در کمال ناباوري مدير مدرسه من را بيرون کرد و هيچ کس از من دفاع نکرد. به نظر شما معلم در کلاس چه بايد بگويد ؟ اين همان عدم امنيت شغلي مي باشد/ گاهي اوقات کج سليقگي ها ، کج انديشي ها ، بد انديشي ها را نمي توان انکار کرد/ قرار نيست انديشه معيني را به دانش آموزان منتقل کنيم . همچنان که اگر ديگران در چنين شرايطي اين گونه عمل کنند ما به آنها انتقاد مي کنيم/ با گذشت بيش از چند سال از استقرار دولت تدبير اميد؛ چرا هنوز براي جايگزيني مديران همسو با خط دولت اراده اي وجود ندارد؟ در شهر تهران هنوز شاهد حضور مديراني از دولت قبل هستيم که علاقه اي به ادامه کار اين دولت ندارند/ در ايامي که هجمه شديدي بر عليه دولت وجود دارد ؛ بدنه آموزش و پرورش انباشته از مديران جناح مخالف دولت است که حتي با کارشکني هاي متعدد سعي در ناکارآمد جلوه دادن اقدامات دولت می باشند و اينکه مجري اصلي برگزاري انتخابات رياست جمهوري و تأثير گذارترين ارگان در جو اين انتخابات آموزش و پرورش است/ چرا بعد از هفت ماه از حضور شما در شهر تهران هنوز تغييرات مورد نظر خود را انجام نداده ايد؟ خيلي از دوستان اصولگرا جو شهر تهران را طوري نشان مي دهند که نبايد تغييراتي داشته باشد . لطفأ تحول خواهي را در عمل نشان دهيد/ تا به حال هيچ وزيري را به خاطر کيفيت آموزش و پرورش استيضاح نکرده اند/ واقعأ ما براي تغييرات مديريتي و نيروي انساني وارد آن سازمان نمي شويم زيرا اين موضوع نه در حوزه مأموريت هاي ذاتي ما هست ، نه جزء اهداف مصوب شده ما هست ، نه به ابلاغي که گرفته ايم ارتباطي دارد، نه هيچ چيز ديگر/ من از موضع مدير به اين موضوع نگاه مي کنم نه از موضع تشکل ها والبته از موضع احزاب سياسي هم که براي به دست گرفتن قدرت سياسي فعاليت مي کنند به موضوع نگاه نمي کنم/ تشکل ها بايد بگويند که اين عنصر ناهمخوان و ناسازگار است / اساسأ بخشي از انتقاد ما به گذشته به دليل ̗اين نگاهي بوده که در سيستم جاري بوده و همه چيز فداي اين لشکر کشي هاي نيروي انساني بوده است .اگر اين روش در گذشته بد بوده ، براي ما هم بد است . من اعتقاد شخصي ام را بيان کردم/ هدف من تغيير نيروي انساني نبود/ آموزش و پرورش بايد با اعتماد به نيروهاي قديمي ، خالص ، صادق و سالم به کارش ادامه دهد/ من با اين صحبت خودم را در مظان اتهام قرار مي دهم چون نگاه هاي انتقادي تند ، اين تغييرات که من بر روي آن تصريح دارم را بر نمي تابند/ در شهر تهران بعضي از امور و چالش ها آن چنان نهادينه و عادت شده اند که به سختي مي توان آن ها را به عنوان چالش آموزش و پرورش تلقي نماييد/ بديهي است در شرايطي که ضرورتي براي تغييرات وجود داشته باشد ، محتمل است که اين امر ( تغييرات ) بازهم رقم بخورد
سئوال :
جناب آقاي کمره اي سخنان شما را با جان و دل مي پذيرم ، من 8 سال در مدرسه امام جعفر صادق خدمت کردم . سال گذشته در يکي از کلاس ها صحبت از اصلاحات کردم که جامعه ما نياز به اصلاحات دارد. اما در کمال ناباوري مدير مدرسه من را بيرون کرد و هيچ کس از من دفاع نکرد. به نظر شما معلم در کلاس چه بايد بگويد ؟ اين همان عدم امنيت شغلي مي باشد !
پاسخ :
تحليل اين موضوع ، با شنوندگان باشد. صحبتي از آن نمي کنم .
عرض کردم ، شرايط جامعه ، شرايط فرهنگي تکاملي ما گاهي اوقات هم نوع تفکراتي که کاملأ جنبه فردي دارد به حوزه مديريتي بستگي دارد و به حوزه مديريتي يا ديدگاه مديريتي حاکم ربطي ندارد.
به هر حال در دوران گذر از جامعه سنتي به جامعه اي که در حال تحول مي باشد ( در باره آن صحبت کرديم ) اين شرايط و سختي ها را دارد، گاهي اوقات کج سليقگي ها ، کج انديشي ها ، بد انديشي ها را نمي توان انکار کرد !
اما اينکه بگويم نگاه سيستم آموزش و پرورش و يا دولت در اين شرايط تنگ نظرانه است بعيد مي دانم .
من نگرانم چنانچه در حريم کلاس درس ( کلاس درس بسيار مقدس است ) جاي طرح بعضي از مسائل و مباحث نيست . آيا کلاس درس جاي طرح آگاهي سياسي و ، آگاهي اجتماعي است ؟ پس کي بايد ياد بگيريم ؟
اگر بگوييم هست ! تبعات و برداشت هاي ناروا و ناصحيح را هم بايد تحمل کنيم .
من عرضم اين است که در هر حال ما در شرايط معيني از جامعه زيست مي کنيم با شرايط فرهنگي مشخص . در مدارس با موضوعات و نرم هاي رايج در آن قرار داریم و ناچار هستيم و بايد کاري کنيم .اگر بخواهیم در اين بن بست ها کار کنيم بايد در حريم نرم جامعه و ارزش هاي جامعه ، آرمان ها و اعتقادات جامعه عمل کنيم . دراين شرايط باید کار کنيم . قرار نيست انديشه معيني را به دانش آموزان منتقل کنيم . همچنان که اگر ديگران در چنين شرايطي اين گونه عمل کنند ما به آنها انتقاد مي کنيم !
تصور مي کنم دادن آگاهي به دانش آموزان که فهم و تحليل سياسي پيدا کنند و خودشان به آگاهي سياسي برسند قابل حمايت کردن باشد . منتهي اين مورد هم مورد خاص است . البته ممکن است در گذشته موضوعات اين چنيني وجود داشته باشند . در هر صورت اين موضوع به عنوان يک ايده و فکراز جانب ما قابل دفاع است درصورتي که همه آن حريم و چار چوب ها رعايت شده باشد .
با توجه به اينکه براي برخي ممکن است در گذشته مشکلي به وجود آمده باشد ؛ به هر حال ،مدرسه محيط تضارب افکار و انديشه ها مي باشد.
سئوال :
جناب آقاي دکتر با سلام و احترام
با گذشت بيش از چند سال از استقرار دولت تدبير اميد؛ چرا هنوز براي جايگزيني مديران همسو با خط دولت اراده اي وجود ندارد؟ در شهر تهران هنوز شاهد حضور مديراني از دولت قبل هستيم که علاقه اي به ادامه کار اين دولت ندارند.
مشابه اين سئوال ديگري است که مي گويد :
در ايامي که هجمه شديدي بر عليه دولت وجود دارد ؛ بدنه آموزش و پرورش انباشته از مديران جناح مخالف دولت است که حتي با کارشکني هاي متعدد سعي در ناکارآمد جلوه دادن اقدامات دولت می باشند و اينکه مجري اصلي برگزاري انتخابات رياست جمهوري و تأثير گذارترين ارگان در جو اين انتخابات آموزش و پرورش است ؛ برنامه حضرتعالي به عنوان يکي از مديران بدنه دولت تدبير و اميد براي بستر سازي برگزاري انتخابات سالم چيست؟
با عرض سلام و ادب جناب آقاي دکتر کمره اي خدا قوت ، لطفأ بفرماييد :
چرا بعد از هفت ماه از حضور شما در شهر تهران هنوز تغييرات مورد نظر خود را انجام نداده ايد؟ خيلي از دوستان اصولگرا جو شهر تهران را طوري نشان مي دهند که نبايد تغييراتي داشته باشد . لطفأ تحول خواهي را در عمل نشان دهيد ، خيلي متشکرم .
