او رئیس مرکز سنجش وزارت آموزش و پرورش است .
از زمان فانی تاکنون این پست را عهده دار بوده است .
عبدالرسول عمادی بر خلاف بسیاری از مدیران قبلی و فعلی وزارت آموزش و پرورش و در سطوح مختلف آن که از " هنر نوشتن " بی بهره هستند و سواد لازم و کافی برای نگارش را ندارند و آن را تحت عنوان " نداشتن فرصت و تراکم کار " پنهان می کنند خوشبختانه قلم خوبی دارد و از این نظر باید او را ستود .
در دو سال متوالی سوالات امتحانات نهایی و تحت مدیریت ایشان لو رفت و خرید و فروش شد .
از مسائل جالب توجه در زمان مسئولیت ایشان زمانی بود که دانش آموزان سراسر کشور در اعتراض به " سخت بودن سوالات امتحان نهایی " تجمعات اعتراضی برگزار کردند و دانش آموزان در استان یزد کتاب ها را به آتش کشیدند !
عمادی ضمن رد دشواری سوالات امتحانات نهایی در پاسخ به این اعتراضات چنین گفت :
" همواره تعدادی از دانشآموزان نسبت به سوالات امتحانات معترض هستند که البته تعداد آنها محدود است. سوالات امتحانات نهایی توسط طراحان مجرب طراحی میشود و پس از آن یک بار دیگر توسط تیم بازبینی مورد بازبینی قرار میگیرد.
یکی از دلایلی که باعث میشود دانشآموزان تصور کنند سوالات امتحانات نهایی دشوار است این است که به محتوای کتاب توجه نمیکنند. اگر دانشآموزان معتقدند که سوالات دشوار است بگویند که کدام سوالات و در کدام درسها دشوار بوده است ، طراحان ما آمادگی دارند به هر سوالی که اعتراض یا شبههای در خصوص آن وجود دارد پاسخ روشن داده و دلیل طراحی آن را نیز مطرح کنند
رئیس مرکز سنجش وزارت آموزش و پرورش با اشاره به اینکه برخی دانشآموزان به جای کتاب درسی، جزوههای آموزشی را مطالعه میکنند، گفت: به دانشآموزان توصیه میکنم برای موفقیت در امتحانات نهایی حتماً کتابهای درسی را مطالعه کنند
گروههای آموزشی و حوزههای تصحیح باید در رابطه با دشواری سوالات امتحانات نهایی گزارش بدهند که تا این لحظه گزارشی از سوی آنها به ما منعکس نشده است و میانگین خوبی را به لحاظ توزیع نمرات دانشآموزان شاهد هستیم. "
همان موقع در یادداشتی نوشتم ( این جا ) :
" بدون تردید در حال حاضر آموزش و پرورش به شدت در سایه و سیطره موسسات آموزشی – تجاری است .
در واقع ، محتوای آموزشی در بسیاری از مواقع و موارد توسط این گونه موسسات تنظیم و طراحی می شود .
سکوت مسئولان وزارت آموزش و پرورش در برابر رشد روزافزون اقتدار این موسسات موجب شکل گیری « آموزش و پرورش در سایه » شده است !
تعدد وحشتناک کتاب های کمک آموزشی تحت عناوین مختلف که مجوزهای رسمی و قانونی را نیز دارند موجب شده است تا " کتاب درسی " در حاشیه قرار بگیرد .
شکل گیری این وضعیت حتی " نقش معلم " را نیز کاملا به حاشیه برده و این موسسات تجاری – آموزشی هستند که برای همه ارکان آموزش سیاست و راهبرد تعیین می کنند درست بر خلاف نظام های آموزشی توسعه یافته که معلم قطب و راهبر آموزشی است .
و اما نکته بعد که در این هیجانات پوپولیستی مغفول مانده و رسانه ها بر خلاف وظیفه ذاتی خویش بر آن دمیده اند نقش نهادهای سیاست گذار و نیز مدیریت آموزش و پرورش در « بی سواد پروری » دانش آموزان است .
بارها و بارها معلمان بیان کرده اند که از سوی مدیران مدارس و حتی ادارات برای " دادن نمره " تحت فشار هستند .
