وزیر آموزش و پرورش:
"برگزاري هر نوع آزمون از جمله تيزهوشان ، نمونه دولتي و ساير مدارس خاص، ممنوع است و مدارس مذكور در سال تحصيلي آينده مانند مدارس عادي دانش آموزان را ثبت نام مي كنند؛ بنابراين دانش آموزان ورودی پايه هفتم در هيچ آزموني شركت نخواهند كرد و ...."
ایجاد برخی از تغییرات یا تحولات لازم در نظام آموزش و پرورش مستلزم هزینه کرد سرمایه ای است که با توجه به بی تفاوتی حاکم برای این امر مهم ، تحقق آنها رؤیایی بیش به نظر نمی رسد . اما برخی دیگر از تحولات کارکردی فقط نیازمند تصمیم گیری و برنامه ریزی مناسب است که تصور نمی شود نیاز به هزینه مالی کلانی داشته باشد یا به طور کلی چنین نیازی ندارد، که یکی از این تصمیمات مورد انتظار امروز از سوی وزیر آموزش و پرورش قطعی گردید.
حذف مدارس تیز هوشان و نمونه دولتی و یا..... به منزله توسعه یا حمایت از مدارس غیردولتی نیست. برای حذف مدارس غیردولتی بودجه آموزش و پرورش باید 5تا 6 برابر گردد که عملا در شرایط فعلی ، شدنی نیست. اکثر چنین مدارسی، خانه هایی است که به مدرسه تبدیل شده و حتی آشپزخانه آن ساختمانها نیز کلاس گردیده است . هم به لحاظ احداث ساختمان برای مدارس جدید جایگزین مدارس غیر دولتی و هم برای نیروی انسانی لازم ، حذف آنها عملا شدنی نیست. چون چنین مدارسی از نیروهای بازنشسته و حق التدریس آزاد استفاده می کنند،تأمین نیروهای رسمی برای رها سازی چنین مدارس و تبدیل آنها به مدارس یکسان دولتی ناممکن به نظر می رسد.
لذا مخالفین حذف مدارس خاص ، تصور نکنند که این حرکت یک جابه جایی تاکتیکی یا تقویت قدرت مدارس غیردولتی است. حذف چنین مدارسی به یک عزم انقلابی- اقتصادی نیازمند است که واقعیت های موجود احتمال آن را منتفی می سازد.
یکسان سازی آموزش آرزوی 4 دهه ای برای اکثر معلمان بوده و مردم نیز به عنوان اولیا از لطمات روحی - روانی وجود مدارس خاص مطلعند. آنان فقط در گرداب چشم و همچشمی آموزشی گرفتار بوده اند، دسترسی به ایده طرح ممتاز آموزشی که از اثرات آن همگان آگاهیم.
برای شناسایی استعدادها و علایق دانش آموزان از پایه چهارم ابتدایی ، طرح شهاب که مرحله pilot study یا پیش مطالعه خود را گذرانده است ، قرار است تعمیم داده شود. وظیفه مسئولین آن است که این نتایج را در اختیار افرادی که قصد بررسی و نقد آن را دارند قرار دهند تا با اطمینان سنجش تمامی جوانب به مرحله اجرای نهایی برسد. در طرح شهاب ، فرايند شناسايي استعدادها و هدايت دانش آموزان پايه چهارم ابتدايي در هشت حوزه استعداد کلامی، رياضي، هنري، فضايي، حرکتي، اجتماعي، علومتجربی و فرهنگ دينی توسط معلمان آموزش ديده تکميل و به مدير مدرسه ارائه مي شود و براي هدايت عمومی دانشآموزان و اوليای آن ها مورد بررسي و تحليل قرار ميگيرد و گزارش تحليلی آماری دقيقی از طرف مدرسه به اداره آموزش و پرورش شهرستان ارسال می شود. همچنین همه مستندات در پرونده سوابق تحصيلی فرد به صورت منظم بايگانی و نگهداری می شود.
سئوالاتی که می توان مطرح ساخت:
ا - اجرای این طرح چرا از پایه چهارم آغازمی گردد؟ چون شناسایی چنین جریانی در کودک، از دوره پیش دبستانی آغاز می گردد و مربی گرایشات یا علایق او را با در اختیار گذاشتن اسباب بازی های گوناگون که حرکتی – هوشی هستند و یا با نقاشی و بازی های تشخیص رنگ و ابعاد و اندازه و.... مورد دقت و توجه قرار می دهد و پرونده استعداد یا گرایش او از همین دوره ثبت می گردد. ما بدین طریق 6 سال از امکانات سنجشی او را از دست می دهیم.