يک مدير هستم . اگر از دبير و استاد ، درخواست مطالبه جهت بهبود شرايط آموزش و پرورش داشته باشيم طلبم در مقابل مطالبات وي گم مي شود! مثل جايگاه معلم ، حق الزحمه ها ، عيدي ها ، پاداش و مطالبات مالي.
البته وقتي آقاي دکتر فرمودند که تشکل انجمن اسلامي معلمان يک تشکل سياسي است .
بايد عرض کنم ، انجمن اسلامي يک تشکل سياسي ، فرهنگي ، اجتماعي و رفاهي در زمينه آموزش و پرورش است . يعني يکي از ابعاد فعاليت اين تشکل سياسي مي باشد.
پاسخ :
يکي از مباحثی که درحوزه مديريت وجود دارد بحث نيروي انساني است .
يکي از انتقاداتي که من نسبت به برخي از دوستان دارم که ما را در مظان اين اتهام قرار مي دهند اين هست که امروز جريان آموزش و پرورش به اين معنا نيست که کل اين سئوال را در بر بگيرد و به اين سئوال پاسخ ندهم . حتمأ به اين سئوال در جاي خودش پاسخ مي دهم .احتمال مي دهم که بخش قابل توجهی از اين صحبت ها از اين دست باشد . چون تا به حال هيچ وزيري را به خاطر کيفيت آموزش و پرورش استيضاح نکرده اند!
تغييرات مديريتي به عنوان يک جهت اصلي محسوب مي شد و ما هم همين طور در هر جايي استيضاحي شديم و از ما توضيحي خواسته شده است . غرض اصلي نگاه به افراد و اشخاص بوده است . چه آن هايي که بايد خارج بشوند و چه آنهايي که بايد وارد بشوند.
وقتي که ما وارد سيستم آموزش و پرورش شديم با جريان هاي مختلف آموزشي و تربيتي مواجه مي شويم.احساس مي کنيم که اولين مسئوليت و رسالت ما پرداختن به مسائل تعليم و تربيت در آن حوزه آموزشي مي باشد. در اين مهم اصلأ ترديد هم نمي کنيم .
چون واقعأ ما براي تغييرات مديريتي و نيروي انساني وارد آن سازمان نمي شويم زيرا اين موضوع نه در حوزه مأموريت هاي ذاتي ما هست ، نه جزء اهداف مصوب شده ما هست ، نه به ابلاغي که گرفته ايم ارتباطي دارد، نه هيچ چيز ديگر ؛ اما در عمل متوجه مي شويم که اجراي برنامه ها و سياست ها به خاطر وجود عناصر نا همخوان و ناسازگار يا کساني که نمي توانند سياست هاي تصويب شده و مشخص شده را همراهي بکنند !
بايد تغييراتي در نيروي انساني صورت بگيرد ! در حوزه مديريتي ، ناچار به تغيير مي شويم. اين به عنوان يک اصل اساسي است يعني واقعأ تغيير نيروي انساني هدف ما نيست. من از موضع مدير به اين موضوع نگاه مي کنم نه از موضع تشکل ها والبته از موضع احزاب سياسي هم که براي به دست گرفتن قدرت سياسي فعاليت مي کنند به موضوع نگاه نمي کنم .
تشکل هاي مدني بايد بر جريان هاي موجود آموزشي و تربيتي تأثير بگذارند .آنها بايد اين جريانات را خوب رصد کنند .اگر اشکال و ايراد دارد مشخص کنند . اگر اشکال و ايراد مربوط به عدم اجرا مي باشد يا ناهماهنگي بين نيروها و افراد است؛ اگر مزاحمت ها مربوط به افرادي است که گيري در کار دارند و مشکلي در کار ايجاد مي کنند ؛ تشکل ها بايد بگويند که اين عنصر ناهمخوان و ناسازگار است .
اين نکته اي است که به آن اعتقاد دارم . در حوزه هاي مديريتي ديگران هم اگر افراد يا اشخاصي آمدند و همسويي ايجاد کرده اند براي خودشان ، اعتقاد دارم که بايد اين طور مي شده ، اما اگر به صورت کلي بخواهند نيرو خارج و وارد بشود ؛ اعتقاد دارم اين کار درست نيست . اساسأ بخشي از انتقاد ما به گذشته به دليل ̗اين نگاهي بوده که در سيستم جاري بوده و همه چيز فداي اين لشکر کشي هاي نيروي انساني بوده است .اگر اين روش در گذشته بد بوده ، براي ما هم بد است . من اعتقاد شخصي ام را بيان کردم.
