آن موقع که من در وزارت خانه نبودم با معلمانی که ارتباط داشتم از نحوه برخوردی که در گزینش با معلمان و فرهنگیان می شد ناراحت بودند/ معلم با کارمند تفاوت دارد نه این که خدای ناکرده جایگاه کارمندان را در نظر نگیریم نه ما بحث مان بر این است که نوع فعالیت معلم با نوع فعالیت کارمند تفاوت دارد، لذا نحوه ارزشیابی آن هم باید تفاوت داشته باشد/ رویکرد اصلی من این است که همه فعالیت ها باید در مدرسه اتفاق بیافتد/ حتی ساختاری را به وجود بیاوریم که مدیر مدرسه بتواند توسط معلمان انتخاب شود و باور ما بر این است که مدیر مدرسه در درجه اول باید معلم خیلی خوبی باشد تا بتواند فرآیندهای نظام آموزشی تربیتی را داخل مدرسه شکل بدهد/ بحث اصلی ما این است که بتوانیم مساله پرورش و تربیت دانش آموزان را داخل مدرسه اصل بگیریم/ یکی از مشکلات ما بانک سرمایه بود. همان طور که اطلاع دارید وام های بی ضابطه را دادند. خوشبختانه در دولت تدبیر و امید متوجه این خلاف های بانک سرمایه شدند که این خلاف ها از سال 1387 بوده و خود وزارت اطلاعات وارد شد و جلوی این تخلفات را گرفت/ مساله دیگر بحث گشودن دربهای وزارت خانه به روی ذی نفعان، اندیشمندان، صاحب نظران و معلمان است ....
یکی دیگر از مسائلی را که در این جهت کمک می کند که خود ما هم بعضا رنج می بردیم بحث گزینش است. آن موقع که من در وزارت خانه نبودم با معلمانی که ارتباط داشتم از نحوه برخوردی که در گزینش با معلمان و فرهنگیان می شد ناراحت بودند، لذا سعی مان بر این است که یک تغییر بنیادینی در رویکردها ایجاد کرده و روال گزینشی ما از نگاه سلیقگی و سلبی به رویکردهای علمی و تخصصی و حرفه ای تغییر کند. اگر بحث گزینش را مطرح می کنیم این است که فردی را گزینش بکنیم که اخلاق مدار است، فردی که صلاحیت حرفه ای معلم را دارد و از نظر سواد و تخصص هم در جایی که می خواهد برود و مشغول کار شود آن سواد لازم را داشته باشد. البته آن شرایط عمومی را هم را باید داشته باشد. وقتی ما همچین نگاهی داشته باشیم می تواند منزلت و جایگاه را برای معلمین به وجود بیاورد.
یکی دیگر از مواردی را که ما در قسمت وزارت آموزش و پرورش داشتیم در رابطه با حراست هاست. با مسئولین حراستی صحبت می کردم و این که معنای حراست نگهبانی است نه مچ گیری. ما دوستان و برادران حراستی را نیاز داریم تا در کنار فرهنگیان قرار بگیرند و آگاهی به آنها بدهند و سعی کنیم یک رابطه صمیمی را بین این قسمت ها برقرار کنیم و معلم احساس بکند که به دلیل شأن و منزلتش در جایگاهی است و آنها می آیند راهنمایی می کنند و آگاهی می دهند و بعضا هم هشدارهایی می دهند که مواظب باشید که خدای ناکرده در مسیر نادرست قدم برندارید. نوع تعامل اینها می تواند به جایگاه و منزلت معلمان بها داده شود.
یکی دیگر از مواردی که در همین بحث هویت و منزلت می باشد بحث نظام ارزش یابی است برای معلمان و احساس کردم که در آن اشکال وجود دارد و علتش هم این است که نحوه ارزشیابی معلمان مانند کارکنان در نظر گرفته می شود. یعنی شاخصه هایش و روال هایش، در صورتی که باید توجه داشته باشیم که معلم با کارمند تفاوت دارد نه این که خدای ناکرده جایگاه کارمندان را در نظر نگیریم نه ما بحث مان بر این است که نوع فعالیت معلم با نوع فعالیت کارمند تفاوت دارد، لذا نحوه ارزشیابی آن هم باید تفاوت داشته باشد.
ما دستور العملی را دادیم و اشاره کردیم که خود معلم بتواند خودش را داخل مدرسه ارزیابی کند و این شان و مقام را برای معلم قائل شدیم که خودش، خودش را ارزیابی کند .
