مستند «من سهمیهای نیستم (1391)» ساخته علیرضا کاظمیان استارت خوبی دارد: علیرضا که نریتر و اجرای مستند را خود به عهده دارد دست به یک مقایسه جالب میزند. او که با رتبه 86 کنکور دانشجوی پزشکی دانشگاه تهران است از یک همکلاسی و دوست در دانشگاه صحبت میکند که به خاطر جانبازی 65 درصدی پدرش با رتبه 5300 یعنی 25 برابر رتبه او پزشکی دانشگاه تهران قبول شده است، اما دوست دوران دبیرستان او شهاب که رتبهاش 472 یعنی یک دهم این دانشجو بوده از راهیابی به پزشکی دانشگاه تهران باز مانده است. در ادامه مستند علیرضا سوالی چالش برانگیز و هوشمندانه را مطرح میکند:
«آیا کار پدرش دلیلی میشه که پسرش با رتبه 25 برابر من و 10 برابر شهاب خیلی راحت بیاد کنار من تو یه کلاس بشینه یا نه؟»
با پایان این مستند 35 دقیقهای تماشاگر به هیچ دلیل قانع کنندهای برای ادامه سهمیههای کنکور دست نیافته است. حتی آنهایی که موافق سهمیهها و ادامه این شیوه گزینش هستند حرفایشان شبیه هم بوده و از آوردن دلیلی قانع کننده و مستدل باز میمانند و بیننده نیز قانع نمیشود و علامت سوال در ذهنش نقش می بندد. شاید مهمترین و زیباترین قسمت مستند بخش مربوط به سکانسهای بیمارستان یا مرکزی است که خدمات درمانی به جانبازان ارائه میدهد: جانبازانی که جلوی دوربین صحبت میکنند اعتقادی به برقراری سهمیه ندارند. یک فرزند جانباز میگوید که از این سهمیه استفاده نکرده است و فرزند دیگری به نکته خوبی اشاره می کند: مدرک و سواد با هم تفاوت دارد، اگر شما مدرک داشته باشی و سواد نداشته باشی باعث خسران به کشور میشود. یکی از جانبازان هم از خلاء علمی و لزوم دادن امکانات و آمادگی قبل از کنکور برای سهمیهایها صحبت میکند تا همه به طور عادلانه در ماراتن کنکور از یک خط شروع شرکت کنند. گزینشهای ایدئولوژیک مدار و برقراری سهمیهها برای ورود به دانشگاه و هزینه کردن از علم و دانشگاه برای گروهی خاص و اعوان و انصار و اخلاف آنها و تقسیم و توزیع امکانات و امتیازات ویژه برای این گروه کوچک و عرصه را برای دیگران تنگ کردن چیزی است که در دوران پساانقلاب اتفاق افتاده است .
در بخشی دیگر از مستند دکتر محمدحسین سرورالدین رییس سابق سازمان سنجش آموزش کشور در یک برنامه تلویزیونی از ارائه جوابی قانع کننده و منطقی به مجری برنامه و بینندگان در خصوص برقراری سمهیه یا به تعبیر او «تسهیلات» برای فرزندان هیات علمی دانشگاهها باز میماند و مجری به نوعی مچ این مقام را در مقابل بینندگان تلویزیونی میگیرد. حرفها و نظرات دانشجویان و اساتید دانشگاه درباره این موضوع و سهمیههای دیگر هم شنیدنی است. (این مستند در وبسایت آپارات و یوتیوب در دسترس عموم است.)
در بخش پایانی، مستند گریزی میزند به معضل درهم پیچیده «دانشگاههای پولی» و پولی کردن بخشی از دانشگاههای ملی برای درآمدزایی و جلوگیری از خروج ارز برای تحصیل در خارج و «فروش صندلی در دانشگاه» یا به تعبیر یک استاد «فروش» مدرک دانشگاههای معتبر کشور به آنهایی که وضعیت مالی خوبی دارند.