اما در جایي مثل شهر تهران پس از گذشت سه سال ضرورت هایي براي تغيير وجود داشته که اين را نمي توان در جلسات اين چنيني عنوان کنيم که اين ضرورت ها و دلايل اصلي که مربوط به اشخاص و تحليل وضعيت افراد و اشخاص و موانعي که در سر راه اهداف و اجراي برنامه ها به وجود مي آوردند .
يا خير ؛ در يک جريان طبيعي ، نيروهاي ديگري که کارآمدتر و هماهنگ تر براي اجراي سياست هاي آموزش و پرورش مي باشند بايد جايگزين شوند . واقعيت اين است که براي همسو کردن نيروهاي انساني براي تحقق استراتژي و هدف هاي اصلي و کلان تعيين شده خودمان ضرورت هایي براي خودمان قائل هستيم .
اما پيامبر اکرم هم براي ارشاد و راهنمايي و شروع برنامه استراتژيک خود از خانواده و نزديکان خود شروع مي کند .
بعد شما به اين نکته هم دقت کنيد که :
اولأ ، هدف من تغيير نيروي انساني نبود.
ثانيأ من در مرداد ماه و شهريور ماه آمدم که شهريور ماه اوج کار آموزش و پرورش مي باشد. مديري آمده است در شهري به وسعت تهران که مي تواند پيشاني آموزش و پرورش کشور تلقي شود .همه سياست هاي که در اين شهر جاري مي شود به نحوه چشمگير در وقايع سياسي و اجتماعي کشور موثر است . همانطور که شما مي دانيد وزارت آموزش و پرورش در تلاطم هاي سياسي است .
چالش ها عبارتند از :
تغييرات مديريتي کلان ، دغدغه آموزشي و تربيتي ، ساماندهي قريب 8000 فعل و انفعالات نيروي انساني در آموزش و پرورش شهر تهران ، خلاء باز نشستگي بيش از 3700 نيروي انساني در مقابل ورود فقط 250 نيروي آموزشي به بدنه آموزش و پرورش ، نقل و انتقالات به ساير استان ها ، تقاضاي بالاي انتقال از مناطق جنوبي شهر تهران به مناطق شمالي آن ، موضوعاتي که در حوزه مدارس غير دولتي به وجود آمده ، حالا من تمام هم و غمم را در زمينه آموزش و پرورش شهر تهران و مسائل و مشکلاتش که بايد يک ماه مهري را داشته باشيم که دانش آموز، کلاسش را پيدا کند و معلم هم کلاس درسش مشخص باشد .
با وجود اين همه چالش ها ، من بايد تمام هم وغمم را بر روي مديريت نيروي انساني متمرکز کنم . شما مي دانيد که نيروي انساني به همان دليل که بايد تغيير کند به همان دليل هم تغيير نيروي انساني بايد بسيار دقيق ، حساب شده و سنجيده باشد؛ زيرا :
نيروي انساني بايد در حد مقدورات ما تبديل به احسن شود . نيرو هاي کار آمد و کيفي جايگزين شوند . خود شما هم اشاره مي فرماييد که فرصتي اندک در اختيار مجموعه دولت تدبير و اميد قرار داده شده است تا نيرو هاي کارآمد را تربيت کند و شرايط خاصي براي مديران کيفي خود فراهم آورد. نيروهاي کارآمد را کشف کند. فرصتي براي آزمون خطا احتمالي به مديران خود بدهد . آموزش و پرورش بايد با اعتماد به نيروهاي قديمي ، خالص ، صادق و سالم به کارش ادامه دهد .
اين سياست ما بود براي آن که وظيفه ما ساماندهي آموزش و پرورش مي باشد .
من با اين صحبت خودم را در مظان اتهام قرار مي دهم چون نگاه هاي انتقادي تند ، اين تغييرات که من بر روي آن تصريح دارم را بر نمي تابند .
