«هر آینه تا رنج نبری گنج بر نداری ، و تا جان در خطر ننهی بر دشمن ظفر نیابی و تا دانه پریشان نکنی خرمن برنگیری"....
گر چه بیرون ز رزق نتوان خورد
در طلب ، کاهلی نشاید کرد
غواص اگر اندیشه کند کام نهنگ
هرگز نکند در گرانمایه به چنگ
آسیا سنگ زیرین متحرک نیست
لاجرم تحمل بار گران همی کند (1)
برخی از خصلت ها و ویژگی ها برای عده ای از انسانها اگر نسبت به شرایط اقتصادی و اجتماعی همچون میزان و سطح سواد و پایگاه اقتصادی که در آن قرار دارد عادی و قابل پذیرش است ، در مقابلِ انتظار باور و یا عمل عده ای دیگر مورد مذمت قرار می گیرد.
جملۀ حاجی میرزایی یعنی : " تقدیر بر این بود که به عنوان گزینه دولت برای نظام تعلیم و تربیت به مجلس معرفی شوم !! " اگر برای گروهی از جامعه از جمله روحانیون و مسئولین و همکاران ایشان ، مقبولیت داشته باشد اما برای ما معلمان ، جای بسی شگفتی است. ظاهرا خود ایشان بهت زده و متعجب از این پیشنهاد آنی هستند و چنین انتظاری هرگز نداشته اند. گویی ایشان در خلوت خود با خدا زیر زبانی با خود چنین جمله ای را بیان داشته اند. در جهانی که جابه جایی ذرات و مولکول و همه چیز بر اساس حساب و کتاب منطقی و عقلانی قابل تفسیر انجام می گیرد ، چگونه است که وزارت آموزش و پرورش به مظلومیت ناتمام شدنی خود همچنان ادامه می دهد و قرار است سکاندار آن فردی باشد که تا اینجا آمدن خود را فقط یک تقدیر الهی می داند!!
همۀ ما مسلمان هستیم و به خواسته و ارادۀ پروردگار متعال معتقدیم اما در عین حال به اراده و اختیار و عقلی هم که در قاموس خلقت نهاده شده است و به رابطۀ علت و معلولی و به نظام و حسابگری او نیز سخت معترفیم و بدان باور داریم.
چرا باید تصور غلط رایج ، باعث باور توانمندی ما در ایفای مقبول و معقول هر نقشی گردد ؟ و آن تصور ناصحیح عبارت است از این که اگر من در پست دبیر هیئت دولت ، فردی فعال ، موفق و ساعی و مقبول هستم ، لزوما می بایست برای وزارت آن هم همه گیر ترین وزارتخانه که زیر ذره بین عام و خاص و آحاد جامعه است ، انتخاب شوم؟ اگر انتخاب ایشان با توجه به پتانسیل های عملکردی شان در نقش فعلی باشد، می بایست قبول کنیم که شاید من معلم در کلاس درس فوق العاده ام ، ولی دلیل نمی شود که حتما مدیر کل شوم !
بیایید باور کنیم و قانع شویم که فعالیت مطلوب یک کارکن در جایگاه و نقش فعلی ، به منزلۀ موفقیت او در سمت های بالاتر و دیگر نیست. این همه جابه جایی نقش مانع از انجام بهینه شرح وظایف می شود. اگر به سوابق وزرا نیم نگاهی بیفکنید تعدد نقش ها با فاصله زمانی یک دو سال را مشاهده می نمایید که طی آن خودِ فرد دچار شوک آنی می شود و جامعه نیز از این شوک بی بهره نمی ماند. سه وزیر اول آموزش و پرورش در آغاز انقلاب بیشتر در حال و هوای انقلاب بوده اند تا مسئولیت ، اما از زمان وزارت سید علی اکبر پرورش به بعد ، تنوع و تعدد مسئولیت مدیران ارشد شروع شده است. مسئولیت هایی که گاه با هم متناقض و گاه همسویند. هرگز کسی در این جامعه شهامت نه گفتن به بالاترین مقام را نداشته است و خود افراد نیز باور داشته اند که یک تنه حلّاج تمامی مشکلات اقتصادی ، اجتماعی ، فرهنگی و سیاسی جامعه هستند. ( داستان پادشاه عریان که با تأیید مردم ، تصور می کرد لباس زربافتی بر تن کرده است.)
