بعید است با رسیدین ماه مهر و بازگشایی مدارس، احساس و خاطره ای در ذهن و روان شما به جوشش درنیاید. هر چقدر هم که از درس و مدرسه و دانشگاه، فاصله گرفته باشید، باز ماه مهر و اول مهر را به یاد خواهید داشت. روزی که کیفی بر دوشتان یا کتابی در آغوشتان بود. مدرسه آغاز شد. آغازی که قرار بود دَری به روشنی وجودتان بگشاید و انعکاسی از حقایق هستی باشد. اما چنین نشد. قطار رقابت با سرعت به پیش می رفت. فردی موفق بود که بتواند یک عدد 5 رقمی را در یک عدد 3 رقمی ضرب کند و در چند ثانیه جوابش را بدهد. یا بتواند فهرست پادشاهان ایران را به همراه مرکز تاج گذاری آنها و فهرست جنگ هایشان را از حفظ بگوید. از همان سال اول، دانش آموزان موفق و مُستعد مشخص بودند، آنها که مسائل ریاضی را زودتر حل می کردند و دانش آموزانی که مطالب درسی را زودتر حفظ می کردند.گویی در مدارس فقط دو درس وجود داشت: اول ریاضی و دوم حفظ کردنی ها. هفتۀ اول سال تحصیلی اگر به جای تمرکز بر برنامه های رسمی، با برنامه هایی که ماهیت تربیتی داشته باشند، مواردی چون: مسابقات نقاشی، زنگ غذای سلامت، برنامۀ حضور والدین در مدرسه، نمایش تئاتر و فیلم و غیره شروع گردد، روح و روان فراگیران با داستان ها و پیش زمینه های مثبت و خاطره انگیز به مدرسه پیوند خواهد خورد .
اما اینک سالیان سال می گذرد. درس و مدرسه و امتحانات تمام شده اند، ولی هیچ کدام از آن فرمول های ریاضی در ذهن ها باقی نمانده است. دانش آموزان دیروز، هیچ یک از تعاریف و توضیحات درس های ریاضی و اجتماعی و علوم و فارسی را به یاد نمی آورند. شاید تلخ ترین بخش از دوران مدرسه این باشد که آنچه دانش آموزان با خون دل می آموزند را آخر نمی فهمند کجا می توانند به کار ببندند؟ یا مطالب از بَرشده قرار است کجای این زندگی به دردشان بخورد یا گِرِه ای از مشکلات شان را بگشاید؟!!
در پَس این رویداد، درست زندگی کردن، از زندگی لذت بردن، یادگیری حقوق شهروندی و مهارت های شهروندی جایش را به حفظ بی ثمر فرمول ها و مطالب درسی داده است تا فراگیران برچسب تیزهوش، باهوش و استعداد درخشان دریافت کنند، تا مگر در دانشگاه پذیرفته شوند و شغل و آینده ای داشته باشند. فارغ از این که آنها مهارت پیدا کردن یک دوست در مدرسه را یاد بگیرند، بتوانند مسائلی شخصی شان را حل و فصل کنند، توان همدلی و همزبانی با هم را داشته باشند، توانایی هایشان را بشناسند و آنها را بکار بگیرند و حتی یاد بگیرند درست راه بروند، مسواک بزنند و غذا بخورند!!
برای همین در این فرایند مدرسه اغلب مَحملی است تا دانش آموزان بار آرزوهای والدین یا اهداف غیرحرفه ای مسئولان آموزشی و سیاست گذاران را به دوش بکشند. مانند گلوله ای که از یک توپ شلیک شده باشد، دانش آموزان از خواب بیدار می شوند. مقصد و مقصود مشخص است. اما گویی اراده، میل، تمنای درونی و فطرت آنها در این پرواز به فراموشی سپرده شده است. دانش آموزان به سمت اهدافی شلیک شده اند که با هستی شان بیگانه است، و برای همین است که شوق و معصومیت کودکی در راه مدرسه قربانی می شود. دانش آموزان قربانی می شوند وقتی ماه مِهر با آنها سر مِهر نداشته باشد.
برای همین هر چند تغییر، اصلاح و بازنگری در روش های تدریس، برنامه های درسی و ساختار و مدیریت مدارس خود می تواند محل تامل و بحث جدی باشد، لیکن پرداختن به این موارد یادداشتی جدا می طلبد و خارج از اهداف این نوشتار است. اما این امکان وجود دارد که با استفاده از روش هایی ساده نوع نگرش و بینش دانش آموزان را نسبت به مدرسه بهبود و ارتقاء داد، تا در ابتدای هر سال تحصیلی، ماه مِهر با مِهر و مهربانی عجین گردد.
از این رو در ادامه به برخی از این راهبردها اشاره می گردد:
* در راستای خلق فضای احترام آمیز، ایجاد نگرش مثبت، تقویت انگیزه و کاهش دغدغه و اضطراب دانش آموزان میتوان برای هفتۀ اول سال تحصیلی تمهیداتی ویژه اندیشید: مثلاً پخش آهنگ های مناسب وشاد، آذین بندی درب ورودی مدرسه و کلاس های درس، نصب پیام های خوش آمدگویی، خیرمقدم صمیمانه به دانش آموزان توسط مسئولین مدرسه و معلم در بدو ورود، دود كردن اسپند، عبور از زیر قرآن، تقدیم گل و پذیرایی با استفاده از شیرینی و شربت.
* دعوت از مراکز فرهنگی، اجتماعی و صنعتی جهت برگزاری نمایشگاه های موقتی در مدارس با این هدف که دانش آموزان مدرسه را محیطی مجزا از جامعه ادراک و تجربه نکنند.
* برپایی جشنواره هایی از صنایع دستی، هنری و غذایی مطابق با ظرفیت های قومی، محلی و منطقه ای، با هدف پیوند دادن ظرفیت های فرهنگی با ساختار مدرسه.
* هفتۀ بدون کتاب: دانش آموزان به طور متعارف تابستان را با بازی، کلاس های فوق برنامه و شرکت در برنامه هایی سپری می کنند که اغلب آنها با برنامه های رسمی مدرسه همخوان و سازگار نیستند. لذا هفتۀ اول سال تحصیلی اگر به جای تمرکز بر برنامه های رسمی، با برنامه هایی که ماهیت تربیتی داشته باشند، مواردی چون: مسابقات نقاشی، زنگ غذای سلامت، برنامۀ حضور والدین در مدرسه، نمایش تئاتر و فیلم و غیره شروع گردد، روح و روان فراگیران با داستان ها و پیش زمینه های مثبت و خاطره انگیز به مدرسه پیوند خواهد خورد.
* دعوت از هنرپیشه ها، ورزشکارها، یا چهره های شاخص اجتماعی منطقه و شهر، در راستای ایجاد نشاط در مدرسه، و تبیین رسالت ها و کارکردهای تحصیل و درس خواندن از جانب میهمانان و مدعوین.
* دعوت از معلمان و مدیران خبره و بازنشسته جهت بازگویی خاطرات و داستان های مهیج و آموزندۀ تربیتی در مراسم بازگشایی مدارس و امتداد هفتۀ اول سال تحصیلی.
* دعوت از دانش آموزان و دانشجویان موفق، مخترع و سرآمد، در راستای بیان خاطرات و روایت های زندگی و به اشتراک گذاشتن راز و رمزهای موفقت و تبیین نقش مدرسه در این امر.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
این همه صحبت از تغییر محتوای کتب برای ایجاد شور و نشاط در روحیه دانش آموزان، بحث های مهارت آموزی و...چرا اجرا نمیشود و اگر اجرا شده کی به بار خواهد نشست؟؟