مستانه چون بهار
به نام آرام جان
جمله بی قرار ات در طلب قرار توست
عاشق بی قرار شو تا که قرار آیدت
این روزها که همه در تلاش و دوندگی اند بیشتر می توان در معنای ناب این بیت تامل کرد " جمله بی قراری ات در طلب قرار توست عاشق بی قرار شو تا که قرار آیدت " این همه دوندگی و تلاش چنانچه با عطر نام او آغشته نباشد ،بسیار جانکاه است. تلاشی است برای نو شدن اما غافل از آنکه که کهنه تر می شویم .
برگ هایی که در بهار سبز می شوند در تابستان چندان تیره و خاک گرفته اند که گاهی نمی توان رنگ آنها را از خاکستری تیره یا سیاه تمیز داد، و دقیقا همان برگ هایی هستند که در پاییز تن به باد مرگ می دهند و کف خیابان را پر می کنند و فرشی می شوند زیر پای عابران که اگر رهگذران فرصت کنند از صدای خرد شدن آنها مسرور می شوند و بسیاری از آنان حتی متوجه صدای خش خش برگ ها نیز نمی شوند .
قصه رویش برگها و بلوغ آنها در تابستان و رنگین شدن آنها در پاییز یک مکرر بی تکرار است ، این چرخه می چرخد و می چرخد و درختان پشت سر هم رخت برگ بر تن می کنند و رخت آنها رنگ عوض می کند تا در زمستان تن به سیلی برف و باد می دهند.
این چرخه فقط حکایت برگ و درخت نیست این چرخه حکایت من و شماست.
می دویم و می دویم ، فراموش می کنیم که از سبزی نازک برگ در بهار مسرور شدیم. آنقدر سرگرم هستیم که از تابستان فقط گرمای العطش و عرق ریزان آن را درک می کنیم.
پاییز هم با راه بندان های سنگین و غروب های زود هنگام خلق مان را تنگ تر می کند و زمستان که دیگر هیچ، با اندک برفی راه مان قفل می شود و ما غصه دارتر.
حکایت ما و برگ بسیار غم انگیز است اگر فراموش کنیم که :
ما گدایان خیل سلطانیم
شهربند هوای جانانیم
بنده را نام خویشتن نبود
هر چه ما را لقب دهند آنیم ( سعدی )
و به همین دلیل است که ما به دنبال نام می گردیم چون بندگی را فراموش کرده ایم و آشفته می شویم، می ترسیم، دل به باد می دهیم که مباد چنین شود و چنان شود ، نکند در چشم بالادستان خوار شویم و یا ابهت ساختگی مان نزد فرودستان بشکند، غافل از آن که :
تاج کرمنا بر فرق سرت
طوق اعطیناک آویز برت (مولانا )
ما در هستی نقش ، سهم و وظیفه ای داریم. نقش ما در هستی دویدن در پی نان و نام نیست، سهم ما از هستی درد و رنج و حسرت و حرمان نیست، وظیفه ما در هستی مهرورزی و عاشقی و بندگی است.
با " او " می توان پر و زیبا بود ،چندان پر وزین که به کوهی استوار و سرافراز ماننده باشیم ، می توان مستغنی از غیر بود و از هرچه بوی وابستگی و چسبندگی دارد رها شد، پس تا طالب بی قرار شود تا که قرار آیدت.
آغاز بهار 1397 انشاالله
نظرات بینندگان
بازنشستگان در فقر تحمیلی زیر چرخ دندههای تبعیض نهادینه شده، به سر میبرند. بیمههای درمان ناکارآمد است.
خصوصیسازی آموزش، سیاست اصلی دولت شده است. دسترسی به آموزش با کیفیت و رایگان مفهومی ندارد. معلمان روزمزد اسیر استثمار شرایط هستند.حذف تیز هوشان نیز در همین راستا است