بانوی فرهیخته، مرحومه توران میرهادی (خمارلو) را مادر آموزش و پرورش مدرن ایران لقب دادهاند. به عنوان یک معلم با تجربهی چهلساله، این لقب را بر او میپسندم و روا میدانم.
زمانی که نوجوان دبیرستانی بودم و مسیر خانه تا مدرسهی علوی را هرصبح پیاده میسپردم، از جلوی مدرسه «فرهاد» در خیابان ژاله رد میشدم؛ مدرسهای که او با دستیاری فرزندش بنیان نهاده بود و در آن زمان در زمرهی مدارس بسیار خوب تهران بود. خانم میرهادی از تکستارههای کاربلد در آموزش و پروش مردم نهاد بود و گرچه درخشش بعدی او بیشتر در مقام سرپرستی شورای کتاب کودک نمایان شد، اما نمایهی مدرسهداری و دغدغهی مستندسازی فعالیتهایش، با کمک و همیاری همسر دانشمندش، او را همچنان در پیشانی آموزش و پرورش ایران نشانده است....اما ایران ما مادران دیگری نیز در صحنهی آموزش و پرورش و مدرسهداری داشته و دارد که متاسفانه بر اساس یک رسم و قاعدهی نانوشته، نمیتوان در زمان حیاتشان آنها را نامبر کرد؛ گرچه همه نامورند.
یکی از این مادران، بزرگبانویی است که کمتر از یک هفته از درگذشت وی میگذرد. او هم «فرهاد»هایی را به پیشپای «شیرین»هایی از دختران این مرزوبوم نمایان کرد، تا بخت بلند خویش را در «بیستون»های علم و دین بیازمایند و سقف دانش را بر ستون دین و اخلاق برافرازند و زنهای امروز این دیار شوند: مرحومه خانم نیکومنش، خواهر علامهی بزرگ، مرحوم علیاصغر کرباسچیان که پس از نزدیک به یکسده عمر بابرکت، رخت برکشید.
تربیتشدگان قدیمی مدارس این بانوی نامور اما گمنام، امروز در دهههای پنجم و ششم زندگی خود هستند و برخی شان میراثدار مدارسی که یا او بنیان نهاد یا در رشد و تعالی آنها کوشید.
چه مایه، مایهی خسران و غبن است که میدانم حتی بسیاری از پیشکسوتان معلمی و مدرسهداری، برای اولین بار است که نام او را از طریق این مکتوب میشنوند؛ ...و البته عجب نمیدارم؛ ازیرا که امروز صحنهگردانان جنجالی و جوفروشان مدارسِ خیابانی، عرصه را بر برزگران ساقههای طلایی گندم آموزش و پرورش تنگکردهاند و طبلههای خودبو و خوشرایحهی عطارانِ خاموش، در فخرآوری طبلهای بلندآواز و میانتهیِ تبلیغگرانِ کنکوری و اینستاگرامی، مجال عطرافشانی ندارند.
مدرسهی فرهاد و تجربههای گرانقدرش، راهی را به نظرکردهای جدید در امر مدرسهداری در زمان خودش گشود و مادر پرمهر و پردانش آن مدارس، توران میرهادی، جرئتی را در میان زنان فرهیخته برانگیخت تا هم مدرسه را مدرن و جدی بنگرند و هم انحصار مردسالاری در مدرسهداری را بشکنند. نیز امثال خانم نیکومنش، با پیوست تعلیمات مذهبی و اخلاق مبتنی بر اعتقادات دینی، پایبستهای مذهبیان را در دانشوری دخترانشان برگشودند و نشان دادند که میتوان زنانی را در اوج تقید و اعتقاد به باورهای دینی، در کسوت دانشآموختگان نوین، راهی جامعه کرد.
امید آن دارم، که با لغو دستورالعمل نانوشته، اما بهرسمْنشستهای که تجلیل از بزرگان زنده و فرهیخته، بهویژه بانوان را در تنگنا گذارده، بتوانم بهزودی از دیگرانِ این وادی سخن ستایشی به میان آورم؛ پیش از آنکه از میانمان رخت بربندند.
روزنامه اطلاعات
نظرات بینندگان