حضور در کمیسیون تدوین برنامه پنج ساله دوم و سوم وزارت آموزش و پرورش تنها سابقۀ آموزش و پرورشی ایشان است ، اما سوابق متعدد دیگری دارند که فقط بر سنوات خدمت ایشان می افزاید نه مهارت وزارت.
مورد دیگر که نمود عینی از یک پوپولیسم انکارناپذیر است ، عبارت است از این که اصولا فردی که برای وزارت آموزش و پرورش نامزد می شود ، تأیید نشده برای کسب آرای نمایندگان مجلس و مقبولیت مابین فرهنگیان ، شروع به دادن وعده و وعیدهایی می کند که خود نیز باور دارد قابلیت اجرایی ندارند.
" رتبه بندی و افزایش حقوق ، دو وعده محسن حاجی میرزایی وزیر پیشنهادی دولت به فرهنگیان بود که بعد از جلسه هیئت دولت اعلام کرد." (2)
چرا تمامی کسانی که وزیر می شوند ایده ها و برنامه های خود را زرآلود می نمایند و گنجشک را با ظاهر بلبل به عرصۀ قضاوت می گذارند!!
هر چند که سخنگوی کمیسیون آموزش نیز اصلیترین مطالبه نمایندگان از وزیر پیشنهادی آموزش و پرورش را پرداخت مطالبات نمایندگان برشمرده است. (3)
بخشی از مشکلات اساسی ما فرهنگیان عبارت است :
نداشتن تشکل مدنی مناسب و کارآمد ، نداشتن پارلمان فرهنگیان ، جدایی پرورش از آموزش ، مهجوریت سه واحد بنیادی در آموزش و پرورش یعنی آموزش ضمن خدمت و گروه های آموزشی و روابط عمومی وزارتخانه و ادارات آموزش و پرورش ، پایین بودن سطح کیفی آموزش ، محتوای آموزش ، حجم زیاد آموزش ، سوگیری در محتوای متون کتب درسی که ما را از دانش روز دور نگه می دارد ، مظلومیت و فراموش شدگی مدارس دولتی ، عدم رعایت اصل سی ام قانون اساسی ، مشکلات تربیت معلم و تأمین معقول نیروی انسانی لازم ، چندگانگی آموزشی و ایجاد تضاد طبقاتی در آموزش ، که این امر به افزایش نیروهای ستادی و کاهش فعالان صفی منجر می شود ، مسأله ادامه تحصیل فرهنگیان و اِعمال مدرک تحصیلی آنان در سطوح بالاتر، بیمه درمانی و تکمیلی ناکارآمد، تعاونی های سنتی فرهنگیان ، اسکان مدارس و خفت فرهنگیان ، اولویت غیرفرهنگیان در استفاده از هتل مدارس و خانه های معلم ، نداشتن هیچ نوع امتیاز مناسبتی ایام سال برای فرهنگیان همانند دیگر کارکنان ، عدم همترازی و همسانی حقوق معلمان شاغل و بازنشستگان با سایر کارمندان ، عدم همسانی حقوق بازنشستگان با شاغلان ، نبود جایگاه منزلتی معتبر و قابل افتخار برای معلمان در جامعه ، چاپ و پخش اخبار دریافتی ها و عدم پرداختی های فرهنگیان در جراید و رسانه ملی ، عدم اعتراض به برنامه ها و فیلم هایی که شأن معلم را در جامعه به مخاطره می اندازند ، تصادفات اردوها ، آسیب جدی و فوت دانش آموزان و معلمان در کلاس های نا امن ، مافیای کلاس های تقویتی ، مافیای آموزشگاه های کنکور ، مافیای کمک درسی ، نحوۀ انتخاب و انتصاب مدیران کل و مدیران مدارس ، عدم وجود هر نوع پاسخگویی از سوی وزیر و مدیران کل به اعتراضات و انتقادات فرهنگیان که بیشتر به دلیل صامت بودن واحد روابط عمومی ادارات است ، ادامۀ فعالیت مدیران کلی که در استانهای مختلف صدای اعتراض همگان را برانگیخته اند و در نهایت عدم استقلال آموزش و پرورش برای مدیریت اجرایی و زیر نفوذ سیاسیون قرار گرفتن و شاید بسیاری موارد دیگر.
