بر خلاف رویه های گذشته که آغاز مهر و شروع سال تحصیلی را به معلمان و دانش آموزان تبریک گفته و با آنان سخن می گویند؛ در این یادداشت می خواهم با حدود ۲۵ میلیون اولیای دانش آموزان که در تکاپوی ثبت نام دانش آموزان و تهیه ملزومات تحصیلی اند ؛ سخن بگویم.
حتما هر کدام از این بزرگواران پیگیری و تلاش های زیادی را جهت ثبت نام فرزند و یا فرزندان خود در مدرسه ای مطلوب و بنام انجام داده است و در بین دسته بندی های مختلف مدارس سرگردان مانده اند. تیزهوشان؛ نمونه؛ هیات امنایی؛ شاهد؛ سما ؛ غیرانتفاعی؛ دولتی و بسیار نام های دیگر که نشان از نظام طبقاتی جامعه ما حتی در مدارس و بین دانش آموزان دارد.
زمانی تمام ما نسل های اوایل انقلاب و دوران پهلوی در مدارس یکسان مشغول به تحصیل بودیم و فرزند سفیر و کبیر و پزشک و مهندس و معلم و کارگر و بنا؛ همه داخل یک کلاس و گاه یک میز می نشستیم و جز نوع کیف و کفش و لباس مان؛ تفاوت دیگری در آموزش ها و برخورد مدیر و معلم مدرسه بین ما وجود نداشت و همین فضا موجب شده بود تا بین دانش آموزان فضای رقابتی پویا و فعالی ایجاد گردد؛ که نتیجه آن موفقیت های علمی و تحصیلی اقشار پایین دست جامعه در کنکور و دوران تحصیل بود.
همین یکسان بودن نوع مدارس و آموزش ها و امکانات اصل ۳۰ قانون اساسی را که عنوان می دارد ؛ آموزش عمومی در کشور بایست تا پایان دوره متوسطه به صورت رایگان در اختیار همه قرار بگیرد را به خوبی به اجرا در می آورد و عدالت آموزشی و به تبع آن فرصت برابر برای دانش آموزان اقشار مختلف جهت موفقیت تحصیلی و شغلی را در آینده فراهم می ساخت.لیکن در سال های پس از جنگ و آغاز ریاضت های بودجه ای و تخصیص انقباضی بودجه آموزش و پرورش در تمام دولت ها؛ روز به روز به سمت افزایش مشارکت های مردمی در آموزش و پرورش و پا گرفتن مدارس غیرانتفاعی و هیات امنایی و تیزهوشان و غیره در کشور شدیم که امروزه با بررسی نتایج کنکور سال جاری که اکثر نفرات برتر فارغ التحصیلان مدارس خاص بودند؛ می توان به دستاوردها و نتایج منفی این نوع طبقه بندی مدارس پی برد که دامنگیر همه دانش آموزان و آینده سازان میهن عزیزمان شده است. از معلمی که دغدغه نان و معاش دارد؛ نمی توان انتظار آموزش خلاقیت و نوآوری به دانش آموز داشت .
یکی از شعارهای اصلی که در تمامی اعتراضات و تجمع و تحصن های فرهنگیان در راس موارد قرار داشته و دارد؛ تخصیص بودجه مکفی و کارآمد جهت آموزش و پرورشی ست که بیش از ۹۰ درصد بودجه آن صرف پرداخت حقوق کارکنان می گردد و هنوز به قول سید جواد حسینی؛ سرپرست سابق وزارتخانه؛ بیست هزار میلیارد تومان معوقات معلمان را نیز بدهکار است. ضمن اینکه سرانه مدارس نیز سال هاست معنی و مفهومی ندارد و مخارج و هزینه های مدارس دولتی نیز از محل کمک های اولیا تامین می گردد و در سایر مدارس خاص نیز طبق قوانین وزارتخانه شهریه از دانش آموزان اخذ می گردد.
اولیای محترم این نکته را به خاطر داشته باشید که وضعیت اسفناک فعلی مدارس و سرگردانی شما در راهروهای آموزش و پرورش مناطق و دفاتر آموزشگاه ها؛ همچنین لابی گری و پارتی بازی برخی افراد جهت ثبت نام دانش آموزان شان در مدارس خاص و هیات امنایی و شاهد و غیره؛ معلول عدم تخصیص همان بودجه کارآمد و مکفی جهت آموزش و پرورش است.
اعتراضات اخیر معلمان خصوصا تحصن و تجمع های سال گذشته و به تبع آن بازداشت و زندانی شدن برخی کنشگران صنفی فرهنگی؛ جهت برآورده شدن همین اصل مهم و اساسی قانون اساسی بود که بایست آموزش و پرورش کیفی و رایگان جهت تمام دانش آموزان کشور در شهرها و روستاهای مختلف تا پایان دوره متوسطه فراهم گردد. ( اصل ۳۰ قانون اساسی) گرچه سعی شد که بیشتر روی بحث معیشت و حقوقی معلمان مانور داده شود که همان مورد نیز با آموزش و پرورش کیفی سخت در ارتباط است و از معلمی که دغدغه نان و معاش دارد؛ نمی توان انتظار آموزش خلاقیت و نوآوری به دانش آموز داشت.
لذا در پایان به عنوان یک معلم و یک کنشگر فرهنگی از تک تک تمام اولیای دانش آموزان که قطعا در پست های مختلف حاکمیتی و اداری و نظامی و غیره تصدی دارند؛ تقاضا دارم که به این موضوع به دیده اهمیت نگریسته و در هرجایی که هستند و مشغول به کارند ؛ حمایت و تلاش خود را جهت تغییر و اصلاح نگاه حاکمیتی به مقوله آموزش و پرورش انجام دهند تا با تغییر رویکرد و در اولویت گذاشتن و اهمیت دادن به این ارگان حیاتی و انسان ساز؛ همچنین با اختصاص و جذب بودجه مکفی و کارآمد جهت آموزش و پرورش و به تبع آن ایجاد تحول بنیادین و گسترش عدالت آموزشی؛ پیش به سوی اعتلای فرهنگ و آموزش و پرورش کشور و تعالی ایران اسلامی حرکت نماییم.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان