از سال 1359 که به عنوان یک نوآموز وارد کلاس اول دبستان شدم تا اکنون که به عنوان یک آموزگار مشغول به تدریس هستم ، شاهد چهار دهه کتاب سوزی ، پاره کردن کتاب ها ، پرتاب کتاب ها به زباله دانی ها و سطل های آشغال و یا در بهترین حالت خاک خوردن آنها در انباری خانه ها و سپس جارو کردن و بیرون ریختن آنها هنگام اسباب کشی ها بوده ام .
این داستان غم انگیز پیش از سال 58 یعنی از اولین دهه ی سال های آغازین تاسیس مدارس نوین در ایران آغاز شده و همچنان با تمام قدرت و توان به این راه و پیشه ی نابخردانه ی خود ادامه می دهد و گویی نه دانش بشر گامی به پیش رفته است ، نه بشر قرن بیست و یکم تجربه ای اندوخته است و نه این کشور ، کارشناس و کاربلد دلسوز و میهن دوستی را در دامان خود پرورانده است !
در سال تحصیلی 97 - 98 بیش از سیزده میلیون دانش آموز ایرانی راهی درس و تحصیل در مدارس کشور شدند . اگر چنانچه متوسط تعداد کتاب های درسی منتشر شده برای هر دانش آموز ایرانی را 10 کتاب در نظر بگیریم ، فقط در سال تحصیلی جدید بیش از یکصد و سی میلیون جلد کتاب با یارانه و هزینه ی بیت المال منتشر شده است .
اگر وزارت آموزش و پرورش به دور از هر گونه شعار زدگی های روزمره ی نهادینه شده در نظام تعلیم و تربیت کشور ، همین طرح و یا طرح های این چنینی را با دقت و مسئولیت و به کارگیری توان کارشناسی آغاز کند ، می تواند مدعی وارد شدن به ریل توسعه را داشته باشد اگر قیمت کتاب های کمک درسی در بازار را ملاک قیمت گذاری بگیریم ( که قیمت روز یک کتاب غیر درسی با حجم اوراق متوسط حدود سی هزار تومان است ) قیمت کتاب های درسی در سال تحصیلی جاری رقمی در حد 390/000/000/000 میلیارد تومان خواهد بود . یعنی به طور هدفمند و آگاهانه نزدیک به یک قرن است که وزارت معارف یا همان فرهنگ و همین آموزش و پرورش فعلی در ایران که متولی آموزش مهارت های زندگی برای زیست کم هزینه ، پرسود و با ارزش افزوده ی ماندگار و بازده بیشتر با تخریب کمتر سرمایه ها و طبیعت برای نسل های آینده می باشد ، خود نتوانسته است برای چنین تخریب و هزینه ی هنگفتی چاره ای بیندیشد و راهکاری بیابد .
نسل ها در پی نسل ها می آیند و می روند ، مدیران در پی مدیران آمده اند و رفته اند ، اما هنوز یک طرح اولیه و ابتدایی هم از سوی اتاق فکر ! آموزش و پرورش ایران برای حل این زیان وحشتناک و مستمر ارائه نشده است ! و این در حالیست که آموزش و پرورش با کمبود اعتبار و کسری بودجه ی همیشگی و ثابتی مواجه است به طوری که در سال تحصیلی جدید نتوانست حتی یک لیوان شیر به دانش آموزان ایرانی بدهد ، حقوق آموزگارانش را مطابق تورم اندکین بهبود ببخشد ، یا حتی دستمزد سال گذشته ی حق التدریس شاغلینش را بپردازد ، هزینه های پرداخت شده ی بیمه ی به اصطلاح طلایی ! پرسنلش را عودت دهد یا مشکل مدارس فرسوده و خطرناک را درمان کند .