اين يک سبک مديريتي است ، اين اولويت را مدير تعيين مي کند که در سازمان خودش چگونه با مسائل و چالش ها مواجه شود ، کدام اولويت ها مقدم است تا سازمان دچار تشنج نشود و چگونه تنش هاي اصلي را مديريت کند تا يک نظام اجتماعي – سياسي از معرض اتفاقات ناخوشايند مصون بماند.
اين انتخابي بود که من در سه الي چهار ماهه اول قبول مسئوليتم داشتم و به آن کاملأ مقيد و پاي بند بودم .
زيرا باور داشتم که من آمده ام تا تغييرات مديريتي ضروري را ايجاد کنم. علاوه بر آن ها تغيير در فرهنگ سازماني شهر تهران ايجاد کنم.
من يک نکته را خدمت دوستان عرض کنم :
وقتي مي خواستم وارد آموزش و پرورش شهر تهران بشوم ، بسياري از دوستان به من مي گفتند که شهر تهران متفاوت است .
در حالي که من 32 سال در آموزش و پرورش کار کرده بودم مثل بسياري از شما و اقتضائات آموزش و پرورش را در حوزه کلي ، کلان و سازماني آن را مي شناختم . ولي متهم شدم به اينکه شهر تهران را نمي شناسم !
در حالي که 25 سال است که من در منطقه 5 فعاليت مي کنم. من هم مثل هر شهروند ديگري حساس به چالش هاي سياسي ، اجتماعي –،فرهنگي جامعه مي باشم. هم در تعاملات شهروندان حضور داشتم و هم از نزديک با مسائل آموزش و پرورش آشنا بودم .
قابل ذکر است که :
براي شناخت آموزش و پرورش ، جغرافيا مطرح نيست که شما اتوبان هاي شمالي جنوبي ، شرقي و غربي را طي کنيد و با ترسيم چند خط بين آنها ، مناطق آموزش و پرورش را تعيين کنيد ! جغرافيا را با نگاه به يک نقشه مي توان آموخت ولي به هيچ وجه اين شناخت جغرافيا ، شناخت آموزش و پرورش تلقي نمي شود !
شناخت آموزش و پرورش ، شناخت صرف شاخص هاي کليدي هم نمي باشد.شاخص هاي کليدي آموزش و پرورش را مسئول طرح و برنامه آماده مي کند .
مثلأ تراکم محيط هاي هاي آموزشي ،نسبت معلم به دانش آموز و غيره را طي يک هفته مي توان شناخت .
من معتقد هستم آموزش و پرورش در کشور و شهر تهران پيچيده تر از اين مباحث است !
حدود يک ماه بعد از شروع کارم در آموزش و پرورش شهر تهران به دوستانم اين نکته را اعلام کردم :
آنچه در شهر تهران متفاوت مي باشد ، وجه تمايز اصلي آموزش و پرورش شهر تهران با کل کشور مي باشد .
اين تمايز در فرهنگ سازماني حاکم بر شهر تهران است بدون آنکه قضاوت ارزشي خوب يا بد نسبت به آن داشته باشيم .
در شهر تهران بعضي از امور و چالش ها آن چنان نهادينه و عادت شده اند که به سختي مي توان آن ها را به عنوان چالش آموزش و پرورش تلقي نماييد!
بسياري از اين امور در گزارشي که براي وزير محترم آموزش و پرورش در جلسه شوراي معاونين که در حضور روساي مناطق تشکيل شده بود ، ارائه نمودم که در پرتال آموزش و پرورش قابل رويت و مطالعه مي باشد .
من در اين گزارش ، در واقع لايه هاي پنهاني آموزش و پرورش شهر تهران را در حدي که مي شد نمايان نمودم.
اين آموزش و پرورش را تحويل گرفتم که تلاشي هايی را براي تغيير عناصر و ساختار هاي فرهنگ سازماني نا مناسب آن انجام دهم.
رويکرد ما براي اصلاح آموزش و پرورش شهر تهران ؛ فرآيندي در چارچوب قانون ، رعايت اخلاق مداري و ايجاد زمينه هاي اجرايي مي باشد.