انتقاد اخیر حمید اکبری قائممقام معاون آموزشی وزیر بهداشت (5 مرداد 1398) از پذیرش دانشجویان رشتههای پزشکی از طریق سهمیه و ابراز نگرانی او از ورود بیش از 60 درصد دانشجویان این رشتهها با سهمیه که در شبکه های برون برزی فارسی زبان هم انعکاس وسیعی داشت باز هم زخم کهنه سهمیهها را تازه کرد و شوک و پتک بزرگی به دانش آموزران بیسهمیه پشت کنکوری مخصوصا آنهایی که برای سال آینده برنامهریزی و سرمایه گذاری می کنند وارد و آنها را نومید و کمانگیزه، و در فکر فرو برد. بیسهمیهها و سهمیهندارها قادر نیستند تا با این مسئله کنار بیایند و آن را برای خود حلاجی کنند و همواره یک علامت سوال بسیار بزرگ جلوی آنها خودنمایی میکند: چرا؟ آنها هنوز موفق نشدهاند دلیلی قانعکننده برای این ناعدالتی آموزشی و تبعیض علمی آشکار و علل ادامه این امتیاز رانتی از زبان مسئولان بشنوند یا برای خود استخراج کنند.
عکس العمل والدین نگران هم دیدنی بود: آنها سعی بیهوده کردند که این خبر را از فرزندان بینصیب از سهمیه خود که تا پاسی از شب به مطالعه دروس کنکور میپردازند مخفی نگه دارند و حتی خیلی یواشکی آن را به همسر خود نشان دادند که با واکنش تلخ و افسوس و سرتکان دادنهای آنها مواجه شد. اما شبکههای اجتماعی و پایگاههای خبری اعم داخلی و خارجی آرام و بی صدا رسالت خود را انجام دادند و دانش آموزان سهمیهلس با قیافهای مغموم خبر را خواندند و آهی مظلوم وار از نهادشان برآمد و ذهن آنها را مغشوش کرد.
با توجه به نفوذ و قدرت سیاسی، اقتصادی و ایدئولوژیکی قابل ملاحظه سهمیهداران و سهمیهبازان در روابط قدرت در وزارتخانهها، مجلس، نهادها و سازمانهای کشور و تداوم این سنت نامیمون تا زمان حاضر میتوان حدس زد چرا این مقام وزارت بهداشت بر این نکته تأکید می کند که «پیگیریهای این وزارتخانه برای اصلاح و تجدیدنظر در اعمال سهمیه دانشجویان برای ورود به رشتههای پزشکی از مجلس شورای اسلامی تاکنون نتیجهای نداده است.» مشکلی که یکی از اساتید در مستند «من سهمیهای نیستم» مطرح می کند اشاره به همین موضوع دارد: «چون قانونگذارمون خودش ذینفعه، عملا هم قانونهایی مینویسه که یک جوری نفع خودش هم توش دیده شود.»
به نظر هزینه کردن از علم و دانشگاه و دادن صندلی دانشگاه به عنوان جایزه و پاداش به افرادی که خدماتی خاص در راستای سیاستهای حکومت یا تبلیغ آن انجام داده یا میدهند و وضع کردن سهم و رانت خاص برای خود و همه چیزهای خوب را برای خود گنار گذاشتن بیآنکه کمتر ربطی به علم و تحقیق داشته باشد یا برعکس سواستفاده از این امتیاز به عنوان اهرم فشاری برای تنبیه کرن شهروندان و محروم کردن آنها از تحصیل یا ادامه تحصیل در دانشگاه و امکانات آموزشی بدترین چیزی است که میتوان در دنیای مدرن امروز تصورش را کرد. پدیدهای که در کمتر جامعه انسانی در جهان می توان یافت؛ چیزی که در اینجا به یک نرم تبدیل شده است. بعد از 40 سال فصلها و اپیزودهای این سریال قدیمی تمام نشده است و هر از چندی اپیزودی و فصلی جدید از این سریال ساخته و عرضه می شود. نیم نگاهی به این عناوین اخبار بیاندازید:
- سهمیه کنکور و معافیت از سربازی برای فرزندان قربانیان حج
- افزایش سهمیه دانشگاهی خانوادههای ایثارگران
- مگر فرزندان اعضای هیئت علمی از آسمان آمده اند که می توانند در کنکور سمهیه داشته باشند؟
- درخواست نماینده گرگان از رئیس جمهور برای کمک بلاعوض و سهمیه به کنکوریهای سیلزدگان
- مناقشه بر سر سهمیه ۴۰ درصدی در کنکور برای بسجیان فعال
- در یک کلاس 9 نفری مقطع دکترا 7 نفر دارای سهمیه هستند!
