گروه صفحه مدرسه «اعتماد»:
براي سومين بار توفيق يافتيم تا چهرههايي را كه در فضاي مجازي يا صفحههاي روزنامهها با قلم خود نگرانيها و نظرهاي خود را در حوزه آموزش و پرورش ابراز ميكنند گردهمآوريم تا رودرروي يكديگر به گفتوگو بپردازند. نشست سه ساعته در سالن اجتماعات كانون حر منطقه ١١ تهران فرصتي بود تا در طول مدت يك سال و نيم كه از آغاز انتشار صفحه مدرسه «اعتماد» ميگذرد، فعالان رسانهاي اين حوزه به ميزياني روزنامه اعتماد گردهم آيند. اما نشست سوم يك مهمان ويژه هم داشت كه به اين نشست حال و هواي خاصي بخشيده بود؛ حضور محمدعلي نجفي، وزير اسبق آموزش و پرورش و سخنراني ايشان مورد توجه و استقبال حاضران قرارگرفت. حضور الياس حضرتي، مديرمسوول روزنامه اعتماد و نماينده منتخب مردم تهران و فاطمه سعيدي ديگر نماينده منتخب كه خود نيز معلم و آموزش و پرورشي است، اين نشست را متفاوتتر از نشستهاي اول و دوم كرد. در اين نشست علاوه بر سخنراني اين سه تن تعدادي از فعالان رسانهاي و صنفي حوزه آموزش و پرورش هم به ارايه ديدگاههاي خود پرداختند كه در اين شماره از صفحه مدرسه«اعتماد» گزارش اين نشست را تقديم مخاطبان ميكنيم.
آموزش و پرورش بايد زمينه ساز اعتماد و تعامل در جامعه باشد
اعتماد، بزرگترين سرمايه اجتماعي است كه رمز و راز ثبات و ماندگاري است و پايه و اساس اين اعتماد در خانواده و بر اساس صداقت شكل ميگيرد كه اين مهم توسط آموزش و پرورش و در مدارس بايد پايهگذاري شود تا عشق و محبت و انسان دوستي از دوران كودكي در جامعه نهادينه شود.
الياس حضرتي، مدير مسوول روزنامه اعتماد در نشست رسانه و آموزش و پرورش ضمن بيان مطلب فوق گفت: لازمه ايجاد و گسترش اعتماد در جامعه توجه به جايگاه افراد و پذيرش شخصيتهاي متفاوت يكديگر است كه زمينه ساز گفتوگو و تعامل است كه اين مهم نيز وظيفه آموزش و پرورش است لذا بايد در دوران كودكي و نوجواني آموزش داده شود و به اين اصل توجه داده شود كه مهمترين اصل در اين زمينه پذيرش جايگاه دايرهوار افراد است نه سلسله مراتبي و هرمي كه افراد را درجهبندي ميكند و انگيزه تعامل را در افراد ازبين ميبرد.
ايشان در بخش ديگري از سخنان خود ضمن ابراز خوشحالي از برگزاري سومين نشست رسانه و آموزش و پرورش و گردهمايي فعالان رسانهاي در اين حوزه گفت: خرسنديم از حضور چهره محبوب فرهنگيان دكتر نجفي در اين نشست، چهرهاي كه نه به خاطر تحول در معيشت فرهنگيان و ساخت و ساز مدارس و تحول كتابهاي درسي و نظام آموزشي بلكه به خاطر اعتماد متقابلي كه ميان ايشان و فرهنگيان برقرار شده بود محبوب و ماندگار شده است، اينكه از مديريت يك فرد چندين سال بگذرد و او همچنان محبوب و مقبول باشد دو وجه دارد؛ يك وجه آن مثبت و خوشحالكننده است چرا كه نشان از توانمندي فرد و تاثيرگذاري او در زير مجموعه تحت مديريت خود دارد و وجه ديگر تاسف آور است كه پس از آن دوره اقدامات مطلوبي صورت نگرفته است و نارضايتي و مشكلات گسترش يافته است. اتكاي مديريت جناب آقاي نجفي در كارشناسيهاي دقيق و گسترده و توجه به افكار عمومي و مطالبات مردمي از يك سو و بهرهمندي از مشاوران دلسوز و صادق از سويي رمز موفقيت او در دوره ٩ ساله وزارت آموزشوپرورش است.
نماينده منتخب مردم تهران در مجلس دهم در بخش پاياني سخنان خود ضمن تشكر از حمايت فرهنگيان از ايشان و ليست اميد در تهران و سپاسگزاري از فعالان فرهنگي ستاد انتخاباتي، به حديثي از امام علي (ع) استناد كرد و گفت: همانگونه كه در نهجالبلاغه آمده است و حضرت فرمودند: « از من انتقاد كنيد و به من مشورت دهيد » بدانيد كه راي دادن كافي نيست و شما بايد همچنان ناظر عملكرد ما در مجلس باشيد؛ به ما مشورت دهيد و ما را نقد كنيد و از تذكرات خود بيبهره نسازيد.
ايشان روزنامه اعتماد و صفحه مدرسه را امكان و فرصتي دانست كه در اختيار معلمان و فرهنگيان است و آنها ميتوانند نظرات و ديدگاههاي خود را مطرح كنند تا در فضاي اعتماد و تعامل سازنده مسائل طرح و براي آن راهكار لازم با كمك كارشناسان پيدا شود.
