاص اعتماد نماید که نتایج چنین بی اعتمادی ها ، فرار مغزها و تغییر تابعیت نخبگان و قهرمانان ملی است.
4 - تا زمانی که همسان سازی حقوق شاغلان و بازنشستگان آموزش و پرورش با دیگر وزارتخانه ها ، انجام نگرفته است ، نه اوضاع زندگی فرهنگیان بهبود خواهد یافت و نه جوانان بیشتری مایل به خدمت در آن خواهند بود. به جای هدر دادن زمان و انرژی و سرمایه برای اجرای طرح هایی چون معلم تمام وقت ، طرح رتبه بندی و یا 35 سال کردن اختیاری مدت خدمت معلمان ، بهتر است شما روی این مهم بیندیشید. طرح رتبه بندی فقط سرپوشی برای انحراف فرهنگیان از این خواسته به حق است. بودجه رتبه بندی که طرحی ناقص و ناقض است را یا به افزایش حقوق مجموعه شاغلان اختصاص دهید تا عدالت رعایت گردد. یا هم این بودجه را برای سرانه مدارس و بهبود کیفیت آموزشی اختصاص دهید تا شاید تحولاتی ارزشمند در این وزارتخانه پیر و فرسوده بوجود آید.
5 - یکی از طرق کاهش نیاز به معلم و کمبود معلم ، کاهش حجم کتب درسی و ساعات تدریس آنهاست . با انتخاب مسیر درست در انتخاب مؤلفین کتب درسی ، این امر معقول و منطقی ، قابلیت اجرای حتمی خواهد داشت.
6- اگر منزلت و رفاه اجتماعی فرهنگیان به نسبت جامعه و دیگر شاغلان ، متوازن باشد ، جایگاه قداست این شغل نیز احیا می گردد. برای این کار اسکان مدارس را حذف و خانه های معلم را آباد نمائید. از قرار دادن نیروهای ستادی بالاخص مدیران در برابر معلمان ، در برخورداری از کمترین امکانات وزارتخانه ، بپرهیزید و هر کدام سهمی متعادل داشته باشند که بهتر است به جای ارزشگذاری به عنوان و پست آنان ، همانند رسم دیرین اسلام ، همه آنان را انسان برابر بدانیم .
7 - اگر آموزش و پرورش قادر نیست از سنگلاخ ناشایستگی ها خلاص شود و گلوگاه های بازدارنده بسیاری دارد ، یک دلیل آن عدم تغییر معاونان وزارتخانه بعد از حضور وزیر جدید است. معاونان این وزارتخانه قبلا فرصت خلاقیت و نوآوری و ابداع در عرصه آموزش را از دست داده اند و اکنون به نیروهایی خوش فکر و خوش ذوق و توانمند جدیدی نیاز دارد ، که صدالبته می بایست با تخصص های مرتبط انتخاب شوند که اصولا نمی شوند.
8 - وقتی طرح و یا قانونی در وزارتخانه و یا مجلس مصوب می شود و توسط کانالی دیگر رد می شود ، بر تزلزل اعتماد معلمان نیز چند ریشتر اضافه می شود . طرح هایی چون : اِعمال آخرین مدرک تحصیلی فرهنگیان ، حذف تنوع مدارس و .....
9 - عدم تعادل ساختاری در آموزش و پرورش ، مشکلات آن را متزاید و لاینحل می سازد. با آزاد کردن نیروهای بسیار در مدارس و ادارات ، می توانید مشکل کمبود معلم را تعدیل نمائید.
10 - اگر در طول سال نمی خواهید شاهد اعتراضات و تجمعات شاغلان و بازنشستگان باشید ، دو کار جدّی و مهم انجام دهید:
اول : اجرای همسان سازی حقوق هر دو گروه با شاغلان سایر وزارتخانه ها و افزایش کف حقوق آنان جهت رهایی از بن بست های بی شمار خط فقر.
دوم : اجازه تشکیل سازمان نظام معلمی را به آنان بدهید تا فرهنگیان از کانال آن پیگیر حق و حقوق خود باشند. قدری به معلم آزادی عمل بدهید و گر نه با مچاله کردن توانایی های او ، هرگز به توسعه پایدار آموزشی نخواهید رسید. بدون هر نوع تشکل مدنی ، ایجاد هماهنگی مابین خواسته ها و نیازهای بیش از یک میلیون و 700 هزار شاغل و بازنشسته ، امری محال و نشدنی است. ما به معلم و یا معلمانِ رهبر نیاز داریم تا به طور هدفمند حرکت کنیم ، عمل کنیم و نتیجه مطلوب بگیریم.