حتی در برخی مدارس به ویژه غیردولتی گفته می شود که شرط ابقای یک معلم برای تدریس در سال آینده ارائه لیستی از نمرات ، مطلوب نظر مدیر مدرسه است !
از همه مهم تر آن که روز به روز قوانین در آموزش و پرورش در جهت آن چه " تسهیل قبولی و فارغ التحصیلی " خوانده می شود تغییر می کنند .
افزایش تعداد تبصره در برخی مقاطع و ودروس یکی از این موارد است ( مثلا در هنرستان ها یک دانش آموز می تواند حتی 4 درس را تبصره بزند ! )
طراحی نظام سالی واحدی و حذف مردودی خود دلیل دیگری است ...
همه این عوامل دست به دست هم داده و موجب شکل گیری دانش آموزانی می شوند که به محض مشاهده یک آزمون استاندارد و در شرایط آزمون نرمال مانند متفاوت بودن مراقبان آزمون ، مصححان برگه ،به حداقل رسیدن اعمال نظرات از سوی مراجع مختلف و... برآشفته شده و راه اعتراضات خیابانی را در پیش می گیرند !
سیاست گذاران و برنامه ریزان نباید از این وضعیت متعجب شوند !
آنان هر چه کاشته اند همان درو می کنند ..."
نظارت براین موسسات تجاری- آموزشی وظیفه کدامن مسئول در وزارت آموزش و پرورش است ؟
آیا صرفا با " توصیه کردن " می توان امیدی به بهبود امور و فرآیندها داشت ؟
« صدای معلم » در خرداد ماه سال جاری ( این جا ) چند پرسش را از ایشان مطرح کرد .
در بخشی آمده بود :
" پس از گذشت 4 سال آیا مطابق گفته تان " سالنامه سنجش " تشکیل شده است و در صورت تشکیل چه اقداماتی انجام داده است ؟
بارها و بارها معلمان بیان کرده اند که از سوی مدیران مدارس و حتی ادارات برای " دادن نمره " تحت فشار هستند شما که قادر نیستید امنیت چند سوال را تامین کنید چگونه می خواستید همه بخش های وزارت آموزش و پرورش را مورد سنجش و ارزیابی قرار دهید ؟
3- بر اساس گزارش ها و اخبار ، فشار به معلمان برای ارفاق نمره به دانش آموزان و نیز دست بردن برخی مدیران مدارس در لیست های نمرات معلمان وجود دارد .
جناب عالی برای رفع این معضل و در جهت ارتقای شخصیت و استقلال معلمان چه کرده اید ؟
4- در سال 95 بزرگترین باند فروش مدرک آموزشی از ابتدایی تا دیپلم کشف شد. فضای مجازی پر است از آگهی فروش مدرک دیپلم و زیر دیپلم با استعلام از آموزش و پرورش!
یعنی مدرک جعلی که در مراکز سنجش وزارتخانه سابقه و پرونده دارند را هم به قیمت زیر 5 میلیون می فروشند!
این تخلفات در زیر مجموعه مدیریتی شما اتفاق افتاده است .
دلیل آن چه بوده است ؟
چه اقدامات پیش گیرانه ای برای عدم تکرار این مسائل پیش بینی کرده اید ... "
با این که صدای معلم تاکنون در موارد مختلف از عملکرد ایشان پرسش های متعددی کرده است اما تاکنون پاسخی از ایشان به ما نرسیده است .
معلوم نیست وجه تمایز دولت تدبیر و امید با سایر دولت ها واقعا در زمینه مسئولیت پذیری و پاسخ به افکار عمومی چیست و اصلا " منشور حقوق شهروندی " برای چه منظوری تدوین شده است در حالی که همین مدیران به مفاد آن لااقل در بخش " پاسخ گویی " عمل نمی کنند ؟
و اما نکته مهم مواضع عمادی به ویژه از زمان آغاز انتخابات ریاست جمهوری سال 96 و بحث معرفی وزیر بوده است .
این مواضع بعضا آن قدر سطحی و حتی خلق الساعه بوده اند که برخی اوقات خود را ملزم می دانم از حضور چنین مدیرانی که در ستاد که برای سرنوشت دانش آموزان و معلمان تصمیم گیری می کنند فقط ابراز تاسف کنم !