حال نامزد محترم وزارت آموزش و پرورش ، اگر توانایی پیمایش مسیر فوق را با زیر مجموعه خود خصوصا با مجموعه ثابت معاونان وزارتخانه را علیرغم چنین طوماری از مشکلات گفته و نگفتۀ بسیار دارید بسم ا..... و اگر در انجام حتی یکی از موارد بالا ناتوانید بجای قرار گرفتن در زیر تیغ انتقادات کارشناسان تعلیم و تربیت و اعتراضات مردمی ، آبرومندانه از پذیرش وزارت منصرف شوید و مسند را به فردی که اهل فن و جسور است بسپارید.
در پایان به نوشته شما در صفحه شخصی توئیتر خود در باره معلم و آموزش اشاره کنم : "معلم کارمند نیست ، آموزش کالا نیست." (4)
اما متأسفانه آموزش دقیقا یک کالای اقتصادی است چون عامل پیش برنده و ترجیح کلی مدیران و وزراتخانه و حتی دارایان جامعه بر محور پول می چرخد و گرنه هر فقیری در مدارس غیرانتفاعی و مدارس خاص می توانست تحصیل کند و اگر معلم کارمند نیست ، پس چیست؟ همین عدم تعریف معلم به عنوان یک قشر مشخص ، باعث گردیده است تا فاصله حقوق او با یک کارمند برخی از ادارات ده میلیون تومان باشد. شعار ندهیم که جامعه تشنۀ عملگرایی مؤثر و نتیجه بخش است. پختگی و آگاهی اجتماعی امروز ، کار وزارت را بر فرد انتخاب شده سختِ سخت نموده است پس امروز عطش شایسته سالاری را پاسخ دهید نه مبصری وزارتخانه را.
1) گلستان . صفحه 176.
2) کد خبر: 149441 . 07شهريور1398 . رتبه بندی و افزایش حقوق .
3) منبع: اکونا پرس . 09 شهریور 1398 . به نقل از گسترش نیوز .
4) منبع تسنیم . 9 شهریور 1398 . به نقل از گشترش نیوز .
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
سلام
چه کسی گفته است همه مردم ایران مسلمان هستند ؟
یعنی اقلیت دینی نداریم ؟
یعنی آتئیست نداریم ؟
این چه یاداداشت نوشتنی است!
همکار محترم ، اکثریت جامعه مسلمان هستند
و منظور از همه ما ، من و شما هستیم.
در ضمن اقلیت ها نیز به حکمت و تدبیر الهی
معتقدند و ایمان قوی دارند.
شما کل متن را با همین دو کلمه ارزشگذاری کردید؟
الان می گویید : اکثریت !
این را از کجا آورده اید ؟
منبعش کجاست ؟
لابد در مدارس نیستید که دانش آموزان شیطان پرست و... را مشاهده کنید !!
من این بخش را نقد کردم .
وظیفه شما هم پاسخ گویی است و نه توجیه و فرافکنی .
درست است ؟
ارتباط پاسخ می دهم و گرنه همانند خیلی ها
وظیفه ام نیست.
اکثریت نوشتم چون شما به اقلیت اشاره نمودید.
خیر بنده مدرسه نیستم اما از جامعه خبر دارم، موضوع بنده به میزان فراوانی ادیان ربطی ندارد.
بنده نه توجیه کردم و نه فرافکنی.
اگر نظرم را در این خصوص می خواهید به
یادداشت خلاء مذهبی در مدارس بنده مراجعه
نمایید. شما اگر همراه بودید کل متن را نقد
می کردید نه واقعیت جاری یا قربانی شده جامعه را.
عجب !
شما تا همین دیروز آقای نظری و روابط عمومی را محکوم میکردید که پاسخ گو نیستند و الان می گویید وظیفه تان نیست ؟
شما چه کار به خیلی ها دارید ؟
این چه ادبیاتی است که به کار می برید ؟
شما حتی شجاعت پذیرش اشتباهتان را ندارید که بگویید درست است و آن را اصلاح میکنم .
شما به نظرم عادت به پرگویی دارید و به نظر میرسد خیلی نقدپذیر نیستید .
متاسفم .
لطفا در خصوص متن سخن بگوئید در خدمت تان هستم. اما باز می گویم اجباری به پاسخگویی خوانندگان محترم وجود ندارد. در کدام سایت نویسندگان به کامنت های نوشته های خود پاسخ می دهند. حضرتعالی چون سئوال حساسی نمودید پاسخ دادم . خدایی نیت تان چیست ؟
به آقای پورسلیمان
نظر شما در مورد گفته های خانم امامی چیست ؟
درود
ضمن سپاس از نظرات شما.
