آموزش و پرورش با 15 میلیون دانش آموز و بیش از یک میلیون نیروی انسانی خدوم و وارسته در قالب عوامل آموزشی و اداری ظرفیت عظیمی را فراهم ساخته است تا صیادان فرصت طلب ، یکی پس از دیگری مترصد صیدخویش از این خوان گسترده باشند.
از سیاست پیشگان لاف زن گرفته تا مافیای بازار کنکور ،حراج کنندگان کتابهای کمک درسی، فروشندگان نوشت افزار ، چرتکه سازان بازار خلاقیت،صاحبان مدارس غیر دولتی ، آموزشگاه داران ، شرکت ها و موسسات بیمه گر و قس علیهذا. اما در این میان ،معلم ،تنها عنصر فراموش شده ای است که از کانون توجهات به حاشیه رانده شده است.
حتی بیمه گری با عنوان " بیمه معلم " که نام معلم را با خود به یدک می کشد حاضر نیست در بیمه درمان تکمیلی او، خطر کند. شرکتی که صندوق سرمایه گذاری فرهنگیان یکی از سهامداران اصلی آن به شمار می آید شش سال متوالی است که در ارائه دیگر خدمات بیمه ای مثل بیمه دانش آموزی، مسوولیت و...با وزارت آموزش و پرورش کنار آمده اما بیمه درمان تکمیلی معلمان شاغل و بازنشسته به بیمه گری سپرده شده است که تنها مشتری ثابت آن آموزش و پرورش است.
آتیه سازان حافظ، تنها شرکت بیمه ای بی خاصیتی است که مانند بیمه پایه اش یعنی "خدمات درمانی" بود و نبودش توفیری در حال و روز معلم نمی کند!
بیمه گر بد حق و حسابی که پزشکان ، مراکز درمانی ، بیمه گذار یا مشتری نیز به اتفاق از شنیدن نامش ابا دارند اما از آنجا که کسی هزینه برای سلامت معلم را سرمایه گذاری تلقی نمی کند باید همچنان با آن بسوزد و بسازد!
در ابتدای راه اندازی و تاسیس صندوق سرمایه گذاری فرهنگیان ، چنین عنوان می شد که قرار است این صندوق ،عصای ایام پیری و ذخیره روز مبادا باشد یا مدام در گوش معلمان می خواندند با گردش این اندوخته ها، چه گره ها که از کار معلمان گشوده نخواهد شد.
امروز از آن وعده ، وعیدها خبری نیست! اندوخته کلانی که یقه سفید های بانک سرمایه، یک شبه بر بادش دادند، تا ،تلی از خاکستر حسرت و ندامت ،از آن برجای مانده باشد. دیاری که دختر وزیرش از فرط بیکاری به سفارش پدر ، با ورود به مافیای قاچاق دارو،به بیماران مستاصلش رحم نکند بر صدر نشاندن معلم در آن، انتظاری بیهوده و بی حاصل است.
در برابر کسی که در آغاز سالت حصیلی جدید اطلاع درست و درمانی از شاخص معیشت معلم در اختیار نداشته و در یک مغالطه آشکار آماری ، سعی می کند میانگین دریافتی معلمان را چنان" چاق و چله" جلوه دهد تا با نادیده گرفتن طوفان تورمی، بدون توجه به رشد حداقل 5 برابری نرخ کالا و ارز در یک سال گذشته ،پرداختی به معلم را چهار برابر سال 91 نشان دهد تنها کاری که از دست معلم ساخته است به خدا پناه بردن است و بس!
صندوقی که در حمایت از سلامت امروز و فردای معلم عاجز باشد سرمایه اش نصیب رهزنانی خواهد شد که با توصیه و سفارش این و آن ، میلیاردها تومان را خرج اتینای خویش کرده و به صاحبان اصلی آن، نم پس نمی دهند.
اما در پایان توصیه ای نیز به وزیر محترم دارم شاید شنیدنی و قابل تامل باشد.
جناب فانی هم با آمدنش وعده داد در اولین فرصت ممکن که هرگز میسر نشد با راه اندازی معاونت اقتصادی در ساختار و تشکیلات فراخ آموزش و پرورش ،گشایشی در حال و روز آن ایجاد کند.
شنیده ام که اکنون شما نیز چنین سودایی را بر سر می پرورانید.
با تمام احترامی که برای جنابعالی و دکتر طیب نیا قائلم ،مایلم باستحضار برسانم اگر دکتر طیب نیا ،طبیب حاذقی در حوزه اقتصاد خرد و کلان بودند نباید اکنون تن رنجور اقتصاد ما آماج این همه عارضه های مهلک و متعدد باشد.
اما اگر ایشان بنا دارند راه و چاه خصوصی سازی در آموزش و پرورش را به جناب وزیر دیکته کنند تا از بار سنگین و کمر شکن هزینه ها بکاهند باید عرض کنم که با "چلانیدن " دوباره هزینه ها، دیگر چیزی از آموزش و پرورش دولتی برجای نخواهد ماند.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
بیمه بی خاصیت،مسئولین ناکارآمد.
مشکل وقتی حل خواهد شد که معلم به مراکز درمانی مراجعه کند با پاسخ " قرارداد نداریم " مواجه نشود
و وقتی به هر دلیل از جیب پول پرداخت کرد با ارائه اسناد پزشکی به بیمه طرف قرارداد به فوریت پرداختی معلم عودت شود نه اینکه بعد ۶ ماه به بخشی از پرداختی خود برسد...
ضمن احترام؛ کشاندن بیمه درمان به سمت و سوی خاص برای من معلم حس خوبی را تداعی نمی کند...
به هر گوشه نگاه کنی کار لُنگ هست...
از کاستی در ساختمان و تجهیزات
از بی رمقی مدارس دولتی
از شعارهای بدون عمل؛
از سندهایی که ظاهرا در حال اجراست ولی در عمل خبری از اجرا نیست...
از بودجه تقریبا صفر برای اجرای طرح و برنامه ها...
تا حقوق و معیشت و....
معلم اگر درگیر مشکلات نباشد توان لازم برای ساختن نسلی پویا و مسئولیت پذیر را دارد ...
هم فقط ثام معلم را یدک می کشد.
حساب وزارتخانه و تشکیلات و
سازمانها هم هویداست.