معلمان از نوشتن نا اميد نشوند و چراغ نقد را روشن نگه دارند
رسول پاپايي، معاون رسانهاي مركز اطلاعرساني وزارت آموزش وپرورش در نشست رسانه و آموزش وپرورش با بيان اينكه حوزه آموزشوپرورش به دليل فراواني مخاطبان و تعداد فراوان مدارس و تعدد موضوعات و سوژهها هميشه از پر خبرترين بخشهاي رسانهها اعم از مكتوب و ديداري و شنيداري بوده، گفت: در سالهاي اخير پرداختن به مسائل و موضوعات مرتبط با دستگاه تعليم وتربيت و مدرسه و معلمان از طريق نوشتن يادداشت و حتي مصاحبه و همكاري با مطبوعات بيشتر از سالهاي گذشته شده كه اين امر نشاندهنده توجه بيستر رسانهها به ديدگاهها و نظرات جامعه معلمان و اهتمام فرهنگيان اهل قلم به كاركرد رسانهها و بهرهگيري از ظرفيتهاي مطبوعات و خبرگزاريها براي بيان ديدگاههاي كارشناسي به مسوولان ارشد آموزش و پرورش و حتي انتقال تجربيات آموزشي به يكديگر است.
معاون رسانهاي مركز اطلاعرساني آموزش و پرورش اختصاص يك صفحه تحت عنوان مدرسه در روزنامه اعتماد به عنوان يكي از نشريات سراسري مورداقبال فرهيختگان جامعه را اقدامي خوب، تحولي درراستاي كمك رسانه به آموزش و پرورش و ايجاد يك ظرفيت ملي براي جامعه معلمان براي طرح نقطهنظرات خود، پيرامون طرحها و برنامهها دانست و اقدامي قابل تقدير و تسري به ساير رسانهها عنوان كرد.
پاپايي با اشاره به پرسش برخي معلمان اهلقلم در بازخورد نوشتههايشان در رسانهها در بين مسوولان و مديران ارشد وزارت آموزش و پرورش خاطرنشان كرد: ما به صورت روزانه مطالب و مباحث و اخبار آموزش و پرورش را بدون هيچ محدوديتي در اختيار وزير و شوراي معاونان وزارت قرارمي دهيم و در بسياري از موارد اين معلم نوشتها مورد توجه مسوولان قرار ميگيرد و در مواردي هم كه نيازمند پاسخ باشد از طريق همان رسانه پاسخ لازم از معاونت يا واحد مرتبط اخذ و به رسانه ارسال ميشود.
اين فعال و كارشناس رسانهاي با اشاره به اينكه رسانههاي آموزش و پرورش بايد رويكرد تعاملي داشته باشند، تصريح كرد: در همين راستا كليه اخباري كه درسايت وزارت بارگذاري ميشوند امكان ارسال نظر وديدگاه درباره همان خبر وجود دارد، لذا از معلمان و فرهنگيان ميخواهيم از طريق سايت وزارت و درج نظر، مديران و گويندگان خبر را از نظر و ديدگاه خود با خبر سازند.
معاون رسانهاي مركز اطلاعرساني وزارت آموزشوپرورش ستون ديدگاه سايت وزارت را به عنوان يكي ديگر از راههاي انتقال نقطه نظرات و ديدگاههاي مخاطبان درباره دستگاه تعليم وتربيت معرفي كرد و از دلسوزان و متخصصان مستقل حوزه آموزش و پرورش خواست نوشتههاي ارزشمند خودرا براي درج در اين ستون در اختيار مركز اطلاعرساني قرار دهند.
وي همچنين با عنوان اينكه نقد سازنده، مشفقانه و علمي با تخريب متفاوت است از معلمان اهل قلم خواست از نوشتن نا اميد نشوند و چراغ نقد را در حوزه آموزش و پرورش روشن نگه دارند و اشكالات و چالشها و مشكلات را بيان كنند.
پاپايي اظهار اميدواري كرد كه به زودي شاهد برگزاري نخستين آيين تكريم منتقدان دلسوز و معلمان رسانهاي آموزش و پرورش با حضور اين عزيزان باشيم.
معاون رسانه مركز اطلاعرساني وزارت آموزش و پرورش درپايان سخنان خود با اشاره به سند تحول بنيادين گفت: در جهاني كه بچهها و دانشآموزان در اقيانوسي از اطلاعات شناور هستند وزارت آموزش وپرورش به عنوان متولي اصلي آموزش رسمي در مدارس، وظيفه سياستگذاري و برنامهريزي را براي ارتقاي سطح سواد دانشآموزان دارد و به غير از سند تحول بنيادين در هيچ سند و مصوبه ديگري از آموزش و پرورش، مقوله سواد رسانهاي مورد توجه قرار نگرفته است، خوشبختانه در چند بحث سند ازجمله بحث گزارههاي ارزشي برتوجه به نقش تربيتي رسانهها در كنار ساير اماكن مذهبي، ونهادهاي مردمي و اجتماعي وجايگاه و نقش تعليم و تربيتي نهاد رسانه و فناوريهاي ارتباطي تاكيد شده است. همچنين در بخش مدرسه در افق چشمانداز ١٤٠٤ ودر بخش راهبردهاي كلان ودربخش اهداف عملياتي و راهكارهاي اجرايي اشاراتي به مقوله سوادرسانهاي شده است لذا حضور كتاب سواد رسانهاي در مدارس در همين راستا ميتواند نويد بخش اهتمام به تعليم اين مهارت به دانشآموزان باشد چراكه در سند تحول به مولفههاي سواد رسانهاي از قبيل مهارت استفاده تحت عنوان «بهرهگيري هوشمندانه از رسانهها» و مولفه مهارت درك انتقادي تحت عنوان «آموزش و ارتقاي مديريت خانواده در استفاده از ابزار رسانه در محيط خانواده» و مولفه دسترسي رسانهاي تحت عنوان «توسعه ضريب نفوذ شبكه ملي اطلاعات و ارتباطات در مدارس» اشارات واضح و روشني شده است كه ميتواند محل بحث و تبادل افكار در خصوص سند تحول و سواد رسانهاي در مدارس باشد و محلي براي برنامهريزيهاي مديران در اين حوزه قلمداد شود.