« عمادی » در یادداشتی چنین می نویسد :
" من فكر ميكنم نخستين گام چيدن يك تيم منسجم نوانديش و تحولخواه است. در اين تيم بايد از مديران جوان و شجاع و به ويژه از زنان تحصيلكرده، فرهيخته و نوانديش كه سوابق و تجاربي در آموزش و پرورش كسب كردهاند، بهره گرفت. من فكر ميكنم تيم مديريت ارشد وزارتخانه به يك مشاور خارجي نيز نيازمند است كسي كه بتواند تجارب موفق بينالمللي را به ايران منتقل كند. متاسفانه بخش عمدهاي از مشكلات و عقبماندگي آموزش و پرورش ايران به دليل عدم استفاده روشمند از تجربيات بينالمللي است.... "
در آخرین یادداشت با عنوان " آموزش و پرورش نیازمند خودباوري " این گونه می نویسد :
" دیروز نشست مشترک مدیران کل استانها و اعضای شورای معاونان وزارت آموزش و پرورش در اردوگاه شهید باهنر در آستانه سال جدید تحصیلی و برای بررسی میزان آمادگی کشور برای بازگشایی مدارس برگزار شد.
در این نشست یک روزه که فرصت نسبتا مفصلی برای اظهار نظرات مدیران کل استانها فراهم بود برخی از مدیران کل به تفصیل دیدگاههای خود را مطرح کردند.
این مدیران کل عمدتا یک دوره چهار ساله مسئولیت را پشت سر گذاشته و در کار خود مجرب شده اند.
مدیرانی که از ابتدای دولت یازدهم منصوب شدند و به جز یکی دو مورد که در زمان آقای دکتر فانی تغییر کردند و یک مورد که توسط آقای دکتر دانش آشتیانی جابه جا گردید عمدتا همان مدیران سابق هستند ، سخنانی از سر تجربه و دانش مدیریتی خود بیان کردند که همگی قابل تامل بود و خوشبختانه من هم از ابتدا دو گوش شنوا خوب برای این سخنان ارزشمند بودم.
از خلال سخنان آنان یک بلوغ مدیریتی و رشادت تصمیم گیری را استشمام می کردم. مردانی که در کوره فشارهای سخت و سنگین ناشی از کمبود منابع مالی و انسانی آبداده شده اند و منشا تصمیم های درست در گستره استان خود شده اند.... "
ایشان در بخش دیگری چنین می گوید :
" صراحت لهجه مدیران کل در انتقاد از ساختار ستادی و نحوه مدیریت آموزش و پرورش برایم بسیار جالب توجه بود و مدیرکلی به صراحت اعلام می کرد که مرکز استانم به چهار ناحیه آموزش و پرورش نیازی ندارد و این نواحی کاری جز افزایش هزینه های ما نمی کنند.
البته می دانیم که توسعه این ساختارهای ستادی عمدتا حاصل فشارهای غیرقانونی و زیاده خواهی های گروههای فشار اجتماعی درسال های گذشته بوده است و کاهش آنها نیز نیازمند عبور از موانع آهنین همان گروههای فشار است و به طور خاص نمایندگان مجلس و شوراهای سهر و روستا چون کاهش این ساختارها را در تضاد با منافع خود می بینند در مقابله با تصمیمات اصلاحی وزارتخانه از هیچ کوششی فرو گذار نخواهند کرد و مدیرانی که با کاهش ساختارها پست های خود را از دست رفته می بینند هم بر این آتش ها نفت خواهند پاشید، اما به نظر من نگرش منسجم و خوبی در وزارت خانه و در مدیران کل استانها شکل گرفته است که درصورتی که هوشمندانه و دقیق به اقدامات عملی منجر شود می تواند به بهبود وضع و ارتقای بهره وری در آموزش و پرورش بیانجامد.... "
حال پرسش از آقای عمادی و سایر مسئولان ستادی و مدیران کل این است که آیا این ساختار ستادی فربه و " به درد نخور " یک شبه به وجود آمده استمعلوم نیست وجه تمایز دولت تدبیر و امید با سایر دولت ها واقعا در زمینه مسئولیت پذیری و پاسخ به افکار عمومی چیست و اصلا " منشور حقوق شهروندی " برای چه منظوری تدوین شده است در حالی که همین مدیران به مفاد آن لااقل در بخش " پاسخ گویی " عمل نمی کنند ؟
آیا عملکرد این مسئولان که اکثرا آن ها در " حلقه بسته مدیران " در حال گردش و جا به جایی هستند چیزی جز سکوت و همراهی بوده است ؟
سهم این مدیران و اطرافیان در شکل گیری و تثبیت این فرآیند غلط و معیوب چقدر بوده است ؟
آیا شده است که مدیر کلی و یا مقامی در وزارت آموزش و پرورش به خاطر آن چه رئیس مرکز سنجش " موانع آهنین گروههای فشار ( به طور خاص نمایندگان مجلس ) می نامد برآشفته شده ، اعتراض کند و یا حتی از مقام خود استعفا دهد ؟
بسیار برای من جالب و البته " تاسف برانگیز " است که چگونه افرادی که صاحب مقام و مسئولیت و اختیار در سطوح مخنلف هستند در برخی اوقات منتقد وضع موجود می شوند ؟
کار یک مدیر و یا مسئول فقط باید " پاسخ گویی " به افکار عمومی و رسانه ها باشد ؛ پدیده ای که متاسفانه سال هاست " کارکرد معکوس " پیدا کرده است !
