صدای معلم :
در واقع ؛ صلاحیت افراد داوطلب به حرفه ی مهم معلمی بر اساس میزان فرمانبری تنظیم می شود نه بر اساس صلاحیت های حرفه ای لازم برای تصدی معلمی !
عابدینی :
به نظر من این بالاترین خسارت – از کلمات دیگر نمی توانم استفاده کنم - برای کشور و تعلیم و تربیت آن است .
ما آدم هایی را وارد می کنیم که یا شرایط اولیه ورود را نداشته باشند مانند کسانی که با 45 سال سن آمده اند.
شما می دانید کسانی که دانش سرا رفتند ؛ 45 ساله ها را به زور بازنشسته کردند. یک سیستم معیوب بالاتر از این عیب ندارد که یک نیروی با تجربه آموزش دیده تربیت معلم45 ساله یا پنجاه ساله اش را بازنشست کند و از آن طرف کار سیاسی کند که بگویند دولت جذب نیرو داشته و اشتغال زایی کرده است !
بیایند آدم های 45 ساله را با رتبه بیست هزار یا صد هزار را وارد آموزش و پرورش کنند .
بعد در آزمون ها می بینند که بعضی از افراد حد نصاب نمره را کسب نمی کنند می آیند و « نصاب » را می شکنند مثلا اگر کسی از صد بیست بگیرد وارد آموزش و پرورش می شود . بیست نشد پانزده !
در حقیقت با نمره ی چهار یا پنج از عدد بیست وارد آموزش و پرورش می شود و این آدم می خواهد به دانش آموزی درس بدهد که می خواهد معدل بیست بگیرد.
حرف زدن از تحول در این جا واقعا خنده دار است !
این یک چرخه معیوب و غیر قابل حل است . آدم های ناتوان می خواهند آدم های توانمندی را وارد آموزش و پرورش کنند که امکان پذیر نیست. مجبورند آدم های معیوب را وارد کنند و یا آدم های ناتوان را وارد کنند . اگر قرار است آدم های سالم و توانمند و واجد صلاحیت وارد شوند باید آدم های واجد صلاحیت را راس کار بگذارند که در بحث مصاحبه و جذب و ... مدیریت وجود داشته باشد. این چرخه نیاز به تدبیر ویژه ای دارد که اصلاح شود.
من یک بار در مصاحبه صدا و سیما گفتم : آقایان علما و صاحب نظران ، رهبری به داد آموزش و پرورش برسید ! آموزش و پرورش از دست رفت. مداخله های بی جا و سفارش های بی ضابطه واقعا در آموزش و پرورش جایی ندارند !
معلمی که صلاحیت حرفه ای ندارد را نباید وارد آموزش و پرورش کنند و این ها حاکم بر سرنوشت فرهنگ و تعلیم و تربیت کشور شوند .
صدای معلم:
چه نهادی در آموزش و پرورش باید اینها را رصد و پایش کند؟ جز این که شورای عالی آموزش و پرورش به عنوان نهاد نظارتی حداقل بر مصوبات خودش کنترل داشته باشد و یا نهادهای دیگر.
دقیقا چه کسانی باید مسئول باشند غیر از وزیر آموزش و پرورش که بالاترین مقام اجرایی است ؟
عابدینی:
بله .
قطعا !
شورای عالی آموزش و پرورش و شورای عالی انقلاب فرهنگی اساسا وظیفه نظارتی خود را فراموش کرده اند!
این ها تضعیف شده اند.
البته ممکن است بگویند چون عابدینی خودش در شورای عالی آموزش و پرورش نیست این حرف ها را می زند.
شما خودتان در جریان بخشی از این مسائل بوده اید و در جلسات کار گروه « سازمان نظام معلمی » شرکت داشتید و می دانید.
مصاحبه های من را نگاه کنید.
من در زمان مسئولیتم این حرف ها را واقعا زده ام. مختص الان نیست.
در حال حاضر شورای عالی آموزش و پرورش عملا به یک معاونت و زیرمجموعه آموزش و پرورش تبدیل شده است. یعنی کاملا مطیع و فرمانبردار وزیر آموزش و پرورش شده است در صورتی که دبیر کل شورای عالی آموزش و پرورش از رئیس جمهور ابلاغ می گیرد و استقلال دارد . شورا شخصیت های حقیقی و حقوقی دارد و 22 عضو دارد و به هیچ وجه از ابزار نظارتی برای کنترل میزان اجرای مصوبات استفاده نمی کند.
الان شورای عالی آموزش و پرورش به کارخانه تولید مصوبه تبدیل شده است .
صدای معلم:
در واقع ؛ شورای عالی آموزش و پرورش به یک واحد اداری معمولی در درون ساختار ناکارآمد وزارت آموزش و پرورش تبدیل شده است !
عابدینی:
بله. کاملا مطیع شده اند. هر چه آقایان از « بالا » دستور می دهند ؛ اجرا می کنند .
کافی است به مصاحبه های بعضی از این آقایان که مسئولیت داشتند و در زمان وزرای مختلف ببینید . آن ها را کنار هم بگذارید . مواضع آنان را در زمان های مختلف بررسی و مقایسه کنید .
به عنوان مثال ؛ این آقا یک موضعی را در کنار وزیری گرفته و دو سال دیگر وزیر شده موضعی دیگری گرفته که 180 درجه مخالف با آن موضع قبلی اش که خودش گرفته بود تفاوت دارد.
اگر آدم خوش ذوق و پی گیری باشد و مواضع دبیران کل گذشته شورای عالی را بررسی کند می بینید که چقدر با وزش نسیم تغییر موضع داده اند !
