گروه استان ها و شهرستان ها/
دوشنبه ۲۹ مرداد ماه ۱۴۰۳ جلسه مشترک مجمع فرهنگیان اصفهان ، کانون صنفی معلمان اصفهان، سازمان معلمان اصفهان، نمایندگان فرهنگیان از شهرستان های نطنز، نجف آباد، خمینی شهر، کانون بازنشستگان ناحیه ۳، نمایندگان ستادهای انتخاباتی دکتر پزشکیان، نماینده رسانه و جمعی از صاحب نظران فرهنگی با موضوع پیگیری انتظارات و مطالبات فرهنگیان از وزیر پیشنهادی و هم چنین بررسی ویژگی های مدنظر گزینههای مدیرکلی و مدیران مناطق و شهرستان های استان اصفهان در ساعت ۱۷:۳۰ در دبیرستان مفید اصفهان برگزار گردید.
این گردهمایی با ۲۰ دقیقه تاخیر آغاز شد.
سخنرانان در این جمع از وضعیت نامطلوب آموزش و پرورش کشور و استان اصفهان ابراز نگرانی کردند و بر لزوم تغییر و تحول در آموزش و پرورش استان تأکید داشته و خواهان اتحاد و یک صدایی تمامی احزاب، نخبگان و صاحب نظران شدند.
جمع حاضر رمز موفقیت را در عدم اختلاف، وحدت، وفاق ملی و همدلی می دانند.
سخنرانان بر اهمیت درس آموزی از گذشته اشاره نموده و استفاده از چهره های تکراری و آزمون پس داده و بعضا مرعوب را برای آموزش و پرورش این استان توصیه نمی کنند.
در ادامه بخشی از صحبت های حاضران در جلسه آمده است.
همواره در آموزش و پرورش عدهای در پشت درهای بسته جلسات برگزار کردند و تصمیم گرفتند ولی امروز میخواهیم در این جلسه تمام کسانی که شرکت کردهاند مشارکت کنند و نظرات و پیشنهادات خودشان را مطرح نمایند.
یا از تاریخ درس میگیریم و آیندهای نو میسازیم یا فصلی از تاریخ میشویم و آینده را ویران میکنیم.
اگر جایی اشتباه کردیم به همان نقطه تاریخ برنگردیم.
آموزش و پرورش باید در تصمیمگیری ها نقش داشته باشد. دیگر زمان آن نیست که پشت درهای بسته برای جامعه تصمیم بگیرند. مدعی نیستیم که همه فرهنگیان اصفهان را دخیل کنیم ولی این ادعا را داریم که بتوانیم از حداکثر توان استفاده کرده تا دوستان در این شرایط بتوانند نظر خودشان را بدهند و در جریان روند کار قرار بگیرند تا این اتحاد برقرار شود و یک برابر با یک باشد.
دیروز جلسهای برگزار شد که در آن مقرر شد ۱۱ نفر از بزرگانی که در اصفهان نقش دارند انتخاب شوند. این ۱۱ نفر متشکل از اعضای اصلاح طلب ستاد فرهنگیان دکتر پزشکیان، افراد حقیقی صاحب نظر، نماینده دانشگاه فرهنگیان و در کل جمعی مورد توافق همه بودند. بدون آنکه در مورد شخص خاصی تاکنون صحبت و یا موضعگیری شده باشد مبنا بر این شده است طی فرایندی رزومه ی گزینهها را جمع آوری کنیم و با شاخصهای مشخص شده امتیاز بندی انجام شود و در نهایت چند نفر را به تهران معرفی کنیم. قطعاً اگر یک صدا و هم صدا باشیم میتوانیم در تهران مؤثر باشیم ولی اگر صداهای مختلف از جاهای مختلفی شنیده شود نه تنها به نتیجه نمیرسیم بلکه اشخاص دیگری از جاهای دیگر که هیچ ارتباطی با این جلسات و برنامهها ندارند انتخاب میشوند.