- 60 درصد دانشجویان پزشکی ایران بر اساس سهمیه وارد دانشگاه میشوند.
- سهمیه کنکور آقازادههای اعضای هیات علمی
رسوایی رشوه دادن فلیسیتی هافمن بازیگر معروف امریکایی به یک مسئول اجیر شده برای دستکاری در جوابهای اشتباه امتحان دخترش برای ورود به دانشگاههای معروف و معتبر در امریکا مانند استنفورد، ییل یا جورج واشنگتن سروصدای زیادی در جامعه امریکا به پا کرد. برای او در دادگاه فدرالی بوستون، مرکز ایالت ماساچوست حکم زندان صادر شد. این بازیگر به همراه لاری لافلین دیگر بازیگر معروف امریکایی و شوهرش موسیمو جیونالی طراح مد معروف جزو نزدیک به 50 نفر از والدین پولدار و صاحب نفوذی هستند که برای ورود فرزندانشان به دانشگاههای تاپ و معتبر امریکایی یا عضویت در تیمهای ورزشی هزاران دلار رشوه دادهاند. یک دادگاه جنایی فدرال در بوستون محاکمه این افراد را به عهده داشت. اعمال غیرقانونی این افراد در جامعه امریکا تقبیح و به شدت مورد اعتراض واقع شد. مردم عصبانیت و نفرت خود را از این تبعیض و ظلم آشکار در شبکه های اجتماعی یا تجمعهای خیابانی نشان دادند. آنها میگویند فرستادن افراد بیاستعداد با رشوه و پول و اعمال نفوذ و اشغال کردن جای مستعدان و مستحقان و نخبهها خیانت به کشور است و باعث به خطر افتادن منافع ملی، عقب افتادن امریکا از دیگر کشورها و رقبا شده و وجهه امریکا را در جهان خراب میکند.
دیگر به هیچ شیوهای نمیتوان تکذیب کرد که فرار مغزها و سرمایههای انسانی و مادی از ایران در سالهای اخیر شتاب فزایندهای به خود گرفته است. بدون اینکه به آمار و ارقامی استناد کنیم با چشم بسته و با توجه به اینکه در همین کانتکست و محیط زندگی می کنیم می توانیم دریابیم که این فرآیند روند صعودی بیشتری در سالهای اخیر داشته است. حتی دانشآموزان هم سودای رفتن و دور شدن و رفتن به آن ور آب را در سر می پرورارند.
بیشک اتخاذ سیاستهای این چنینی، شتابزده و احساساتی و ایدئولوژیکی در طول این سالها در این روند تاثیرگذار بوده است. گزینشهای ایدئولوژیک مدار و برقراری سهمیهها برای ورود به دانشگاه و هزینه کردن از علم و دانشگاه برای گروهی خاص و اعوان و انصار و اخلاف آنها و تقسیم و توزیع امکانات و امتیازات ویژه برای این گروه کوچک و عرصه را برای دیگران تنگ کردن چیزی است که در دوران پساانقلاب اتفاق افتاده است. کسی به سهمیه مناطق چندگانه کنکور با توجه به توزیع نابرابر امکانات آموزشی کشور اعتراضی ندارد و آن را با عدالت آموزشی منطبق مییابد. اما وقتی همکلاسی شما که با هم در یک نیمکت مینشینید و اسنکتان را با هم تقسیم می کنید، با هم میخندید و با هم در یک تیم گل کوچک بازی میکنید از سهمیه و رانتی ویژه . راهی میانبر برای کنکور استفاده میکند آن وقت نابرابری آموزشی و هیولای تبعیض تمام قد خود را به رخ ما میکشد.
