مدرسه نام آشناترین واژه ای که نه تنها هر ایرانی بلکه هر انسانی و در هر جامعه ای آن را می شناسد .امروزه رشد و شکوفایی کشورها چه در عرصه سیاسی و چه در عرصه ی اقتصادی بستگی به مدرسه و پرورش نیروهای خلاق و کارآمد در سطح آن دارد .
لذا برای نیل به این هدف نیازمند مکانی با استانداردهای لازم به عنوان مدرسه است.
اردیبهشت ماه سال یک هزار و سیصد و پنجاه و چهار خورشیدی قانون تاسیس سازمان توسعه و تجهیز مدارس کشور تصویب شد >
در مصوب ۱۳۵۴.۲.۲۸ آمده است :
ماده 1 - به منظور احداث و توسعه و ترميم و نوسازي ساختمان هاي مدارس تابع وزارت آموزش و پرورش و تهيه وسائل و تجهيزات مورد نياز آنها و تعيين معيارها و استانداردهاي مطلوب براي تجهيزات مدارس مذكور سازمان نوسازي و توسعه و تجهيز مدارس كشور كه در اين قانون سازمان ناميده ميشود در وزارت آموزش و پرورش تأسيس ميگردد.
ماده 2 - وظائف سازمان عبارت است از:
الف - انجام دادن بررسيهاي لازم براي استقرار مدارس در مناطق مختلف كشور با توجه به تغييراتي كه از نظر مسائل جمعيتي، اقتصادي و اجتماعي حاصل ميشود.
ب - بررسي و تهيه نقشههاي ساختمان مدارس در هر منطقه با توجه به شرايط اقليمي و با تأييد وزارت مسكن و شهرسازی
ج - تهيه برنامه براي ساختمانهاي مدارس.
د - احداث بناي مدارس و توسعه و ترميم و نوسازي مدارس موجود
با توجه به این مصوب شاهد فعالیت های گسترده ی سازمان نوسازی مدارس بوده ایم و این روند همچنان ادامه دارد. طبیعتا سازمانی با این حجم کار و منابع مالی تامین شده اختصاص یافته چگونه می شود که پروژه هایش در سطح یک منطقه نیمه کاره رها می شود ؟
جنوب استان کرمان و شهرستان جیرفت و دیار عنبر افشان عنبرآباد را همگان می شناسند ؛ دیاری که بنا به شهادت تاریخ و کاوش های باستان شناسی تمدنی چندین هزار ساله دارد. این تمدن مربوط به هزارهٔ پنجم پیش از میلاد است و مردمانش، در دشت خوش آب و هوا و حاصلخیز هلیل رود سکنا داشتهاند و تپه های تاریخی کنار صندل هم در دیار عنبرافشان عنبرآباد گواه این مطلب است.
روستای امیر آباد نظریان از توابع شهرستان عنبرآباد با جمعیتی بالغ بردو هزار نفر و طبیعتا جمعیت بالای دانش آموزی همچنان شاهد بی مهری و بی توجهی بعضی از مسئولین آموزش و پرورش و سازمان نوسازی مدارس است .
دبستان وحدت پروژه ای که حدود شش سال پیش کلید خورد و متاسفانه تاکنون به حال خود رها شده است .
مدرسه ای که در آن روزی زمین حیاطش بوسه گاه قدم های معلمان و دانش آموزان این روستا بود .
مدرسه ای که در و دیوارش پر بود از هیاهوی و شادی و شیطنت دانش آموزان ؛ امروزه غبار غم به خود گرفته و در خلوت دل آهسته و بی صدا می گرید .
چه تلخ و غم انگیز است نگاه آن دانش آموزی که به جای هم کلاسی هایش در حیاط مدرسه شاهد خودنمایی علف های هرز باشد و کلاس درسی که می توانست محل پرورش اندیشه و کشف استعداد باشد امروز آغل گوسفندان روستا شده است .
در این راستا گفت و گویی داشتم با یکی از اهالی روستا . از فرزندانش می گفت که دانش آموزان ابتدایی به صورت دوشیفت در مدرسه ای با حیاط سنگی بدون امکانات درس می خوانند و یکی از دیگر از اهالی می گفت :
" ای کاش مدرسه ی قبلی را خراب نمی کردند .حداقل می دانستیم فرزندانمان دیگر دو شیفت نیستند .
پای درد دل اهالی نشستم و همگان از ناتمام ماندن پروژه شکوه داشتند اما انگار در دلشان هنوز نوری از امید بود شاید بدین طریق صدایشان به گوش مسئولین برسد .
شاید کسی تصاویری که خود بزرگترین فریاد بی صدای این مردم نجیب و دانش آموزان این دیار است را ببیند و شاید روزی برسد دوباره به جای روئیدن علف هرز در حیاط شادی کودکانه دانش آموزان باشد .
به امید آن روز
فراموش نکنیم
مابدان مقصد عالی نتوانیم رسید
هم مگر پیش نهد لطف شما گامی چند
عکس از : محمودرضا سعیدی گراغانی
نظرات بینندگان
کلی سگ و گربه اینجا زندگی میکنن
خدارو خوش نمیاد تو این سیاهی زمستون این حیونای زبون بسه سلی ولی بشن