اما در رابطه با مدیرکل این نکته را توجه کنیم که شخصی انتخاب شود که حداقل شجاعت داشته باشد اگر نمایندهای یا شخصی به او فشار آورد کاری ناحق انجام دهد به خاطر آن که پستش حفظ شود زیر بار نرود.
قطعاً اگر مدیرکلی چنین کاری انجام دهد و صداقت داشته باشد از طرف سیستم آموزش و پرورش حمایت خواهد شد.
می گوییم سابقه اصلاح طلبی داشته باشد. اصلاح طلب نه اینکه ویژگی قلع و قمع داشته باشد. اصلاح طلب کسی است که میخواهد جامعه را اصلاح کند. اصلاح طلب به دنبال تعهد است نه اینکه ما را در وضعیتی نگه دارد که وقت مدارس صرف چیزهایی غیر مرتبط با آموزش و پرورش باشد. ایشان باید در ستاد دکتر پزشکیان حتما فعال بوده باشد.
بعضی وقتها باید مدیری انتخاب کنیم که عوامل زیردست یا اطرافیان نتوانند او را دور ببرند. قانونی داریم تحت عنوان قانون الگوپذیری. نگاه میکنیم ببینیم مدیر مربوطه چه چیزی را دوست دارد از چه خوشش میآید ، چه کارهایی باید انجام دهیم که نتیجه بگیریم. حتماً اطرافیان به دنبال آن میروند. بالاخره اطرافیان زود متوجه میشوند که مدیر چه ویژگیهایی دارد. ما مدیری میخواهیم که ویژگیهای او به گونهای باشد که باعث رشد شود. شجاعت خود را نشان دهد. زیر بار هر عملی نرود قاطع باشد. وقت شناس باشد. معتقدیم که یک مدیر میتواند با رفتارش سیستم را تغییر دهد.
اخلاق، رفتار، کردار و حتی به موقع آمدن و رفتنش روی عوامل زیردست قطعاً موثر است و حتی لباس پوشیدنها را عوامل زیر دست رصد میکنند.
زمانی هست که ما یک زمین بسیار بد قواره را با بدترین متریال به بهترین مهندس میدهیم و میگوییم بهترین ساختمان ممکن را برایمان بساز.
این بهترین مهندس نظرات خود را اعمال میکند. در بحث مدیر کل و انتخاب مدیران استان به طور کلی باید این بحث را در نظر بگیریم که در چه شرایطی داریم کار میکنیم . شرایط، شرایط بغرنجی است. بیشتر از آنکه زوم کنیم که چه کسی مدیر و معاون شود بیشتر زوم کنیم روی آنکه پروسههای مدنی را در هر سازمانی فعال کنیم. هر مدیر کلی که در این جایگاه قرار گرفت ما مطالبات را دستهبندی کنیم آنها را پیگیری کنیم.
نمیتوانیم خیلی جاها برنامهریزی کنیم و بگوییم از حقوقمان برخوردار هستیم. همه افراد در احزاب و یا هر جایی که صدایشان بهتر شنیده می شود پیگیری کنند. چون اگر یک نفر باشیم صدایمان ممکن است کمتر از طیفی که اسمی پشتش باشد شنیده شود.
بدانیم کسی که مدیر کل میشود تا چه حدی دست او باز است و توانایی دارد و ما تا چه حدی مطالبهگری کنیم که حداقل به نتایجی برسیم. سطح فعالیتها و نوع مطالبهگریهایمان را به سطح کشورهای پیشرفته ببریم. پیگیری حقوقی داشته باشیم. نباید کوتاه بیاییم. ما انسانیم و انسانها باید بتوانند حداقل در شعاع چند کیلومتری خودشان تاثیراتی را بگذارند. این شعاع میتواند دوستان و حتی کسبه باشد. امیدواریم که بتوانیم به درجهای از رشد و توانایی برسیم تا گامهایی را برداریم که بتواند حداقل ما را به اهداف کوچک برساند.
امیدواریم این پروسه مشارکتی کار کردن که در ایران ضعیف است و از نداشتن آن آسیب میبینیم را تقویت کنیم. یکی از شاخصههای توسعه ترس است که باید به آن حتماً بپردازیم.