" روال خودارزیابی" و در شورای خود مدرسه آن ضوابط مورد تایید قرار بگیرد و از این روال هایی که ما در نظامهای دیگر امکان دارد داشته باشیم مانند گرفتن تقدیر نامه که معلم بدود دنبال کسی که از او تقدیرنامه بگیرد. این در شان معلمی نیست و سعی کردیم که این را اصلاح کنیم. البته در کنار این بحث حقوق دانش آموز را هم بسیار احترام می گذاریم . بحث های متعددی در این باره با معلمان داشتیم . طبق صحبت هایی که قبلا داشتم که رابطه معلم و شاگردی یک رابطه بالا به پایین نیست و یک رابطه دو طرفه است. با رعایت حقوق همدیگر و خدای ناکرده ما این رویه و رفتار را داشته باشیم که شأن و منزلت دانش آموز را زیر پا بگذاریم. حتی در بعضی از جلسات با معلمان که دارم و همه در این حد که عنوان می کنند که بهتر این است که شما در سر کلاس نمرات دانش آموزان را نخوانید برای این که وقتی نمرات خوانده می شود امکان دارد دانش آموزی به دلیل مشکلی که داشته نتوانسته نمره خوبی بگیرد و وقتی شما عمومی این مساله را مطرح می کنید باعث می شود که شخصیت آن دانش آموز خرد شود. یعنی تا این حد باید به حقوق دانش آموز ارزش قائل شویم.
خوشبختانه جناب آقای دکتر روحانی حقوق شهروندی را که مطرح کردند و وزارت آموزش و پرورش بندهایی را که به آن مربوط می شد ابلاغ کردند و الآن گروهی را تشکیل داده ایم که در این قسمت حقوق معلمین و فرهنگیان و دانش آموزان و اولیاء را بتوانیم بر طبق آن پیش ببریم و اینها بتوانند در کنار هم یک محیط صمیمی را به وجود بیاورند و آن آموزشی که موثر است در چنین محیطی اتنفاق بیافتد.
ما مطمئنیم که اگر در جایی به دانش آموز توهین شود و به شخصیتش لطمه وارد شود مسلما آن دانش آموز لذتی از آموزش نمی برد و باعث می شود علاقه مندی و انگیزه اش به فعالیت در جهت برنامه های درسی کاهش پیدا کند و اگر حقوق دانش آموز ، تعامل با دانش آموز و تعامل با معلم برقرار شود به یک محیط لذت بخش برای فراگیری علم تبدیل می شود.
علاوه بر این، ارکان تک تک معلم و دانش آموز و اولیاء هستند. رویکرد اصلی من این است که همه فعالیت ها باید در مدرسه اتفاق بیافتد . حضور در مدارس جزء برنامه های اصلی من است و مدرسه به عنوان رکن، محور اصلی نظام تعلیم و تربیت است و در این کار لازم است که یک تعریف جدیدی از نظام و ساختار مدرسه رخ بدهد.
یکی از موارد دیگر این است که رکن مدرسه معلمان هستند . معلمان باید در تصمیم سازی های مدرسه دخالت داشته باشند . امکان دارد خیلی از موارد و تصمیمات را در ستاد داشته باشیم که این کار اشتباه است. ما باید بتوانیم همه این تصمیمات را نه تصمیمات سیاست های کلان، بلکه برنامه ای و اقدامات را در اختیار مدرسه بگذاریم و حتی ساختاری را به وجود بیاوریم که مدیر مدرسه بتواند توسط معلمان انتخاب شود و باور ما بر این است که مدیر مدرسه در درجه اول باید معلم خیلی خوبی باشد تا بتواند فرآیندهای نظام آموزشی تربیتی را داخل مدرسه شکل بدهد.
یاد می کنم از زنده یاد حسین عظیمی که در تخصص بحث توسعه ای خودشان اشاره به مدرسه محوری می کند که می گوید اگر بخواهیم ایران توسعه پیدا کند باید مدرسه را در کشور رکن قرار دهیم نه این که فقط من یا وزارت آموزش و پرورش بلکه کل نظام حاکمیتی باید مدرسه را محور قرار دهد تا توسعه کشور شکل بگیرد و جالب است ایشان عنوان می کنند که در مدرسه به مقطع ابتدایی بیشتر اهمیت بدهیم زیرا در این سن و سال مهارت ها در دانش آموزان شکل می گیرد و اگر این زمان سنی را از دست بدهیم مسلما میزان یادگیری در رابطه با مهارت ها به شدت کاهش پیدا می کند و محور توسعه و نیروی انسانی کارآمد،شکل نمی گیرد.
منظور من از نیروی انسانی کارآمد این است که این مهارت ها را کسب کرده باشد و این جاست که من هم در برنامه ام و هم در صحبت هایم عنوان کردم که "سیطره پرورش بر آموزش".