انتظار می رفت حداکثر بعد از گذشت یک دهه از انقلاب اسلامی دشمنیها و دوران احساسات، تعصبات کور، کینهورزیها و تسویه حسابها، دورهمیها و رانتبازیها جای خود را به تفاهم و شفافیت و اولویت دادن به منافع و تفاهم ملی، رشد مطبوعات و رسانههای مستقل، آزاد و بی طرف، حذف رانتها و سهمیهها و برقراری عدالت آموزشی و تعاملات سازنده با داخل و خارج داده و عقلانیت در سرلوحه امور قرار بگیرد. اما به نظر قدم هایی ناچیز در این حیطه برداشته شده به طوری که اتخاذ سیاستهای رانتی، برقراری امتیازات خاص و ویژهخواری و رانتبازی و ایجاد باندها و حلقههای قدرت و همچنین اصرار بر بسته نگه داشتن فضا راه دشواری تا وضعیت قابل قبول و متعادل ایجاد کرده است.
برای برون رفت از این وضعیت ناخوشایند، سیاست گذاران و وضعکنندگان قانون باید تلاش کنند تا با ایجاد شانسهای برابر و با درک موقعیت و وضعیت و منافع کشور و خواست مردم و اکثریت و بازنگری در معیارهای انتخاب مدیران و متخصصان و ایجاد جو و فضایی آرام و امن و جاذب و نه دافع و گذر از مرحله ظاهر و پوسته و معیارهای نامربوط و ظاهری و پرداختن به درون و محتوا تصمیمات جامع، همهگیر و منصفانه و معقول بگیرند تا همه فرصت و فرجه داشته باشند تا خود را نشان دهند و خدمات خود را «برای آباد کردن میهن خویش» به کشور ارائه داده و از خروج هنرمندان، ورزشکاران، دانشمندان و نخبهها و سرمایههای انسانی از کشور جلوگیری کنند.
تفتیش عقاید قرنهاست منسوخ شده است، همه باید فارغ از دین، عقیده، زبان، قبیله و پیشینه، لباس و پوشش و پوسته، اقلیتی بودن و ژن ... فرصتهای برابر برای ورود به داشگاه و دریافت سایر خدمات دولتی داشته باشند. بازنگری و زدودن سهمیهها از انواعی که در بالا ذکرشان رفت از پیکره کنکور و تحصیلات عالی و کشیدن این دندان فاسد که پیکره اکثریت را به درد آورده است میتواند استارت خوبی باشد برای این حرکت که این، هم به مردمسالاری و مردمدوستی و هم به عدالت آموزشی بسیار نزدیک است.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
از طرفی خود سهمیه دارها هم به نوعی مرده خواری می کنند خودشان چیکار کرده اند.
اصلا بعضی ها در زمان جنگ به خاطر فرار از درس و مشق و مدرسه به جبهه رفتند. یعنی شاگرد تنبل ها و ترک تحصیل کرده ها از برکت جنگ .... خوب اگه از نظر ژنتیکی و ژن خوب هم حساب کنیم از ادم بی استعداد در تحصیل فرزند بی استعداد بار میاد
گیرم پدر تو بود فاضل ....
فضل و دانش و کار پدر چه ارتباطی به فرزند دارد.
الان بیشتر متوجه می شویم چرا کاوه مدنی ها اون شدند. همین به اصطلاح مدیران کاوه را دک کردند. یه آدم ناشایسته تحمل یک آدم متخصص را ندارد
افغانی ها را نگاه کنید به خاطر بدست آوردن اقامت و تابعیت ایران گروه گروه می رفتند سوریه برای جنگ با داعش ...
البته نمی توان از شخصیت توحالی و فرصت طلبی مانند رییس اسمی فراکسیون امید دکتر دکترها محمدرضا عارف که مظهر فرصت طلبی و سازش و مصلحت بازی انتظار داشت در تقبیح سهمیه ها صحبت کند.
