روزی روزگاری ، جوان این سرزمین ازدواج می کرد و سور و سات عروسی و شادی و شادمانی را ، هم برای خود فراهم می کرد و هم برای خانواده طرفین و هم جامعه. ما هم با دیدن ماشین عروس ، سفری به گذشته می کردیم و آهی بر می آوردیم و برای آنان آرزوی خوشبختی می کردیم . یادش به خیر. ذکر خاطرات شیرین آن نقل و قول نسل آینده باد . چون آنان از تجربه این خوشی ها محروم خواهند ماند.
و امروز در بی عدالتی تبعیض اجتماعی و اقتصادی و حتی فرهنگی ، افراد له شده زیر چرخ های بی انصاف اقتصاد جامعه ، آه ندارند تا با ناله اش سودا کنند. رقص سرخ پوستی یا آفریقایی دلار و سکه ، دمار از روزگار مردم درآورده است و قرار است نوعروسان دیار من رنگ طلا و زیورآلات را فراموش نمایند و در مراسم ازدواج شان از دریافت کمک نقدی مهمانان دور و نزدیک خود محروم مانند.
راستی شما که در جامعه اسلامی ، جوانان را به ازدواج تشویق می نمائید ، با دیر پرداختن یا نپرداختن وام ازدواج جوانان یا گرانی سکه و طلا ، چگونه انتظار تحقق آرزوهای پدران و مادران و رؤیاهای دختران و پسران این سرزمین را دارید؟ ! چگونه انتظار سلامتی جامعه ، بدون ترویج هر نوع روابط غیرمشروع را دارید؟
مگر فقط خرید طلاجات و هدیه دادن سکه هست ؟ همپای آن میوه و شیرینی و لباس عروس و داماد و هزینه های مکان برپائی عروسی و... زنجیر وار همگی ، تحمیلی بر خانواده عروس و داماد است ، جهیزیه دختران نوعروس در این وانفسای بازار که همگی اشارت به افزایش قیمت ارز و سکه دارند چگونه تهیه شود ؟ یعنی یک زوج جوان با کدام حداقل های زندگی بسوزد و بسازد آن هم برای نسل پرتوقع امروزی که نابرده رنج می خواهند گنج میّسر شود ؛ یعنی 30 درصد دارایان طبق معمول قادر به هر امری و 70 درصد نداران محروم از هر آرزویی !
این گرانی که فردا مدعی خواهید شد افزایش قیمت سکه و دلار ، حبابی است یا به پای برجام خواهید نوشت ! در حالی که دقیقا توسط خود دولت و با قصد به دست آوردن نقدینگی مدیران و مسئولان و سرمایه داران میلیاردی انجام می شود ، دمار از روزگار بی نصیبی کارگر و کارمند جماعت در آورده است. اما آنها فقط درصد محدودی از جمعیت کل کشور هستند ، شما وظیفه دارید اکثریت مردم را ببینید.
10 - 16درصد در جیب بازنشستگان گذاشتید و 50 - 60 درصد دارید برمی دارید ! و قرار است 6 - 10 درصد هم در جیب شاغلان بگذارید تا فرجی حاصل شود ! گویای تضاد طبقاتی همان بس که عده ای تنها خریدار سکه های به فروش رسیده بودند و برای ما دریغ از خرید گرم آن.
فردا جناب نوبخت با خنده های مستانه دائمی خود جلوی روشنائی خیره کننده دوربین های خبرنگاران ، پُز افزایش 40 - 50 درصدی حقوق کارمندان را طی چند سال اخیر خواهند داد ، آخر از بازار قیمت بی خبرند و خرید نمی کنند تا بفهمند با زیر دو میلیون زیستن یعنی چه ؟ امروز با حقوق من کارمند بازنشسته خرید یک سکه تمام ، جزو محالات است ، جوان تازه شاغل شده که قصد ازدواج دارد چگونه به آرزوهایش برسد ؟ راستی الان خانواده عروس چند سکه بهار آزادی مهر دختر خویش می نماید ؟ !! باز تاریخ تولد یا دریغ از گرم آن !
رئیس بانک مرکزی ، امید که شهامت استعفا داشته باشید و اعتراف کنید که قادر به کنترل بازار و تعادل عرضه و تقاضای آن نیستید. هر چند دوباره به سیاست انبساطی افزایش سود بانکی تا 24 درصد روی آوردید و بعد خرابی بصره قصد آبادسازی رونق بانکی را دارید. تداخل سیاست های انبساطی و انقباضی ، بزرگترین اشتباه در برهم زدن تعادل نبض بازار است . گوئی رهبر ارکستر تقدم و تأخر نوازندگان موسیقی را گم کرده باشد. شما با تعویض شتابان سیاست های پولی و مالی ، پیکر تولید داخلی را در هم شکستید . جوان جامعه من چگونه اختاپوس بیکاری و نداری را از پای درآورد ؟ تا کی مردم این سرزمین برای حق حیات بخور و نمیر خود باید جنگاوری نماید!
رئیس برنامه و بودجه ، قبول کنید که همان سخنگوئی دولت شما را بس است و کشتی پرتلاطم برنامه و بودجه را به اقتصاددانان حرفه ای تر بسپارید. یا وزیر اقتصاد و دارائی و تمامی مسببین این اوضاع صعود تا کهکشان نیستی مردم عادی ، حداقل یکی از شما دولت مردان جسارت قبول خطای خود را داشته باشید و کنار روید. شما همان کسانی هستید که وقتی برچسب وزیر یا رئیس اسبق می خورید ، کارشناس گونه وارد گود بحث می شوید و حقایق را مطرح می سازید اما چه سود که دیگر قدرت و اختیاری ندارید.
ما معلمان تاوان افزایش مثقالی حقوق شما را به بهای محرومیت خود و خانواده مان از تمامی نعمات الهی می پردازیم تا عده ای قلیل از زندگی سخت و مشقت زای ما بهره های بسیار برند. شاید امروز معلم سرزمین من با افزایش جدید حقوق خود ساکت گردیده است اما چند ماهی نخواهد گذشت که باز فریاد برخواهد آورد ، چون حداقل قدرت خرید خود را نیز از دست داده است.
ما زیر چرخ های اقتصاد بیمار این جامعه در حال له شدن هستیم ، آرزوهای جوانان جامعه ما را برای ازدواج از آنان نگیرید. شما کم کم دارید تمامی بهانه های زندگی ما را از بین می برید. خنده را فراموش کرده ایم این حداقل بهانه شادی را نیز از ما دریغ مدارید.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
چه زیبا فرمود: یکلفونه ما لا یطیق
درود بر مرام خضر نبی در ازدواج از دل و جان !!
درود بر کلمۀ " خدشه " در کتاب نظام حقوق زن در اسلام شهید مطهری
درود بر ارادۀ آن چند دختر در مسجد جمکران
آیا ارتباطیست میان ابرهای گرگان در سال 80 و زلزله کرمانشاهان در سال 96 ؟
آیا ارتباطیست میان نباریدن باران در زمان ادریس نبی و باریدن برف در 27 فروردین 97 در تهران؟
آیا ارتباطیست میان حبس بول معاویه در گذشته دور و تغییر قوانینی در گذشته نزدیک؟
آیا ارتباط و شرایطی خواهد بود بین زلزله آیندۀ تهران و ورشکستگی آینده آموزش و پرورش ایران؟
آیا ارتباطیست میان ناشنوا شدن گوشی و شنوا شدن گوش دیگری؟
کاش پیشگیری کنم، گفت ادب از که آموختی؟ گفت از معاویه و بی ادبان! و نه متفکران و اندیشمندان و سالکان!