متاسفانه در نظام تعلیم و تربیتی ما بهای بسیار زیادی را به بحث آموزش داریم. البته آموزش درست و با کیفیت تاثیرگذار است اما نوع آموزش های ما کمی است و تاثیرگذار و اثربخش نیست.
بحث اصلی ما این است که بتوانیم مساله پرورش و تربیت دانش آموزان را داخل مدرسه اصل بگیریم. اگر شاخصه های این سیطره پرورش بر آموزش را عنوان می کنم منظورم این است که از حافظه محوری به سمت خلاقیت محوری حرکت کنیم. از کمیت های آموزشی به کیفیت های پرورشی برسیم و از فضای رقابتی و غیر انسانی به فضای رفاقتی و صمیمی برسیم.
من این مساله را خیلی تجربه کرده ام که بعضا نگرش ها و بینش ها طوری است که این نه فقط در نظام تعلیم و تربیت بلکه خیلی از جاهای دیگر هم وجود دارد و احساس می کنیم با رقابت ایجاد کردن می توانیم آموزش بهتری داشته باشیم که این اشتباه است. ما با کار تیمی می توانیم آموزش بهتر داشته باشیم. مساله رقابت مخل کار تیمی است. کار تیمی مفهومش این است که یک دانش آموز به دانش آموز دیگر می تواند یاد بدهد و یاد بگیرد. تجربه اش را منتقل کند اما در فضای رقابتی تجربه اش را مخفی می کند چون می خواهد خودش اول شود و همین روال در جامعه نیز وجود دارد. یعنی از همین مدل استفاده می شود. دقت باید کرد که بحث رقابتی بودن با بحث تشویق کردن متفاوت است.
متاسفانه ما اگر بخواهیم تشویق کنیم می رویم به روال رقابت، اما نه، ما می توانیم تشویق کنیم و رقابت هم نداشته باشیم. در نظام تعلیم و تربیت روال تشویق این است که هر دانش آموزی را نسبت به فعالیت خودش تشویق کند نه نسبت به فعالیت های دیگران. چون هر دانش آموزی استعدادهای خاص خودش را دارد. یک دانش آموزی که در ورزش استعداد دارد امکانش هست که در یک تخصص دیگری یا در یک مهارت دیگری این استعداد را نداشته باشد حالا ما می توانیم بگوییم که این دو با همدیگر رقابت بکنند. اصلا این کار عملی است .
سعی بر این است که یک محیط رفاقتی و یک محیط کار تیمی را در برندهای آموزشی مان پررنگ کنیم. مهمتر از همه همین فضای رقابتی است که ما به دنبال این هستیم که این رویکرد را از فشار و استرس در دانش آموزان به سمت شوق انگیز کردن یادگیری برسیم و خیلی تاکید دارم که همان محیط صمیمی مدرسه با نشاط می باشد. چه موقع مدرسه با نشاط اتفاق می افتد؟ موقعی که بتوانیم از روابط مکانیکی دست برداریم و به سمت روابط ارگانیکی برویم.آن وقت دانش آموز در محیط مدرسه لذت می برد و یادگیری عمر پیدا می کند. محور دیگری که داریم از گسست خانه و مدرسه به همدلی خانواده و مدرسه برسیم و به خصوص از برنامه های درسی متمرکز به طراحی برنامه های درسی مبتنی بر جغرافیا و اقلیم های گوناگون برویم. دانش آموز باید یک احساس و یک رابطه ای با آموزش پیدا کند. اصطلاحا می گوییم آموزش باید کاربردی باشد تا توسط دانش آموز لمس شود.
هر دانش آموزی در یک استان دارای یک فرهنگی است، دارای یک بومی و آداب و رسومی است و باید سعی کنیم آموزش مان منطبق با آن فرهنگ باشد، منطبق با آن سنت ها باشد لذا باید در سیاست ها ی کلی را متمرکز و برنامه ها متناسب با هر استان باشد.
یکی از مواردی که می گوییم آموزش و پرورش و مدرسه رکن توسعه است این موقعی اتفاق می افتد که ما آموزشی را که به یک سیستانی می دهیم پس از فارغ التحصیلی اش بتواند در آن استان یک انسان کارآمد و کارآفرین باشد که منطقه اش را شناخته باشد و بداند نیازهایش چیست و مهارت لازم برای رفع آن نیازها را در داخل مدرسه کسب کرده باشد. این نگاه، نگاه تحولی است. ما مثالی برای دانش آموزان می زنیم که برای دانش آموز تهرانی ما ملموس است ولی برای دانش آموز زابلی یا کرد ما این مساله ملموسی نباشد. ارتباط با آن برقرار نمی کند. ولی محتوای کلی یکی است اما باید آن را بومی کرد و به آن منطقه برد. اگر بحث جغرافیا مطرح می شود الویت اول جغرافیای آن منطقه است لذا اگر این نگاه و رویکرد را داشته باشیم می توانیم بگوییم که مدرسه محور توسعه است و آموزش و پرورش می تواند به عنوان رکن اصلی توسعه در کشور قرار بگیرد. نهایتا انباشت تصمیمات در ستاد به امور استان ها و از استان ها به مناطق و در نهایت به مدارس واگذار می گردد. ما سیستم متمرکزی داریم. در همین مدتی که من آمده ام سعی کردم خیلی از امور را به استان ها واگذار کنم. در برنامه ریزی استان ها اختیارش را به شورای آموزش و پرورش استان داده ایم. نقل و انتقال معلمان و ساختار تشکیلاتی و بخش مالیاتی و ... را به استان ها داده ایم.
اگر بخواهیم نقش کلیدی آموزش و پرورش را احیا بکنیم لازمه اش این است که به رکن اصلی نظام تعلیم و تربیت که معلم است بهایی بیش از این بدهیم. هم در جنبه مسائل معیشتی و هم در مسائل منزلتی و هویتی. تمام رویکرد و برنامه های من بیشتر در این جهت قرار می گیرد.
نکته ای که ممکن است سوال شود در رابطه با بحث صندوق ذخیره فرهنگیان است که قبلا عنوان کردم. در بدو ورود من به آموزش و پرورش به فرهنگیان قول دادم که سعی می کنم صندوق فرهنگیان را سامان دهی کنم و نیروهایی که کارآمدی لازم را داخل این سیستم که نوپای اقتصادی را ندارند تعویض می کنم البته از مسیرهای قانونی خودش. مدیرعامل صندوق را تعویض کردیم و هیات مدیره را جایگزین کردیم. خود دوستان ما در صندوق، تک تک شرکت ها را بررسی کردند و اگر از اعضای هیات مدیره کسانی بودند که تخصص لازم برای فعالیت آن شرکت را نداشتند جا به جا کردیم و تغییر دادیم . این نگاه که بخواهیم در صندوق ذخیره تصدی گری سرمایه را داشته باشیم این نگاه را عوض کرده و بیشتر به سمت مدیریت سرمایه برویم که هم سودآوری بیشتری را برای فرهنگیان دارد و هم کارآمدی بیشتری برای اوضاع اقتصادی دارد.
یکی از مشکلات ما بانک سرمایه بود. همان طور که اطلاع دارید وام های بی ضابطه را دادند. خوشبختانه در دولت تدبیر و امید متوجه این خلاف های بانک سرمایه شدند که این خلاف ها از سال 1387 بوده و خود وزارت اطلاعات وارد شد و جلوی این تخلفات را گرفت و در هیات مدیره بانک سرمایه یک جابه جایی صورت گرفت و این اتفاق افتاد البته می خواستیم زودتر اتفاق بیافتد ولی روندهای قانونی آن که مراحل را باید طی می کرد و طول کشید اما در نهایت انجام شد. خود من تحت فشار بودم که این مدیر عامل بانک سرمایه عوض نشود اما به این نتیجه رسیدم که در زمان خود ایشان هم خلاف هایی رخ داده و با تعویض هیات مدیره ، مدیر عامل بانک سرمایه را هم عوض کردیم و مجامع شرکت ها را تشکیل دادیم و ترازنامه سود و زیان شرکت ها در آمد و همین دو روز قبل مجمع خود صندوق تشکیل شد و گزارش مطرح شد و تراز خود صندوق مطرح شد و با وجود همه این مسائلی که بر صندوق ذخیره فرهنگیان رفته بود خوشبختانه در تراز سود و زیانش به یک معنا 250 میلیارد تومان سود داشتیم که بر اساس مصوبه مجمع این سود بین سهامداران، فرهنگیان توزیع شد اگر چه می دانم این عدد رقم زیادی نیست و پتانسیل و ظرفیت های صندوق بسیار بیشتر از این است و آن نگرانی که بعضا برای فرهنگیان به وجود می آورند و در رسانه ها این مساله را مطرح می کنند و من قبلا گفتم و الآن عنوان می کنم که هیچ جای نگرانی برای فرهنگیان نیست .