چرا طومار برای حذف این انگل کنکور امضا نمی کنند؟
چرا دانش آموزان به این معضل و ظلم آموزشی اعتراض نمی کنند؟
شاید سهمیه ها آنقدر نهادینه شده و همه قبول کرده اند و سهمیه دارها آن قدر نفوذ و قدرت در سیستم حکومت دارند و آنقدر از بالا اینا ار ساپورت می کنند که شاید کاری نشه کرد.
نگرانیهاازافزایش دانشجویان سهمیهدار پزشکی
نگرانیهاازافزایش دانشجویان سهمیهدار پزشکی
گروه جامعه_ رسانه ها: روزنامه همدلی در نقد اعمال سهمیه در کنکور و به خصوص رشتههای پرطرفدار پزشکی نوشت: بیش از 60 درصد داشجویان رشته پزشکی «سهمیهای» هستند!سهمیه آزاد در رشتههای پزشکی در کشور به زیر 40 درصد میرسد، چرا که بر اساس قانون مجلس ما با موضوع ۳۰ درصد عدالت آموزشی که مختص رشتههای گروه علوم پزشکی است، مواجه هستیم و در رشتههای دیگر این وضعیت وجود ندارد.علاوه بر این میزان ۳۰ درصد نیز سهمیههای دیگر شهدا، رزمندگان و ایثارگران و ۵ درصد سهمیه نیز به خانوادههای آنان تعلق میگیرد این وضعیت در سه رشته پر متقاضی علوم پزشکی یعنی دندانپزشکی، داورسازی و پزشکی وجود دارد.به نحوی که در حال حاضر اگر 10 هزار نیرو در سه رشته پزشکی، داروسازی و دندانپزشکی جذب دانشگاههای علوم پزشکی کنیم، 6000 نفر آنها بر اساس سهمیه وارد میشوند.
اعمال سهمیه در کنکور موضوع تازهای نیست. این موضوع با سابقهای نزدیک به 4 دهه بارها منجر به اعتراض داوطلبان کنکور و دانشجویان شده و حتی در یکی دو سال اخیر برخی معترضین را در مقابل ساختمان مجلس و وزارت علوم گرد هم آورده و تجمعات اعتراضی را سبب شده است، چرا که آنان معتقدند تخصیص سهمیه در کنکور ضمن این که به اعتبار علمی کشور لطمه میزند، نوعی تبعیض و مغایر با عدالت آموزشی است.
اما اعمال و افزایش سهمیههای ورود به دانشگاه، وقتی به رشتههای گروه پزشکی میرسد اهمیت آن صدچندان میشود، چرا که این حرفه ضمن این که حرفه پرطرفذاری است، فارغ التحصیلان آن به صورت مستقیم با سلامت و جان مردم سروکار دارند و کوچکترین قصور و خطای آنان میتواند یک فاجعه انسانی را خلق کند.وارد کردن سهمیهها به خصوص در گروه علوم پزشکی که افراد با فراغت از تحصیل، بلافاصله مجوز کار پیدا میکنند و با سلامت مردم در ارتباط هستند، بسیار خطرناک است.آن گونه که مسئولان ادعا میکنند در حال حاضر اعمال سهمیه در رشتههای پزشکی وخیم است ، وضعیتی که کیفیت علمی فارغالتحصیلان رشتههای علومپزشکی و به تبع آن وضعیت کیفی طبابت کشور در سالهای آینده را تحت تاثیر خود قرار میدهد.
«رئیس سازمان سنجش آموزش کشور با بیان اینکه حدود ۳۳۵ هزار داوطلب در گروه آزمایشی علوم تجربی مجاز به انتخاب رشته شدهاند، گفت: حدود ۹ هزار داوطلب در سه رشته پرطرفدار شامل "دندان پزشکی"، "داروسازی" و "پزشکی" پذیرش خواهند شد که حدود ۲۷۰۰ نفر آنها بر اساس سهمیه وارد این رشته ها خواهند شد.»