شفاف عمل کردن در آموزش و پرورش شهر تهران يعني برخي تعاريف را در نوع روابط سازماني بين مناطق با اداره کل و حوزه ستادي با جزئيات مشخص تري بيان نماييم زيرا بعضي از مشکلات در جريان همين تعاملات ناقص شکل مي گيرد و به يک مشکل سازماني ، فرهنگ سازماني در شهر تهران تبديل مي شود .
اين چيزي بود که شايد دو الي سه ماه قبل از آمدنم به شهر تهران ( دو الي سه ماه طول کشيد تا من اين مسئوليت را پذيرفتم ) در آموزش و پرورش شهر تهران مطالعه کردم و به دريافت هاي عميقي دست يافتم.
آموزش و پرورشي که شما با اين ويژگي ها و خصلت ها ، مهم ، دشوار ، پيچيده و مورد انتقاد مي دانيد. مشکلاتش بايد رو نمايي شود .در چنين فضايي تغييرات نيروي انساني هم ضرورت داشت ، البته من اشاره کردم که انباشتي از چالش ها فرا روي ما وجود داشت که بايد در يک بازه زماني معين برطرف مي شد .
از جمله ضرورت تغيير نيروي انساني بايد درک شود که نه براثر فشار و تقاضاي بيروني بلکه براساس مطالعه و بررسي کارشناسانه متکي به سبک مديريت خودم که ريشه در باور به اين تغيير وجود دارد ( مي توانم از اين تغيير دفاع بکنم.) مسائل را پيگيري نمودم .
لازم به توضيح نيست ولي سئوال شما مرا وادار به توضيح نمود .
تا به امروز ، شايد بيش از 26 الي 27 مورد تغيير در حوزه مديريت بنده صورت گرفته است که هم اجتناب ناپذير بوده و هم در جريان طبيعي پروژه نيروي انساني ، تغييرات نيروی انساني مديريت شده است.
نيروهاي جديد وارد شدند که نگاه تخصصي به آموزش و پرورش در زمينه حرفه اي دارند و مي توانند در زمينه آموزشي و تربيتي خدمت کنند و قادرند سياست هاي نظام برنامه ريزي دولت را اجرا نمايند و حرکتي همسو و افزاينده داشته باشند نه بازدارنده سلبي.
البته اين برداشت ها ممکن است متفاوت باشد ولي به هر حال مقام تشخيص من بودم . اگر اشتباهي هم باشد مقصر من هستم .
اگر اتفاق مثبتي بوده طبيعأ من آن را مصادره مي کنم به دليل آنکه تقصيير را پذيرا هستم .
همفکري ، همکاري دوستان ،اعلام نظر و ديدگاه دوستان ، همکاران ، کارشناسان قابل تقدير است.
سبک کار من چنين است . زماني را براي اعلام نظر کارشناسان و دريافت بازخورد هاي آن تعيين مي کنم . ( بازخوردها مي توانند متعدد باشند ولي بايد به گونه اي مديريت شوند که دقيق ترين تصميم را بارور نمايد )
در نگاه به انتصابات و شاخصه ها ، علاوه بر آنکه شخص بايد از توانايي مديريتي بالا برخوردار باشد ، بايد توانمندي حرفه اي لازم و قابل قبول را نيز داشته باشد.
با توجه به خلاء موجود در نيروي انساني ، در حوزه مديريتي با 60 هزار نيروي انساني فرصت براي ما مي باشد تا حتی المقدور نيروي انساني پرورش بيابند ، ديده شوند، شنيده شوند و معرفي شوند.
بدون توجه به خاستگاه نيروي انساني ، چپ يا راست که فرقي نمي کند ، بايد توانايي آنان شناسايي شود .
بانک اطلاعاتي تشکيل شد ، نيروها اطلاعات خود را ارائه نمودند و ما بر اساس تشخيص خودمان ، به تدريج روندي که ضرورت داشت را آغاز کرديم .
متاسفانه گزارشي را آماده کرده بودم که الآن در دسترس نيست .
