داشتن برنامه در هر دستگاهی از ضروریات و بدیهیات است .
در سالهای گذشته وزرای مختلف در راستای حل مشکلات انباشت شده ، سعی در تدوین برنامه ای جامع برای رسیدن به اهداف تعیین شده ، رفع مشکلات عدیده و ارتقاء جایگاه معلم داشتند که در سال ۹۰ و در دوران وزارت جناب آقای حاجی بابایی این برنامه با نام " سند تحول بنیادین" به سرانجام و تصویب شورای عالی انقلاب فرهنگی رسید.
سوالی که مطرح هست ؛ آیا این سند توانسته است مشکلات آموزش و پرورش را حل نماید؟
چرا با وجود سند تحول و سایر اساسنامههای وزارت ، مشکلات سیستم آموزش و پرورش پابرجاست و دغدغههای اولیه و اساسی نه تنها رفع نشده بلکه تشدید شده است؟
بدون توجه به سندهای تدوینی ؛ شرایط ساده و اولیه برای برپایی کلاس درس را می توان در سه شاخص دید. آیا سند تحول بنیادین و اساسنامههای وزارتخانه مشکل دارد یا مدیریت مسئولین ضعیف و ناکارآمد می باشد ؟
سه شاخص ساده و اولیه برای برپایی کلاس درس:
۱ - معلم ؛ نیروی انسانی کارآمد
2- اتاق ایمن به عنوان کلاس درس
۳- تجهیزات ( میز نیمکت، وسایل گرمایشی و سرمایشی و...)
در صورت مهیا بودن سه مورد مذکور، باید اجرای طرح ها و برنامه های دیگر همچنین بحث های کیفیت بخشی به سیستم آموزشی و پرورشی را دنبال کرد.
ولی در وضعیت فعلی و در فقدان ملزومات اولیه ، آیا می توان با خاطری آسوده به سایر امور پرداخت؟
بدون شک معلم محور اصلی تعلیم و تربیت است ؛ حال آیا سند تحول بنیادین و اساسنامههای وزارت خانه توانسته است رضایت و ارتقاء منزلت معلمان را به دنبال داشته باشد؟
آیا شرایط موجود معلمان ، جوانان را برای انتخاب شغل معلمی ترغیب می کند یا وضعیت عکس این موضوع است؟ به راستی چه بر سر شأن و منزلت معلمان آمده است ؟
سوالات بسیاری می توان عنوان نمود...
وقتی وزرای قبلی و فعلی سخن از " تکریم و منزلت" معلمان بر زبان دارند آیا نباید پرسید تکریم و منزلت از دید شما چه تعریفی دارد و به چه صورت انجام میگیرد که معلمان از آن بی بهره اند؟
نباید پرسید این سند تحول کدام منزلت و معیشت را برای فرهنگیان تامین کرده است؟ آیا وضعیت معلمان و قدرت خرید آنان نسبت به سال ۹۰ ارتقاء یافته یا وضعیت به شکل دیگری است؟
در حالی که معلمان به اشکال مختلف اعتراض خود را به فاصله فاحش حقوق، مزایا و رفاهیات با سایر دستگاه ها و به ویژه واقعیات اقتصادی جامعه عنوان می کنند و خواستار کاهش نُرم دانش آموزان در کلاسهای درس و کیفیت بخشی به آموزش، گسترش آموزش رایگان ، بهبود محتوای کتب درسی و هدایت آموزش به سمت مهارت آموزی، ایمن سازی فضاهای آموزشی، بیمه تکمیلی کارآمد و...هستند اما جز مصاحبه و دادن وعده ، اقدام عملی برای رفع دغدغههای معلمان انجام نمی شود و ما شاهد هستیم طرح رتبه بندی که قرار بود ظرف چند سال دریافتی معلمان را به ۸۰ درصد دریافتی اساتید وزارت علوم برساند در عمل نه تنها موفقیتی نداشت بلکه تنها به مستمسکی برای دادن وعده های سر خرمنِ وزرا و دولتها تبدیل شد به طوری که این طرح طی ۷ سال گذشته یک مرحله و به صورت ناقص به اجرا درآمد و تنها مزیت فعلی این طرح ، استفاده شعارگونه در مصاحبه های نمایندگان مجلس، برنامه وزرا در زمان گرفتن رای اعتماد و دوره وزارت است و بس...
پس ما در عمل شاهد هستیم که این طرح و اساسنامه های وزارت ، برنامه های دولت و وزیران ، اظهار نظرها و قوانین مصوب مجلس نتوانسته است مشکلات و خواسته های معلمان را مورد توجه قرار دهد و برطرف نماید و به قول معروف" در همچنان بر پاشنه قبلی می چرخد" .
