آموزش و پرورش اجازه نمي دهد رسانه ها وارد حريمش شوند و از آنها مي ترسد. معلمان نيز به رسانه ها حساسيت دارند و به محض اينكه نقدي گزنده از رسانه اي مي بينند آشفته مي شوند و واكنش نشان مي دهند. به عنوان نمونه اعتراض بسياري از معلمان كشور در شبكه هاي اجتماعي به چاپ كايكاتور در يكي از روزنامه ها.نوعي ترس از رسانه در آموزش و پرورش و بين فرهنگيان وجود دارد ، اين ترس باعث شده كه هيچ رسانه اي نمي تواند و يا نمي خواهد وارد موضوعات و مسائل آموزش و پرورش شود و در نتيجه ي نبود رسانه ها ، موضوع آموزش و پرورش به موضوع روز جامعه بدل نشده است. بسياري از نهادهاي ديگر به خوبي ااز ظرفيت رسانه استفاده مي كنند. به عنوان نمونه نهاد ورزش و ورزشكاران در دو دهه ي گذشته از يك نهاد و گروه حاشيه اي در جامعه ايران به نهادي مهم براي جامعه و گروه مرجع مهمي براي نوجوانان و جوانان تبديل شده اند آن هم با استفاده از ابزار رسانه هاي جمعي، از تلويزيون گرفته تا روزنامه ها! بيست سال پيش تنها يكي دو هفته نامه ي مكتوب به طور اختصاصي به ورزش و ورزشكاران مي پرداختند ، اما امروز يك شبكه تلويزيوني و چندين برنامه ي ورزشي پر بيننده از جمله برنامه نود و بيش از 5 روزنامه ي ورزشي و چندين هفته نامه به طور پي در پي به ورزش تمركز دارند. رسانه و استفاده از آن توانسته است ورزش را به يك اولويت اساسي براي جامعه ايران تبديل كند و از سوي ديگر ورزشكاران را از يك گروه و قشر حاشيه اي جامعه در دو سه دهه ي گذشته، به گروه تاثير گذار و مرجع امروزي تبديل نمايد. اگر ورزشكاران از حضور رسانه در كنارشان احساس ترس مي كردند هيچ گاه نمي توانستند به اين جايگاه دست پيدا نمايند.
آموزش و پرورش در كنار نهادهاي ديگري چون ، سياست،خانواده،دين و اقتصاد اركان يك جامعه را تشكيل مي دهند و بسيار جايگاه مهمي دارد ، اما نتوانسته جايگاه خود را درجامعه ي ايران امروزي حفظ كند و دچار تنزل جايگاه شده است. البته عوامل بيروني بر اين افت جايگاه بي تاثير نبوده اند. از جمله اقتصاد و سياست حاكم بر جامعه در اين چند دهه بر افت جايگاه آموزش و پرورش تاثير گذار بوده است،اما به باور من يكي از علل مهم تنزل جايگاه آموزش و پرورش به درون آموزش و پرورش بر مي گردد. علت دروني تنزل جايگاه اين نهاد را مي توان ترس از رسانه و نقد شدن دانست. تقدس قائل شدن بيش از حد براي جايگاه آموزش و پرورش و معلمان باعث شده است كه هيچ رسانه اي نتواند به نقد و نظر در زمينه ي موضوعات دروني آموزش و پرورش بپردازد يا اگر وارد اين عرصه شود خيلي نمي تواند موثر باشد چون كه نتوانسته براي شناخت بهتر به درون مدارس وارد شود و نوعي نگاه چالشي داشته باشد. اغلب حضور رسانه ها در آموزش و پرورش كنترل شده است. آموزش و پرورش براي رسانه ها يك جزيره ناشناخته است . اگر يك روزنامه با يك كاريكاتور بخواهد به نقد موضوعات و مسائل آموزش و پرورش و حتي وضعيت معلمان بپردازد يا به دادگاه كشانده مي شود و يا با اعتراض عمومي روبرو مي شود و چنان با برخورد مواجه مي شود كه ديگر هوس ورود به اين عرصه را نكند.