شهروند اگر آموزش نبيند در مقابل رسانهها منفعل ميشود
بحث سواد رسانهاي اخيرا در آموزش و پرورش مطرح شده است. وزير آموزشوپرورش سال قبل اعلام كرد: در راستاي جبران خلأهاي آموزشي براي نخستينبار در برنامه درسي متوسطه دوم، درس انسان و محيطزيست را پيشبيني كرديم. همچنين درس سلامت و تندرستي و سواد رسانهاي نيز به عنوان دروس جديد براي متوسطه دوم پيشبيني شدهاند. اين نخستينبار است كه درسهايي با موضوع «محيطزيست» و «رسانه» به كتابهاي درسي مدارس افزوده ميشود.
علي پورسليمان، مدير سايت صدای معلم در نشست رسانه و آموزش و پرورش ضمن بيان مطلب فوق افزود: اگر چه گنجاندن درس سواد رسانهاي در مواد درسي گامي مهم است اما نبايد از نظر دور داشت در نظام متمركز و بروكراتيك آموزشي ما پياده كردن درست و منطقي گزارهها بعضا عملي سخت و دور از دسترس است. در حال حاضر دروس مهمي مانند هنر و انشا در آموزش و پرورش وضعيتي تراژيك و غمانگيز دارند. در بسياري از مدارس از افراد غيرمتخصص براي آموزش اين دروس استفاده ميشود يا بعضا براي پر كردن ساعات خالي دروس مورد استفاده قرار ميگيرند. البته وزارت آموزش و پرورش عنوان كرده است كه براي آموزش اين دروس به معلمان دورههاي ضمن خدمتي برگزار خواهد كرد اما مهم اين است كه هنوز دورههاي ضمن خدمت آموزشوپرورش به معناي درست حرفهاي نشدهاند و محتواي دورهها اكثرا بر اساس نيازسنجي صورت نميگيرد. آموزش و انتقال سواد رسانهاي به دانشآموزان مهم است اما مهم آن است كه اين كار بايد توسط افراد متخصص در علم ارتباطات صورت گيرد.
بسياري از معلمان ما با ابزار رسانه و كاركرد آن آشنايي ندارند و چه بسا در برخي موارد دانشآموزان در اين زمينه بر معلمان پيشي ميگيرند. به نظر ميرسد براي طرح موضوع آموزش در افكار عمومي چارهاي نيست جز آنكه معلمان با سواد رسانهاي آشنا شده و اهميت آن را درك كنند. ديده شدن در جامعه و در عصر ارتباطات نيازمند يك رويكرد جديد و نگاه اقتضايي به موضوع رسانه و افكار عمومي است.
وي همچنين گفت: بر اساس تعريف يونسكو، شخص «باسواد» فردي است كه سواد عاطفي داشته باشد يعني توانايي برقراري روابط عاطفي با خانواده، همسر و دوستان به نحو احسن را دارا باشدوسواد ارتباطي داشته باشد يعني توانايي برقراري ارتباط و تعامل با تمامي اعضاي جامعه، يعني آداب معاشرت و روابط اجتماعي را دارا باشد همچنين بايدسواد مالي داشته باشد يعني توانايي مديريت اقتصادي درآمد، يعني چگونگي پسانداز، سرمايهگذاري و مديريت خرج را دارا باشد و از طرفي بايد سواد رسانهاي داشته باشد يعني اينكه بدانيم كدام رسانهها معتبر و كدام نامعتبر است. توانايي تشخيص وثوق اخبار و ديگر پيامهاي رسانهاي را دارا باشد.
« مدير سايت صداي معلم » در ادامه سخنان خود در اين نشست، گفت: يكي از مهمترين مولفهها در سياست گذاريهاي رسانهاي و ارتباطي كه در نيم قرن اخير توسط كشورهاي مختلف جهت تحقيق، تحليل، آموزش و آگاهي از تاثيرات رسانهها روي اقشار مختلف جامعه به كار رفته، «سواد رسانهاي» است.
پورسليمان همچنين گفت: سواد رسانهاي در دنياي امروز به دنبال نقد كاركردهاي رسانهها است كه هدف آنها تامين هژموني فرهنگي، تعميم فلسفه سياسي و حفظ قدرتهايي است كه خود اين رسانهها محصول آنها هستند.
اين فعال رسانهاي در بخش پاياني سخنان خود در اين نشست، گفت: يكي از بيماريهاي اجتماعي بزرگ و مهم جامعه ما، پوپوليسم و رواج آن است. دو جريان گرچه به ظاهر ضد هم تقويتكننده پوپوليسم هستند يكي جرياناتي كه با باورهاي عوامانه كاسبي ميكنند و ديگري متخصصان و نخبگاني كه حاضر نيستند از «برج عاج» فرود آيند و براي مخاطب غيرمتخصص حرف بزنند و بنويسند. اما سواد رسانهاي پوپوليسم را نفي ميكند، دستكاري رسانهاي را كاهش ميدهد، چندفرهنگي را ترويج ميكند و باعث تربيت نسل پرسشگر و كنجكاو ميشود. شهروند اگر آموزش نبيند به دريافتكنندگان اطلاعات و تقليد بسنده ميكند و در مقابل رسانهها منفعل ميشود و ركود در تمركز فكري بر او غلبه ميكند.
