صدای معلم:
اشاره کردید به کلی گویی یا انتزاعی نوشتن برنامه های بالادستی . شما فکر نمی کنید که برنامه نویس ها به صورت عامدی و یا آگاهانه این کار را می کنند که دستگاه ها پاسخ گو نباشند یا از بالاسفارش می کنند که یک چیز کلی بنویسید این که نه سیخ بسوزد نه کباب و یک راه در رو هم در آن باشد ؟
شما فکر نمی کنید برنامه با این رویکرد نوشته می شود؟
عمادی:
به هر دستگاهی گفته می شود که یک سری از احکام را برای دستگاه خودتان تدوین کنید ، پیش نویس کنید و به دولت بدهید و نهایتا دولت اینها را به هم می چسباند و تبدیل به برنامه می کند. برنامه های توسعه در ایران خیلی ماهیت برنامه ای ندارد مثلا به آموزش و پرورش می گویند که شما دو تا حکم بیاورید آنها هم نهایتا احکامی را می نویسند.
در مورد سایر وزارتخانه ها و دستگاه ها هم همین طور .
اما اینها خیلی ماهیت برنامه ای پیدا نمی کنند ؛ این که چهارچوب قانونی و مشخصی داشته باشند ؛ در واقع مجموعه ای از احکام است که بعضی از آنها کمی و بسیاری هم کیفی هستند و جایی هم که می خواهد این برنامه را چهارچوب بدهد دولت است .
مشکل آن جاست اگر های دولت هم یک انسجامی به این احکام برنامه بدهند و برنامه را سر و سامان بدهند وقتی به مجلس می آیند دوباره آن چهارچوب تغییر می کند.
در اینجا چند ضعف در تدوین برنامه وجود دارد. یکی این که خود دستگاه ها احکام را از روی دست همدیگر می نویسند و نهایتا تدوین گر در دولت خیلی صورت برنامه ای به آن نمی دهد و خیلی چهارچوب برنامه را پیدا نمی کند....
صدای معلم:
شما فکر می کنید آموزش و پرورش ما برنامه نویس کارکشته و حرفه ای ندارد که این مسائل به وجود می آید؟
عمادی:
بالاخره احکامی که از طرف آموزش و پرورش به دولت می رود حتی اگر در آموزش و پرورش دو تا حکم مطابق با مقتضیاتش بنویسد اینها می رود و دو سه مرحله تغییر می کند و آن چیزی که در نهایت در می آید معلوم نیست آن چیزی باشد که کارشناسان یا مدیران یا مدیران ارشد آموزش و پرورش می خواستند.
صدای معلم:
به عبارت دیگر ؛ برنامه متناسب با واقعیت های نظام آموزشی نوشته می شود اما بیرون که می رود نظرات غیر کارشناسی یا سلیقه ای در آن ها اعمال می شود و حتی قلب ماهیت می شوند و دوباره برمی گردد ؟
عمادی:
مثلا ما در آموزش و پرورش دو یا سه حکم بر اساس نیازهایمان می نویسیم این که کمبود نیروی انسانی داریم و یا در حوزه تامین منابع مالی کمبود داریم.
آموزش و پرورش احکامی براساس نیازهای خودش می نویسد .
اما این احکامی که دستگاه ها می نویسند اگر دولت بخواهد آن ها را در برنامه بیاورد اولا قابل اجرا نخواهد بود چون همه اینها حداکثری دیده شده اند بعد دولت اینها را تعدیل می کند.
صدای معلم:
منظورتان سازمان برنامه و بودجه است؟
عمادی:
بله. اینها را تعدیل می کند و تغییر می دهد و در اینجا خیلی مقتضیات دستگاه درست دیده نمی شود. بعد به مجلس می رود و مجلس مطابق با پیشنهاداتی که نمایندگان می آورند دوباره دست کاری می کنند. آن چه که در آخر در می آید آن چیزی نیست که دستگاه ها بر اساس نیازسنجی اولیه خودش ارائه کرده است .
صدای معلم:
در برنامه هفتم توسعه بخشی دیده شده در مورد نظام مدیریتی. در ماده 90 به مواردی اشاره کرده است .
شما فکر می کنید نظام مدیریتی در ایران آیا با چیزی که حتی در سند تحول بنیادین آمده به آیتم هایی مانند مدیریت اثر بخش و پویا و... اشاره کرده است ؛ آیا قابل اجرا می باشد ؟
ماده ای که تحت عنوان بهره وری و بهبود نظام مدیریت در آموزش و پرورش آمده آیا با توجه به هژمونی سیاسی و فضایی که در آموزش و پرورش غالب است ؛ قابلیت اجرا دارد؟
آیا وقت آن نیست که از این کلی گویی های بیهوده بیرون بیاییم و به قول شما قابل اندازه گیری و سنجش شوند ؟
فرضا حکم شود که صلاحیت مدیران کل آموزش و پرورش در کل کشور باید به تایید شورای عالی آموزش و پرورش برسد.
بهتر نیست چیزهایی بنویسیم که کاملا شفاف و قابل سنجش و اندازه گیری باشد و هیچ گونه ابهامی نباشد حتی اگر کم باشند اما مهم باشند ؟
عمادی:
موضوعاتی مانند بهبود و کیفیت مدیریت، بهبود نیروی انسانی در آموزش و پرورش به دلیل همان هژمونی سیاسی اساسا فرصت پرداختن به آنها را پیدا نمی کنیم چون آن چنان درگیر تغییرات در مدیران و سیاسی کاری در انتصاب هستیم و تا به آن کیفیت بخشی برسیم یک دفعه دولت تمام می شود و دوباره دولت بعدی می آید و دوباره تغییرات از اول شروع می شود !
