صدای معلم:
نظر شما در مورد برنامه هفتم توسعه چیست و این که اساسا آیا تدوین این برنامه ها مشکلی از آموزش و پرورش حل می کند و اساسا وضعیت آموزش و پرورش در برنامه ششم توسعه به چه صورت بوده است؟
عمادی:
این احکام و برنامه ها نسبت به خود آموزش و پرورش بالادستی حساب می شوند.
اگر احکام مناسبی در برنامه بگنجند و اشارات مثبتی به آموزش و پرورش داشته باشند می توانند تاثیر مثبتی داشته باشند در قوانینی که مجلس بعدها می خواهد تصویب کند چون اینها احکامی هستند که ناظر بر قوانین عادی هم هستند.
من در مجموع وجود احکامی را برنامه برای آموزش و پرورش اگر به صورت ویژه دیده شود مفید می دانم هر چند گزارشاتی که ناظر بر اجرای قانون برنامه می دهند حاکی از آن است که در حدود سی یا سی و پنج درصد برنامه های پنج ساله بیشتر اجرا نمی شوند .
صدای معلم:
دلیلش چیست ؟
عمادی:
یک بخش آن کلی بودن خیلی از احکام برنامه است. احکام و برنامه خیلی هایشان کمّی نیستند. احکامی که کمی باشند اصلا قابل پایش نیستند که شما بدانید که این احکام آیا عملیاتی شده اند یا نشده اند.
یک جور برآورد کلی می کنند مثلا می گویند سی درصد این اجرا شده است .خوشبینانه یا بدبینانه نگاه می کنند .
احکامی که حالت کیفی دارند روشن و شفاف نیستند و بنا براین خیلی قابل پایش هم نیستند .
باید حالت کمی داشته باشند تا بتوانند به بهره برداری برسند.
صدای معلم:
آیا کسانی که تخصص آن ها بر حسب قاعده باید « برنامه نویسی » باشد این مسائل را متوجه نمی شوند این که باید احکامی بنویسند و برنامه تدوین کنند که در واقع مسائل را حل کند نه این که انشاء نویسی کنند ؟
آیا متوجه این امر ساده نمی شوند ؟
عمادی:
یک بخشی از آن به خود ماهیت بعضی از این برنامه ها برمی گردد. ما در قانون برنامه های کشورمان می گوییم مثلا هشت درصد رشد اقتصادی باید داشته باشیم که پنج و نیم درصد آن از محل نهاده ها ، سرمایه و نیروی کار و سه و نیم درصد از محل بهره وری حاصل می شود. وقتی می خواهیم بهره وری را محاسبه کنیم اصلا نمی توانیم بهره وری سیستم هایمان را محاسبه کنیم.
یعنی بهره وری دستگاه ها درست محاسبه نمی شود و شما می بینید که سه درصد این هشت درصد مربوط به این بهره وری بود که معلوم نمی شود که به چه شکلی عمل می شود چون برای محاسبه بهره وری در دستگاه ها سیستم کنترل کیفیت وجود ندارد.
بخش دیگری از آن به خود ماهیت برنامه برمی گردد که ماهیت و کنترل کیفی دارند .
بخش دیگری به این برمی گردد که ابزارهای ما برای پایش و اجرای آنها کفایت نمی کند و دستگاه ها حاضر به اجرای برنامه نیستند.
برای هر برنامه راهبردی باید آن دستگاه برنامه عملیاتی بنویسد و ارزیابی شود و دستگاه ها معمولا این کار را انجام نمی دهند . به همین دلیل آن سیستمی که باید نظارت کند نمی تواند درست پایش کند و گزارش کاملی تهیه کند.
ولی در مجموع از این بحث های کلی که بگذریم ؛ وجود احکامی در کانون برنامه برای آموزش و پرورش می تواند موثر باشد. مثلا در قانون برنامه بیاورند که دولت باید حجمش کوچک شود و آموزش و پرورش را از این موضوع مستثنا کنند چون که مدارس را نمی شود کاهش داد ...
اگر چنین چیزهایی در قانون برنامه بیاید و آن را از بعضی از احکام برنامه استثنا کنند خوب و ارزشمند است.
الآن هم که برنامه توسعه هفتم در حال بررسی است اگر احکام ویژه ای برای آموزش و پرورش گنجانده شوند می تواند موثر باشد ولی با این وضعیت آشفته ای که در حال حاضر آموزش و پرورش دارد و با این چالش هایی که روبه روست فکر نمی کنم که اینها را بتوانند در برنامه توسعه هفتم بیاورند.
صدای معلم:
نظر کلی شما در مورد برنامه هفتم توسعه و تفاوت آن با برنامه ششم توسعه چیست ضمن این که به نظر می رسد برنامه هفتم توسعه یک مقدار نگاه جامع تر و وسیع تری به بحث آموزش و پرورش شده است ؟
عمادی:
به نظرم برای تدوین برنامه هفتم ؛ آموزش و پرورش باید بیشتر مورد توجه قرار بگیرد.
صاحب نظران تعلیم و تربیت بیشتر به این برنامه وارد شده ، قلم زده و نظر داده اند.
در مجموع من تحرک بیشتری در آن نسبت به برنامه های قبلی می بینم.
آموزش و پرورش تقریبا در خیلی از برنامه های گذشته بی حس بوده و به نظر می رسد حس عمومی در آموزش و پرورش و برنامه هفتم توسعه نسبت به برنامه های قبلی بیشتر است. من خیلی بدبینانه تر از تحلیل هایی که اینها می کنند مطمئنم که حتا ده درصد برنامه ها هم اجرایی نشدند !
صدای معلم:
منظورتان، حساسیت عمومی است؟
عمادی:
بلی . حساسیت عمومی بیشتر احساس می شود. اما باید دید که مجلس در مورد آن چه برخوردی می کند .
صدای معلم:
برخی مطالبی که در برنامه هفتم توسعه آروده اند مبتنی بر نوعی آرمان گرایی و خالی از واقعیات است .
به طور مثال ؛ به کارگیری هر نوع نیروی جدید از طریق خدمات آموزشی ، حق التدریس آزاد ، آموزش یار نهضت سواد آموزی و...ممنوع است .
شما فکر می کنید واقعا این احکام قابلیت اجرا دارند ؟
آیا این مواد می توانند به مرحله عمل برسند با توجه به ماهیت آموزش و پروش در ایران که متاسفانه همیشه سایه سیاست بر آن چنبره زده، نفوذ دستگاه های غیر پاسخ گو در آموزش و پرورش همچنان زیاد است ؟
نمایندگان مجلس دخالت های زیادی در آن می کنند که در حوزه وظایف و تخصص آنان نیست.
آیا فکر می کنید لازم است نهاد جدیدی غیر از این نهادهایی که هست به عنوان مثال نهاد صیانت از برنامه های توسعه در درون نهادهای نظارتی تعریف شود و این ها موارد انحراف از برنامه را به موقع شفاف سازی کرده و اطلاع رسانی کنند ؟
عمادی:
الآن نهاد ناظر را داریم. نهاد ناظر در اجرا مانند دیوان محاسبات ، سازمان بازرسی از قوه قضائیه یا در خود مجلس نهاد پایش کننده مرکز پژوهش ها می باشند . البته حرمت امام زاده با متولی است. اگر قانونی را مجلس تصویب می کند خود نمایندگان در وهله اول باید نگهبان آن باشند. همان طور که شما گفتید فشار افکار عمومی نمایندگان را به سمتی می برد که برخلاف قانون مصوبشان خودشان فشار می آورند به چیزهایی و آن ها را تصویب می کنند بنابراین به نظر من اول مجلس باید شان خودش را حفظ کند.
صدای معلم:
شما معتقدید که نهاد ناظر بر اجرای برنامه های توسعه، مجلس هست ؟
عمادی:
بلی. مجلس هم نهاد قانون گذار است و هم ناظر . برنامه ها هم مصوب مجلس هستند و مانند قوانین هستند. بنابراین اجرای آن ها همان نظارت خود مجلس و ابزارهای مجلس کفایت می کند.
صدای معلم:
به نظر شما تا الان آن شش برنامه توسعه که از ابتدای انقلاب اسلامی بوده آیا مجالس ما درست عمل کردند ؟ به طور موثر عمل کردند؟
عمادی:
من معتقدم هم برنامه ها خیلی آرمان گرایانه بوده و در آن ها کلی گویی شده است و هم این که خیلی از احکام شان قابل اجرا نبوده و هم دستگاه های ما قدرت اجرایی کافی نداشتند یعنی توان مدیریت خوبی برای آنان فراهم نبوده و هم نظارت درستی اعمال نشده است در مجموع این سه ضعف یعنی ضعف در ماهیت قانون و هم ضعف در دستگاه ها برای اجرا و هم در مرحله نظارت جریان داشته است . این سه عامل باعث شده که قانون های برنامه های توسعه نتوانند آن گونه که هستند باشند و اجرایی شوند .
من خیلی بدبینانه تر از تحلیل هایی که اینها می کنند مطمئنم که حتا ده درصد برنامه ها هم اجرایی نشدند !
مصاحبه کننده : علی پورسلیمان
پیاده سازی و ویرایش : زهرا قاسم پور دیزجی
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
راضی به خدمت بیش از ۳۰ سال نیستم و باید برا زیر مدرک ارشد خدمت بیش از ۳۰سال ممنوع یا اختیاری باشد نه اجبار
در حقیقت باید این مساله جذب معلم و کلاس گریزی بعضی معلمان حل شود! نه این که معلمان بازنشسته را با هزار ترفند وادار به ادامه فعالیت کنند!
اگر هم بخواهند از تجارب معلمان قدیمی استفاده کنند ، باید از آنها در مشاغل مدیریتی و اداری استفاده کنند و آن چهل درصد نیروی اداری هم چند سالی زحمت کلاس داری بکشند!
باور کنید هر کس در آموزش و پرورش استخدام می شود از همان بدو خدمت به دنبال این است که مدیر و معاون و مربی پرورشی و معاون اجرایی و سرپرست خوابگاه و سرپرست سالن و کارگاه و کارشناس اداره و اگر شد معاون و رییس اداره و اداره کل و...شود و از کلاس درس فرار کند!