پرسش از آقای عمادی این است که ناکارآمدی این سیستم آموزشی به حساب کدام گروه است ؟
همان گروه های فشار آهنین و یا مسئولان و مدیرانی که دچار تعارض در " نقش " و " شخصیت " شده اند ؟
و اما بخش دیگر سخنان آقای عمادی در مورد رئیس قدیم و جدید مرکز اطلاع و روابط عمومی وزارت آموزش و پرورش است .
او در یادداشت آخر می نویسد :
" از پدیده های نشست دیروز مدیران کل و شورای معاونان هم به نظرم رئیس جدید و جوان مرکز اطلاع رسانی وزارت خانه بود ؛ اگرچه در تمام جلسه دیروز دلم برای آقای جدایی تنگ بود. برای برادر نو اندیشی که به او و اندیشه هایش دلبستگی دارم و دیروز در جای جای اردوگاه باهنر حضورش را حس می کردم ولی آمدن آقای نظری را به این مرکز به فال نیک می گیرم آمدن ایشان منجر به شتاب بیشتری در رشد و توسعه فرآیند های اطلاع رسانی در وزارت خانه خواهد شد.
بیان روشن و ادبیات نو و دانش تخصصی مضمر در سخنان دیروز ایشان در نشست مشترک به نظرم برای بسیاری از مدیران شگفتی ساز بود.
احساس می کنم آموزش و پرورش در حال پوست انداختن است... "
عمادی در همان یادداشت " تغییر یا تثبیت ؟ " چنین می نویسد :
" ... تامل در دیدگاههای ایشان ( دانش آشتیانی ) نشان می دهد که فهمی مترقی از مساله تعلیم و تربیت دارد اگر چه معتقدم تبیین های ایشان در موضوع تعلیم و تربیت به درستی با معلمان در میان گذاشته نشده است و حائل هایی میان ایشان و جامعه فرهنگی وجود دارد که یا ناشی از خصلت های خود ایشان و یا ناکافی بودن ساز و کارهای ارتباطی وزارت خانه و یا ترکیبی از این دو است.
صدای آقای وزیر در موضوع آموزش و پرورش هنوز شنیده نشده است ...
عمادی باید توضیح دهد که چرا صدای دانش آشتیانی در میان معلمان و بدنه آموزش و پرورش شنیده نشد ؟
عمادی در یادداشت های مختلف شخصیت دانش آشتیانی را در حد " پرستش " بیان می کند مثلا در یادداشت " تقوای پرهیز " چنین می نویسد :
" شنیدن این سخنان از زبان یک دانشمند برجسته و مدیر آموزشی مجرب در کشوری که هر الف بچه ای خود را در حد وزارت و بل ریاست جمهوری می بیند بسیار عجیب است و مطمئنم که هضم این سخن برای بسیاری و از جمله خودم سخت است.
مثل این که معده آدمی بخواهد استخوان فیل را هضم کند.
... و امروز انسان بلند قامتی به نام فخر الدین احمدی دانش آشتیانی دیدم که خلعت وزارت را از تن در آورد و آویخت و زمین خدمت بوسید و راهش را کشید و رفت تا با دانش آموزان مدرسه مفید به اردوهای جهادی اش برود.
این کار آقای دانش کاری بود در مقوله تقوای پرهیز.
من از قبل آقای دانش را دورادور می شناختم ولی در این چند ماه شیفته شخصیت و منش اخلاقی و جامعیت علمی و سیاسی اش شدم و امروز که پشت تریبون می رفت تا غزل پایانی را بخواند این بیت سعدی را به خاطر آوردم که:
او می رود دامن کشان، من زهر تنهایی چشان
دیگر مپرس از من نشان کز دل نشانم می رود
خدا نگه دار آقای دانش."
پس به احتمال زیاد مشکل از جانب همان سازوکار ارتباطی یعنی همان " روابط عمومی " بوده است .
عمادی تاکید و تصریح می کند که دلبستگی شدیدی به نواندیشی برادر جدایی داشته است !
اگر فردی تا این حد مورد توجه شدید عمادی بوده است و حامل اندیشه های نو و خصیصه " نو اندیشی " بوده است چرا باید ادامه خدمت ندهد ؟
آقای عمادی در مورد رئیس جدید مرکز اطلاع رسانی و روابط عمومی وزارت آموزش و پرورش گفته است :
" بیان روشن و ادبیات نو و دانش تخصصی مضمر در سخنان دیروز ایشان در نشست مشترک به نظرم برای بسیاری از مدیران شگفتی ساز بود "
آیا فردی که واجد و حامل چنین ویژگی هایی باشد سخنان عالی ترین مقام اجرایی وزارتخانه را در مورد " اردوهای دانش آموزی " سانسور می کند ؟! ( این جا )
شده است مثل " شاه می بخشد ، شاه قلی نمی بخشد " !
سخن آخر :
عمادی مدعی شده است که آموزش و پرورش در حال پوست اندازی است .
هر زمان مدیران ضرورت پاسخ گویی به جامعه و احترام به افکار عمومی را در خود احساس کردند و فرهنگ سازمانی در آموزش و پرورش به سمت "پاسخ گویی و مسئولیت پذیری " تمایل پیدا کرد می توان گفت که آموزش و پرورش پوست انداخته است مدیران کل استان ها به درجه ای از پختگی و رشادت در تصمیم گیری رسیده اند ...
شواهد و مدارک آقای عمادی برای این دگردیسی و تحول چیست ؟
* کشته شدن دانش آموزان هرمزگانی و نقص عضو آنان و انداختن تقصیر بر عهده فقط راننده ؟
هنوز اردوهای دانش آموزی و راهیان نور قربانی می گیرد و اراده ای در مسئولان برای مدیریت موثر و کارساز این " بحران " وجود ندارد .
*این که حق التدریس معلمان سال قبل تاکنون پرداخت نشده است و در شرایط " اما " و "اگر " به سر می برد ؟
( وضعیت به گونه ای شده است که برخلاف سنوات پیشین حقوق ماهانه معلمان رسمی هم با تاخیر پرداخت می شود و گفته های مسئولان در مورد تغییر سیستم پرداخت حقوق محلی از اعراب نداشته است در حالی که به علت کوتاه تر شدن مسیر باید سرعت بیشتر شود . )
*این که ردیفی برای " پاداش بازنشستگان " امسال در بودجه دیده نشده است و در آینده ای نامعلوم به سر می برد ؟
*این که هنوز پاسخ گویی مسئولان و مدیران به افکار عمومی به یک فرهنگ سازمانی تبدیل نشده است و همیشه خود را از معلمان و مردم طلبکار می دانند ؟!
* این که هنوز و علی رغم اعلام مسئولان معلمی از کلیات و محتوای " سازمان نظام معلمی " خبر ندارد ؟
و...
به نظر می رسد نفس آقای عمادی از جای " گرم " بیرون می آید و از واقعیات آموزش و پرورش و زیرپوست آن اطلاعی ندارد !
" سیاه نمایی " به همان اندازه ناپسند است که بخواهیم با قلب واقعیات و تملق و تعریف و تعارف های بی مورد و خارج از اندازه ، نمک به زخم معلمان و ارکان دیگر آموزش و پرورش بپاشیم .
هر زمان مدیران ضرورت پاسخ گویی به جامعه و احترام به افکار عمومی را در خود احساس کردند و فرهنگ سازمانی در آموزش و پرورش به سمت "پاسخ گویی و مسئولیت پذیری " تمایل پیدا کرد می توان گفت که آموزش و پرورش پوست انداخته است ...
« سیدمحمد بطحایی » در گردهمايي مشترك شوراي معاونين و مديران كل استان ها گفته است :
" بعضي از سازمان ها و دستگاه ها روزي شهرت داشتند، اما امروزه نامي ازآنها نيست كه علت آن در عدم پاسخ گويي به هنگام به مسائل و موضوعات نهفته است، بنابراين استان ها بايد با تأكيد براستفاده از فناوري هاي روز نسبت به تمام مسائل عكس العمل مناسب و به موقع داشته باشند "
اگر واقعا آقای عمادی راست می گوید و به برنامه های وزیر اعتقاد دارد ؛ همین ساز و کار " پاسخ گویی " را از همین امروز از خود و مجموعه کاری خویش شروع کند !
نظرات بینندگان
مسببان اصلی نابودی آپ
خدا ازشون نگذره
اکثرشان از ادمهای بی عرضه و حلقه بگوش وزیر زمینی هدایت شونده هستند
در اداره شهر من این اتاق حرف ان اتاق را قبول نداره
آقای احمد
موضوع " قدرت " بحثی جذاب و البته پیچیده در جامعه شناسی و مدیریت است .
اما مهم این است که قدرت باید نقد شود .
فکر می کنم بهترین و شفاف ترین مسیر همان " رسانه " باشد که عملکرد افراد و جریان ها را می تواند در " اتاق شیشه ای " قرار دهد .
پایدار باشید .
آقای امید
از پیشنهاد شما سپاسگزارم .
اما هر رسانه ای کارکردی دارد .
صدای معلم نمی تواند نقش روابط عمومی وزارت آموزش و پرورش را ایفا کند .
شما می توانید در بخش " نامه های دریافتی " وارد هر موضوعی در حوزه آموزش و پرورش بشوید .
پایدار باشید .
این افراد هیچ اراد ه ای از خودشون ندارند اگر اراد ه ای داشتند یکبار در سالهای خدمتشان یک انتقادی ویا فریادی می کشیدند.بهتر است ایم مدیران کل وروسای ادارات ومعاونان وزارت وخود فانی مظفر. علی احمدی وحاجی بابایی وقبلی ها وخود وزیر فعلی بطحایی به صورت فله ای از آ پ ومسولیت ها معلق شوند ودر دادگاه اداری که تنها زورشان به یک معلم می رسدمحاکمه ومحکوم شوند به رفتن سر کلاس درس تا دانش اموزان خدمتشان برسند.این افراد ضعیف فقط برای جیب ودر رفتن از کلاس درس به چاپلوسی وریاکاری برایرسیدن به پست و مقام رو اورده اند وچسبیدن به پاچه نمایندگان.باز هم دورو وبدبخت.بی استفاده
دوست عزیز شهروند
فکر نمی کنم پیشنهاد شما حداقل در کوتاه مدت جنبه کاربردی و یا اجرایی داشته باشد .
رسانه بهترین جا برای نقد منطقی عملکرد مسئولان از گذشته تا حال است .
پایدار باشید .
دوست عزیز
چالش های آموزش و پرورش بسیار است .
مطالبات هم بسیار پراکنده و هم متنوع هستند .
برنامه نود که کلی بودجه و پرسنل دارد قابل مقایسه با رسانه ای که به صورت شخصی اداره می شود نیست .
این مسائلی که فرمودید نیازمند وجود یک تیم قوی ، کارآمد ، متخصص و پای کار است نه در آموزش و پرورشی که تعداد منتقدان حرفه ای اش به تعداد انگشتان دست هم نمی رسد !
اما در مجموع حوزه نفوذ و تاثیرگذاری صدای معلم در مقایسه با امکاناتی که دارد از نظر من بسیار فراتر از انتظار بوده است هر چند روال ما بهیود روش ها و فرآیندهاست .
پایدار باشید .