تا زمانی که ثبات ایجاد نشود و ما چهارچوب های مشخصی نداشته باشیم وضعیت تغییری نمی کند .
حدود بیست سال پیش موقع شورای عالی اداری تصویب کرده بود که مدیران کل احکام شان چهار ساله باشد و وقتی احکام چهار ساله بود این نافذ بود مگر آن که قبل از چهار سال دادگاه صالحه ای مدیری را حکم به عزل بدهد و از این جهت مدیر مافوق نتواند آنان را عزل کند. همان موقع ( سال 84 ) که احکام چهار ساله شد مدیرانی که یک یا دو سال از انتصابشان گذشته بود همه عوض شدند !
هیچ کس هم نگفت که آقا این حکمش چهار ساله بود چرا شما این را برداشتید ؟
بنابراین ما قبل از این که به آن بحث های کیفیت بخشی در مدیریت برسیم باید اول به یک ثبات و یک چهارچوب معینی و به یک ضوابط اولیه ای برسیم و به آن پای بند باشیم .
صدای معلم:
اصلا اراده ای جدی برای ایجاد ثبات مدیریت در آموزش و پرورش وجود دارد با توجه به آن ساختار خیلی پیچیده ای که در ستاد آموزش و پرورش هست و در جاهای دیگر هم هست.
آیا چنین چیزی امکان پذیر است؟
عمادی:
نه ! وجود ندارد. وجود نداشته و ندارد.
وقتی دولت ها می آیند بر اساس سلایق خودشان مدیران را بالا و پایین می کنند نه بر اساس نیاز سنجی دستگاه. اقتضائات دولتی که بر سر کار آمده فکر می کند مدیرانش باید وفادار باشند اما وفاداری هم معمولا اثبات نمی شود !
معلوم نیست که من با سیاست های دولت جدید وفادار باشم ولی من را می گذارند به جای شمایی که قبلا بودید. می گویند حالا شاید این بهتر باشد.
صدای معلم:
در برنامه هفتم توسعه آموزش و پرورش بخشی آمده که « به مثابه امر ملی » مورد اشاره قرار گرفته است. بحثی که اینجا آمده و شما هم اشاره کردید باز هم به گونه ای کلی گویی است.
همیشه گفته می شود که آموزش و پرورش باید یک مسئله ملی باشد. در برنامه هایی که آقای صحرایی هم اشاره به آن شده است .
دهه ها است که می گویند آموزش و پرورش باید به یک مسئله ملی تبدیل شود ، باید اولویت دار شود و..
آن چیزی هم که در اینجا آمده برای ایجاد تحول در آموزش باز هم کلی گویی است.
آقای عبدالرسول عمادی به عنوان یک کارشناس آموزش و پرورش می خواهد در این زمینه پیشنهاد و توصیه ای به مقامات و تصمیم گیرندگان کند ؟
عمادی:
به طور خلاصه می گویم سند تحول به تعبیر من دو رویکرد دارد. یکی رویکرد آموزشی به رویکرد فرهنگی تربیتی و یکی رویکرد از آموزش به مهارت آموزی.
همین دو نکته را اگر بخواهیم توجه کنیم باید کل نگاهمان به آموزش و پرورش عوض شود. اعتبارات آموزش و پرورش باید تغییر کنند . رویکرد تخصیص منابع باید عوض شود. ما سال ها است که در حوزه صلاحیت های حرفه ای و منابع انسانی دچار مشکل هستیم .
نداشتن تجهیزات ، نداشتن آزمایشگاه و...
اگر بخواهیم سند تحول را اجرا کنیم باید اول اینها را تجهیز کنیم. آن دو نکته ای که سند تحول دارد باید به آن دو نکته توجه کنیم و این همه راهکار به هر کدام از حوزه ها داده شود.
بنابراین ما نیاز به نوشتن قانون جدید و حکم جدید و برنامه جدید برای آموزش و پرورش نداریم. آن قدر احکام داریم که معطل مانده است !
اگر به روح سند توجه شود آن رویکرد ملی بودن آموزش و پرورش هم تحقق پیدا می کند.
صدای معلم:
شما واقعا امکان پذیر می دانید در همان چهارچوبی که سند تحول بنیادین مشخص کرده است و البته محتوای این سند هم خودش محل مناقشه است اصلا امکان پذیر است ؟
آیا واقعا این امکان وجود دارد که در دهه آینده ، آموزش و پرورش با وضعیتی که داریم در ده اولویت نخست جمهوری اسلامی ایران قرار بگیرد ؟
عمادی:
خیر . من امیدوار نیستم که این اتفاق بیفتد !
من معتقدم که راهش همین است. اصولا یک رویکرد به مهارت این است که از تعارف کم کن و بر مبلغ افزا . از امروز به کارگاه ها و آزمایشگاه ها در هنرستان ها توجه کنند .
این ها همه کمبود منابع دارند ؛ کمبود استادکار دارند ، کمبود ابزار آلات دارند و...
اینها را تامین کنید و آن وقت آموزش و پرورش به مسئله ملی تبدیل می شود و به مسیر توسعه می رسیم .
پایان گفت و شنود/
مصاحبه کننده : علی پورسلیمان
پیاده سازی و ویرایش : زهرا قاسم پور دیزجی
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان