گروه گزارش/
محمدرضا ابراهیمی، مدیرکل آموزش و پرورش استان اصفهان در نشست با مدیران مدارس باغ بهادران چنین می گوید : ( این جا )
« ده ها هزار ساعت جهت نگارش سند تحول بنیادین با حضور نخبگان زمان و برنامه صرف شد و راه علاج مشکلات فرهنگی در سند تحول بنیادین است و این سند نیروی انسانی را عنصر اصلی و سازنده میداند و نیروی انسانی است که تمام ویژگیهای مدرسه ایدهآل را که در سند تحول بنیادین ذکر شده است محقق کند » .
این گونه اظهارات آن هم از سوی یک مدیر میانی در آموزش و پرورش نشان می دهد که فرد گوینده یا از محتوای سند تحول بنیادین خبر ندارد و یا در جریان تحولات و واقعیت های نظام آموزشی و جامعه ایران نیست .
تاکنون « صدای معلم » نقدها و تحلیل های کارشناسی متعددی را در مورد سند تحول بنیادین منتشر کرده است .
نتیجه و برآیند این مطالب آن است که سند تحول بنیادین قابلیت اجرا ندارد .
( « محمود مهرمحمدی » از مجریان و تدوینکنندگان اصلی سند تحول بنیادین آموزش و پرورش به « صدای معلم » می گوید : ( این جا )
« من به عنوان پژوهشگر از این مقدار برش ها و یا تقطیع ها و... که نسبت به پیشنهاد ما در ابعاد مختلف اتفاق افتاد خرسند نیستم و فکر می کنم اعتماد به آن تیم علمی و پژوهشی اقتضایش این مقدار دستکاری پیشنهادهای آن ها نیست . آیا با وجود و بقای مدیرانی که میانه ای با « تفکر انتقادی » و « گفت و گو » ندارند و رسانه های مستقل و منتقد را تحمل نمی کنند و همیشه انتظار تعریف و تمجید دارند ؛ سخن راندن از تحول و معرفی کردن سند تحول به عنوان نسخه ی نجات دهنده و رهایی بخش چیزی فراتر از یک شوخی خواهد بود ؟
دستکاری حق شان است ، حق مراجع تصمیم گیرنده است اما من فکر می کنم این میزان و مقدارش قابل توجیه نیست.
من جاهایی عرض کردم 60 تا 70 درصد پیشنهادات ما مورد توجه قرار نگرفت و در پرانتزی در خلال عرایضم گفتم علت اصلی آن چه بود .
ما گفتیم سازمان نظام معلمی راه بیفتد .
واقعا حاضر نیستند به سازمان نظام معلمی تن بدهند و یک جورهایی آن را " مساله زا " می بینند .
ما هم هر چقدر تلاش می کردیم توضیح بدهیم شما این را تصویب کنید لازم نیست فردا آن را اجرا کنید .
اکنون یازده سال از زمان ابلاغ این سند برای اجرا می گذرد و شش وزیر و سه سرپرست در این یازده سال متکفل اجرای آن بوده اند .
عبدالرسول عمادی رئیس مرکز سنجش پیشین وزارت آموزش و پرورش و سرپرست آموزش متوسطه در این باره می نویسد :
« اگر این سند قابل اجرا بود شش زیر نظام برایش نوشته نمی شد که گزاره های این شش نظام هم کلیاتی در حد گزاره های همان سند اولیه بود و آن هم قابل اجرا نبود.
علاوه بر این ها یک نمایه اجرایی مفصل نیز تدوین نمی شد که آن هم چیز اجرایی خاصی نداشت و خلاصه این که آن سند اولیه منجر به تولید سندهای بسیاری شد و اوراق سفید زیادی به سیاهی گرایید و چیزی اجرا نشد!
در این مدت مدید دو مشاور وزیر هم پیگیر مستقیم اجرای سند بودند و جلسات بسیاری را هم در استانها و تهران برگزار کردند ولی همه ابنجلسات هم منجر به اجرای سند نشد.
واقع امر این است که این نه وزیر و سرپرست و مشاورانشان در امر اجرای سند در اجرا نشدن آن تقصیری نداشتند زیرا سند اصولا یک سند نظری و مجموعه ای از گزاره های کلی بود و کلیات را هم که نمی توان اجرا کرد.
آنچه اجرا می شود گزاره های جزئی عینی ناظر به امر ملموس زمینی و مربوط به عملیات جاری درون مدرسه است.
اگر چه الان اگر گزارش اجرای سند تحول بنیادین را از مدیران بالا و پایین آموزش و پرورش بخواهید کتاب های مفصلی تالیف و منتشر خواهند کرد و آن چنان گزارش ها و جداول به شما تحویل می دهند که تا یک ماه ورق بزنید تمام نمی شود اما این گزارش ها اگر هم واقعی باشند مربوط به عملیات اجرایی معمول در مدارس است و هیچ تحول بنیادینی را نشان نمی دهد.