11- شما گفته اید که به رصد رسانه می پردازید ، اگر چنین است صدای حقیقی معلمان و فرهنگیان را از تنها رسانه مستقل و منتقد و واقعی آنان یعنی " صدای معلم " پیگیر باشید. شاید همه فرهنگیان آن را نمی شناسند و مطالعه نمی کنند اما این رسانه منعکس کننده صدای واقعی هر معلم ایرانی است.
جناب وزیر ،
ما معلمان و فرهنگیان به فرهنگ سازی و تعریف جدیدی از شغل خود نیاز داریم تا بتوانیم پیشداوری ها و ارزشگذاری های غلط مرسوم را حذف نمائیم. شما ابتدا منِ معلم را با هر ساز و کار ممکن ، قوی سازید تا مسیر اصلاحات در وزارتخانه هموار گردد. من در زیر خط فقر ، قادر به همراهی با دغدغه های شما نیستم . پس امروز شما تکلیف خود را با رسانه ها مشخص سازید. پخش هر نوع خبر مربوط به فرهنگیان را مسدود سازید. اگر خیزش و تحصن منِ معلم را نمی پسندید پس خود شما برخیزید و برخلاف مسیر آب اما با همراهی تجارب و دانش متخصصان تعلیم و تربیت و با پاسداری تجارب تمامی معلمان ، ساختاری مستحکم بسازید تا حقیقتا مشکلات حل و فصل شود. و گر نه رؤیای رشد و توسعه و سربلندی نظام آموزشی ، هرگز جامه عمل نخواهد پوشید. تا شما به منِ معلم و فرهنگی اعتماد نورزید من نیز به شما اعتماد نخواهم کرد.
همکار محترم ،
بیایید قدری واقع بین و هوشیار باشیم و عمر و لذت خدمت خود را در لوای مدینه فاضله رتبه بندی هدر ندهیم . به امید سرافرازی و توانمندی روزافزون تمامی معلمان و فرهنگیان کشورم و به امید فردایی روشن تر از امروز . ای معلم ، سیاهی قلم و ماندگاری نگارش ات بیرق رهایی توست پس برفراز باد بیرق استواری تو .
1) خبرگزاری تسنیم .8 دی ماه 1398. https://tn.ai/2169885 .
2) این جمله را در نهم دی ماه 1398 در واکنش به تحصن اخیر معلمان ذکر کرده اید.
3) مشاور گروپ ، مؤسسه تخصصی مشاوره و برنامه ریزی . شرایط و نحوه دریافت وام فرهنگیان سال
4) خبرگزاری تسنیم . نهم دی ماه 1398 . https://tn.ai/2170917 . جزئیات بیمه تکمیلی جدید فرهنگیان به ۲ روش صندوقی و بیمهگری .
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
تا چه زمانی قراراست باور کنیم وزیرنماینده دولت است که درجهت منافع دولت حرکت کند وزیر نماینده معلم نیست چون از دولت حقوق می گیرد
تا زمانیکه معلم برای رسیدن به آمال خود تلاش نکند هیچ وزیری داد او را نخواهدستاند
ناشناس محترم ، نظر حضرتعالی ، ایده آل
است و یقین علم و آموزش در صورت ترکیب
دو وزارتخانه ، مسیری مطلوب خواهد داشت.
اما :
اول: ما به شعور و توانمندی فهم این ترکیب
رسیده ایم ؟!
دوم : ما قدرت و مهارت و قابلیت مدیریت این
دو مقوله متفاوت اما در عین حال در یک راستا
را خواهیم داشت ؟ یا اوضاع را از شرایط موجود نیز بدتر خواهیم ساخت؟
قابلیت ، توانمندی ، شایستگی ، مهارت ، دانش و
تخصص ، عمده ظرفیت های غایب مدیران ارشد
ماست. تکیه گاه آنان بیشتر منفذها و روزنه های سیاسی است نه آموزشی و فرهنگی. تشکر
هر نوع تغییری ، غیرممکن است. حتی یکی
بدتر از دیگری.