براي كيفيت مناسب سياست گذاري آمارها منظم و علني منتشر شود
اگر در قبال فقر آموزشي كودكان خانوارهاي كمدرآمد كاري انجام ندهيم، به اين معناست كه آنها را به فقر مادامالعمر محكوم كردهايم.
ميثم هاشمخاني، محقق و اقتصاددان فعال در حوزه توسعه و عدالت آموزشي در نشست رسانه و آموزشوپرورش ضمن بيان اين مطلب افزود: افرادي كه امسال وارد كلاس اول دبستان ميشوند، به احتمال فراوان زماني وارد بازار كار خواهند شد كه ديگر نفتي براي صادرات نخواهيم داشت و در نتيجه نميتوانيم حمايت نفتي از برنامههاي فقرزدايي داشته باشيم. بنابراين اگر نتوانيم مهارتهاي زيربنايي لازم براي كسب درآمد را در كودكان خانوارهاي كمدرآمد پرورش دهيم، احتمالا اين كودكان در بزرگسالي به فقر سنگيني دچار خواهند بود كه همه ما در قبال آن مسووليم.
سرپرست دبيرخانه دايمي «توسعه و عدالت آموزشي» در ادامه با اشاره به لزوم توجه به طراحي برنامه جامع «فقرزدايي مدرسهمحور» در مجلس آينده افزود: فقر آموزشي كودكان، تبعات مخرب اقتصادي و اجتماعي و حتي تلاطمهاي سياسي و امنيتي به دنبال خواهد داشت. بنابراين منطقي است كه مجلس آينده رسيدگي به اين موضوع را، در ميان اولويتهاي كاري خود قرار دهد.
هاشم خاني با اشاره به سه جنبه «بودجهاي»، «ساختاري» و «آماري» در طراحي برنامه جامع «فقرزدايي مدرسهمحور» افزود: در جنبه بودجهاي، قانون ماليات ويژه توسعه عدالتآموزشي كودكان كه در مجلس قبل تصويب شد، بهمنزله دعوت از شركتهاي تجاري زيرمجموعه آستان قدس رضوي(ع) و ستاد اجرايي فرمان امام(ره) براي پيوستن به نهضت توسعه عدالت آموزشي كودكان بود. در اين زمينه ضرورت دارد كه مجلس آينده براي اجرايي شدن قانون ماليات ويژه توسعه عدالت آموزشي، به نظارت و تعامل مناسب با ساير نهادهاي مرتبط بپردازد.
وي در ادامه گفت: در كنار جنبه بودجهاي، جنبه «ساختاري» بحث فقرزدايي مدرسهمحور هم بسيار مهم است. براي مثال اينكه بخواهيم در تهران بنشينيم و همه سياستهاي مالي و مديريتي و منابع انساني مربوط به يك ميليون پرسنل آموزش وپرورش را تعيين كنيم، قطعا به خروجي بهينه منجر نميشود. كاهش تمركز در آموزش وپرورش و حركت به سمت مديريت مدرسهمحور، باعث ميشود كه انعطاف بيشتري در جهت سازگاري آموزشوپرورش با ويژگيهاي اقتصادي و اجتماعي و اقليمي هر منطقه كشور ايجاد شده و مديريت مركزي آموزشوپرورش هم فراغبال بيشتري براي پيگيري ماموريتهاي اصلي خود يعني نظارت و ارزيابي داشته باشد.
هاشمخاني يك مثال ديگر در زمينه جنبه «ساختاري» برنامه «فقرزدايي مدرسهمحور» را به اين شكل بيان كرد: افزايش سهم فناوري اطلاعات در سبد آموزشي كشور، ميتواند از يك طرف به كاهش نابرابري در بهرهمندي از محتواي آموزشي باكيفيت منجر شود و از طرف ديگر هم مهارتهاي فناوري اطلاعات به عنوان ركن كليدي مهارتهاي شغلي در قرن ۲۱، در ميان كودكان افزايش دهد.
اين اقتصاددان به جنبه «آماري» برنامه جامع «فقرزدايي مدرسهمحور» اشاره كرد و افزود: اگر مجلس آينده بخواهد اقدامي ماندگار در زمينه توانمندسازي آموزشي كودكان كمدرآمد و كودكان در معرض تبعيض انجام دهد، حتما بايد بخشي از اين اقدام بر نظمبخشي توليد و انتشار عمومي آمارهاي مرتبط با عدالت و كيفيت آموزشي كودكان متمركز باشد.
هاشمخاني دربخش پاياني سخنان خود در اين نشست گفت: در حال حاضر ۳۶ كشور عضو OECD هر ساله بالغ بر ۱۵۰۰ صفحه گزارش آماري در زمينه شاخصهاي آماري مختلف مربوط به كيفيت و عدالت آموزشي كودكان را بهطور رايگان و اينترنتي منتشر ميكنند. در نقطه مقابل، ما سالانه حتي دو صفحه آمار عمومي هم در اين حوزه منتشر نميكنيم و همه آمارها را محرمانه ميدانيم. در اقتصادهاي پوياي دنيا، حتي نرخ شادماني و افسردگي كودكان هم منظما اندازهگيري و منتشر ميشود، ولي ما حتي آماري مبنايي مثل نرخ بازماندگي از تحصيل كودكان را هم محرمانه تلقي ميكنيم. اگر مجلس آينده بخواهد از كيفيت مناسب سياستگذاري در حوزه فقرزدايي مدرسهمحور مطمئن شود، بايد چارچوبي الزامآور براي انتشار منظم و علني آمارهاي مختلف مربوط به عدالت و كيفيت آموزشي كودكان تصويب كند.