ارتباط نداشتن با رسانه ها باعث شده است كه آموزش و پرورش از يك نهاد پيشرو در صد سال پيش ايران به يك نهاد جامانده از تغيير و تحولات جامعه تبديل شود.آموزش و پرورش در همه كشور هاي پيشرفته به عنوان يك نهاد پيشرو در عرصه هاي مختلف محسوب مي شود. از نظر علمي- فرهنگي -اجتماعي،تحولات جديد همه از آموزش و پرورش شروع مي شود و به جامعه سرايت مي كند، اما در ايران متاسفانه برعكس شده است. شيوه و روشهاي گذشته براين نهاد اساسي حاكم است. آموزش و پرورش نمي خواهد بپذيرد كه دنيا دگرگون شده است ،پس بايد نوع نگاه و روش حاكم بر آن نيز تغيير كند .
اما چه بايد كرد ؟
شايد نكته مهمي باشد كه بايد به آن پرداخت.به نظر مي رسد چاره اين است كه به رسانه ها اجازه دهيم وارد فضاي مدارس شوند و تا مي توانند موضوعات و مسائل آموزش و پرورش ، مديران و معلمان را به نقد و چالش بكشند. ترس را بايد به كناري نهاد.
در دنياي امروز ، هيچ فرد يا گروهي نبايد از نقد رسانه ترس داشته باشد و اينكه اجازه ندهد كه رسانه ها وارد عرصه فعاليت شان شوند. با حضور رسانه ها مي توان مشكلات و مسائل آموزش و پرورش را به عنوان مسائل و مشكلات ملي مطرح كرد و جامعه را حساس نمود. باز به مثال ورزش باز مي گردم. حضور پر رنگ رسانه ها در عرصه ورزش از يك سو ورزشكاران را به چالش كشيده است و هر روز كوچكترين حركات و رفتار منفي آنها را منعكس مي كند كه نوعي چالش است براي اين گروه كه البته در بلند مدت به نفع شان است. اما از طرف ديگر موضوع ورزش و ورزشكاران براي مردم به موضوع پر اهميت تبديل شده است به طوري كه در باره اي اين كه چه كسي سر مربي تيم ملي باشد ساعت ها برنامه ي تلويزيوني پخش مي شود با ميليون ها بيننده! اما در مورد نهاد مهم آموزش و پرورش با 12 ميليون دانش آموز و يك ميليون معلم چنين امكاني وجود ندارد.
دليل اصلي كم توجهي رسانه ها به آموزش و پرورش، اجازه ندادن به آنها براي حضور در مدارس و ارتباط با معلمان و دانش آموزان است. روزنامه نگاران به راحتي مي توانند وارد محل كار ورزشكاران و هنرمندان و ساير اقشار شوند و گزارش هاي مورد نظرشان را تهيه كند، اما براي حضور در مدارس با مشكلات بسياري روبرو هستند.
بهتر است آموزش و پرورش از روزنامه نگاران و رسانه ها دعوت نمايد تا موضوعات نهاد آموزش وپرورش را به چالش بكشند و منعكس نمايند.براي همگاني كردن مسائل آموزش و پرورش، حضور آزادانه ي رسانه ها در تمام بخش هاي آموزش و پرورش حتي مدارس الزامي به نظر مي رسد.
ترس از تغيير بزرگترين دشمن آموزش و پرورش است.