ما با وزارتخانه ای روبه رو هستیم که با وجود برنامه و نوشتن سند راهبردی و داشتن نقشه راه ؛ با کمبود شدید معلم مواجه شده است . دولتها و مجالسی که مدعی داشتن دغدغه آموزش و پرورش هستند ولی کاری برای رفع مشکلات انجام نمی دهند و تنها به مصاحبه و گفتن " باید...بشود" و "نباید ...بشود" بسنده کرده اند...
رئیس مرکز برنامه ریزی و نیروی انسانی وزارت عنوان می نماید :
" کمبود شدید معلم در سال ۹۹ آموزش و پرورش را از پای در می آورد " ( خبر مندرج در خبرگزاری تسنیم- اردیبهشت سال جاری)
کار به جایی رسیده که رئیس جمهور هنگام تصویب بودجه سخن از هزینه ۴ میلیون تومانی در یک سال برای هر دانش آموز را مطرح می کند و از طرح خرید خدمات آموزشی و واگذاری آموزش به بخش خصوصی با هزینه یک میلیون تومان سخن می گوید و این خود به بهترین وجه دیدگاه سطحی دولت نسبت به آموزش و پرورش را نشان می دهد...
گویا هرگاه قرار بر صرفه جویی باشد دولتها نگاه شان معطوف به کاستن از بودجه آموزش و پرورش می شود و در این بین مجلس های مختلف تصویب گر خوبی هستند...
با این دیدگاه بعید نیست شاهد شاهکاری باشیم بدین شکل که مناقصه ای برگزار شود و آموزش هر دانش آموز با نرخ صدهزار تومان واگذار شود...
دومین شاخص اولیه برای برپایی کلاس و آموزش ، تهیه یک اتاق ایمن به عنوان کلاس درس هست در این مورد نیز مشکلات عدیده ای وجود دارد و طبق اظهارات وزرای پیشین و فعلی از مجموع ۶۰۰ هزار کلاس درس موجود ۲۵ درصد کلاسها ناایمن می باشد و این مساله بسیار تاسف آور هست که ما می دانیم فرزندان این سرزمین در فضای ناایمن مشغول به تحصیل هستند ولی اقدامی جهت حل این مشکل انجام نمی دهیم هر لحظه امکان ریزش سقف یا حصار آموزشگاه وجود دارد ساختمانهایی که از قسمت ورودی ، محوطه، سرویس بهداشتی ، خانه سرایه داری تا قسمتهای مختلف فرسوده و مستهلک است ...
در بحث تاسیسات سیستم گرمایشی و سرمایشی نیز فضاهای آموزشی وضعیت مساعدی ندارند و اخبار آتش سوزی ناشی از فقدان سیستم گرمایش استاندارد همچون سریالی بی پایان بر مدارس ما سایه افکنده است و این نقص هر از چندگاهی کودکان معصوم را به کام مرگ می کشاند یا بر اثر سوختگی های شدید و عذاب آور کودکان معصوم گوشه عزلت می گزینند و آنها می مانند و یک دنیا حسرت و درد...
به راستی سهم معصومیت کودکان ، سوختن در آتش است یا تحصیل در محیطی امن و مفرح؟
به کدامین گناه این کودکان در آتش سهل انگاری و بی توجهی می سوزند؟
کار به جایی رسیده که با کمال تاسف در بسیاری از مناطق محروم دسترسی به سرویس بهداشتی استاندارد ، آبخوری بهداشتی و...وجود ندارد.
چگونه قبول کنیم که مسئولین، دولت و نمایندگان مجلس از این کم و کاستی ها بی اطلاعند؟ کار به جایی رسیده که رئیس جمهور هنگام تصویب بودجه سخن از هزینه ۴ میلیون تومانی در یک سال برای هر دانش آموز را مطرح می کند و از طرح خرید خدمات آموزشی و واگذاری آموزش به بخش خصوصی با هزینه یک میلیون تومان سخن می گوید و این خود به بهترین وجه دیدگاه سطحی دولت نسبت به آموزش و پرورش را نشان می دهد
به راستی سند تحول، ایمن سازی مدارس را نادیده گرفته است یا مشکل جای دیگری هست؟
چرا با وجود اطلاع دولت و مجلس اقدامی در این خصوص صورت نمی گیرد؟
نمایندگان مجلس، دولت و وزیر باید درک کنند مشکلات آموزش و پرورش بسیار عمیق و تاسف برانگیز است و حل آنها نیاز به عزمی جدی دارد...