رسانهها ايرادهاي سيستم آموزش و پرورش را متذكر شوند
در طول بيشتر از ١٨ ماه گذشته آموزش و پرورش از طرف فرهنگيان بسيار مورد انتقادقرار گرفته است. هرچند اين انتقادها اكثرا رنگ معيشتي دارد، اما با هر اتفاق ناگواري كه در يكي از حوزههاي آموزش و پرورش ميافتد، اين انتقادها به آن سمت هم ميرود و نقاط ضعفها باعث ميشود تا باهر اتفاقي انتقادها پر رنگتر شود.
محمد رضاخواه، فعال رسانهاي و عضو كانون صنفي معلمان ضمن بيان اين مطلب در نشست رسانه و آموزش وپرورش گفت: در اين روزها وزير آموزش و پرورش جملهاي كلي براي كم كردن فشارها را تكرار ميكند. هرچند در ابتدا به نظر ميرسد اين جمله وزير براي رفع تكليف از خودش است، اما وقتي كه به جمله دقيق ميشويم، ميبينيم كه يك نكته كليدي در اين جمله ايشان وجود دارد.
وزير آموزش و پرورش ميگويد كه مشكلات آموزش و پرورش٦٠ سال هست كه وجود دارد و اين مشكل را نميتوان يك ساله و دوساله حل كرد و يا شايد حل تمامي آنها در دوره اين دولت امكان پذير نباشد. بهتر است جمله جناب فاني را به گونهاي ديگر ترجمه كنيم؛ آموزش و پرورش ايران داراي مشكلات اساسي است كه در طول ٦٠ سال گذشته با وجود همه بودجههايي كه از دولتهاي مختلف گرفته است، نتوانسته اين مشكلات را حل كند. در حقيقت آموزش و پرورش ايران در شرايطي است كه نه معلمان، نه جامعه، نه دولت و نه حتي خود ستاد آموزش و پرورش از آن رضايت ندارند.
اين فعال رسانهاي و كنشگر صنفي در بخش ديگري از سخنان خود افزود: ميتوان گفت كه آموزش و پرورش ايران با برخي ايرادهاي سيستمي مواجه هست كه از روز اول تا اين٦٠سال همراه آن بوده و وزير آموزش و پرورش به درستي گفته است تا روزي كه نتواند اين ايرادهاي سيستمي را حل كند، مسائل و مشكلاتش باقي خواهد ماند.
محمد رضاخواه با اشاره به اينكه رسانهها وظيفه دارند به اين ايرادهاي سيستمي بپردازند از ديدگاه خود اين ايرادها را برشمرد و گفت: حدود ٣٠ درصد نيروهاي آموزش و پرورش در ستاد كار ميكنند، مطمئنا اين ايراد يك ساله و دوساله به وجود نيامده، سيستم آموزش و پرورش ايران به گونهاي است كه باعث ميشود ستادهاي آن بزرگ و متراكم از نيرو شوند.
نكته ديگراينكه كتابهاي درسي ايران در رشتههاي علوم انساني، دروس ادبيات، فارسي، تاريخ، جغرافي، تعليمات اجتماعي و حتي جديدتر در كتب علوم پايه، بعد از آماده شدن براي چاپ، براي بسياري از علما، آقازادهها و... فرستاده ميشود تا درباره كتاب نظر بدهند؛ اين نقص سيستمي درباره تاليف كتابهاي درسي است كه سيستمي قوي، مستقل از افراد وجود ندارد تا در چنين شرايطي، فرد مسوول، تنها بگويد اين كتاب دراين سيستم بررسي شده است و در صورت عيب، اين جمع بايد پاسخ گوي تاييدشان و يا پاسخگوي اصلاحش باشند و نه اينكه اكثرا علمي نبوده و سليقهاي و ناشي از تفاوت ديدگاه باشد تا منجر به اهرم فشار به مديريت آموزش و پرورش نشود و با انتقال به بدنه كارشناسي زمينه كاهش چنين فشارهاي غالبا سياسي را فراهم آورده و از اين رو كتابهاي درسي را از چنين شرايطي خارج كرد و زمينه هرچه علميتر كردن كتابها را فراهم آورد.
اين فعال صنفي و رسانهاي منتقد در ادامه ايرادهاي سيستمي وارد شده به آموزش و پرورش گفت: مديران مدارس، ادارات و مناطق در بسياري از موارد ممكن است با رانت يا فشارهاي سياسي تعيين شوند و يا با آمدن دولتها مديران به صورت كاملا سياسي تعويض شوند. به طور قطع براي وزارت، تعيين مديراني تا اين سطح چندان مهم نيست اما وجود ضعف در سيستم آموزش و پرورش ايران سبب شده كه اين مسائل حاشيهاي تبديل به يك نقطه ضعف شود و عملا درگيريهاي درون سيستمي را زياد كند و از تمركز سيستم به اهداف اصلياش بكاهد.
