دوستی داشتم که شرکتی داشت .
سال ها در کار واردات و صادرات بود .
وضع خوبی داشت .
اما چند سال بعد یک دفعه اوضاع برگشت .
شرکت منحل شد و تمام سرمایه و دارائی هایی که برای تحصیل آن زحمت کشیده شده بود صرف راضی کردن طلبکاران و پرداخت بدهی های شرکت شد .
یک بار از او علت را پرسیدم .
پاسخش فقط یک جمله کوتاه ، ساده و البته پر معنا بود :
" من در شرکت کسی را نداشتم که سرم داد بزند . "
ظاهرا وعده های سیدمحمد بطحایی و معاون وی آقای الهیار ترکمن توانسته است تا حدودی آتش خشم دانشجو معلمان را کنترل نماید .
اما باید به این گونه مسائل دید عمیق تری داشت و چشم انداز را کاملا رصد و تحلیل کرد .
چه عاملی باعث شده است تا مسئولان بالادستی این تصمیم را بگیرند ؟
" معلم پیمانی " و " معلم رسمی " در حقوق و مزایا تفاوتی با هم ندارند اما تفاوت اصلی در یک چیز است :
وزارت آموزش و پرورش به عنوان " کارفرما " هر وقت که خواست می تواند عذر کارمند پیمانی را بخواهد اما در مورد " معلم رسمی " کار به مراتب سخت تر است و نمی شود به هر بهانه ای معلم رسمی را از کار معلق کرد .
در این جا لازم است کمی مسائل باز شده و با دقت بیشتری مورد تجزیه و تحلیل قرار گیرند :
در قانون مدیریت خدمات کشوری سه نوع استخدام ذکر شده است و سایر عناوین استخدامی که بعضا در دستگاههای دولتی استفاده میشوند، رسمیت قانونی ندارند و نمیتوانند در مراجع قضایی و قانونی مورد استناد و استفاده قرار گیرد. این سه دسته عبارتاند از استخدام رسمی، استخدام پیمانی و مشاغل کارگری و خدماتی. مسئولان عامدا و آگاهانه در سایه سکوت و فقدان فرهنگ مطالبه گری اکثریت جامعه از تشکیل " سازمان نظام معلمی " علی رغم اعلام شدن در برنامه های رسمی هنگام رای اعتماد مجلس استنکاف ورزیده اند و به کسی هم پاسخ گو نیستند
استخدام رسمی
بهکارگیری نیرو در مناصب رسمی در دستگاههای دولتی برای تصدی و اشتغال در مشاغل حاکمیتی صورت میگیرد. مشاغل حاکمیتی از مهمترین سمتهای شغلی در واحدهای اداری هستند که اصلیترین و حساسترین وظایف از قبیل تصمیمگیری و اداره امور حاکمیتی بر عهده آنهاست. ترتیبات استخدامی برای این گروه به لحاظ حساسیت کار مطول و طولانی است. کارکنان رسمی دستگاههای دولتی از نظر خدمات بازنشستگی و تامیناجتماعی مشمول صندوق بازنشستگی کشوری هستند.
استخدام پیمانی
در دستگاههای اداری و دولتی گروه دیگری برای انجام امور تصدیگری و اجرایی استخدام میشوند که به صورت پیمانی به کار گرفته میشوند. مقررات و ضوابط استخدامی این گروه در آییننامه استخدامی پیمانی درج شده است. نوع استخدام این افراد را میتوان نیمهرسمی خواند چرا که در صورت تداوم خدمت و رضایت از عملکرد آنها امکان ارتقا به صورت استخدام رسمی برای آنها وجود دارد. کارکنان پیمانی تا زمانی که در این رسته هستند مشمول قوانین و مقررات صندوق تامیناجتماعی میشوند و کارفرمایان دولتی موظفاند حقبیمه آنها را به سازمان تامیناجتماعی پرداخت کنند و در صورت تغییر وضعیت استخدامی میتوانند صندوق بازنشستگی خود را انتخاب کنند.
مشاغل کارگری
برخی کارها در دستگاههای دولتی خدماتی و پشتیبانی است که این مشاغل توسط سازمان امور اداری و استخدامی احصا شده که به 36 شغل بالغ میشود؛ از قبیل امور نظافت، خیاطی، آرایشگری، رختشویی و... این مشاغل تحت حاکمیت قانون کار و در چارچوب قرارداد کار هستند. کارکنان این بخش مشمول قانون تامیناجتماعی میشوند. ( این جا )
مطابق ماده 6 قانون مدیریت خدمات کشوری " مستخدم پیمانی " به کسی گفته می شودکه به موجب قرارداد به طور موقت برای مدت معین و کار مشخصی استخدام شود .