کار مشارکتی کردن، اهداف عالی داشتن، همدلی کردن، همدیگر را قبول کردن.هر کسی را به عنوان یک ذهن پویا قبول کنیم و فقط نگوییم خودمان.
ساز و کاری را فراهم کنیم که دوستانی که میتوانند فعالیت کنند و نظراتی بدهند که نظراتشان مثمر ثمر باشد . معرفی کنیم و با این مشارکت همدلانه به جایی برسیم که بتوانیم حرفمان را بزنیم.
کمیتهای که در رابطه با مراکز تربیت معلم تشکیل شده است کنار دست آن باید یکی هم برای مراکز سمپاد تشکیل شود.
سمپاد در طی این چند سال نتوانسته است آن چیزی باشد که در سه سال قبلتر بوده است.
کسی که به عنوان کارشناس مراکز تربیت معلم گذاشته شده این شخص سابقه خودش در تربیت معلم چقدر است؟ او چقدر در تربیت معلم کار کرده است که بخواهد بیاید از ما ایراد بگیرد؟
یکی از این کارشناسان میگفت میخواهم یک بالن درست کنم و روی آن بنویسم سیستم غلط است و به هوا بفرستم. این سیستم چطور غلط از آب درآمده است؟ زمانی که خودتان بودید چه کار کردید؟
نه در دوره دایناسورها بلکه در دوره آقای خاتمی مطالباتی از مدیر کل داشتیم و نمیتوانستیم تابع انجمنهای علمی یا انجمنهای اسلامی وارد اتاق شویم و با ایشان صحبت کنیم این مطالبات به اعتراضات درب اداره کل کشیده شد و بابت آن کتک خوردیم.
شاید سیستم های قبلی اداره کل دیگر نتواند برای افراد فرهنگی قابل تحمل باشد. علت آن هم این است که مردم داری بلد نیستند.
اگر بخواهیم همان چهرههای تکراری را بیاوریم و دوباره همان آقایان را بنشانیم جز اعصاب خوردی عایدی دیگری ندارد. کار بسیار سخیفی است. یکی از چیزهایی که برای همه دانش آموزان و کارکنان مهم است احترام است.
آنچه از دوره آقای خاتمی و آقای روحانی گذشت متاسفانه دوستانی که بر حسب شانس یا بر حسب قرعه یا به هر شکل دیگری به مقامی رسیدند دوستان خود را فراموش کردند.
اگر اینجا افرادی به نام انجمن یا مجمعی در پست و جایگاهی قرار گرفتند از دوستان خود حمایت کنند. از خود مدیر کل گرفته تا به پایین.
متاسفانه در اصفهان همیشه پدر سالاری حاکم بوده است. از آن دیدگاه، جوان گرایی بیرون نیامده و همیشه یک تعداد در سرشاخه قرار گرفته و همه بر اساس سلیقه تصمیمهایی گرفتند که جمعی نبود.
ایرادی که متاسفانه جنس اصلاحات دارد وقتی به یک جایی میرسند فراموش میکنند کجا بودند و چه کسانی حمایتشان کردند. وقتی تفکر درست باشد همه موفقند و لذت می برند.
اما متاسفانه امروز در جلسات مختلف اگر بخواهند یک استاندار برای یک استان انتخاب کنند حداقل ۲۰ گزینه دارند. همه هم به نوعی کسانی هستند که مسئولیت و عملکردهای ضعیفی داشتند و امروز مجدد برای استانداری خیز برداشته اند. در بحث مدیرکلی هم با اطلاعاتی که در پشت پرده است خیلیها امروز مدعی هستند که متاسفانه با قوانین آموزش و پرورش آشنایی ندارند و فقط بر حسب ریش سفیدی و پدرسالاری وارد شدند. امیدواریم آن جمع ۹ نفری و کار گروههایی که تشکیل میشوند از خود بدنه آموزش و پرورش انتخاب شوند.حال اگر افرادی به عنوان مهمان از خارج از آموزش و پرورش وارد میشوند موردی ندارد از تجربیات و نظرات آنها استفاده شود.
