زندگی کوروش از زادن تا مرگ در مه افسانه ها پنهان مانده است اما از خلال انبوه روایت ها و نوشته های مورخان و پژوهشگران و منشور حقوق بشر بابل،می توان نوری کم سو، بر شخصیت و منش شاه بزرگ هخامنشی تاباند.
او فرمان به قتل و غارت در سرزمین های فتح شده نداد.
از واداشتن مردم به ترک دین و آئین پرهیز کرد.
حاکمان مغلوب را بخشید، با تیشه جهل، هیچ بنایی را ویران نکرد،کتاب و کتابخانه ای را طعمه آتش نساخت و زنان و کودکان را به اسارت و کنیزی و بردگی جنسی وادار نکرد.
در زمانه ای که کشتار و اسارت مردم و نابودی زیر ساخت های ملل مغلوب از سوی فاتحان امری رایج و مرسوم بود و حتی در جهان متمدن امروزی، شواهد پر شماری از این رفتارهای وحشت انگیز در دست است؛ کوروش بزرگ، منادی و پیام آور آزادی، برابری، مدارا و خشونت پرهیزی شد.
کارنامه سی سال حکومت کوروش را باید جدا از انگاره های افراطی هواخواهانه و دیدگاه های بسته ستیزه جویانه داوری کرد.
او نه صاحب رسالت بود و نه ماموریتی الهی داشت و بی تردید عملکرد سیاسی او به مانند دیگر حاکمان،از ضعف و ایراد خالی نیست با این حال سلوک و منش او که بخشی از آن بر استوانه ای گلی ماندگار شده است در عصر پر آشوب کنونی هم راهگشا و پند آموز خواهد بود.
مشاهیر، مفاخر، آداب،رسوم، بازی ها، کتاب ها، بناهای تاریخی و میراث های معنوی، مایه مباهات و تابلوی اعتبار هر کشوری است.
به روشنی می بینیم که برخی دولت ها به ضرب زر و دروغ در صدد سرقت هویت بزرگان ایرانی، جعل تاریخ و ثبت میراث معنوی ما به نام خود هستند.
طرد میراث های ایرانی و یا موضع منفعلانه،زمینه تاراج آن ها توسط بیگانگان را فراهم خواهد ساخت.
شایسته است که مسئولان کشور،با موج اقبال و آشتی مردم با تاریخ، تمدن و فرهنگ این مرز و بوم همراه شده و هفتم آبان ماه، سالروز صدور اولین منشور حقوق بشر جهان را به نام کوروش بزرگ در گاه شمار رسمی کشور ثبت نمایند.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
و استخدام افراد را پایه گذاشته است. او دارای شعوری
فراتر از زمان بوده است و ستودنی است.
منتهی ما ملتی ناسپاس و از بین برنده ارزش های ملی خود
هستیم. برخلاف دولت و ملت ترکیه که هنوز خود را
مدیون آتاتورک می دانند و او را قلبا و یا در سایه استبداد
حکومت می ستایند.