همهجور سوژهای را در ملاقات افراد با برخی مراجع عظام تقلید در قم وحومه شنیدهبودیم جز این یک قلم را:
ملاقات مدیران انتشارات کنکور و کتب کمکدرسی.
انصافاً این یکی نازشست دارد. بیجهت نیست که تیراژشان در سال تا ۲۵ میلیون جلد میرسد؛ تیراژی که در میان کتابخوانترین ملل نیز شگفتانگیز است.
و اما این بار نیز یکی دو سه مرجع بزرگوار همچون سوژههای دیگر کم نگذاشتند و -به قول سعدیِ جانم -به سیاق مألوف و طریق معهود، در موضوع تخصصی و آموزشی-پرورشی تکلیف شب دانشآموزان از رهنمود کسر نیاوردند.
ملاقات افراد دستاندرکار حکومتی با مراجع برای جاانداختن منویّات مقدس شان چیز تازهای نیست، و از بس درِ گشاده و روی نورانی این بزرگان پذیرای همگان است، همگان نیز این فرصت طلایی را غنیمت میشمارند و آنجایی که کارشان تنگنای قانونی مییابد، از فراخنای سعهی صدر مراجع بزرگوار حسن استفاده را میبرند؛ یا به توقیع و توصیهای، یا گرفتن توبیخی بر رقیبی و یا تشویقی بر همدم وهمراهی و یا در مضیقههای لاینحل، با فتوایی.
فقه پربار و بدون بنبست ما به همت همین بزرگواران و شاگردان خاصشان توانسته در بسیاری از محالاندیشیها اندیشه کند و در اغلب تنگناهای آینده نیز حکمی برآورَد؛ فاجعهی نقصان و یا حذف تکلیف شب دانشآموزان که دیگر عددی نیست. انصاف میدهم، بیوت مراجع از دیرباز خانهی امن مردم بوده و هست و مرجع تقلید، سکّان مردمان بیپناه بوده وخواهد بود؛ سخن در فرصتطلبی رندانی موقعشناس و وظیفهیاب است، که با چه هوش و فطانتی از این خانههای امن در جهت ناامنتر کردن آرامش و سلامت بچههای مردم سوءاستفاده میکنند
لابد کنکوربازان به خیال خام اندیشیدهاند که در ضرورت قطعا فتاوایی بر این امر مستحدثه نیز به دادایشان و کمکدرسیچیان خواهد آمد و عمل بدان هم حتماً مُجزی خواهد بود .
مشکلی که اخیراً حادث شد و لرزه بر بیضهی اسلام افکند، ارتعاشی بود که احتمالا- آن هم نه قطعی- بر درآمد نجومی کتب کمک درسی افتاد، که میباید این نقیصه و ثُلمه بر دامن اسلام، همچنان از بیوت مراجع حلو فصل گردد و چه نیکو «سوراخ دعاشناسان کنکور باز» منفذ نافذه را یافتند و - بمیرم الهی برای خون دلشان- که چقدر نگران بیکار شدن بچههای ما از تکلیف و رویآوری به فضاهای مجازی هستند!
حضرتی از این کنکور فروشان در محضر مراجع نالیدهبود که:
«آقا! وافنلاندا! وایوگسلاویا! وااسلاما! اگر بچهها مشق شب نکنند یکسره در فضای مجازی آنکار دیگر کنند و ما - یعنی کمکدرسیچیان- مسئول وزر ووبالشان در آخرت خواهیم بود؛ آخر این رسالت زمینمانده را به کجا بریم!؟»
برخی از بزرگان بزرگوار نیز، توگویی درکنار فقه و اصول، سالها در مسائل تخصصی آموزش و پرورش و از جمله فواید رونویسی و تکلیف شب تحقیق و تفحص کردهباشند، فرموده بودند: «آری! بچهها بدون تکلیف شب نُنر بار میآیند!»
انصاف میدهم، بیوت مراجع از دیرباز خانهی امن مردم بوده و هست و مرجع تقلید، سکّان مردمان بیپناه بوده وخواهد بود؛ سخن در فرصتطلبی رندانی موقعشناس و وظیفهیاب است، که با چه هوش و فطانتی از این خانههای امن در جهت ناامنتر کردن آرامش و سلامت بچههای مردم سوءاستفاده میکنند.
کانال مکتوب هفته
نظرات بینندگان
پای مراجع را وزیر به آموزش و پرورش باز کرد.
یک روز به او انگشتر دادند و دیگر چه خدا داند!!!!
فردا اگر نیمچه آزادی معلم در کلاس و مدرسه از دست شان
توسط همین حضرات سلب شد ، مجرم وزیر است . امروز مشق
شب فردا ، نحوه ی تدریس ، پس فردا نحوه ی لباس پوشیدن معلم و.......
وزیری ست و پا چلفتی به اندازه ی بطحایی تاریخ آموزش و پرورش
ندیده است. ضعف و بی عرضگی خود را با عالم لاهوتی روحانیان
پوشش می دهد تا کسی جرات ایرادگیری و استیضاح نیابد. بدانید دلیل
عدم استیضاح ایشان تا حال را. هر چند در این مملکت چه توفیر می کند.
یادمان باشد خودمان آموزش و پرورش را دو دستی تقدیم حوزه و مراجع
کردیم. این هم نوعی حق کاپیتولاسیون داخلی. امن امن برای بی کفایتان
روزگار و عرصه ی سیاست.
سلام ما به معصومین که فرمودند " علم را به اهلش بسپارید" و نه توهّم گرایان!!
معلمان هم برویم در پیش مراجع
اعتصاب غذا یا تحصن ویا تجمع
کنیم شاید فرجی حاصل شود. !!!
مملکت که قانون و مجری قانون
ندارد، برای این ملت همان سنت
نیکوست. به قول منتسکیو :
هر ملنی لایق حکومتی است که برآنان
حکومت می نماید. لیاقت ما هم
سیرقهقرایی است.
به زیر آبی رفتن و یا تقلب و یا کپی برداری و یا دزدی
از کارهای پژوهشی دانش آموزان و.......بنمایند. چون
توانایی خلق شرایط ایده آل و منحصر به فرد و موثر را
ندارند. بهره هوشی پایین و ناکار آمد دارند . تصور می کنند
معلمان با مقاله نویسی ممتاز و یا برتر می شوند چون
فاکتور معقول تری نمی شناسند.
جای امام و شهید بهشتی خالی ست تا ببینند که آقایان به اسم اسلام چه ها که بر سر ملت نمی آورند.
آیا این همه ناشی از سکوت ملت نیست؟ ملت نجیب وذهنی که برای اسلام خون ها داد .از شهدا شرم نمی کنند.
نشستن و چون زرافه گردن دراز کردن.ما فقط از فرهنگ
گفتگو بیگانه نیستیم ،از شرایط مناسب گفتگو یکی برقراری ارتباط چشم به چشم است. یعنی مؤدبانه من به حرف های شما گوش می دهم. ارتباط برقرار کردن
آدابی دارد که بهتر است مدیران محترم و حضرات نیم نگاهی بدان بیندازند. گوسفند نباشیم!!!!!