ولی ای کاش ما مدیرسازی میکردیم و به جوان گرایی روی می آوردیم. قرار نیست و نمیگوییم که هرکس مدیر کل شد از دوستان برای رئیس و مناطق استفاده کند حداقل میتواند از نظرات و پیشنهادات او استفاده کند.
هر کدام که از مدیرکل تا پستهای دیگر را دریافت کردید از نظرات و مشاورههای دوستانی که حتی بازنشست شدهاند استفاده کنند و با برنامه سازی مسیر را ساده کنید. مدیرسازی و نیروسازی کنید.
امروز اصلاحات وقتی نگاه میکند میبیند نیرویی برایش نمانده است. زیرا وقتی به قدرت رسید نیروهای خود را زد. اگر به دیدگاه های مثبت افراد نگاه کردید بُرد با اصلاحات است.
اولین ورودی های دانشگاه فرهنگیان می گویند کاری به جناح یا حزب خاصی نداریم با کسی که بخواهد کار کند یا استعداد داشته باشد همکاری می کنیم.
متاسفانه دانشجویان دانشگاه فرهنگیان بعد از فارغ التحصیلی گوشه گیر میشوند. آن پویایی و نشاط تمام میشود.
جوانان فارغ التحصیل دانشگاه فرهنگیان و دوستان جامعه اسلامی، انجمن اسلامی و جمعیت های دانشجویی به شما در این مسیر کمک می کنند و می توانند مثمر ثمر باشند.
در جلسه امروز وفاق ملی هم هست. زیرا از طیف های غیر اصلاح طلب حضور دارند.
در مورد آقای کاظمی وزیر پیشنهادی جای بسی تاسف است که هیچ کدام از نمایندگان به عنوان موافق و مخالف ثبت نام نکرد. جای تاسف برای آموزش و پرورش است که اصلا دیده نشده است.
این حسن برای وزیر پیشنهادی یا ما در آموزش و پرورش نیست.فال نیک یا بد اقبالی.
آموزش و پرورش آن قدر زخم خورده است که در حال حاضر ما باید ببینیم از آقای کاظمی و مدیر کل چه می خواهیم. خروجی این جلسات باید انتظارات ما و رصد کردن کسی که انتخاب می شود باشد.
ما این افراد را انتخاب می کنیم و صندلی به او می دهیم و همین فرد ما را به اتاقش راه نمیدهد !
یکی از فرهنگیانی که با بازنشستگی اجباری مواجه شده بود می گوید: « این که به فرموده دوستمان مدیرکل در بدو ورودش قوری به دست بگیرد و خودش برای خودشان چایی بریزد که مردم داری باشد، از این دست رفتارهای پوپولیستی زیاد داریم. در عوض همین مدیرکل با کمک حراست اداره همکاران خود را از سیستم بیرون کرد. ما باید حواسمان به همه چیز باشد. در حال حاضر باید انتظارات مان مشخص باشد آن هم از وزیری که حتی کسی حاضر نیست نقدش کنند و به عنوان موافق یا مخالف در مورد او صحبت کند و بین ۲۹ تا وزیر، برای وزیر آموزش و پرورش یک نفر حاضر نیست در موردش اظهار نظر کند. این یعنی اصلاً وزیر آموزش و پرورش مهم نیست و این حال آموزش و پرورشیها را روز به روز بدتر میکند و این برای ما نویدبخش نیست و ناامید کننده است » .
همچنین در این نشست حبیب الله گودرزی یکی از سه عضو سابق منتخب فرهنگیان در شورای عالی آموزش و پرورش چنین گفت :
« انتخابات دکتر پزشکیان اولین پیام مثبت و اثربخشش تقویت روحیه مشارکت پذیری و هم افزایی است. هیچ چیز بالاتر از این نیست که کارکنان دولت احساس کنند تصمیماتشان ارزشمند هستند.