نظرات بینندگان
استاد گرانقدر جناب آقاي روز بهاني ، مطالب بسيار بسيار ارزشمندي را ارائه نموديد . اميد است در سايه انقلابˏ فضاي مجازي ، آشتي بين آموزش و پرورش با رسانه ها هرچه سريعتر به وقوع پيوندد . سايت وزين " گروه سخن معلم " تاکنون توانسته است در حد توان خود بين فرهنگيان ، مسئولين آموزش و پرورش ( حداقل در سطح تهران ) ، نهاد هاي مدني فعال در آموزش و پرورش نقطه اشتراک و تعامل ايجاد کند . انشا ا...با کمک خردمنداني چون حضرتعالي و ديگر فرهيختگان ، اين شکاف بين رسانه و آموزش و پرورش ( فرهنگيان ، نهاد هاي مدني فعال در حوزه آموزش و پرورش ، مسئولين آموزش و پرورش و نخبگان خاموش در حوزه آموزش و پرورش ) برطرف شود وهمانطور که حضرتعالي اشاره نموه ايد به چالش هاي آموزش و پرورش با نگاه ملي نگريسته شود و با ايجاد عزم ملي جهت رفع چالش ها جهاد نمود .
با تقديم شايسته ترين احترامات ارادتمند شما شهسوارزاده
در جامعه ی ما همچنان صدا وسیما و بالاخص تلویزیون سردمدار فضای رسانه ای کشور است و بارها شاهد بوده ایم با اینکه خبری در روزنامه ها وشبکه های اجتماعی دست به دست شده چندان تاثیری در افکار عمومی نداشته اما با پخش چند دقیقه ای ان در تلویزیون جامعه خیلی زود واکنش نشان داده
مثلا دانش اموزان شین اباد ی .
فعلا هم هر برنامه ای از این رسانه پخش می شود یا بر ضد معلمان است یا به شدت خنثی و ابتر و هیچ معضلی از معضلات معلمان را مطرح نمی کند
پس بر خلاف نظر استاد عزیز جناب دکتر روزبهانی عرض می کنم که فرهنگیان از رسانه نمی ترسند بلکه این رسانه های ملی ومخصوصا صدا و سیما است که از معلم می ترسد واو را به شدت سانسور می کند درد این جاست که رسانه معلم را تحویل نمی گیرد وچونان فردی که دچار بیماری مسری باشد از فرهنگی گریزان است مبادا که دچار بیماری مهلکی شود
در اینکه صدا و سیما به درستی به آموزش و پرورش نمی پردازد با شما موافقم. اما شما دلیلش را به خود صدا و سیما مربوط می دانید که تا حدودی هست. اما بخش عمده ی آن به خود آموزش و پرورش بر و ما فرهنگیان بر می گردد که انتظار داریم همیشه از ما تمجید شود. اتفاقا کار اصلی رسانه هم اطلاع رسانی و هم نظارت و نقد است که آموزش و پرورش از آن گریزان است
پیشنهاد میشود به بازنشستگان فرهنگی با توجه به سقف میزان ساعتی که برای دوره های ضمن خدمت قرار میدهند آنها را رتبه دهند وبا توجه به میزان ساعت دوره ضمن خدمت گذرانده شده در دوران شاغلی که در ادرات ثبت شده (کامپیوتری) با یک مقطع بالاتر از مقطع کنونی تحصیلی حقوق را اضافه کنند .(فی المثل اگر مدرک کنونی فوق دیپلم است با احتساب دوره های ضمن خدمت گذرانده شده حقوق ومزایای مدرک کارشناسی را بدهند ).
به هر صورت این رسانه در حال حاضر مهمترین تریبون فرهتگیان کشور است چه سر وته داشته باشد چه نداشته باشد. شما هم ناراحت نباش من و دیگر دوستان نویسنده در نگاه هم قلم می زنیم . اما بهتر است اگر حرفی داری شفاف و با هویت واقعیت بزنی اینکه با اسم کلی معلم به جای انتقاد و نقد مطلب حرف کلی می زنی و مطالب همه ی نویسندگان و فرهنگیان را در این سایت بی سر و ته می دانی نشان از این دارد که یا شما معلم نیستی یا اگر هستی بسیار ترسو .