این روزها که خوبی؛ بد نیست روزگارم
شبها ، ستاره ها را دیگر نمی شمارم
هرکس به کسب و کاری ، مشغول و بنده باری!
با"خواب"یا "خیال"ت سرگرمِ کرد و کارم
دیری ست دور ماندم ، از شعر و شور ماندم
الحق! به زور ماندم ...گویی در احتضارم
دست ِ مرا تو کوتاه ، از قصد آفریدی
مقصد ، دراز و پا ، لنگ ... اینها هم از تو دارم!
گُم کرده ام گمانم جایی ، یقینِ خود را
گشتم ؛ نبود! ... باشد! من باز امیدوارم
پنهان تر از تو که نیست "خبط و خطای بنده"!
تا هست "امید بخشش" ؛ گیرم "گناهکارم"!…
فرقِ شکسته ی من با تو _همیشه باقی ست
تو پشت ِ پرده :شاکی ؛ من: شُکر ِ آشکارم
قول و قرار بستی ، هر بار، هم شکستی
إقرار می کنم : من ، جای ِ تو شرمسارم...
یک دل ، نه!... صد دل از من بُردی ؛ به باد دادی
حقِّ تو بیش از اینهاست !……منّت نمی گذارم
غیر ِ "تو" هرچه خوردم ؛ یا "غبطه"بود یا "غم"
ماندم :چگونه ماندم؟! از بس که زرد و زارم...
تقدیر ِ قدر نشناس ، وقتی که رفت ؛ رفتی
شاید شبی بیایید اما سر ِ مزارم!……
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
صدای معلم، صدای شما
با ارائه نظرات، فرهنگ گفتوگو و تفکر نقادی را نهادینه کنیم.