صدای معلم:
منظور شما این است که عامل اصلی یا نهاد اصلی انحراف سند تحول از ماموریت خود مداخلات شورای عالی انقلاب فرهنگی بوده است ؟
عابدینی:
یک عاملش آن است و یکی هم مجلس است.
حتی اگر در کوتاه مدت احساس کنند که به نفع آموزش و پرورش هم هست اما در دراز مدت به شدت به ضرر تعلیم و تربیت است. این آموزش و پرورش را از هویت حرفه ای و کارشناسی خودش خارج می کند و این سازمان را به یک سازمان بی خاصیتی تبدیل می کند که باید بنشیند و برای انجام دادن کارهایش ش از بیرون دستور بگیرد.
من به هیچ وجه این را به صلاح نمی بینم .
متاسفانه افراد تاثیر گذار ورود پیدا نمی کنند که جلوی این قضیه را بگیرند .
من بارها عرض کردم رهبری باید ورود پیدا کند و آموزش و پرورش را از محاصره این گروه ها و آدم های منفعت طلب نجات بدهد و آن استقلال لازم را به آنها برگرداند.
صدای معلم:
شورای عالی انقلاب فرهنگی نهاد پاسخ گویی نیست . باید بدانیم که این عدم پاسخ گویی ضعف است و ناشی از قدرت نیست.
در صدای معلم ؛ گزارش ها و یاداشت های مختلفی در نقد و عملکرد شورای عالی انقلاب فرهنگی تاکنون منتشر شده اما تا الآن کسی در این شورا یا روابط عمومی آن نسبت به این مسئله پاسخ گو نبوده و دست ما به شورای عالی انقلاب فرهنگی نمی رسد که بخواهیم از آنها سوال کنیم .
به نظر شما چه عامل مهمی باعث شده که شورای عالی انقلاب فرهنگی تصمیم بگیرد که امتحانات نهایی را به پایه های پایین تر تعمیم دهد ؟
عابدینی:
یک علت کلی دارد و به آن اشاره کردم. این به ضعف درون سازمانی در آموزش و پرورش برمی گردد. متاسفانه انتخاب ها در سطح وزارت آموزش و پرورش و به تبع آن معاونت ها و مسئولان و مدیران به شدت تنزل پیدا کرده است .
وقتی این ضعف مشاهده می شود کم کم سایر سازمان ها را به این فکر می اندازد که بیایند یک کاری انجام بدهند.
صدای معلم:
منظور شما این است که وزرات آموزش و پرورش نتوانسته مسئله کنکور را حل کند و شورای عالی انقلاب فرهنگی آمده خودش راسا خواسته این مسئله کنکور را یک جوری حل و فصل کند ؟
عابدینی:
یک موردش می تواند این قضیه باشد. از نظر کلی این ضعف وزارت آموزش و پرورش برمی گردد. اما علی رغم این ضعف ؛ من توصیه نمی کنم و موافق این نیستم که سازمان های دیگر ورود پیدا کنند. می خواهند مشکلی را حل کنند مثل آن پارچه های چهل تکه که بخشی را از بخشی دیگر می آورند و وصله پینه می کنند اما یک نظام شکل نمی گیرد ولی هر دفعه می آیند روی یک مساله متمرکز می شوند و با توجه به این که قضیه آموزش و پرورش اصلا تک بعدی نیست ؛ نمی توان قسمتی از آن را دستکاری کنند و آن موقع انتظار داشته باشید به صورت یک سیستم و نظام منسجم همچنان به حیات خودش ادامه دهد .
این سیستم را به هم می زند و کارکرد آن را مختل می کند .
این مداخله ها کارهای معمول آموزش و پرورش را هم دچار مشکل و خدشه می کند.
یک بخش این نقیصه این است که واقعا ضعف درون سازمانی وجود دارد.
شاید 80 تا 90 درصد مشکلات را ابتدا درون سازمانی می دانم که به ضعف های کارشناسی و مدیریت آموزش و پرورش بر می گردد.
آدم هایی که معمولا انتخاب می شوند در درجه چندم قرار می گیرند و به همین دلیل، هم خودش اجازه می دهد دیگران مداخله کنند و هم زمینه برای مداخله دیگران فراهم است.
صدای معلم:
شما در قسمت هایی از صحبت تان اشاره کردید که رهبری باید در این مسائل ورود پیدا کند.
شورای عالی انقلاب فرهنگی نهادی است که منصوب رهبری است و زیر نظر ایشان فعالیت می کند .
آیا این به نوعی تناقض نیست ؟
عابدینی:
شما فرمودید شورای عالی انقلاب فرهنگی نهاد پاسخ گو نیست. واقعیت این است که وزارت آموزش و پرورش شواری عالی را به عنوان یک مرجع مستقل و دارای آن وظایف قبولش ندارد .