2 - قدر مسلم تمامی دانش آموزان افرادی با استعداد برتر نیستند و هوش همه آنان سرآمد نیست. اگر ملاک های سنجش طرح شهاب به درستی امر محک زدن توانایی های کودک را بر عهده خواهد گرفت ، برای کودکان با بهره هوشی پایین چه تصمیمی جهت ادامه تحصیل یا فراگیری مهارت گرفته خواهد شد؟
3 - آیا محتوای کتب درسی همین متون امروزی خواهد بود؟ وقتی طرحی لازم الاجرا تشخیص داده می شود، الفبای ساختاری آن نیز باید متحول گردد.
4 - به هنگام تفکیک توانایی ها و استعدادهای برتر دانش آموزان ، آیا آنان برای پایه های بعد آموزشی کلاس هایی منفک خواهند داشت یا خیر؟ اگر بله ، این درجه بندی برچسب آزار دهنده ای برای دانش آموزان ضعیف نخواهد بود؟ اگر خیر، برای دانش آموزان ضعیف جهت داشتن توانایی اشتغال در آینده ، آموزش مهارت پیش بینی شده است؟
5 - آموزش یا سنجش استعداد در هشت حوزه استعداد کلامي، رياضي، هنري، فضايي، حرکتي، اجتماعي، علومتجربي و فرهنگ ديني ، مستلزم تغییرات نگرشی ما برای آموزش به همراهی ایجاد تحولات بینشی کتب درسی است. با حجم و محتوای کنونی کتب ، این حوزه ها ، چگونه ارزیابی خواهند شد؟
6 - ارزیابی و سنجش توسط معلم وحی مُنزل خواهد بود یا فقط یک ایده به اولیای دانش آموز ارائه می گردد تا در ادامه مسیر تحصیلی چنین اطلاعاتی را مدنظر داشته باشند؟
7 - طرح توصیفی دوره ابتدایی ، علیرغم نارضایتی معلمان این دوره از آن و زمان گیر بودن و ناکارآمد دانستن آن ، در راستای طرح شهاب ، به کارکرد نامناسب خود ادامه خواهد داد؟
8 – برای اجرای چنین طرحی که ادامه آن به دوره و پایه های بعدی نیز خواهد رسید، سیستم ارزشیابی کلاسها چگونه خواهد بود؟ توصیفی ، نمره دهی ، ترکیب هر دو و یا....
برای ایجاد چنین تحولات میان بافتی در لایه های نظام آموزشی و برای بهبود شرایط آموزشی در کشور حال ما چه تصمیماتی را به طور جدی می توانیم برنامه ریزی نماییم :
با قابلیت هایی نظیر تفکر انتقادی می توان اعتماد به نفس دانش آموزان را سنجید الف - ابتدا در نظام آموزشی کشور تقابل دو نقش معلم و دانش آموز را می توان حذف نمود. در شرایط فعلی آموزش ما، معلم به دلیل سن و کارکرد نقش ، بر دانش آموز تسلط دارد. در حالت تسلط انتظار غالب گشتن و چیره شدن بر دیگری وجود دارد. غالب شدن و دست یافتن بر کسی با توانایی کم . و در این بین دانش آموز فردی است که اختیار و اراده ای از خود ندارد. او نیازمند هدایتگری است. تمامی توانایی های او نیازمند هدایت شدن هستند یعنی بی اختیاری ، بی ارادگی ، یا غل و زنجیر شدن سه توانایی مهم او که عبارت است از هوش و تفکر و خلاقیت.