سرمایه هایشان با مشکل روبه رو نشده و امیدواریم با این تغییراتی که در خود صندوق داده شده ان شاءالله به سوی کارآمدی بیشتر صندوق هم حرکت کنیم. ما با تلاشی که کردیم در برنامه پنجم و این درصدی را که دولت قرار بود که حمایت کند از فرهنگیان گذاشته نشده بود. ما در برنامه ششم با همکاری نمایندگان محترم مجلس تا سقف پنج درصد دولت مکلف شده که در برنامه ششم هر ساله به ازای این که فرهنگیان چه میزان تا سقف پنج درصد پول بگذارند و از حقوقشان بابت این کسر شود به موازات این دولت هم این اعتبار را مکلف است که تامین کند و در اختیار صندوق قرار دهد. امیدواریم ان شاء الله با مشارکت خوب فرهنگیان که تا به حال بوده ما پشتوانه خیلی قوی مالی بهتری را داشته باشیم که بتوانیم فعالیت های خوبی که شکل گرفته و داخل صندوق را دنبال بکنیم.
ما نگاه مان به آینده هم با این محورهاست:
فقرزدایی از مناطق محروم و روستایی و کم برخوردار که در خود این قسمت هم طرح ها و برنامه هایی را داشتیم و دنبال می کنیم هم از نظر فضای فیزیکی و هم از نظر توان مند سازی معلمان و هم از نظر محتواهای آموزشی . بحث عدالت آموزشی و توسعه پیش دبستانی را به خصوص مشارکت زنان در آموزش و پرورش را یکی از مواردی که مفهوم بوده است و با توجه به این که بالای پنجاه درصد دانش آموزان ما دختر هستند و به همین شکل هم بیشتر فرهنگیان و همکاران فرهنگی ما را زنان تشکیل می دهند باید بیش از این کارهای خوبی صورت بگیرد و باید بیش از این مشارکت را داشته باشیم نه به دلیل مسائلی بعضا مانند بحث های برابری و عدالت که مطرح می کنند بلکه من از بعد مسائل تربیتی می گویم که وقتی پنجاه درصد دانش آموزان ما را دختران تشکیل می دهند حتما باید مشارکت مسئولین و همکاران فرهنگی ما در تصمیم گیری برای دانش آموزان هم بیش از این باشد. لذا به جد دنبال این هستیم که ان شاءالله این کار اتفاق بیافتد بحث چابک سازی از مسائل آموزش و پرورش است.
مساله دیگر بحث گشودن دربهای وزارت خانه به روی ذی نفعان، اندیشمندان، صاحب نظران و معلمان است و سعی کردم در طول همین مدت با انجمن ها و صاحب نظران مختلف بنشینیم و صحبت کنیم راجع به همین بحث هایی که عنوان کردم و ایجاد اتاق فکر که از گروه های مختلف و صاحب نظرانی هستند که دائم به طور خاص جلساتی را با آنان داریم که مشورت بگیریم و ان شاءالله بتوانیم این برنامه را پیش ببریم.
برای کارهای کوتاه مدت مان هم کارگروه هایی را تشکیل دادیم تحت عنوان کمیته امور رفاهی، کمیته عدالت آموزشی، کمیته اصلاح برآیند و فرایندها، کمیته زیر ساخت پیاده سازی سند تحول، کمیته تامین نیروی انسانی برای آینده آموزش و پرورش، بحث شبکه کمیته ملی آموزش، کمیته نظام معلمی که مشارکت معلمان را بیشتر داشته باشیم و سازمان نظام معلمی را که از مسیرهای قانونی را طی کند و خداوند توفیق دهد که بتوانیم این کار را انجام دهیم .پیش نویس اش آماده شده و نیازمند بازبینی بیشتری است و ان شاأالله به مجامع قانونی برود و مصوب گردد. کمیته اقتصاد آموزش و پرورش است . بحث کارشناسی است در رابطه با اقتصاد آموزش و پرورش . ا
گر فقط نگاه مان به بودجه های عمومی و دولتی باشد شاید کافی نباشد که ما آن جایگاه را به وجود بیاوریم. پتانسیل ها و ظرفیت های خوبی داخل آموزش و پرورش وجود دارد ما باید مکانیزم هایی و حکم هایی که در بودجه سال 96 گذاشتیم ان شاء الله بتوانیم از آنها استفاده بکنیم. البته یکسری شاخص های عملکردی هم است که فرصت نشد که به این مساله بپردازم.
این اولین مصاحبه مطبوعاتی من بود و دوست داشتم که نظرات، نگاه ها و رویکردها و برنامه هایم را به صورت فشرده خدمت شما عنوان کنم خیلی ممنون و متشکرم .
پایان گزارش/
نظرات بینندگان
معنای حراست نابود کردن انگیزه و توهین کردن به معلمان مظلوم است