از نظر من در بسیاری از سازمان های ما این مشکل اساسی وجود دارد.
متاسفانه هر کسی که قدرت و اختیار دارد اصلا خودش را ملزم نمی داند که پاسخ گو باشد و فکر می کند که این خودش اقتدار و قدرت است که به دیگران پاسخی ندهد.
باید بدانیم که این عدم پاسخ گویی ضعف است و ناشی از قدرت نیست. ثانیا شورای عالی انقلاب فرهنگی از تنها کسی که حرف شنوی دارد و اگر رهبری ورود پیدا کند چه بسا در برخی از مسائل تصریح کردند مثلا در بحث مداخله ها تصریح کردند که نمایندگان مداخله نکنند .
در شواری عالی انقلاب فرهنگی به غیر از رهبری هیچ کس دیگری نمی تواند ورود پیدا کند .
نه نمایندگان مجلس نه رئیس جمهور و نه هر سازمان دیگری .
تنها رهبری است که می تواند تصریح کند که شورای عالی انقلاب فرهنگی در مسائل تخصصی و حرفه ای آموزش و پرورش مداخله نکند و بگذارید کار را خودشان انجام دهند .
این می تواند تاثیر گذار باشد.
صدای معلم:
ما قبلا در مورد جایگاه شورای عالی آموزش و پرورش مفصل صحبت کردیم و نتیجه این بود که شورای عالی آموزش و پرورش با این که یک نهاد نظارتی است اما متاسفانه به یک نهاد بی خاصیت و به یک نهاد فرمایشی تبدیل شده است.
از کارکرد نظارتی خودش خارج شده است و استقلال حرفه ای خودش را از دست داده و یک حالت بوروکراتیک پیدا کرده و از آن ماموریتی که باید انجام می داده تا حد قابل توجهی تهی شده است.
شما فکر می کنید چرا شورای عالی آموزش و پرورش در این مسئله سکوت کرده است ؟
با توجه به این که رسانه های مستقل و کارشناسان مستقل در مورد این مساله یعنی امتحانات نهایی و آن عواقب و پیامدهایی که خواهد داشت هشدار می دهند اما ما صدایی در این شورای عالی آموزش و پرورش نمی شنویم. اعتراضی نمی بینیم . انتقادی نمی بینیم .
مدام سکوت هست و روزمرگی است.
عابدینی:
یک دلیلش را قبلا عرض کردم .
تاکید می کنم وقتی یک سازمان مستقلی مانند شورای عالی آموزش و پرورش که مصوبه مجلس را به عنوان پشتوانه قانون گذاری و سازمانی خودش دارد اما در عمل به یکی از بخش ها و معاونت های وزارتخانه تبدیل می شود ؛ قطعا معاون وزیر نمی تواند برخلاف صحبت ها و منویات جناب وزیر کار دیگری انجام دهد در صورتی که شورای عالی آموزش و پرورش دو تا کار اساسی مانند مجلس دارد که که شما هم اشاره کردید : هم قانون گذاری و تدوین مقررات و هم بحث نظارت.
یک معاون وزیر نمی تواند به عملکرد وزیر نظارت کند و کار او را ارزیابی کند . یک دلیلش این است . آن استقلال لازم را ندارد.
در این دولت جدید که نزدیک سه سال از عمر آن می گذرد رفتار و عملکردها نشان می دهد که به هیچ وجه به مسئولین شورای عالی اعتماد ندارند.
با این حال دارند کج دار و مریز رفتار می کنند.
فردی را نگه داشتند . همین وضعیت را حفظ کردند نه تغییر می توانند بدهند نه اعضای شورای عالی را تغییر می دهند که بتوانند افراد دلخواه خودشان را بیاورند و بتوانند کاری را انجام بدهند.
وقتی یک سازمانی معلق مانده و آویزان است و نمی داند فردا می افتد یا نمی افتد ...
وقتی سه سال ما مجموعه ای را بلاتکلیف نگه داشتیم ؛ نه به او اجازه می دهیم که کاری را انجام دهد نه به او اعتماد داریم نه مسئولش را قبول داریم و این بزرگترین ظلم به کشور و اتلاف منابع و اتلاف انرژی است .
اگر واقعا قبولش ندارد مدیریت فعلی را می توانید تغییر دهید . آدم هایی که معمولا انتخاب می شوند در درجه چندم قرار می گیرند و به همین دلیل، هم خودش اجازه می دهد دیگران مداخله کنند و هم زمینه برای مداخله دیگران فراهم است.
و کسی را که دوست دارید سر کار بیاورید مانند خیلی از جاهای دیگر که این تغییرات را انجام داده اید البته بهتر نشده و بدتر شده ولی از آویزان نگه داشتن یک مجموعه و بلاتکلیف بودن آن نتیجه اش همین می شود که داریم می بینیم.