اینجاست که پرسش ذهن سوزی خطور می کند که اصولا آموزش و پرورش در ایران اتاق فکری دارد ؟ اگر ندارد چرا ندارد و اگر دارد پس این متولیان فکر و برنامه برای نظام آموزشی ایران چه می کنند؟ خروجی فکر آنان چیست ؟ و تا چه زمان نظام روزمرگی بر مهمترین وزارتخانه ی کشور سایه خواهد افکند تا متولیان و مدیران هر نسل بیایند و به طور متوسط بین سی تا چهل سال صندلیها را اشغال کنند و سپس به اجبار یا اختیار بازنشسته شوند و باز مدیرانی دیگر روز از نو و روزی از نو از سر بگیرند ! راهبرد " کوچک های بزرگ " که پیش از این نیز نگارنده از قول اندیشمندان و جامعه شناسان فکور کشور در یادداشت های پیشین پیشنهاد داده بود ، بر آن است که به همه ی شهروندان ، مدیران و متولیان امور بیاموزد و یادآور شود که به جای شعارها و تخیلات غیرممکن و بلکه بیهوده و زیان بخش ، از امور کوچک ولی عملی و کاربردی و مفید و مثمر ثمر شروع کنیم و بیش از این به تاسف گذشته ، و آرزوهای دست نیافتنی آینده ننشینیم .
اگر وزارت آموزش و پرورش گامی جهت توسعه و خدمت به دانش آموزان ، نظام آموزش و میهن و آینده ی فرزندان میهن می خواهد بردارد از همین سال تحصیلی جاری اتاق فکری به کار گیرد تا برای کاهش یا توقف هدر رفت ملی که بابت چاپ کتاب های درسی ( از میزان هزینه شده ی آب ، درخت ، رنگ ، دستگاه ها و کارخانجات چاپ و بسته بندی و دستمزد کارگران و کارمندان و ...) می شود قدمی بردارد .
این اتاق فکر است که بایدت با مطالعه و مشاوره و کسب تجربیات دیگر کشورها و کارشناسان بتواند طرحی عملی و مفید را ارائه دهد . جالب این است که در کشور ، آموزگارانی متعهد و مسئول به طور انفرادی اقدام به طرح جمع آوری کتاب های درسی در پایان 9 ماه تحصیل دانش آموزان کرده و با روش های تشویقی ( چون پرداخت پول نقدی ، کتاب های رمان و داستان و شعر ، یا دادن لوازم التحریر و نوشت افزار به آنان و یا راهکارهای دیگر، در ازای برگرداندن تا حد ممکن تمیز و یا سالم کتاب های درسی ) توانسته اند گامی بسیار کوچک در این راه بردارند ، اما سوگمندانه وزارت آموزش و پرورش تاکنون ازاین تجربیات نیز بهره ای نگرفته و یا نخواسته در این باره اقدامی بکند .
اگر وزارت آموزش و پرورش به دور از هر گونه شعار زدگی های روزمره ی نهادینه شده در نظام تعلیم و تربیت کشور ، همین طرح و یا طرح های این چنینی را با دقت و مسئولیت و به کارگیری توان کارشناسی آغاز کند ، می تواند مدعی وارد شدن به ریل توسعه را داشته باشد و عملا در نجات محیط زیست مملکت ، کاهش زیان سیستماتیک و نابودی منابع کشور و نسل های آینده ، و افزایش خدمات و رفاه به دانش آموزان و آموزگاران و نظام آموزشی و تعلیم و تربیت کشور گامی مفید و موثر بردارد .
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
بیکارالدوله های ادارات و وزارتخانه اگر به مدرسه برگردند مشکل کمبود معلم برطرف خواهد شد... نیازی به طرح احمقانه معلم تمام وقت نخواهد بود...
همه تصمیمات خلق الساعه است.
نمونش همین ترمیم حقوق ها که پشت تریبون یه چیزی گفتن و فراموش شد.
همه بخشهای مملکت ما باری به هر جهت اداره میشود و بی برنامه..
اتاق فکر کجا بود...
تنها جایی که هست لابی است و بس...
است.بدون هرگونه تنگ نظری وسلیقه گرایی