ماده 6 آئین نامه می گوید :
" فسخ قراداد استخدام پیمانی توسط هر یک از طرفین قرارداد با یک ماه اعلام قبلی امکان پذیر خواهد بود مگر آنکه مدت قرارداد کمتر در نظر گرفته شده باشد "
ماده 17 آئین نامه تصریح می کند :
" در صورتی که مستخدم پیمانی مدت 7 روز بدون اطلاع و بدون عذر موجه در محل خدمت حاضر نشود دستگاه دولتی می تواند بدون رعایت یک ماه مهلت مقرر در ماده 6 از تاریخ ترک خدمت فسخ نماید " مهم این است که در آن جوامع اتحادیه ها و سندیکاهای قوی ، مستقل و فراگیر با ابتکار عمل و اقدام بالا هستند که از حقوق معلمان به طور کامل دفاع می کنند ؛ چیزی که اصلا در کشور ما وجود ندارد
مدت قرارداد پیمانی یکسال می باشد اما در مورد پست های ثابت سازمان تخصصی و نیز پست های موضوع 2 ماده ی 7 قانون تعدیل نیروی انسانی (منظور مشاغل پشتیبانی (اداری و خدماتی))حداکثر تا 10 سال قابل تمدید است.
مرخصی برای یک مستخدم پیمانی در سال یک ماه می باشد .
مستخدم می تواند در هر سال با توافق رئیس مربوطه یک ماه مرخصی بدون حقوق دریافت دارد .
در هر سال می توان 15 روز مرخصی استحقاقی را ذخیره نمود . ( این جا )
در واقع اگر ماده 9 قانون مدیریت خدمات کشوری را معیار و ملاک بدانیم " آموزش و پرورش " در رسته امور اجتماعی، فرهنگی و خدماتی طبقه بندی می شود و به هیچ وجه در عداد مشاغل حاکمیتی طبقه بندی نمی شود .
ممکن است برخی مسئولان برای خالی نبودن عریضه و به قول معروف " هندوانه زیر بغل گذاشتن معلمان " چیزهایی را بگویند اما هیچ سند مکتوب و قابل استنادی برای قرار دادن شغل معلمی در طبقه مشاغل حاکمیتی وجود ندارد .
در نشست رسانه ای حسین خنیفر رئیس دانشگاه فرهنگیان از ایشان سوال کردم : ( این جا )
" رئیس سازمان اداری و استخدامی صراحتا بیان کرده است که مشاغل غیرحاکمیتی از نظر قانونی و استخدامی در رده " پیمانی " طبقه بندی می شوند .
ایشان برخلاف نامه قبلی خود که استخدام دانشجو معلمان را پیمانی دانسته بود حرف های ضد و نقیضی بیان کرده است .
ایشان حتی منتی گذاشته و عنوان کرده است که ما به خاطر حاکمیتی بودن آموزش و پرورش و معلمان نظر خود را تغییر داده ایم .
تفسیر شما چیست ضمن آن که از نظر ماده 9 قانون مدیریت خدمات کشوری ، " آموزش و پرورش " در رسته امور اجتماعی، فرهنگی و خدماتی طبقه بندی می شود .
آیا شما سند و مدرکی مستند به قوانین برای اثبات حاکمیتی بودن این نهاد و شغل معلمی دارید ؟ " گر ماده 9 قانون مدیریت خدمات کشوری را معیار و ملاک بدانیم " آموزش و پرورش " در رسته امور اجتماعی، فرهنگی و خدماتی طبقه بندی می شود و به هیچ وجه در عداد مشاغل حاکمیتی طبقه بندی نمی شود
خنیفر سخن مرا رد نکرد و چنین پاسخ داد :
" مجری، وزارت آموزش و پرورش است. آموزش با ماست. بعد از آموزش، استخدام و پیگیری و رسمی آموزشی با آموزش و پرورش و امور اداری استخدامی است.