ايراد ديگر غير شفاف بودن آمارهاي خروجي آموزش و پرورش و نداشتن سامانهاي آماري و به روز شده از ريزترين موارد مانند تعداد دانشآموزان، معلمان، قبولي دروس، امكانات، تجهيزات و... است تا از اين طريق اين آمارها مورد نقد جامعه رسانهاي، ان جي اوها و محققان قرار گيرد كه خود اين انتقادها قابليت سازندگي و ديدن نكات را خواهد داشت كه احتمالا از ديد مسوولان خارج بوده و يا به دلايل مختلف قصد بهبود آن را ندارند و يا در حل آن به بن بست رسيدهاند.
اين عضو كانون صنفي معلمان و نويسنده و منتقد افزود: اين ايرادها قابليت چابكي و به روز بودن را از آموزش و پرورش ميگيرد، سيستم آموزش و پرورش را بزرگ ميكند و قابليت تغيير را در آن كاهش ميدهد و در مواردي آن را بي مورد در مقابل خواستههاي غير منطقي افراد صاحب نفود قرار ميدهد.
رضاخواه در پايان گفت: متاسفانه رسانهها نيز در نقدهايشان، كمتر چنين ايرادهايي را در سيستم آموزش و پرورش ايران متذكر شدهاند، درحالي كه تا اين ايرادها ديده و بيان نشود، مشكلات پايين دستي كه ناشي از اين مشكلات بالا دستي است، تكرارپذير خواهند بود و جامعه را دچار روندي فرسايشي و ملالانگيز ميكند.
مطالعه و ارتباط با رسانهها به ايفاي نقش معلمي كمك ميكند
سازمان معلمان مانند هر تشكل وفادار به مشي اصلاحات، در راستاي تبيين اهداف و تحقق خواستههاي خود از طريق تحقيق، منطق و حقوق و بيان و قلم و رسانه فعاليت و تلاش ميكند. طي سالهاي آغازين، ابتدا با انتشار گاهنامه سخن معلم و در سالهاي اخير از طريق سايت به نقش و جايگاه رسانه توجه داشته است.
رضا كاكازاده به نمايندگي از سازمان معلمان ايران در نشست رسانه و آموزش وپرورش ضمن بيان مطلب فوق گفت: علاوه بر ابزارهاي رسانهاي غيرمجازي در سالهاي اخير سايت سخن معلم كه اكنون به صداي معلم تغيير نام يافته است به مديريت آقاي پورسليمان منعكسكننده اخبار و مطالب مرتبط به آموزش و پرورش بوده و جديدا از طريق سايت سخن معلم ارگان رسانهاي اين تشكل كه به طور آزمايشي شروع به كار كرده است، مطالب و پيامهاي مرتبط با اهداف صنفي را با همكاران و مخاطبان در ميان ميگذاريم.
اين فعال صنفي در بخش ديگري ازسخنان خود گفت: درجمع اعضاي سازمان هم دوستان انديشمند و اهل قلم در رسانهها فعال هستند تلاش رسانهاي نو و اثرگذاري را برخي از دوستان ما آغاز كردهاند. همكاري و حمايت مديريت روزنامه اعتماد، جناب الياس حضرتي، مزيد بر لطف و توفيق و انگيزش جمع دوستان بوده است.
كاكازاده همچنين افزود: حفظ و ارتقاي شأن و منزلت مورد نظر جامعه فرهنگيان كه معمولا ما آن را از ديگران و به خصوص حاكميت و دولتها مطالبه ميكنيم، در گرو آگاهي، دانايي، مهارت و خودباوري خود ما معلمها است. مطالعه و ارتباط با رسانهها ميتواند ما را در جهت بيان وتحقق اهداف و آرمانها و نيز انجام وظيفه خطيري كه در تربيت و توسعه نسلهاي كشورمان به عهده داريم، ياري كند.
اين عضو شوراي مركزي سازمان معلمان ايران در بخش ديگري از سخنان خود گفت: خوشبختانه مطالب علمي و كارشناسانه خوب و متنوعي در اين همايش توسط دوستان گفته وعرضه شد. من در اين فرصت كوتاه به دو خاطره مطبوعاتي اشاره ميكنم كه نشانگر تاثير رسانهها به خصوص رسانههاي مكتوب در افزايش آگاهي و تقويت و تصحيح بينشها در همه عرصهها و نيز در عرصه تعليم وتربيت است. خاطره مطبوعاتي اول مربوط است به ٥٥ سال پيش، آن روزها كه من كلاس اول ابتدايي بودهام. در ارديبهشت سال ١٣٤٠، معلمان براي بهبود وضع معيشت و منزلت و به اعتراض به نابسامانيهاي موجود در مقابل مجلس در ميدان بهارستان تجمع اعتراضي ميكنند كه منجر به شهادت دكتر خانعلي ميشود.
در آن روزها در نشريات مطالب مختلفي از جمله طنز، در مجلاتي مانند توفيق منتشر ميشود كه باعث همافزايي و همراهي معلمان كشور در اين حركت اعتراضي ميشود. خدا حفظ كند معلم و شاعر گرانقدر و پيرمان، استاد فتحالله شكيبايي را كه قصيده بلندبالايي را در تبيين وضعيت معيشتي معلمان در روزنامه توفيق به چاپ ميرساند كه تاثير زيادي برجامعه فرهنگيان گذاشت و اما خاطره مهمي كه براي خود من آموزنده و عبرتآموز بوده، اين است كه در سال ١٣٥٥ كه اولين سال آغاز به كار معلمي من بود، موضوعي را روزنامهها مطرح كرده بودند ماجرا از اين قرار بود كه يك سارق و جاني عجيب و خطرناك كه هيچ رد پا و مدركي از خود به جا نميگذاشت توسط پليس دستگير ميشود.
