سازمان سنجش آموزش کشور اعلام کرد، نزدیک به پنجاه درصد واجدان شرایط، انتخاب رشتهی نهایی نکردند.این خبر حداقل حاوی دو پیام آشکار است:
1- واجدان شرایط انتخاب، رشتهی دلخواه خود را مطابق با رتبهی خویش نیافتند و منصرف شدند؛
2- به احتمال زیاد، یک سال دیگر را در تلاش احراز رتبه برای انتخاب رشتهی موردنظر صرف خواهند کرد.
نیز این خبر دو پیام پنهان دارد:
1- نیمی از انرژی انسانی و اقتصادی دانشآموزان و نیز کشور در این کنکور، بلاموضوع ماند؛
2- تمرکز احساسی و بلکه هیجانی کنکوریان بر رشتههای خاصی است که انتخاب آن را بینتیجه پنداشتند و زین روی، عطای ورود به دانشگاه را، لااقل برای امسال، به لقایش بخشیدند.
همهی ما در دوروبرمان دیدیم دانشآموزانی را که پس از کنکور، روزها در تکیدگی و وادادگی -اگر نگویم افسردگی- سرکردند و چهبسا هنوز از نقاهت درد کنکورِ کمنتیجه یا بینتیجهی خود بهدر نیامدهاند.
شکی نیست که کنکور برای غربالگری داوطلبان در رشتههای بالا و نیازمند توان علمی کافی، لازم است و هرجا که داوطلب بیش از ظرفیت است، چارهای جز نوعی غربالگری نیست؛ لیک مشکل در این است، که زمان غربالگری آنقدر با تأخیر و نیز استرس انجام میشود که مسابقه، در تیراژ میلیونی و با شرکت توانا و ناتوان برگزار میگردد؛ در حالی که این انتخاب کنکور مدار میتواند از دو سه سال جلوتر به صورت طبیعی و خارج از استرس و قرنطینهسازی صورت پذیرد.
زمانی که بیش از سه دههی پیش، نظام پیشدانشگاهی نهاده شد، این تئوری مطرح بود که در سال یازدهم، با تقدیم مدرک دیپلم، غربالگری اولیه برای ورود به دانشگاه انجام شود؛ اما در عمل چنین نشد و فقط زمان دیپلم، یک سال تنزل کرد و مسابقهی همگانی کنکور همچنان دامنگیر همهی دانشآموزان ماند. امروز هم که دیگر سخن از سال پیشدانشگاهی نیست و کلاس دوازدهم به جای خود برگشته، دوباره آش، همان شده و کاسه، همان کاسه.
به نظر میرسد، راهکارهای ذیل میتواند حتی در کوتاهمدت چارهی این درد کند:
1- هویت دادن به مدارس فنّی و حرفهای نزدیک به بازار کار و راهنمایی دانشآموزان از اولین سالهای دبیرستان به سمت و سوی حرفهآموزی؛
2- کوتاهکردن دورههای دانشگاهی از وضعیت کلیشهای چهارسالِ امروزی، به یک یا دو سال در سمتوسوی کارورزی و اشتغال در مراکز کاری مرتبط با رشتهی تحصیلی؛
3- بهادادن واقعی و صادقانه به نمرات دریافتی دانشآموزان در طول دوران دبیرستان و احیای نظام هدایت تحصیلی، قبل از ورود به دانشگاه؛
4- خارج کردن صدها رشتهی دانشگاهی از جدول کنکور و انحصار کنکور برای رشتههای بالا؛ نیز غربالگری در دبیرستان برای شرکت در کنکور؛
5- فرهنگسازی در دورهی دبیرستان برای رویکرد دانشآموزان به رشتههای زودبازده و حرفهای و حذف احساس و رفع هیجان از مسابقهی همگانی برای ورود به دانشگاه....و البته همهی این راهکارها و دیگر پیشنهادها، جز در سایهی یک اراده و عزم برای سامان دادن به هیولای کنکور، امکانپذیر نخواهد بود. این هیولا دندانهایی دارد که میدانم زهرکشیاش کار هر ناکارآمدی همچو من نیست!
روزنامه اطلاعات
صدای معلم، صدای شما
با ارائه نظرات، فرهنگ گفتوگو و تفکر نقادی را نهادینه کنیم.