دانشگاه ماموریت گرا است و حق دخالت در این را ندارد. منتها ما در کمک به فرایند جذب این عزیزان که دلسرد نشوند و حقیقت من نگران خودم بودم که اگر سال بعد بخواهم باز مثل امسال که هزار و دویست وسی دو نفر زیر هزار جذب کردم نمی خواهم سال بعد نصف بشود می خواهم زیر رتبه هزار بیایند و معلم بشوند یعنی معلم تاپ و اگر قرار باشد ما بگوییم اسخدامی نیست یا پیمانی می شوید و دلسرد بشوند خوب نمی آیند. من نگران این قصه هم بودم. "
خنیفر این حرف را قبول دارد اما نگرانی اش این است که با این وضعیت و تغییر وضعیت استخدامی دیگر کسی آرزوی معلم شدن را نکند چرا که می داند بسیاری دانشگاه فرهنگیان را نه از سر علاقه و عشق که صرفا برای وضعیت استخدامی اش انتخاب می کنند و هر موقع وضعیت و شرایط ایجاب کند به راحتی این دستگاه را ترک می کنند .
با این حال تصمیم سازمان اداری و استخدامی برای تبدیل وضعیت استخدامی داوطلبان مبتنی بر قانون و اسناد بالادستی بوده است .
اما پس از کش و قوس فراوان رئیس سازمان اداری و استخدامی در توجیه تصمیم جدید خود برای برگشتن از رای قبلی چنین عنوان می کند :
«قرارداد کاری مشاغلی که حاکمیتی نیست به صورت پیمانی بسته میشود و در شغلهای حاکمیتی قرارداد به صورت رسمی ـ آزمایشی منعقد میشود. شغل معلمی به دلیل اینکه حاکمیتی محسوب میشود بعد از دوره پیمانی تبدیل به رسمی آزمایشی میشود.»
پرسش من آن موقع و الان این است اگر ایشان ، وزیر آموزش و پرورش و سایر مسئولان سندی برای حاکمیتی بودن آموزش و پرورش و حرفه معلمی دارند ارائه کنند .
اما نکته مهم این است که همین مسئولان برای اثبات این حرف ها قانون را تغییر نمی دهند .
مطابق قانون ؛ معاونت توسعه مدیریت و سرمایه انسانی رئیسجمهور بر اساس تصویبنامه هیئت وزیران می توانند مشاغل حاکمیتی را مورد تصویب قرار دهند .
اما این کار را نمی کنند ؛ چرا ؟
مدت قرارداد کارمند پیمانی یک سال است .
ادامه قرارداد و تبدیل وضعیت منوط به رضایت از عملکرد کارمند و یا همان معلم است .
قطعا معلمانی که منتقد باشند و بخواهند سیستم و روابط آن را نقد کنند نخواهند توانست رضایت کارفرما را برای تداوم خدمت و یا تبدیل وضعیت کسب کنند و بدون تردید نتیجه این وضعیت " یکسان سازی سیستم و یکدست کردن " آن خواهد بود .
معلمی که چشم انتظار تداوم خدمت و رضایت و تایید مسئولان باشد هیچ گاه شفاف و و رسمی سیستم را مورد نقد قرار نخواهد داد .
معلمی که بخواهد پیمانی شود باید تابع قوانین آن هم بشود . ممکن است برخی مسئولان برای خالی نبودن عریضه و به قول معروف " هندوانه زیر بغل گذاشتن معلمان " چیزهایی را بگویند اما هیچ سند مکتوب و قابل استنادی برای قرار دادن شغل معلمی در طبقه مشاغل حاکمیتی وجود ندارد
اگر وزارت آموزش و پرورش قرارداد را تمدید نکند معلم نمی تواند معترض شود چون شرط تدوام کسب رضایت کارفرما است و قانون هم به آن خدشه ای وارد نمی کند .
مرخصی هم در یک سال فقط یک ماه خواهد بود .
این وضعیت با آن چه مسئولان وزارت آموزش و پرورش برای طرح معلم تمام وقت تدارک دیده اند تد حد زیادی تشابه و سنخیت دارد .
می توان گفت این اقدامات در قالب یک پروژه برای حداکثر صرفه جویی در دستگاه آموزش و پرورش برنامه ریزی شده است .
ممکن است گفته شود در همه جای دنیا معلمان همه رسمی نیستند .
این حرف درستی است اما مهم این است که در آن جوامع اتحادیه ها و سندیکاهای قوی ، مستقل و فراگیر با ابتکار عمل و اقدام بالا هستند که از حقوق معلمان به طور کامل دفاع می کنند ؛ چیزی که اصلا در کشور ما وجود ندارد .