اگر کسی با این نوشته همدل نیست به من تحولی را در آموزش و پرورش نشان بدهد که از مسیر اجرای این سند حاصل شده است.
آموزش و پرورش از سی چهل سال پیش به این طرف همین بوده که هست دوره های آموزشی آن عبارتند از ابتدایی و راهنمایی و متوسطه. بعد از اجرای سند نام دوره راهنمایی را گذاشته اند متوسطه اول ؛ آیا این تحولی بنیادین است؟
دوره ابتدایی را شش ساله کرده اند. این چه تحول بنیادینی است ؟
کل تغییرات ناشی از سند حذف پیش دانشگاهی و تغییر نام دوره راهنمایی و افزودن یک سال به ابتدایی است ؛ اگر این تحول بنیادین است و منظور از تحول بنیادین همین بوده بله سند موجب تحول بنیادین در آموزش و پرورش شده است.
کتاب های درسی به سیاق سابق تالیف و بازتالیف می شوند . تربیت معلم با ضعف مضاعف نسبت به گذشته در پردیس های دانشگاهی فاقد عضو هیات علمی و امکانات و تجهیزات در حال اجراست.
مدرسه به سیاق سابق ساخته می شود .
نظامات پژوهش و ارزشیابی همان است که بود و نه در درونداد نه در فرایند و نه در برون داد آموزش و پرورش تحولی صورت نگرفته است و پیامدهای نظام تعلیم و تربیت که باید در رفتار شهروندان دیده شود تفاوتی را نشان نمی دهد.
در این یازده سال وزرای آموزش و پرورش که می دیدند سند چیزی برای اجرا ندارد ولی مقامات بالادستی بر اجرای سند تاکید دارند سعی می کردند جلسات و انتشاراتی داشته باشند تا بگویند آنها با حداکثر تقلا در حال عملیاتی سازی سند هستند ... »
پرسش این است :
به فرض اگر سند تحول بنیادین به روز رسانی شود و مطابق با واقعیت های جامعه ی ایران و تحولات جهانی تغییر کند که البته امر بعیدی به نظر می رسد ؛ با این حال چه ضمانتی وجود دارد که با حضور و فعالیت مدیرانی در سطح مدیر کل آموزش و پرورش اصفهان و فرهنگ غالب سازمانی در آموزش و پرورش به وضعیت بهتری از آن چه داریم برسیم ؟
آیا واقعا اراده ای برای ایجاد تحول در این نظام آموزشی به جز شعار و نمایش و اقدامات سطحی دیده می شود ؟
آیا با وجود مسئولانی که در مورد عملکرد خود پاسخ گو و شفاف نیستند و البته مقامات بالادستی هم چنین انتظاری از آنان در برابر حوزه ی عمومی ندارند و معیار فقط حرف شنوی و اجرای فرامین است ؛ می توان انتظار تحول و نوآوری داشت ؟
مدیری که در جایی می گوید : « مدرسه باید روح نواز باشد و برای اینکه مدرسه خانه دیگری برای دانشآموز باشد باید فضای شاداب و بانشاط داشته باشیم ... » ( این جا ) اما به کرات در مدارس اقدام به تابوت گردانی می کند و به آن هم افتخار می کند ؛ می توان اساسا به او و حرف هایش اعتماد کرد ؟
آیا با وجود و بقای مدیرانی که میانه ای با « تفکر انتقادی » و « گفت و گو » ندارند و رسانه های مستقل و منتقد را تحمل نمی کنند و همیشه انتظار تعریف و تمجید دارند ؛ سخن راندن از تحول و معرفی کردن سند تحول به عنوان نسخه ی نجات دهنده و رهایی بخش چیزی فراتر از یک شوخی خواهد بود ؟
پایان گزارش/
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
هر چه رسانه های مفت بر از .... آموزش و پرورش اصفهان نمی نویسند تا پول تو جیبی هایشان قطع نشود، شما بار این جماعت نابخرد را تنهایی به دوش کشیده ای.
اصفهان زمانی سرآمد بود.از وقتی این افراد آمدند، سرافکنده و شرمسار است.کدام کار فرهنگی کردند که انتظار داشته باشیم، نمود پیدا کند؟!
اینان از بس صندلی ندیده بودند، نمی فهمند چگونه میز را سفت بچسبند که حداقل کله پا نشوند.البته اگر مشکلات اخلاقی قبل از مسائل کاری آنان را به زیر نکشیده باشد!
حیات طیبه هزاران تفسیر داره و بدرد سیستم آموزشی قرن ۲۰ نمی خوره. لطفاً سند را بزارین جلوتون و جمله به جمله بخونید ببینید چی دارن به خورد بچه های این کشور میدن.
آقای مهرمحمدی دیگه سنتان اقتضا می کنه با صدای بلند حرف و انتقاد دلتان را ابراز کنید.