ثانیا رتبه بندی برای ارتقای کیفیت آموزشی است و یا بهبود معیشت فرهنگیان؟
ثالثا رتبه بندی ابزار سیاسی است برای تحریک همکاری و شرکت فرهنگیان در انتخابات و یا
یک سازوکار درون سازمانی است ؟
رابعا عوامفریبی قشر آموزشی کشور تا کی؟
خامسا بعد این، ما برای شنیدن اوضاع خود از رسانه ها معترض خواهیم بود.
حقوق نگیرم؟ مگر ایرانی نیستم؟ مگر به سختی
کار نمی کنم؟ همسان سازی حقوق هدف نهایی
ماست . رتبه بندی طرحی مزورانه است که ثمری
نخواهد داشت. بلکه ما را با عناوین گوناگون
دشمن یکدیگر خواهد ساخت. ما شفافیت در عمل
می خواهیم نه تزویر و ریا.ما حق قانونی خود را
می خواهیم نه صدقه.
اگه حاج میرزایی وزیر قوی میبود باید در کمترین زمان همه معاونان فسیل شده در وزارت رو با نیروهای جوان متخصص و با انرزی و دلسوز و معلم محور عزل و جایگزین میکرد
حالا تا ۱۴۰۰ صبر کنیم که مجلس و دولت بعدی که بوی اصولگرایی میده چه اشی برا ا.پ و معلمان بپده!!!
اما در سایه افاضات نظام آموزشی و خوش رقصی
به دولت و مجلس ، الان مدارس ۷۲ فرقه است با
بیشمار عناوین به دلیل پرشمار بودن تعداد و تنوع
مدارس. حال چگونه و چرا رتبه بندی ، باید
ترازوی عدالت باشد ؟ اگر بخواهد هم نمی تواند
پس بین ما نفاق و کینه نیندازید و فقط به
همسان سازی حقوق با دیگر نهادها بپردازید.
شما نمادی از پوپولیسم جاهلانه هستید.
دست مریزاد خانم امامی .
رتبه بندی ما را به این آرزو نمی رساند
اما همسان سازی قادر است.
و نابسامانی ، تورم ۱تا ۴ درصدی دارد و ایران بیش
از ۵۰ درصد!!
با ما و وطن ما چه کرده اید ؟
تاوان این نابخردی را من معلم باید بپردازم؟!
عدل علی یعنی این!!!!
کامل ترین نوع بی عدالتی ، آن است که عادل
به نظر برسیم ، در حالی که عادل نیستیم.
باید آزادی را همراه عدالت انتخاب کرد، یکی بدون
دیگری بی معناست. اگر کسی نان شما را بگیرد، آزادی شما را هم گرفته است و اگر کسی آزادی
شما را برباید ، مطمئن باشید که نان شما نیز در
معرض تهدید است.
عدم فهم یکدیگر. هر چقدر هم بگوییم نره،
باز اینها می گویند خواهیم دوشید.
ما لنگ رتبه بندی نیستیم ، ما لنگ ده میلیون
تومان کسر حقوقیم. فهمیدید؟
این همهرتبهبندی رادر بوق و کرنا کردند
با گرفتن یک رتبهاز همهدر واقع مبلغ قابل
توجهیازهمه کم شدو همان مبلغ با
تغییرات جزیی نسبت بهحکم قبلی
شایدصدالی دوست توماناضافه
شدهکه ان همماهاولدرصندوق
دولتاست و بقیهبیمهو غیرهازان
کسرمیشود....بلهاین بود
ماجرای رتبهبندی بعداز این
همهسال و بهدروغ گفته میشود
این مبلغاضافه شداین در صورتی
بودکهبه حکم فعلیاین مبلغاضافه
میشدنهاین مدلکه به نفع معلمان
اصلا نیست فقط باعث بیانگیزهتر شدن معلمان
است......
رتبه بندی ماجرای کِش داری بود برای اصل ماجرا.
به قولی حباب نکرده های مسئولان.
چون اول قرار بود این طرح فقط برای معلمان اجرا شود اما بعد همان بودجه مابین ۹ گروه شغلی تقسیم شد تا کمتر صدایی برخیزد. لذا سهم معلمان از آن حداقل گردید. آنان از مظلومیت محافظه کارانه معلمان ، صد درصد مطمئن هستند.