پليس در بررسيهاي روانشناسانه و جرمشناسانه متوجه شد كه اين فرد تا كلاس پنجم ابتدايي درس خوانده و در همه سالها شاگردي ممتاز بوده است. در آن سال آخر اتفاقي براي او ميافتد كه باعث تغيير مسير زندگي او ميشود. اين دانشآموز ممتاز مثل هر دانشآموز موفقي كه معمولا در اثر جلبتوجه معلم و اولياي مدرسه مورد حسد سايرين قرار ميگيرد، توسط يك همكلاس حسود مورد تهمت دزدي واقع ميشود. در زنگ تفريح، خودنويس يكي از بچهها توسط آن دانشآموز حسود ربوده شده و در كيف اين دانشآموز از همه جا بيخبر قرار داده ميشود، معلم وارد كلاس ميشود. شاگرد خودنويس باخته به معلم شكايت ميكند. معلم به بچهها ميگويد هركس خودنويس را برده، پس بدهد. چندبار تكرار ميكند، اما هيچكس پاسخ مثبتي نميدهد.
كار به جستوجوي كيف دانشآموزان كشيده ميشود. خودنويس در كيف اين دانشآموز معصوم پيدا ميشود. نگاه تند معلم، سيلي بر صورت دانشآموز و فرياد معلم كه به او ميگويد «دزد بيادب، برو از كلاس بيرون» فاجعهاي ناخواسته را براي يك انسان باهوش و مستعد رقم ميزند. جاني ميگويد: «از آن روز ديگر مدرسه نرفتم، كارم شد دزدي و بعدش هم قتل و غارت و من هرچه ميكشتم و ميدزديدم، عقدههاي دلم آرام و درمان نميشد.»
مطالعه اين ماجراي واقعي براي من معلم جوان اين پيام و تذكر و زنگ هشدار را به همراه داشت كه در كار معلمي و درقضاوت از رفتار كودكان و دانشآموزان، عجله و شتاب هرگز جايگاهي ندارد و صبوري، لازمه كار معلمي است. من بخشي از صبوري و مهارت مدارا با شاگردان را مديون اين مطلب و مطالبي از اين دست كه در رسانههاي مكتوب خواندهام، ميدانم.
رسانهها با تغيير و اصلاح ديدگاهها به آموزش و پرورش كمك كنند
آنچه از مجموعه تلاشهاي فكري پيرامون ابعاد توسعه پايدار حاصل شده است، نشان ميدهد كه عوامل متعددي در تحقق توسعه پايدار موثرند. با توجه به بعد فرهنگي و اجتماعي توسعه پايدار، آموزش و پرورش ركن اساسي و رسانهها مهمترين مولفه توسعه پايدار به شمار ميروند؛ در حالي كه كشورهاي توسعهيافته از مراحل توسعه پايدار و پايداري عبور كرده و در دوران پساپايداري به سر ميبرند كه منجر به ارتقاي كيفيت زندگي و افزايش سرمايههاي اجتماعي شده، ما هنوز درابتداي فرايند توسعه پايدار هستيم.
دكتر محسن گلپايگاني، فعال فرهنگي و رسانهاي و عضو شاخه فرهنگيان حزب نداي ايرانيان در نشست رسانه و آموزش و پرورش ضمن بيان مطلب فوق افزود: آموزش و پرورش با تربيت افراد جامعه و دگرگون كردن طرز نگرش آنان ميتواند بزرگترين خدمت را به تحقق اهداف توسعه پايدار در جامعه نمايد چرا كه ميدانيم يكي از موانع عمده عقبماندگي در كشورهاي توسعهنيافته، موانع فرهنگي است؛ مثلا در اين كشورها درك درستي از توسعه و يا اهميت كار در ساختن جوامع ندارند و از آنها غافل هستند و رسانهها ميتوانند با تغيير و يا اصلاح ديدگاهها، بزرگترين كمك را به توسعه جوامع عقبمانده كنند.
اين فعال صنفي و سياسي در ادامه گفت: اهميت آموزش و پرورش در توسعه پايدار به واسطه كاركردهايي است كه برعهده دارد و اين كاركردها هم از جنبه فردي و هم از جنبه اجتماعي تاثيرگذارند و رسانهها به عنوان موثرترين ابزار جوامع براي حل چالشهاي حال و آينده و دستيابي به توسعه پايدار محسوب ميشوند و ميتوانند مسائل آموزش و پرورش و مطالبات فرهنگيان را مطرح كنند.
گلپايگاني در بخش ديگري از سخنان خود در اين نشست به نقد فرهنگيان پرداخت و گفت: متاسفانه فرهنگيان كشور با وجود پتانسيلهاي فراوان، انگيزه زيادي براي حضور در عرصه رسانهها ندارند و در بسياري موارد بخش عمدهاي از فرهنگيان حتي رسانهها را تهيه و مطالعه نميكنند و نوعي تاخر فرهنگي در بين همكاران مشاهده ميشود كه ناشي از بيتوجهي به اقتصاد فرهنگي در كشور است كه انگيزهها را از بين ميبرد.
ايشان افزود: در جوامع توسعه يافته فردي با نوشتن و نشر يك كتاب و تيراژ ميليوني از نظر اقتصادي سود فراواني را كسب كرده و ميلياردر ميشود؛ درصورتي كه در كشور ما وقتي به يك انتشاراتي براي چاپ كتاب مراجعه ميكني با پيشنهاد ٥٠٠ جلد آن هم با مشكلات تامين هزينهها و توزيع مواجه ميشوي. بنا بر اين توجه به اقتصاد فرهنگي به عنوان يكي از مولفههاي توسعه پايدار ميتواند اين تاخر فرهنگي در زمينه فرهنگيان و رسانهها را از ميان
ببرد.