ما در زمينه مدرک تحصيلي مديران جايگزين شده ارتقاء داشته ايم و هم در زمينه کاهش ميانگين سنوات مديران جايگزين شده موفق بوده ايم .( فکر مي کنم در ميانگين سنوات از 26 سال به 22 سال يا 23 سال رسيده ايم ، آمار دقيق را به خاطر ندارم ) تجارب مديراني که خارج شده اند را نمي توان بررسي کرد . اما نسبت به کساني که بايد وارد مي شدند و قرار است ما را همراهي نمايند تجربه نيم بندي دارند که تحليل آن با پيچيدگي هاي همراه است.
تا به امروز اين تغييراتي که اعمال شده است نه شتاب زده تلقي مي شود ! نه تحت تأثير فشار ها ي فزآينده حوزه هاي مختلف بوده بلکه پيرو منطق و عقل مديريتي مي باشد.
به انتظارات اجتماعي جامعه توجه شده است .
شايد شما آنرا صد درصد تأیيد نکنيد !
اما بنده معتقدم به دليل آنکه من مدير دولت تدبير و اميد هستم ، جهت اصلي عملکردم اجراي سياست هاي اين دولت مي باشد و به جز اين نمي توانستم عمل کنم .
ولي از همه مهمتر ، توجه به اهداف و مسائل آموزش و پرورش کشور و نظام تعليم و تربيت بوده و بديهي است در شرايطي که ضرورتي براي تغييرات وجود داشته باشد ، محتمل است که اين امر ( تغييرات ) بازهم رقم بخورد .
به عنوان يک شاخص ، انتظارات اجتماعي اين است که نيروي انساني هماهنگ با مديريت باشد و بتواند با آن کار کند .
ديدگاه هاي مجموعه اي که من به آن تعلق دارم محترم مي باشد . خواه ناخواه ( چه بخواهم چه نخواهم ) من به اين موضوع توجه دارم ولي اين به عنوان اصل در تغييرات نيروي انساني تلقي نمي شود.
پیاده سازی : سعید شهسوارزاده
ویرایش : زهرا قاسم پور دیزجی
ادامه دارد
نظرات بینندگان
وزیر لایق به خاطر جناح بندی سیاسی دعوت نمیشود
مدیر کل ،ریس ناحیه ، مدیران مدارس وحتی معاونین مدارس نه از روی لیاقت ، کفایت ، خلاقیت و تعهد انتخاب میشود بلکه به خاطر وابستگی به این جناح و آن جناح ، این نماینده و آن نماینده انتخاب میشوند
بنابر این نه از برنامه ریزی بلند مدت خبری هست نه از بهره وری نه از حل ریشه ای مشکلات آموزش و پرورش
سالهاست معضل سازماندهی نیروها ،وجود حق التدریسها ،معیشت معلمان ،سرانه مدارس تجهیز هنرستانها ، مدارس کپری ..... حل نشده بلکه به معضلات هم افزوده شده
چون فرد دلسوز کم داریم اگه نگیم نداریم
حداقل از 55 سال پیش تا حال حاضر آموزش و پرورش جزء اولویت های دولت ها نبوده است! شاهد مثال آن هم قتل مرحوم "ابوالحسن خانعلی" در 12 اردیبهشت سال 1340 در اعتراض به اشل حقوقی معلمان بوده است!
این جناح و جناح بازی ها هم جنگ زرگری یا در نگاه خوشبینانه تری سهم خواهی بیش نیست! که در قول صادق سبیه مکرمه نجومی بگیر معروف در کسوت نمایندگی مبنی بر سهم خواهی از انقلاب پر واضح بود!
شوربختانه تصویب دریافت حقوق 24 میلیونی برای مدیران زحمتکش و کارا نیز توسط وجود با سعادت خودشان، بر این امر صحه نهاد!
8000 میلیارد تومان ناقابل وام های معوقه بانک سرمایه زیاد با جناح و جناح بازی ارتباطی نداشته، چون اصولا نوع بشر شیر خام خورده است و بر اثر همین غلط های اضافی بوده که از بهشت حبوط یافته است!؟
کی می خواد و چجوری جبران کنه!
به قولی 100 سال اولش سخته! نه!؟
چی به من و شما می رسه؟
مثلا به من و شما حقوق 24 میلیونی می دن!
از مدیران مدارس گرفته تا مدیران اداره و ارزیابی و عملکرد
که فقط فقط کارشان نابود کردن معلمان و از بین بردن انگیزه کاری انها است