واقعیت این است که وزارت آموزش و پرورش شواری عالی را به عنوان یک مرجع مستقل و دارای آن وظایف قبولش ندارد . چون قبولش ندارد سعی می کند در حالت ضعف و در بلاتکلیفی نگه دارد و کار خودش را پیش ببرد .
هر موقع هم لازم می داند از این مرجع در تایید آن سیاست های غلط خودش استفاده کند یعنی شورای عالی در بسیاری از مواقع به ابزار دست وزیر آموزش و پرورش تبدیل می شود تا بتواند سیاست های خودش را از آن طریق پیش ببرد و یک لباس قانونی که تایید کند .
لباس مشروعی را از آن طریق بپوشاند و همان حرف های خودش را پیش ببرد . ما بارها شاهد این قضیه بودیم .
شواری عالی عملا به ابزار دست وزیر آموزش و پرورش تبدیل می شود . البته وزیر آموزش و پرورش اگر سیاست های درست را بخواهد پیگیری کند و تایید کند من خیلی با این حرفی ندارم ولی خیلی مواقع متاسفانه سیاست های غلط متغیر آموزش و پرورش را به نوعی تایید کرده و پشتوانه قانونی برایش فراهم کرده است .
( ادامه دارد )
پیاده سازی و ویرایش : زهرا قاسم پور دیزجی
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
همانند بازی محلی صندلی بازی
اهداف بازی: سرگرمی و نشاط، افزایش سرعت، چابکی، عکس العمل و هماهنگی عصبی عضلانی
تعداد بازیکنان: ۴ نفر به بالا
ابزار بازی: تعدادی صندلی (یکی کمتر از تعداد شرکت کنندگان)
دقت کنید وزرا و وکلای مجلس چگونه روی این صندلی ها با قطع موسیقی رقابت، فوری و فوتی می نشینند. هر که زود بنشیند وزیر است نماینده مجلس است.
به یک شرط سکوت در برابر پرسش و اعتراض و اعتصاب.
نباید جوش بزنند. اصغر ترقه خونسرد باش. چیزی است کف دست شان نوشته اند.
چقدر حرص می خورید؟
اگر بزنند و یا فحش بدهند واکنش طبیعی است. اما سکوت مدیران ما نیز چنین است.
با محل نگذاشتن طرف مقابل مقتدر و پابرجا می مانند.
یا اگر حرفی بزنند یا قول عملی را، واکنش مقامات بالادست چه خواهد بود؟
نه ارزش ریسک ندارد
در رفتار شرطی هم چنین است. پاسخ به شرط محرک. وقتی محرکی نباشد پاسخی هم لازم نخواهد بود.
البته از دلایل عدم پاسخگویی می تواند همین قدرت نمایی در برابر مردم باشد اما دلایل دیگری هم می تواند داشته باشد.
1. عدم مطالبه گری مردم
2. سطح پایین سواد و کارکرد مسئولان مربوطه به دلایل مختلف سهمیه ای و رانتی بودن
3. عدم پاسخگویی مناسب و سر کار گذاشتن مردم
4. نداشتن روابط عمومی پیگیر و باسواد
5. ساختار حاکمیتی اقتدار گرا
6. ساختار فاسد ناشی از افراد سهمیه ای و رانتی که جایگاه خود را چنان محکم می بینند که نیاز به کار کردن و جوابگویی به کسی نمی بینند
7. نبود نظارت مردم و سازمانی مناسب که در صورت عدم پاسخگویی آنها را زیر سوال ببرد
و....
تشکل های صنفی از نظر نهادهای امنیتی و نظامی با نگاه منفی دیده می شوند و متاسفانه حاکمان اصولگرا به تشکیل سازمان نظام معلمی اعتقادی ندارند
رتبه بندی بجای ایجاد انگیزه انگیزه و علاقه به کار را در معلمانی که به رتبه خود نرسیدند از بین برد
اصلاح طلبان شاخص تایید صلاحیت نشدند و انگیزه گرم کردن صحنه انتخابات را برای سود بردن اصولگراها ندارند
*امروز در فاکتورهایی که تحت عنوان «حکمرانی خوب» از آن یاد میشود، رضایت مردم لازمه مشروعیت و در نتیجه الزامی و انکارنشدنی است. حاکمیت اگر بخواهد با نظام بین الملل وارد گفتگو و داد و ستد شود، باید بداند پشتوانه رضایت جامعه را داشته باشد در غیر این صورت، کشورهای خارجی با شک و تردید حاضر به همنشینی و عقد قراردادهای دراز مدت و
سرمایه گذاری خواهند شد.