با نگاهی به شرایط موجود و اوضاع آموزش و پرورش همه ما متوجه خواهیم شد که نیاز امروز این است که یک عزم ملی برای نجات آموزش و پرورش و دستگاه تعلیم و تربیت به عنوان موتور محرکه تعلیم و تربیت و به نوعی مظهر قدرت نرم شکل بگیرد و همه همکاران با هم افزایی و همدلی و انسجام فکری و عملی آموزش و پرورش را از چنبره تنگ نظری و بیتفاوتی رها کنند فرصت سوزیها را با بازسازی و باز مهندسی مجدد جبران کنند.
با توجه به تعریفی که از آقای علیرضا کاظمی پیرامون تعهد و تخصص ایشان در اکثر مبادینی که مطرح شده است و نقدهایی که صورت گرفته بیشتر موضوع این بوده است که دوستان شناخت کافی در مورد ایشان نداشتند. ایشان دانش آموخته و تجربه اندوختهای هستند که در تعامل با همکاران بینظیر و نگاه سیستمی کم نظیری دارند .
ما مداح نیستیم و خدای ناکرده نمیخواهیم تملق و تمجید کنیم آنچه دیدیم ایشان سه ماه و نیم سرپرست آموزش و پرورش بودند و ریاست شورای عالی را سه ماه اداره کردند. خارج از آن بین تمام معاونین چند طرح و اساسنامه به شورای عالی به تصویب رساندند و اولین سرپرستی بودند که توانستند ریاست جمهوری را به جلسات بیاورند و سند تحول بنیادینی که سالها منابع مالی برای آن در نظر نگرفته بودند مورد توجه قرار بگیرد. طی ماده واحدهای که به تصویب رسید، باعث شدند معاون اول رئیس جمهوری رییس کارگروه شود و آن منابع مالی بعد از ده دوازده سال برای آن تعریف شود. کسی هستند که از تصمیمات احساسی و هیجانی خودداری میکردند. فشارهای جانبی بودند که می خواستند تغییر و تحولاتی در مدیرکلها و معاونتها داشته باشند ایشان قاطعانه ایستادند که تغییر انجام نمیدهم به جز فشاری که همه همکاران آورده بودند و معاونت مالی را تغییر دادند. مواردی را همواره میگفتند که در اسناد بالادستی آمده بودند. ان شاءالله با رأی اعتماد مجلس و همت مضاعف خدمت ماندگار ارائه دهند.
ما معتقدیم که حل مشکلات ما با مدیریت منفعل و بینشاط و پرهزینه و کم بازده هیچ وقت امکان پذیر نیست.
امروز زمان داد و ستد نیست که در آن به نام زحمت کشان به کام دیگران برقرار باشد. میطلبد که همانگونه که دغدغه پیشرفت داریم به همان شیوه هم مطالبهگر باشیم و کمک کنیم به جذب و نگهداشت نیروهای مستعد و توانمندند که ممکن است آسیبهای زیادی ببیند ».
در کمیسیون آموزش چیزی جز به به و چه چه نداریم. بالاخره یک حلقه وصلی باید باشد که به این راحتی از حساسیت موضوع کم می شود.
مدیرکل باید با وزیر و بقیه استانها تعامل داشته باشد. امیدواریم در این جمع بتوانیم فرااستانی فکر نکنیم.
اصفهان ستیزی و اصفهان گریزی در کشور شکل گرفته است.
به طور مثال اصفهان بیست سال است که عضو شورای عالی هلال احمر در کشور ندارد. با وجود آنکه تصور بر این بود که با توجه به خدماتی که ارائه می دهد جزو استان های اول باشد. اگر کارگروه می خواهد تغییر و تحول داشته باشیم نباید این یک سال تحصیلی را از دست بدهیم. این تغییرات در شروع سال تحصیلی باشد و بی برنامگی تا پایان سال ادامه پیدا نکند.
به جوانان می گوییم نیرو و توانایی خودتان را حفظ کنید و در عین حال فریاد هم بزنید.
بازنشستگان به جوانان فرصت فعالیت و زندگی بدهند.
هیچ وقت گوش شنوایی برای آموزش و پرورش در کشور نبوده است.