حتی مسئولان عامدا و آگاهانه در سایه سکوت و فقدان فرهنگ مطالبه گری اکثریت جامعه از تشکیل " سازمان نظام معلمی " علی رغم اعلام شدن در برنامه های رسمی هنگام رای اعتماد مجلس استنکاف ورزیده اند و به کسی هم پاسخ گو نیستند .
بدون تردید یکدست کردن سیستم و تصفیه منتقدان و مخالفان اگر چه ممکن است باب میل مقامات بوده و برای مدت کوتاهی سیستم را حرکت دهد اما عواقب ناشی از این اقدامات که انحرافات و خطاها را به لایه های زیرین سوق می دهد عواقب خوبی را برای آینده نظام آموزشی و حتی جامعه رقم نخواهد زد .
نظرات بینندگان
این تحلیل های شما بیشتر ناشی از نوع نگاه تضاد گرایانه و کشمکش در عرصه قدرت است این نگاه و بینش آنقدر در نوشته ها و تحلیل هایتان موج می زند که کار تحلیلی و علمی خارج نمی شود و درحد روزنامه و تیترهایش باقی می ماند.
آیا این نوع استخدام رسمی آزمایشی را قابل دفاع می دانید؟
آیا فکری به حال تحمیل هر فرد به بدنه آموزش و پرورش کرده اید؟
دوست عزیز
1- در منابع و مواد اولیه برای طرح این موضوع از مواد و موارد قانونی صحبت کرده و به تناقض ها و تعارض ها اشاره کرده ام .
2- اصولا دیالکتیک بر اساس تضاد بین دو نیرو و یا دو تفکر شکل می گیرد .
3- استخدام رسمی به یک شغل ثبات و امنیت اعطا می کند اما مشکل این جا است که در نظام آموزشی اساسا چیزی به نام " نظارت و راهنمایی تعلمیاتی " تعبیه و یا استقرار نیافته است .
فرد پس از فارغ التحصیلی از دانشگاه و ورود به نظام آموزشی به حال خود رها می شود و کسی هم پاسخ گو نیست .
کار معلمان باید مورد ارزیابی و کنترل کیفیت قرار گیرد .
4- با این وضعیت استخدام رسمی بدنه معلمان اکثرا محافظه کارند و نقد شفاف نمی کنند وای به روزی که استخدام ها پیمانی شوند .
5- در جامعه ما اتحادیه وجود ندارد .
سندیکای معلمی مستقل برای دفاع از حقوق معلمان نداریم .
چه کسی باید از حقوق قانونی معلمان دفاع کند ؟
در مورد مورد آخر و برای ممانعت از دخالت افراد و جریانات برای تحمیل نیرو یک راه بیشتر وجود ندارد :
" سازمان نظام معلمی "
پایدار باشید .
ظاهرا بجای اصلاح شرایط و جایگاه شغل معلمان در جامعه ، قصد دارند هر آنچه را که پس از تاراج سازمانی ارزش و منزلت ، برای معلم برایش باقی مانده است را نیز از او بگیرند!!! شاید برای همین بجای کارشناس ارتباطات ، وزیر برای خود حقوقدان آورده است تا تمامی زیر و بم شغل معلمی را مطالعه و به برچیدن بال و پر او همت گمارد!!
در جایی گفته بودم : جناب وزیر ابتدا معلم را تعریف کنید !!
و امروز دقیقا ثابت می شود که هنوز "معلم" در جامعه ما نقشی مشخص و تعریف شده ندارد. برای همین ما معلمان در وسط طوفان پرتلاطم ، بدون دادرس و ولی نعمت ، سرگردانیم و علیرغم حجم زیاد انتقاد و اعتراض و تجمع ، ره بجایی نمی سپاریم. ما در مقولۀ مشاغل موجود جامعه تعریف نشده و بدون هویت ارزشی هستیم.برای وطنم متأسفم که چنین غریبانه و مظلومانه در پی حذف رسالت معلم در جامعه هستید!!
در ضمن برخلاف نظر ناشناس محترم ، متن بسیار روان و گویاست. این ما هستیم که به همه چیز نگاه سیاسی داریم .تشکر
خانم امامی
درست می فرمایید .
بطحایی فاقد مدیریت و برنامه ریزی برای هدایت و اقناع مطالبات است و سعی می کند با حاشیه رفتن و پوپولیسم زمان را بگذارند .
تاسیس سازمان نظام معلمی از برنامه های ایشان بوده است اما انگار نه انگار که چنین قولی داده است .
اما معلمان باید با مطالبه گری به روش های مختلف به حقوق قانونی خود دست یابند .
اگر مسئولی حرفی زد و عمل نکرد باید از طریق قانون و ابزارهای قانونی و البته کم هزینه او را وادار به تمکین و عمل به وعده ها کرد .
پایدار باشید .
نگران کننده باشد .مساله حذف یک نیروی بالقوه
و فعال در عرصه حکومت است .واین موتور محرکه
ودرد سر آفرین نباید مثل انقلاب 57عمل کند اندیشه
تولید کند درود
در بخش قراردادی و شرکتی که فرد مجبور است با حقوق حداقلی کار کند....این واقعا از عدالت بدور هست دو نفر یک کار را انجام میدهند دستمزد یک نفر مثلا ۳ میلیون باشد و دستمزد یکی یک و چهارصد...
در بخش پیمانی مسئله یک سال و تمدید قرارداد و استرس نیروی کار....
در این بین مدیر دستگاه ( البته معمولا ریزش نیروها دستور وزارتخانه ها انجام میشود) میتواند قرارداد را تمدید نکند حتی با بهانه واهی...
چون قرارداد یک ساله بر اساس قانون حال کشور نوشته و اجرا میشود شکایت و دادبردن به مراجع هم کارساز نخواهد بود یا با رنج و مرارت بسیار امکان پذیر هست...
حال سوال اینجاست وقتی در دستگاه تعلیم و تربیت کمبود معلم داریم پیمانی؛ قرادادی؛ خرید خدمات و...چه معنایی دارد؟؟
کیفیت کار پایین؛ نارضایتی نیروی کار و استرس و بازدهی پایین
شما ببینید کارگر یا معلم با حقوق ۱۵۰۰ چگونه میتواند زندگی کند بویژه در شهرهای بزرگ...
سوال مهم ؛
آیا اگر جایی واقعا نیرو احتیاج دارد و این نیاز مستمر هست قراداد کارمعین، یک ساله و...چه معنایی دارد؟؟؟
شرایط فارغ التحصیلی این دانشجوها باید سخت باشد تا افراد بهنجار وارد مدارس شوند نه صرفا مدعی دنبال استخدام
اولا: در بدو استخدام و تا مدت پنج سال چه اشکالی دارد که معلمان پیمانی باشند؟
دوما:در ادارات و حتی خود آ.پ افراد باسابقه بیش از پنج سال هنوز هم پیمانی هستند.
سوما:حتی اساتید دانشگاه در مرتبه دانشیاری و بعد از ده سال رسمی می شوند.
چهارما:آموزش و پرورش به جای طرح معلم تمام وقت و جذب معلم از طریق دانشگاه فرهنگیان باید از طریق آزمون دانش آموختگان مستعد و علاقه مند را جذب کند.پیمانی و رسمی فرق چندانی ندارند.
دوست عزیز
1-این فرضیه بر چه مبنای تئوریک استوار است ؟
2- وضعیت موجود نمی تواند دلیلی برای توجیه یک فرضیه غلط و یا غیرعلمی باشد .
3-اگر بر این فرآیند یک سیستم غیرعلمی و غیرایدئولوژیک و پاسخ گو نظارت کند شاید خوب هم باشد .
4- با این موافقم .
اما به شرطی که کیفیت خروجی ها در یک فرآیند حداقل 30 ساله توسط سازمان نظام معلمی و یا مراکز علمی کنترل کیفیت شوند .
پایدار باشید .
آقای داود
من مقام تصمیم گیرنده نیستم .
اما منطقا وزیر و یا رئیس سازمان استخدامی نمی توانند زیر حرف شان بزنند .
قبلا هم عرض کردم .
کل سیستم و مصالح نظام آموزشی را ببینیم .
اگر سیستم پویا باشد و پاسخ گو ؛ نگرانی شما هم کاهش خواهد یافت !
پایدار باشید .
به نظرم بر روی ماده های قانونی اشراف ندارید
ماده 8 قانون خدمات کشوری بند الف صراحتا عنوان کرده که فرهنگی بودن از مشاغل حاکمیتیه
ماده 9 قانون خدمات کشوری نگفته که اموزش و پرورش حاکمیتی نیست بلکه یه تعریفی از این موضوع داشته