ببینید وضعیت چه جوری است که حودشان سی درصدراعلام می کنند.
راستی جناب حضرت آقا دکتر ابراهیم خدایی رییس سنجش را چه قدر می شناسید؟ .... از مدیران جهانی احمدی نژادی است
ابن بازی مسخره سهمیه بازی باید هر چه زودتر جمع بشه. دنیا داره به ما می خنده!
چه توجیهی می تونند بیارند به غیر از اینکه آیا شما راضی می شوید یه انگشت کوچکت قطع بشه و سهمیه داشته باشی.
پدر دانش اموز من می گه: من بازنشسته ام و ۶۰ سالم است. حاضرم نه انگشتمو بلکه یه دستم را از دست بدهم تا فرزندم بره دانشگاه دندانپزشکی بخونه و آینده اش تامین بشه
مادر دانش آموز میگه: حاضرم یه گوشم را ببرند تا دخترم بره پزشکی بخونه یا حتی پرستاری.
... سهمیه ها از بین نمی روند بلکه از نسلی به نسلی منتقل می شوند.
بشیر خالقی در گفتوگو با فارس، با بیان اینکه در حوزه انتقال غیرقانونی دانشجویان علوم پزشکی از خارج کشور به دانشگاههای کشور توضیح داد: متأسفانه در مواقعی مشاهده میکنیم که افرادی برای ادامه تحصیل به دانشگاههای نامعتبر برخی از کشورهای خارجی مراجعه میکنند و با دور زدن قانون با طی کردن دوره کوتاهی از تحصیل برای ادامه دادن تحصیلشان به داخل کشور منتقل میشوند.
خالقی با بیان اینکه افزایش ظرفیت دانشگاههای علوم پزشکی کمکی به رفع این معضل نمیکند، گفت: با افزایش دادن ظرفیتها باز هم شاهد جذب بیشتر فرزندان اعضای هیأت علمی خواهیم بود. عضو کمیسیون بهداشت و درمان مجلس تصریح کرد: مطابق بررسیهای ما سال گذشته حدود 1600 نفر از دانشجویان ایرانی در کشور اوکراین در حال تحصیل بودند که همین افراد نیز ممکن است با دور زدن قانون برای ادامه تحصیل به کشور مراجعه کنند و مجلس نیز تمام تلاش خود را برای جمع کردن بساط دلالان به کار خواهد گرفت.
وی ادامه داد: بر اساس آماری که رئیس سازمان سنجش عنوان کرده است بالغ بر ۶۵ درصد داوطلبان از سهمیههای مختلف از جمله سهمیه ایثارگران و سهمیه مناطق محروم استفاده میکنند و در خوشبینانهترین حالت فقط ۳۵ درصد داوطلبان سهمیه آزاد دارند. صادقی با بیان اینکه وجود این سهمیهها نابرابری در دانشگاهها ایجاد کرده است، اظهار کرد:
زمان جنگ هم چنین سهمیههایی نبود
عضو کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس شورای اسلامی تأکید کرد: حتی حدنصاب علمی که در زمان جنگ برای خود رزمندگان در نظر میگرفتند کمتر از امروز و ۸۰ درصد بود، اما امروز برای فرزندان ایثارگران این حدنصاب به ۷۰ درصد رسیده است.
دختری که به مدت یکسال در دانشکده دندانپزشکی دانشگاه شهید بهشتی مشغول تحصیل بوده، ناگهان دستگیر میشود و معلوم میشود که او اصلاً در کنکور شرکت نکرده است. اما موضوع وقتی پیچیدهتر میشود که معلوم میشود، همین دانشجو در یک برنامه تلویزیونی به مدت ۲۰ دقیقه بهعنوان رتبه برتر کنکور حضور یافته و به داوطلبان، از رازهای موفقیت خودش در درسخواندن و رتبه برتر شدن توضیح داده است!
تا زمانی که فرزندان جانبازان و شهیدان هستن چرا یه فردی که خود کشی کرده قبول شه نه نامردیه
اونی که سهمیه داره باید قبول شه
حرفم نباشه