کشورهای پیشرفته از بازنشسته هایشان استفاده می کنند ولی در کشور ما هوای آن ها را نداریم و برخوردهای قهرآمیز داریم.
شاغلین بازنشسته ها را حمایت نمی کنند در حالی که همه بازنشسته می شوند.
بچه های ما بلد نیستند هیجاناتشان را کنترل کنند. شاد نیستند. مدیرکل آینده به فکر شادی این نسل باشید.
نصر اصفهانی استاد دانشگاه، عضو سابق شورای شهر و مسئول کارگروه شورای راهبردی در این جلسه عنوان کرد که: « آدمی امروز هر چه قدر اطلاعاتش بیشتر باشد مسئولیتش بیشتر است.
امروز اگر کسی به مشکلات آموزش و پرورش چه در سطح وزارت خانه و مدیرکل، واقف باشد نه تنها هیچ تلاشی برای وزیر و مدیرکل شدن نباید انجام دهد بلکه باید خودش را جایی پنهان کند که این اتفاق برایش نیفتد.
من احساس می کنم آن هایی که سر و دست می شکنند و این طرف و آن طرف می دوند نمی دانند در آموزش و پرورش چه خبر است. چون امروز زبان آموزش و پرورش زبان دویدن است نه لمیدن. در ساحت مقدس تعلیم و تربیت که خط مقدم آن کلاس درس است ممکن است چهار اتفاق بیفتد.؛ اتفاق اول آنکه دانش آموز انگیزه دارد معلم انگیزه ندارد؛ اتفاق دوم آنکه معلم انگیزه دارد دانش آموز انگیزه ندارد؛ اتفاق سوم نه معلم انگیزه دارد نه دانش آموز انگیزه دارد؛ اتفاق چهارم معلم و دانش آموز انگیزه دارند .
امروز اتفاق سوم وجود دارد.
قبلاً علم دست معلم بود و معلم خدایی میکرد. دوستان، نسل زد در کارند و نسل آلفا در راه. دیگر این دیدگاههای بسته ما را این نسل نمیپذیرند.
شماهایی که اینجا نشستهاید باید خیلی تلاش کنید که یک چنین مدیر کلی پیدا کنید. مدیرکلی که با این ویژگی ها التماس کنید تا بیاید.
اگر بین تمام گروهها و تشکلها و احزاب یک صدایی باشد و بسیار تلاش کنید شاید بتوانید ۵۰ درصد موفق شوید. توقعات و انتظاراتمان را تنظیم کنیم. آقای پزشکیان مدت تبلیغات انتخاباتی حرفهایی زدند که به دلیل آرمان خواهیهایمان توجه نکردیم. فقط دویدیم و اکنون که همان حرفهایی را که زده است عمل میکند از او ناراضی هستیم. آیا انصافا پزشکیان غیر از چیزی که گفته بود عمل میکند؟ آیا چیزی غیر از قولهایی که داد انجام داده است؟ بله یک سری قول هایی داده است که سازوکارهای خاص خودش را دارد مثلاً قول داده است که فیلترینگ را بردارد یا با برخورد های نامهربانانه با زنان در خیابان مقابله کند و آدم ها را تکریم کند.
که این کار بعد از گرفتن سکان به دستشان ممکن می شود.
اما ایشان حرف هایی که در مورد همدلی، وحدت و وفاق زدند و و اینکه گفتند به دنبال دعوا نیستند و دوست دارند همه بیایند کمک کنند را عمل کردند. اگر این چند روز دمق شدهایم به این دلیل است که آن زمان که ایشان حرف میزدند ما با دقت گوش نمیدادیم چون با خود گفتیم که ایشان فعلاً این حرفها را میزنند تا یک اصلاح طلب ناب داشته باشیم. آقای پزشکیان نه دروغ میگوید نه اهل کلک است. ایشان همان حرفهایی را که زده است صادقانه انجام میدهد.
سعی کنیم خودمان به شکلی عمل کنیم که اگر انگشت اشاره به سمت دیگری گرفتیم آرامش داشته باشیم.