لذا ما باید معلمان را از روبه روی دانش آموزان به همراهی آنها سوق دهیم یا به مسیر موازی بین این دو نقش پایان دهیم . ما باید روح آزادمنشی کودکان و نوجوانان را حرمت نهیم . گستاخی امروز دانش آموزان کشور ما که از سوی همکاران خصوصا برای پسران به درجه زد و خورد فیزیکی رسیده است از قِبل نادیده شدن آنها یا اهانت به وارستگی روح آنان ناشی می شود. خلقت انسان به نحوی است که حرمت و ارج نهی به روح و روان خود را در هر سنی می طلبد و می ستاید و فرد را از طرف مقابل راضی می سازد. ما در نظام آموزشی خود این روح را به قتل رساندیم و یا در لابه لای سطور خشک و انعطاف ناپذیر کتب درسی خواباندیم. برای همین امروز کنترل دانش آموز از دست معلم خارج گردیده است. ظاهرا نیاز به این روح در پسران بیشتر از دختران است چون ستیزه جویی و بدخُلقی آنان بیشتر است. طبق نظرات روانشناسی برون گرایی پسران با رفتارهای پرخاشگرایانه یا ستیزه جو و درون گرایی دختران تا مرحله آزاررسانی به خود با رفتارهای تیغ زنی یا خونبازی در مدارس ما نیز مشهود است.
ب - مفاهیم خشک و انعطاف ناپذیر کتب درسی جهت یادگیری کاذب اذهان کودکان و نوجوانان باید جای خود را به آموزشی نرم و خوشایند منطبق با واقعیت ها و نیازهای روز دهد. باید هر نوع حب و بغض حاکم بر آموزش رسمی تسلیم جایگاه ره آوردهای آموزشی موفق و برتر گردد.
پ - از سنگینی بار آموزش باید کاست. یک دانش آموز لزومی به فراگیری تمامی کتب درسی و مفاهیم گنجانده شدۀ آن ندارد. قرار نیست ما سنگینی بار دانش افزایی دانشگاهها را نیز بر دوش کشیم. هر یک از ما دبیران در دوره متوسطه همان دروس دانشگاهی خود را تدریس نموده یا می نماییم ،اما چرا؟
ما در آموزش و پرورش کافی است پله های اولیه آموزش دروس را برعهده بگیریم. سیستم آموزش باز و پویای ما به طور اتومات آنان را برای یادگیری بیشتر به سکوهای بالاتر و بیشتر هدایت خواهد ساخت. یا دانش آموزان توانمند با ادامه تحصیل آنها را فرا خواهد گرفت. فراموش نکنیم که قرار نیست همه وارد دانشگاه شوند، دانشگاه بهترین مسیر هست اما تنها مسیر نیست.
ت - پس ما باید مهارت هم آموزش دهیم . مهارت فقط نجاری و باغبانی نیست. امروز تفکیک مهارت بر اساس جنس بی اثر است لذا با ارائه چندین مهارت و شاخه های هنری، فرصت انتخاب بر اساس علاقه و استعداد واقعی را به دانش آموزان بدهیم تا ادامه این مسیر تبدیل به توانایی گردد.
ث- آموزش را فقط برای فضای بسته و بدون اکسیژن کلاس ها محدود نسازیم. گویی یکی از رسالت های آموزش و پرورش مبصری برای ساکت نگه داشتن دانش آموزان در کلاس درس است تا هم اولیای آنان و هم اولیای مدرسه از هیاهوی نشأت گرفته از روح زندگانی آنان یعنی جنبش و تحرک، در امان باشند. آموزش ما باید به فضای باز رفته و از فرآیندهای مشاهده و خطا و آزمون و نُت برداری نکات مهم ، قابلیت و توانایی و مهارت تیزبینی و مشاهده دقیق و حساس بودن به محیط پیرامون و پدیده های آن را در دانش آموزان تقویت نماید.
ج - وزارت آموزش و پرورش با تغییرات ساده ای که گاه ایده آن را برای محک نظرات کارشناسان مطرح می سازد و سپس منکر واقعی بودن آنها می گردد چون تغییر نام وزارتخانه ، تغییر سیستم آموزشی ، جابه جایی چند مفهوم در کتب درسی و یا با ابداع طرح های تزریقی عاریت گرفته شده خارج از بطون واقعی نظام آموزشی ، موفقیت بنیادی مؤثری به دست نخواهد آورد، ما نیازمند تغییرات ساختاری هستیم نه فقط جابه جایی ساده .