مانند یک کشاورزی که بذری می کارد و پشت سرش را نگاه نمی کند که آیا بارانی می آید ؟ وقتی بذر رشد کرد وجین می خواهد یا نه ؟ نگهداری می خواهد ؟
شورای عالی آموزش و پرورش دو وظیفه دارد مانند مجلس .
وظیفه اول تصویب مصوبات با اصول خودش می باشد نه فقط با توصیه . خیلی از مصوبات را با توصیه وزرا انجام دادیم و آن بلاها را به سر ما آورد و اما وظیفه ی دوم این است که با معیارهای دقیق و علمی بسنجد که چقدر مصوبات به اهداف خودش رسیده است . آن را ارزشیابی کند ، نظارت کند حتی در جایی تذکر بدهد.
اگر شما در طول تاریخ شورای عالی آموزش و پرورش یک جمله پیدا کردید که به عنوان مثال شورای عالی یک خواهش کند که آقای وزیر ! من خواهش می کنم که این حرف را نزن.
من خواهش می کنم که این مصوبه را این گونه انجام نده .
صدای معلم:
منظور شما این است که تاکنون این برخورد شفاف در شورای عالی انجام نشده است ؟
( ادامه دارد )
پیاده سازی و ویرایش : زهرا قاسم پور دیزجی
مصاحبه گر : علی پورسلیمان
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
اون وقت طرف با ۱۸ سال سابقه کار را گذاشتن کنار
آموزش و پرورش سیاسی بود سیاسی تر شد
آگاه سازی جامعه بر عهده شما معلمان عزیز است
دانستن حق مردم است
#دخالت_در_انتصابات_را_متوقف_کنید
#وزیر_پاسخ_بدهد
استاد پورسلیمان عزیز لطفا صدای فرهنگیان مظلوم و محروم استان گیلان باشید که اسیر مافیاهای این کشور شده اند
لطفا پیام فوق را در کانال تان منتشر کنید
برای حدود ۱۶ میلیون دانش آموز ، اگر متوسط کلاس ها را ۳۰ نفر در نظر بگیریم ، حدود ۵۰۰ هزار معلم کفایت می کند و نهایتا ۲۰۰ هزار نفر هم به عنوان مدیران و معاونان مدارس.
فرار معلمان از کلاس درس و تصدی پست های الکی مثل: کانون ها و سالن ورزشی و فرهنگی و خوابگاه و کارشناس اداری و یا انتقالی و ماموریت به سایر نواحی و ادارات و ...دلایل اصلی کمبود مصنوعی معلم است!
آموزش و پرورش تبدیل شده به بنگاه کاریابی و دریافت حقوق ماهیانه ! و هر روز ارزش معلم و درآمد معلم کمتر از قبل می شود.
۱. جذب معلم ورزش را متوقف کند. ۲ ساعت ورزش در هفته هیچ بازدهی ندارد! به جای آن با ساان ها و اماکن ورزشی جهت آموزش حرفه ای بچه ها ، در روزهای تعطیل قرارداد ببندد.
۲.پست هایی مثل معاون اجرایی و پرورشی و سرپرست خوابگاه و سالن ورزشی و کانون و گروه های آموزشی و ...حذف شود.
۳.ساعات آموزشی برخی دروس تعدیل شود و بعضی کتابها ادغام یا حذف شود.
۴.جذب معلم ابتدایی از طریق دانشگاه فرهنگیان انجام شود و برای سایر مقاطع از طریق آزمون اسخدامی و بورس تحصیلی و حق التدریس و...نیرو جذب شود.
۵.انتقالی و ماموریت ، بسیار سخت و قاعده مند شود ، بخصوص در جایی که خودش کمبود دارد
۶. مدیران و معاونان و کادر اداری ، حداقل ۶ ساعت در هفته تدریس کنند.
۷. ساعات حضور دانش آموزان ابتدایی روزی ۴ ساعت و متوسطه ۶ ساعت در هفته( به جز پنجشنبه ) باشد.
حفظ آیات و روایات و پیامهای قرآنی در درس قران ابتدایی الزامی و توبیخی نیست بلکه پیشنهادی و توصیه ای است اینکه با لحن تند از دانش آموز بخواهند و دانش آموز دچار استرس شود و نخواهد مدرسه برود یکی از عدم حرفه ای بودن های این معلمهاست در حالی که در مثال مذکور هدف و دستور روانخوانی دانش آموز است و نه حفظ.
یا مثلاً الزام کردن دانش آموز با لحن تند و اسفاده از کلمه " باید " ماژیک به مدرسه بیاورید یا اینکه هر کسی بخواهد پای تخته بیاید "باید" ماژیک به همراه داشته باشد.
اگر معلم حرفه ای استخدام می کردند اموزش و پرورش به عملکرد بد و گدایی نمی افتاد.
به عنوان مثال می توان از معلمی در مدرسه دخترانه به مدیریت خانم مرشدی در منطقه مهراباد رودهن نام برد
هم خود معلم و هم خود شما بیشتر چون پیگیر و مطالعه گر اجتماعی نیستید و کاری به کارهای دولت ندارید این مشکلات درست می شود
آیا شما تا کنون فعالیت اجتماعی در افزایش سرانه آموزشی یا استخدام با کیفیت و کلا مدارس باکیفیت داشته اید ؟!
و البته از طرفی احتمالا تلاش های شما هم از این طریق راه به جایی نبرد چون حکومت سر کار نگاه ایدئولوژیک و پست به آموزش دارد و باز به نظر میاد که این فعالیت اگر معطوف به اصلاح یا تغییر ساختار کلی نشود سودی ندارد