کارگروهی به اسم کارگروه ذیل شورای راهبری تشکیل شده است. کارگروه دیگری به اسم کارگروه فرهنگی داریم که ۵ زیرگروه دارد.
- کارگروه فرهنگیان
- کمیته ورزش و جوانان
- کمیته اداره میراث فرهنگی و گردشگری
- کمیته اداره ارشاد اسلامی
یکی هم دانشگاهیان هستند.
حتی اگر بهترین مدیر کل را انتخاب کنیم کار ما تمام نمیشود باید او را حمایت کنیم و مرتب به عنوان نقاض در مقابل مسیرهای اشتباه حضور داشته باشیم.
کمند یا همان کمیته نظارت مردمی دولت مدنظر آقای پزشکیان در اداره کل که یک نهاد دولتی است باید به صورت مستمر باشد.
سازگاری ایرانی که همه فرهنگیان در آموزش و پرورش بدان عادت پیدا کرده اند هم زیستی با معضلات است.
نداشتن تفکر انتقادی بزرگترین معضلی است که ما در آموزش و پرورش داریم. در صحبتهایتان گفتید که مدیر کل باید اصلاح طلب باشد یعنی تحول خواه باشد. اما نه انتخاب آقای کاظمی به عنوان وزیر پیشنهادی از آخرین نفر لیست تحول خواهی و مورد توقع و انتظار بود و نه رفتار مجلس گویای تحول. هیچ مخالفی نسبت به رزومه ایشان صحبت نکرد. جای بسی اشکال است زیرا قطعاً هر کسی ایراد و اشکالاتی دارند.
در آموزش و پرورش الفبای دموکراسی یعنی شفاف سازی و پاسخ گویی وجود ندارد.
در هیچ کدام از جلسات تشکلها و کمیته های راهبردی رسانهها حضور نداشتند. بیانیهای با ذکر افراد حاضر داده نشد. چه کسانی با چه هویتی صحبت میکنند؟ چه کسانی تصمیم میگیرند؟ چه کسانی پیشنهاد میدهند؟
از چه میگویند و چه میخواهند؟
یقینا همین افرادی که امروز ادعا دارند حامیان آقای کاظمی هستند با کوچکترین مسئله ای بساط استیضاح ایشان را در آینده در صورت رأی آوری رقم میزنند. کاری که قبلترها هم انجام داده اند.
پس مهمترین چیزی که معلم نیاز دارد شفاف سازی است.
اصحاب رسانه نباید با کسی تعارف داشته باشند. به تنها کسی که نمی توان گفت چی بنویس و چی بگو اصحاب رسانه اند. جایگاه رسانه روشن است.
جای رسانه های تخصصی حوزه ی آموزش در آموزش و پرورش بسیار خالی ست.
مسلما هر کدام از شما مدیرکل شوید مطالبه گری تمام نمی شود.
اگر بخواهید به جای جوابگو بودن از پاسخ گویی طفره روید و اجازه ی نقد و پرسشگری را از رسانه بگیرید خودتان زیر سوال می روید.
رسانه آزادانه باید شفاف سازی کند.
بهترین مشاور کنار هر مدیری رسانه ها هستند و همواره بازتاب عملکرد مثبت و منفی شما را بی طرف گزارش می دهند.
هر گزینه ی دیگری هم به جای آقای کاظمی باشد زیر ذره بین رسانه ها قرار می گیرد. مهم این که با رسانه ها صادق باشند.
اگر شعار دادید و عمل نکردید اولین کسی که از شما توضیح می خواهد رسانه است.
قرار نیست به اسم منافع ملی و مسائل بالادستی ولی در واقع توجه به منافع شخصی وقتی شعارها جامه ی عمل نپوشید تقیه کنید و بگویید الان سکوت بهترین راه فرار است.
این کار برای معلمی که لحظه به لحظه به عنوان الگو در دید عموم و ویترین دانش آموزان است دفاع معناداری نیست.
تنویر افکار عمومی همواره باید مطرح باشد. پاسخ گویی صحیح می تواند موجب اعتماد سازی شود.
پایان گزارش/
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان