گروه گزارش/
روزنامه ایران ارگان دولت امروز سه شنبه دهم مرداد در صفحه ی نخست خود تیتری را با این عنوان منتشر کرده است :
« مأموریت آواربرداری از 8 سال ویرانی »
این روزنامه می نویسد :
« در حوزه اجتماعی ؛ بازآفرینی اعتماد از دست رفته مردم مهمترین مأموریت دولت سیزدهم بود. در حوزه سیاسی بازگشت دولت به عرصه مدیریتی و سیاسی و اجتماعی کشور در دستور کار قرار گرفت.
8 سال ناکارآمدی و خستگی یک دولت، پیامدهای ماندگاری در حوزههای مختلف، اعم از سیاسی، اقتصادی و اجتماعی به دنبال داشت؛ پیامدهایی که به عنوان میراثی تلخ، برای ملت و البته دولت بعد نیز باقی ماند. این، همان شرایطی است که دولت سیزدهم در ابتدای مسئولیت خود با آن مواجه بود. این مواجهه، نه صرفاً نظر بر زمان تشکیل دولت و آگاهی یافتن از وضعیت جاری کشور و دستگاههای اجرایی، بلکه حتی در دوران انتخابات نیز پیامدهای نتایج 8 سال گذشته خود را نشان داده بود. پیامدی که مهمترین بروز آن، کاستن از میزان رغبت ایرانیان برای حضور در پای صندوقهای رأی به نسبت دوره قبلی انتخابات بود. به این ترتیب، دولت سیزدهم درست از زمان رقابتهای انتخاباتی، در حوزه سیاسی و اقتصادی، با وضعیت نابسامانی روبهرو شده بود که خود، نقشی در شکلگیری این نابسامانیها نداشت. باوجود این، عزم و انگیزه دولت سیزدهم، بویژه آیتالله رئیسی به عنوان رئیس دولت، بنمایه رفع و ترمیم این نابه سامانیها قرار گرفت . » آیا اعتماد معلمان به این دولت افزایش یافته است ؟ و یا بر عکس فضای امنیتی و پلیسی ، فرهنگ غالب سازمانی شده است ؟
هر دولتی در مدت فعالیت خود کارنامه ای به جای می گذارد که حتما باید مورد نقد و بررسی قرار گیرد اما پرسش « صدای معلم » از دست اندرکاران این روزنامه دولتی آن است که آیا ماحصل فعالیت دولت های یازدهم و دوازدهم فقط « ویرانی » بوده است ؟
چگونه است وقتی رسانه ای لب به انتقاد می گشاید و با ترسیم و تحلیل کارشناسی وضعیت موجود در حوزه ای خواهان پاسخ مقامات و مسئولان می شود ؛ موافقان وضع موجود بدون آن که ذره ای در برابر عملکرد خود پاسخ گو باشند ؛ منتقدان را متهم به « سیاه نمایی » می کنند اما به خودشان که می رسد وضعیت متفاوت می شود ؟
آیا این نوع به کارگیری واژگان و عبارات ؛ به ابتذال کشاندن و بی معنا کردن کلمات نیست ؟
ارگان دولت ادعا می کند بازآفرینی اعتماد از دست رفته مردم مهمترین مأموریت دولت سیزدهم بوده است .
آیا واقعا گشایشی در این حوزه صورت گرفته است ؟
« صدای معلم » در آستانه اتمام دو سالگی فعالیت دولت سیزدهم ؛ پرسش هایی را به تناسب ماموریت خود در « حوزه عمومی » آموزش ایران و به اجمال مطرح می کند :
بزرگ ترین ادعای دولت سیزدهم که بارها از زبان مسئولان و مقامات آن تحت عنوان « بزرگ ترین دست آورد این دولت » یاد شده و می شود همانا اجرای « رتبه بندی معلمان » پس از حداقل یک دهه انتظار معلمان بوده است .
درست است که رتبه بندی معلمان سرانجام به صورت « قانون » درآمده است اما پرسش این است که اجرای رتبه بندی با آن وضعیت و ساز و کار چه تغییر مثبتی در وضعیت حرفه ای آموزش و میزان رضایت شغلی معلمان ایجاد کرده است ؟
آیا رئیس دولت سیزدهم و مقامات مستقر در آن خبر ندارند که پس از اجرای رتبه بندی ، معلمان با سنوات خدمت بالا به نشانه اعتراض به عملکرد بد و غیر حرفه ای مسئولان تصمیم به ترک این وزارتخانه گرفتند و اکنون می رود که رکورد بازنشستگی داوطلبانه معلمان در این چهار دهه و در دولت سیزدهم شکسته شود ؟ ( این جا )
از سوی دیگر افزایش مبالغ ناچیز از قبل اجرای رتبه بندی معلمان چه تحولی در وضعیت معیشتی معلمان ایجاد کرده است ؟ آیا معلمی یافت می شود که با حقوق دریافتی ، بالاتر از « خط فقر » قرار گیرد ؟
آیا تناسبی میان افزایش حقوق معلمان و تورم فزآینده و کمرشکن کنونی مشاهده می شود ؟
قدرت خرید معلمان در دو سال اخیر به چه وضعیتی درآمده است ؟
آیا در این 45 سال سابقه داشته است که حقوق معلمان در شب عید پرداخت نشود و برخی از معلمان ناراضی ؛ در ادارات آموزش و پرورش را گل بگیرند ؟!
آیا رئیس دولت سیزدهم و مقامات آن خبر ندارند که با کل دریافتی یک معلم ایرانی در یک سال حتی نمی شود بی کیفیت ترین خودروی ایرانی را هم خریداری کرد ؟
آمارها و مستندات از دست یابی ریال ایران به رتبه « بی ارزش ترین پول جهان » خبر می دهند .
معنای آوار برداری از نظر این دولت همین است ؟ درست است که رتبه بندی معلمان سرانجام به صورت « قانون » درآمده است اما پرسش این است که اجرای رتبه بندی با آن وضعیت و ساز و کار چه تغییر مثبتی در وضعیت حرفه ای آموزش و میزان رضایت شغلی معلمان ایجاد کرده است ؟
سخنگوی دولت اعلام می کند :
با توجه به گرمای بیسابقه هوا در روزهای جاری، بهمنظور حفظ سلامت شهروندان، هیئت دولت با پیشنهاد وزارت بهداشت مبنی بر تعطیلی روزهای چهارشنبه و پنجشنبه در سراسر کشور موافقت کرد .
این چه کشوری است که در آن مدارس و دانشگاه ها در زمستان و به عللی مانند کمبود و یا فقدان گاز و یا آلودگی هوا تعطیل می شوند و در تابستان هم به خاطر نبود و یا کمبود برق ؟
دولت سیزدهم نشان داده است حتی قادر به تامین درست و منطقی نیازهای اساسی و مایحتاج مردم هم نیست .
این دولت در زمینه ی « افت تحصیلی فزاینده » و « پوشش تحصیلی » چه کار خاصی انجام داده است ؟
این همه تشکیل پرونده و صدور حکم در هیات های رسیدگی به تخلفات اداری وزارت آموزش و پرورش برای معلمان کنش گر و منتقد از چه ناشی می شود ؟
آیا وزارت آموزش و پرورش در دولت سیزدهم شهامت آن را دارد که آماری از میزان این پرونده ها و احکام صادره برای معلمان منتقد و کنش گر را در یک نشست خبری و با حضور رسانه های مستقل ارائه کند ؟ این چه کشوری است که در آن مدارس و دانشگاه ها در زمستان و به عللی مانند کمبود و یا فقدان گاز و یا آلودگی هوا تعطیل می شوند و در تابستان هم به خاطر نبود و یا کمبود برق ؟
آیا اعتماد معلمان به این دولت افزایش یافته است ؟ و یا بر عکس فضای امنیتی و پلیسی ، فرهنگ غالب سازمانی شده است ؟
آیا دولت سیزدهم می تواند توضیح دهد که اساسا چرا بحث « مولد سازی دارایی ها » که نخستین آن از آموزش و پرورش شروع شد برای چه بود آن هم در وزارتخانه ای که از پس از گذشت بیش از چهار دهه هنوز از کمبود کلاس و مدرسه در عذاب است و برخی مدارس چند شیفته اداره می شوند ؟
واقعا دولت سیزدهم در این دو سال ؛ چه آواری را از سر آموزش و پرورش و معلمان برداشته است ؟
پایان گزارش/
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
صادقانه میگم تا سالهای پیش رئیس حوزه تصحیح چه مبالغ هنگفت و هدایایی قبول میکرد و چه نمرات سفارشی به برخی از مدارس غیرانتفاعی و افراد پر قدرت میداد.
با مشخص شدن نتایج امتحانات نهایی خبری از نمرات مفتی با توزیع پول نبود.
البته این کار بی نقص نیست اما اصل این کار خوب و پسندیده بود و بایستی تحسین کرد
یعنی کار هر بز نیست خرمن کوفتن گاو نر می خواهد و مرد کهن.
نه گاو نر است و نه کهن، مرد!