سومین شاخص اولیه برای برپایی کلاس درس، وجود تجهیزات اولیه از قبیل ؛ میز، نیمکت، وسایل سرمایش و گرمایش ایمن و... می باشد در این خصوص با مراجعه به مدارس حاشیه شهرها و استانهای محروم با تجهیزات فرسوده و کمبودها مواجه خواهیم شد و این موضوع به طور روشن قابل مشاهده است...
فرسودگی در تجهیزات از میز و نیمکت تا سایر تجهیزات در کنار فضای تخریبی و ناایمن مدارس نه تنها خطر جانی را به دنبال دارد بلکه شادابی و نشاط را از کلاس می گیرد...
وقتی وزیر اظهار می نماید ۱۴۰ هزار کلاس درس از بخاری ایمن محروم هستند دیگر جای توضیح و تفسیری باقی نیست هر چند استفاده از سیستم گرمایش مرکزی ( شوفاژخانه) اولویت مدارس است اما به دلیل عدم اعتبار کافی و فرسوده بودن ساختمانها ، امکان استفاده از این سیستم استاندار برای بخش قابل توجهی از مدارس وجود ندارد و تاسف آورتر از آن عاجز بودن آموزش و پرورش در تهیه بخاری نفتی استاندارد است همان طور که اشاره شد و نیز طبق گفته های وزیر ، در شرایط فعلی فرزندان ایران زمین حداقل در ۱۴۰ هزار کلاس درس در معرض تهدید جدی و خطر قریب الوقوع آتش سوزی قرار دارند اما دریغ و افسوس که حرکتی برای رفع این مورد صورت نمی گیرد و از وزیر و هیئت دولت تا مجلس تنها مشارکت شان در این پروسه ، ارسال پیام های تسلیت برای قربانیان حادثه آتش سوزی است و بس...
باز هم سوال این است؛ آیا سند تحول بنیادین و اساسنامههای وزارتخانه مشکل دارد یا مدیریت مسئولین ضعیف و ناکارآمد می باشد ؟
آیا در عدم تحقق شرایط مساعد اولیه برای برپایی کلاس درس دولتها و مجالس مقصر هستند؟
آیا نباید ابتدا مسائل اولیه را حل نمود ، سپس به دنبال طرحها و کیفیت بخشی و...رفت؟
به راستی توجه به این امور وظیفه چه کسانی است؟
آیا فقط یک وزارتخانه یا سازمان و نهاد مسئولیت رفع این مشکلات را دارد؟
به نظر می رسد نقش مجموعه دولت -و نه فقط وزارتخانه- همچنین نقش مجلس در عدم حل مشکلات معلمان ، وجود کم و کاستی ها در فضاهای آموزشی و نبود تجهیزات لازم بسیار پر رنگ تر از نقش وزارتخانه هست و نسخه شفابخش برای حل بسیاری از مشکلات ، لحاظ بودجه کافی و متناسب با واقعیتها و مشکلات عدیده موجود این وزارتخانه هست هر چند نمی توان برخی ضعفهای مدیریتی این وزارتخانه را نیز نادیده گرفت.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
انتخاب افراد صادق بعنوان نماینده...با وجود محدودیتها
تحرک کانون، انجمن و...فرهنگیان به صورت ویژه در زمینه نواقص سیستم آموزش و پرورش...
تحرک تک تک معلمان و مطالبه گری همراه با همدلی و اتحاد در جهت رسیدن به مطالبات صنفی ؛ اجتناب از سیاسی کاری ...
جناب مرتضی راهکار وجود دارد ولی همراهی و مطالبه گری کم هست...
آیا اگر با نماینده مجلس ، وزیر یا دیگر مسئولین برخورد داشته باشیم کم و کسری ها را عنوان میکنیم؟
اگر شایسته سالاری انجام شود بدون شک بسیاری از مشکلات حل خواهد شد.
ما میبینیم جاهایی کار خوب پیش نمیرود اما سیستم مدیریتی تغییر پیدا نمیکند.
با این شیوه مشخص است ایستایی بر امور چیره خواهد شد.
طایفه گرایی و دادن سرقفلی آموزش و پرورش به نمایندگان معامله گر و ناکارآمد و حذف شایسته سالاری در انتصابات در این استان محروم بیداد می کند .
وقتی برادر خانم نماینده اصلاح طلب استان بدون کوجکترین تعهد و سوابق اجرایی خودش اداره تعاون را انتخاب می کند و بیرحمانه به جان بیت المال می افتد . وقتی در انتصابات دیگر شرط اصلی نوچگی نماینده می شود و مدیران هم از میان طایفه یا سلایق سیاسی انتخاب می شوند باید گفت آموزش و پرورش به قهقراه رفته و فرد غیر بومی مانند زینی وند فقط آمده تا ریاست کند و دغدغه تعلیم و تربیت ندارد