اين كنشگر سياسي و كارشناس حوزه آموزش و پرورش با اشاره به حضور دكتر نجفي در اين نشست در پايان سخنان خود گفت: دليل محبوبيت آقاي دكتر نجفي در آموزش و پرورش هم به به دليل توجه و تاكيد همزمان ايشان به دو بعد توسعه پايدار در تدوين راهبردها و برنامهريزيهاي تاكتيكي آموزش و پرورش يعني بعد فرهنگي و آموزشي و بعد اقتصادي آموزش و پرورش بوده؛ به اين شكل كه همواره مديران ارشد متولي تصميمگيري و تصميمسازي در فرآيند برنامهريزي همواره براي عدم توفيق در ارتقاي منزلت اجتماعي و معيشت معلمان دو محدويت را مطرح كردهاند؛ يكي تعداد زياد پرسنل آموزش و پرورش و ديگري محدوديت بودجه لكن تاكيد ايشان بر اقتصاد فرهنگي در آموزش و پرورش دليل موفقيت و محبوبيت ايشان بوده است.
اصليترين كاركرد رسانهها كاركرد آموزشي است
رسانهها اعم از مكتوب، غيرمكتوب يعني ديداري، شنيداري و رسانههاي نوين كه بخش اعظم آن در فضاي مجازي تعريف ميشوند، داراي سه كاركرد اصلي اطلاعرساني، آموزشي و تفريحي هستند. از رسانههاي گرم مثل راديو و سينما گرفته تا رسانههاي سرد مثل تلفن و تلويزيون. شايد در اين فرصت محدود بهتر باشد كاركردهايي مثل اطلاعرساني و سرگرمي-تفريحي را كه البته در جاي خودشان جاي بحث فراواني دارند و حتي فضاهاي همپوشاني زيادي نيز با آموزش و پرورش دارند، گوشه ذهن خودمان نگه داريم و كاركرد آموزشي را كه به هر حال ميتواند بيشترين وجوه مشترك كاركردي را با آموزش و پرورش داشته باشد مدنظر قرار دهيم.
كبري صفاييان، فعال رسانهاي و صنفي در نشست رسانه و آموزش و پرورش ضمن بيان مطلب فوق افزود: اگر مهمترين و اصليترين كاركرد آموزش و پرورش را به لحاظ جامعه شناختي، پرورش و تربيت نسل آينده و نسلهاي آينده در هر جامعهاي در نظر بگيريم و فرآيند «جامعهپذيري» را مهمترين رويكرد نظام آموزشي جوامع مختلف مد نظر قرار بدهيم، آن وقت به ميزان اهميت تعامل بين نظام رسانهاي هر كشور با نظام آموزشي آن كشور و نكات ظريف موجود در اين تعامل پي ميبريم.
نظام و جامعهاي كه در آن اركان اصلي آموزشي نسلهاي آينده كشور، فاقد نقشه جامع و هم افزايي كاركردي باشند، بهطور حتم در پيچ و خم مسير آينده دچار مشكل خواهندشد.
اين فعال صنفي عضو مجمع فرهنگيان ايران اسلامي در بخش ديگري از سخنان خود گفت: در دنياي «دهكدهاي شده» امروز اگر نظام آموزشي، فارغ از سرعت امواج ارتباطي و اطلاعاتي، به عادات مالوف و رسوم مانوس خودش سرگرم باشد و مانند عهد پيشين خودش را تنها پيونددهنده نسل ديروز به امروز و فردا، قلمداد كند، قطعا راه به جايي نخواهد برد. به اعتقاد بسياري از صاحب نظران حوزه رسانه، اصليترين و محوريترين كاركرد رسانههاي امروزي، همانا كاركرد آموزشي است، به خصوص رسانههاي نوين و مجازي كه حتي در تفريحيترين قالبها نيز، بهدنبال آموزش بوده و راهكار «آموزش پنهان» را چراغ راه خود كردهاند، به عبارتي اصليترين مسووليت و بهطور كلي اصليترين و حساسترين هدف آموزش و پرورش را، رسانههايي به دوش گرفتهاند كه گاهي كمترين حساسيتي را به امر آموزش، آثار آموزش و فرآيند آموزش ندارند و در خوشبينانهترين حالت، بهدنبال مقاصد اقتصادي خويش هستند.
اين مدير آموزشي و كارشناس آموزش و پرورش افزود: اگر همين خوشبينانهترين وضعيت را نيز در نظر بگيريم، بدون ترديد وضعيت بحراني موجود در آن، تهديد بسيار بزرگي است اما تمام اوضاع رسانهاي امروز، وضعيت تهديدآميز و بحرانزا نيست چرا كه همين انقلاب رسانهاي يا انفجار اطلاعاتي، يا دهكدهاي شدن جهان و تركيباتي از اين دست؛ فرصتهاي نابي را نيز در اختيار نظام آموزشي قرار داده است كه بدون شك همسنگ و هموزن همان تهديدها بوده و به اعتقاد برخي، حتي وزن اين فرصتها به مراتب سنگينتر است.
نظرات بینندگان
متاسفم
این آقای معاون رسانه دقیقا از... کارشم پرونده سازی برای برای فعالان رسانه ایه
ما منتظر افزایش تازه ایم. دو ماه از سال گذشته هاااااا
خخخخخخ
یکی میگیرد یک میلیون دیگری پنجاه میلیون!!
هر دو کارمند دولت.