خانم امامی از معدود همکارانی هستند که علی رغم بازنشستگی همچنان دغدغه آموزش دارند و این موجب امتنان و امیدواری است .
اما دکترین صدای معلم بر اساس گفت و گو و تفکر انتقادی بنا نهاده شده است .
البته ما هیچ کس را در این رسانه مجبور به پاسخ نمی کنیم اما در این رسانه اصل احترام به مخاطب است و پاسخ گویی.
وقتی ما از دیگران انتظار پاسخ گویی و شفافیت داریم ابتدا باید آن را از خودمان آغاز کنیم .
در مورد ایرادی که شما به بخشی از یادداشت خانم امامی وارد کرده اید موافقم .
اما سایر بخش های یادداشت مبتنی بر واقع گرایی است .
پایدار باشید .
جناب آقای پورسلیمان ،
اگر فردی مسلمان نیست مختار است تا خود را جزوی از اقلیت های مذهبی بداند. مجموع ضمیر من و تو هم می شود ما ، در جملۀ همه ما مسلمان هستیم، بنده نه درصد ، نه تعداد جمعیت و...... هیچ مشخص نکرده ام. بنده و آقای میرزایی و تمامی کسانی که مسلمان هستند هم می تواند به مفهوم همه ما باشد.ایراد اینجانب به جناب یوسفی ، پافشاری غیرمنطقی بر روی سه کلمه ای است که در این کشور از بدیهیات عرفی ، شرعی و قانونی است. با تشکر
عقب ماندگی آنهاست ولی در
بین برخی از ما معلمان این
خصلت موج می زند. چه ربطی
داشت اظهارنظر عالمانه شما؟
در جامعه اسلامی ، نمی آیند بگویند اقلیت ها
و یا کافران ؟
همه ما مسلمانیم و مصطلح ترین جمله جامعه
ما همین جمله است.
تازه چرا کم آوردی و درِ مدیر سایت را به صدا
درآوردی؟
نکنه خود مدیری ؟ چون کلام شما بعد پادرمیانی
مدیر به طور معجزه آسایی قطع می شود و شعله آتش تان خاموش. اگر کمک حال دستان تلاشگران نیستید چرا به پای آنان می پیچید ؟
خدایی خانم امامی هم خوب جواب تان را دادند، خسته نباشند. آرام برادر آرام ، من و شما معلیم.
بنده یک انتقاد کردم . حرف من این بود که نویسنده مطلب اشتباهی را انجام داده است . وقتی گفته می شود همه ، یعنی 100 درصد جامعه .
آیا واقعا جامعه ایران این گونه است ؟ یعنی می شود همه را مسلمان خطاب کرد ؟
هنوز هم متوجه حرف های خانم امامی نشدم .بنده شخصیت مستقلی هستم و خودم نظر می دهم و مطالب صدای معلم را هم دائما پیگیری می کنم .
چه خوب است وقتی هر کسی اشتباهی می کند صادقانه آن را بپذیرد و اصلاح کند .
باتشکر .
در این سایت یعنی ۱۰۰ درصد جامعه؟
یا همه همکلاسی ها یعنی ۱۰۰ درصد جامعه. خانم امامی اشتباه نکرده اند حضرتعالی سخت در اشتباه اید زور هم
می گویید.
پس بحث بر سر باور خود را ادامه دهید.
امیدوارم خیلی از مشکلات آموزش و پرورش
کشور حل و فصل گردد و همه همکاران شاغل و
بازنشسته و دانشجو معلمان به اعتلای ارزشی لازم
برسند. سنگینی این رسالت بر دوش همکاران فرهیخته نستوه. پایدار باشید و سربلند.
نوشته های شما بسیارعالی ؛فنی؛کارشناسی ونشانه شان وشخصیت یک فردفرهنگی است.ازهمکاران عزیزم انتظارمی رودیا مثل ایشان بنویسند یا بخ.بی از نوشته های اشان استفاده کنند.
از این که از خطّه خراسان مورد حمایت
و توجه قرار گرفتم بسیار خرسندم. از
حضرتعالی سپاسگزارم.
از تمامی همراهان بزرگوار سپاسگزارم.
است و تدبیرش برای وزارتخانه هایی
که درآمدزایند،همچون وزارت نیرو،
مخابرات، انرژی و......
دولت اگر جربزه دارد این را معکوس
کند.