سیستم آموزش سنتی ما بیمار است و نیازمند تحول بزرگی است. تحولی که در آن دانش آموز دیده شود. کارکرد دانش آموز برای فراگیری افزایش یابد. دانش آموز در فرایند آموزش دخیل گردد و مانند امروز از دور نظاره گر بمباران واژه ها و مفاهیم از سوی معلم به سوی خود نباشد. با قابلیت هایی نظیر تفکر انتقادی می توان اعتماد به نفس دانش آموزان را سنجید. آمال معلم امروز باید رشد توانایی و مهارت نقد در دانش آموزان باشد. لحن نوشتاری کتب درسی باید بدین سو هدایت شود. به جای نوشتن متونِ بلندِ گسسته بهتر است برای هر درس مسأله یا سئوالی طرح گردد و دانش آموزان به همراهی معلم در آن حیطه بحث و گفت و گو کنند. یقین ما به دانش افزایی معلمان برای پاسخگویی یا هدایت این جلسات نیازمندیم.
چ - نیاز حیاتی آموزش و پرورش کشور ما امروز جابه جایی نقش آموزش از رأس هرم به سوی قاعده هرم است. این کانون را نیز باید متحول ساخت. دانش آموزان در قاعده هرم با توسل به توانایی های خود می توانند نیازهای آموزشی را تشخیص دهند و با قرار گرفتن در موقعیت بحث و تبادل افکار که با راهنمایی و همراهی معلم صورت می گیرد به خیلی از سئوالات بی پاسخ خود پاسخ می یابند. و این مسیر توانمندی های او را در آینده به هنگام شاغل شدن ، تقویت خواهد نمود. مسیری که موجب محک زدن استعدادهای ذاتی دانش آموزان و شناسایی آنها می گردد.
خ - نظام آموزشی ما باید از آموزش انفرادی به سوی آموزش تیمی و گروهی هدایت شود. پرسش رو در روی معلم از دانش آموز بدترین نوع و طریق اطمینان از یادگیری است . این روش باعث افزایش استرس ،دروغگویی ، تضعیف شخصیت و نگرانی دانش آموز از عدم توانایی در یادگیری اش می شود. با گروه بندی و درخواست فعالیت تیمی از آنان شدت استرس را کاسته و آنان را به همدلی و همراهی و گذشت و مساعدت یکدیگر ترغیب نماییم.
امروز طی طریق در چنین مسیری دیگر اختیاری نیست ؛ باید اندیشه آموزش در کشور را متحول ساخته و با تغییرات صوری و ظاهری نظام آموزش و پرورش را رها نسازیم. امید که اتخاذ سلسله تصمیمات منطقی و عقلانی همچنان به مسیر خود ادامه دهد، یقین اگر این تصمیم یعنی حذف مدارس خاص و ممانعت از برگزاری آزمون های تخریبی در دوره ابتدایی عملی شود و از تیغ تیز منتقدین در امان بماند ، شاهد کلی تغییرات مثبت در نظام آموزشی کشور خواهیم بود که گرایش به یکسان سازی آموزشی مهمترین ره آورد آن خواهد بود.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
همکار محترم س.م،
این آزمونها چون بیشتر برای پیروزی در نبرد مدیران
برای بیشتر قبولی دادن در مدارس خاص هست یا
بود لذا جانب انصاف در آنها رعایت نمی گردد. امید
که با حذف مدارس خاص ، این حرص و ولع مدیران
نیز به خاموشی بگراید و مسابقه نمایش توانایی
آنان با زورآزمایی دانش آموزان بینوا در انواع فشارهای
امتحانی غیراستاندارد به پایان برسد.
همکار محترم ناشناس،
نمره اسلحه ناجوانمردانه نظام آموزشی در
دستان معلم است که امید تابوی آن نیز بشکند.
تدریس در جو آرام و لذت بخش و پویا ، نیاز به جنگ
نمره دهی و نمره گیری و برتری و کهتری را در هم
می شکند. نظام آموزشی باید به اصل هدایت و تربیت
کودکان و نوجوانان بپردازد. معلمان اگر در درون ساختار
انسانی و علمی آموزش قرار بگیرند نیازی به اسلحه ای
به نام نمره نخواهند داشت.
همکار ناشناس محترم،
تا جایی که بنده اطلاع دارم آزمون تستی
پیشرفت تحصیلی فقط در دوره متوسطه
انجام می گیرد، حال اگر در دوره ابتدایی
نیز بر فرض محال اجرا می شود امید که
از این به بعد با ممنوعیت هر نوع آزمون
تستی آن نیز حذف گردد. همیشه
عده ای اعم از معلم یا دانش آموز ،
قربانی تصمیمات غلط و غیراستاندارد
غیرآموزشی هستند.
همکار ناشناس محترم،
آنچه بیان کرده ام مسأله دیدگاهی و نگرشی است
نه منطبق با شرایط موجود. در نوشته ای جداگانه به
بررسی نقش نمره پرداخته ام که امیدوارم مطالعه نمایید.
بنده شاید در مدارس پسرانه بالاجبار تدریس نکرده ام اما
تا حدودی شرایط آن را درک می کنم که بند الف همین
نوشته را می توانید دوباره مطالعه نمایید. متشکرم.
درس معلم ار بود زمزمه محبتی جمعه به مکتب آوردطفل گریز پای را.
ما زنان معلم در فضای همجنسان خود
و شما مردان معلم در فضای همجنسان
خودتان، تاوان نوجوانی خودمان را می دهیم.
بارها این گفته شما را از همکارانتان شنیده ایم، این دنیایی است که شما مردان دارید و
ما زنان به عنوان مادر و خواهر و همسرو دختر ان ایرانی آن را تحمل می کنیم.
پس شکایت برای چیست؟
شما خودتان به مظلومیت و معصومیت زنان
ایرانی نمره دهید و عادلانه قضاوت کنید.
با تشکر
همکار ناشناس محترم،
مجموع عوامل باعث عصبانیت
همکار بزرگوار گردیده، اما استفاده
ابزاری از نمره را اصلا صلاح نمی دانم.
همکار ناشناس محترم
فرمایش شما صحیح است پنداشت و کارکرد معلم
هر چه باشد باور دانش اموزان نیز همان خواهد بود
موفق و موید باشید
کارشناس محترم
تلاش ما با بیان مکرر تغییرا ت نظام اموزشی
رسیدن به هدف است
فعلا با حذف هر نوع ازمونی در دوره ابتدایی
یک گام بسوی سالم سازی اموزشی در دوره
ابتدایی برخواهیم داشت
دللایل عدم حذف مدارس غیرانتفاعی را در متن
توضیح
دادم
مدارس غیرانتفاعی به منظور ناتوانی مالی وزارت
در افزایش جمعیت دانش اموزی در دهه اول انقلاب
بوجود امد ولی اثرات منفی ان با برگزاری همین
ازمونها برای مدارس تیزهوشان و نمونه دولتی
شدت گرفت و رقابت غیر منطقی برای قبولی
بیشتر صورت گرفت .
موافق مدارس غیردولتی نیستم اما بارمالی چنین
مدارسی حذف انرا ناممکن می سلزد
بلی یکسان سازی اموزشی به برنامه ها و تصمیمات
دیگری نیازمند است امید که روزی ارامش اموزشی
حاکم گردد
یک قدم برداشتن بهتر از هیچ قدم برداشتن است
شما استادید و بهتر می دانید
در ضمن اگر قانون قاطعیت و عمومیت داشته باشد
بنده به مافیا ی موجود اعتقادی ندارم به شرط برندگی
تیغ قانون مردم هم همزمان با نظام اموزشی ارام خواهد گرفت
با تشکر
عملکرد طرح شهاب را در همین جا لطف نمایند
در چند بند بنویسند تا بتوانم به نقد و بررسی آن
بپردازم.
ممنون خواهم بود اگر همکاری ،مساعدت نماید.
پولدارها همیشه برای فرزندان خود تونل های نامرسوم داشته اند.
آنان در سایه پول خود فرزندان کم استعداد خود را تا آمریکا و ....
نیز در سایه تدریس خصوصی معلمان فرستاده اند. مسیر برای آنان
همیشه باز است مگر در بخش ها نیست. شما جرایم یقه سفیدها را
با یقه چرکین ها یا یقه آبی ها مقایسه کنید ، عدالت رعایت می شود؟
آفتابه دزد قطع دست می گردد و اختلاس کننده میلیادر با چراغ سبز
به خارج می رود که عیش اش کامل گردد.در تمامی کشورهای پیشرفته
ابتدا چنین مجرمان را ممنوع الخروج می کنند و مقامات ما می گویند:
پرونده اختلاس صندوق ذخیره بجایی نرسید چون متهمان اصلی فرار کردند؟
بابک زنجانی چه شد ؟ کر باسچیان یا مرتضوی ؟
در جامعه ای که عدالت نباشد انتظار برابری در تمامی بخش ها حتی آموزشی
نیز تصوری عبث است.