به حد کافی و وافي به اهمیت آموزش در جوامع و نقش معلمان در تربیت نسلی آگاه، متعهد و اندیشمند پرداخته شده است و در بخش کثیری از پژوهش های داخلی و خارجی بر این جنبه موفقیت در توسعه، حکم تایید زده شده است. بنابراین جهان در نقطه کنونی خود آگاه به تاثیرگذاری معلمان و آموزش هاي وي در زمینه های مختلف پیشرفت و توسعه است. حال در این شرایط برخی از جوامع توانستند با برنامه ریزی جامع به اهداف و آرمان های خود دست پیدا کنند و برخی دیگر به دلیل عدم اولویت به آموزش و پرورش از مسیر دستیابی به توسعه و رفاه جا ماندند. به عنوان یک معلم بايد يادآوري كنم آنچه در این وااسفای ناکارآمدی نظام آموزشی و عدم حمایت از حقوق معلمان، ذهن را بيش از پيش می آزارد، حضور معلمان حق طلبی است که متاسفانه تنها به جرم فعالیت های صنفی در زندان به سر می برند و سال های ارزشمندی از عمرشان به هدر رفته است
بی شک روز دوازدهم اردیبهشت ماه و گرامیداشت مقام معلم می تواند فرصت بسیار مغتنمی برای مسئولان امر باشد که از نتایج تحلیلِ کرده ها و نکرده های خود در این حوزه مطلع شوند و پیگیر تداوم نقاط قوت و حذف ضعف ها و کاستی ها باشند. آنچه در این یادداشت گفتنی است، پرداختن به حق و حقوق اعتراضات معلمان است که با مهارت هاي شغلي خود دست به ساختن آینده هر کشوری می توانند بزنند و اعتراض و اعتصابات آنها در مسير حرفه اي شان، امري پذيرفتني و چارچوب دار خواهد بود.
چند وقتی است در سخنرانی های حکومتی و دولتی که مربوط به آموزش و پرورش است از تفکر انتقادی، رفتار مطالبه گری و کردار پرسشگری در بین دانش آموزان بسیار سخن به میان می آید و آنچنان رگ غیرت برآمده از این نوع تربیت در مدارس و نظام آموزشی صحبت می شود که گمان می رود، مه و خورشید و فلک در کارند تا خروجی نظام آموزشی، فارغ التحصیلانی باشند که در کنار آموزه های علمی و مهارت های تجربی دارای روحیه پرسشگری و مطالبه گری باشند. فارغ از اینکه در همین کش و قوس های تربیتی، معلمانی دستگیر و روانه زندان می شوند که قانونا و حقا به دنبال مطالبات معیشتی و تحولی هستند.
باید پرسید در کدام قاموس و قانونی در دنیای امروز معلم را به جرم حق طلبی دستگیر می کنند و چندین بند متفرقه در حکم های قضایی شان به اجرا گذاشته مي شود؟ اعتراض، اعتصاب، راهپیمایی، بیانیه نویسی، بیانیه خوانی و...از ابتدایی ترین و محق ترین اموری است که هر صنفی از جامعه می تواند داشته باشد تا از ورای آن بخشی از مشکلات موجود در آن حرفه و شغل را اعلام کند و از دولت در حل مسائل کمک بخواهد.
از طرف دیگر در هر کشوری رعایت قوانین و باید و نبایدهای دولتی از طرف مردم خط قرمز مشخص شده ای است که برای برقراری امنیت و آسایش لازمه ی جوامع است. اما اینکه هر تجمع، تحصن، گردهمایی و نشستی را نشانی از برهم زدن امنیت خواند و با برگزار کنندگان آن برخورد امنیتی و دور از شان اجتماعی داشت، تصمیم تلخ و نادرستی است که متاسفانه با برخی از معلمان در سال های اخیر اتفاق افتاده است.
وقتی معلم نتواند مطالبه گر حقوق خود و پرسشگر چرایی عدم کارایی نظام آموزشی باشد از وی نمی توان انتظار تربیت دانش آموزان مطالبه گر و پرسشگر داشت. دانش آموزی که شاهد دستگیری بی دلیل معلم خود (در چارچوب ذهنی یک دانش آموز) بوده و از وی جز آموزش و خیرخواهی چیزی به یاد نمی آورد، نه تنها امین پیشرفت و توسعه کشورش نخواهد بود، بلکه بدون شک با دیدن برخورد قهرآمیز با سرمایه اجتماعی جامعه، در مسیر دور شدن از آرمان های کشور می افتد.
به عنوان یک معلم بايد يادآوري كنم آنچه در این وااسفای ناکارآمدی نظام آموزشی و عدم حمایت از حقوق معلمان، ذهن را بيش از پيش می آزارد، حضور معلمان حق طلبی است که متاسفانه تنها به جرم فعالیت های صنفی در زندان به سر می برند و سال های ارزشمندی از عمرشان به هدر رفته است. سال هایی که می توانستیم با حضور آنان در مسیربالندگی ، دانش آموزان بهتری تربیت کنیم. چه خوب خواهد بود كه بخشي از عفو ها و تخفيف هايي كه در مناسبت هاي مختلف مذهبي و ملي شامل حال زندانيان مي شود، به معلمان آزادمنشي تعلق بگيرد كه به سبب حمايت از حق و حقوق صنفي معلمان و همكاران خود در بند هستند.
روزنامه مردم سالاری
نظرات بینندگان