گروه گزارش/
شنیده ها حاکی است که « رضا مراد صحرایی » سرپرست وزارت آموزش و پرورش اقدام به برکناری « مصطفی بابابایی » رئیس مرکز اطلاع رسانی و روابط عمومی وزارت آموزش و پرورش کرده است .
« صدای معلم » به عنوان یک رسانه حامی و مروج « تفکر انتقادی » در « حوزه عمومی آموزش » اگر چه این اقدام سرپرست وزارت آموزش و پرورش را قابل تامل می داند اما لازم است که به چند نکته اشاره گردد .
این موضوعی بدیهی است که آموزش و پرورش پر مخاطب ترین نهاد دولتی در جامعه ی ایران است و ارتباط با افکار عمومی از طریق دستگاهی با وظایف تعریف شده گام مهمی در موفقیت و یا ناکامی یک مدیر دارد .
« صدای معلم » عملکرد « مصطفی بابایی » رئیس پیشین مرکز اطلاع رسانی و روابط عمومی وزارت آموزش و پرورش را مثبت و قابل دفاع در حوزه ی عمومی ارزیابی نمی کند و البته این رسانه ی مستقل و منتقد تاکنون گزارش های متعددی را در نقد عملکرد ایشان در حوزه روابط عمومی منتشر کرده است .
( یوسف نوری وزیر مستعفی در وزارت آموزش و پرورش دولت سیزدهم در حال سخنرانی و ایراد نطق برای رسانه ها ... در کنار ایشان رئیس برکنار شده مرکز اطلاع رسانی و روابط عمومی وزارت آموزش و پرورش ؟! ) اگر واقعا بخش هایی مانند روابط عمومی که ارتباط و اتصال با افکار عمومی را بر عهده دارند مهم ترین وجه برنامه و سیاست گذاری را به جای تعریف و تمجید کردن از خود و طرد و انکار منتقدان و مخالفان ؛ پذیرش این واقعیت و برنامه ریزی برای کاهش و تعدیل این شکاف وسیع و عمیق قرار دهند و « صدای معلمان » را به معنای علمی و دقیق کلمه بشنوند دیگر شاهد آن هم تنفر و خشم آن معلم نسبت به اداره متبوع خویش نخواهیم بود .
جمعه 14 بهمن 1401 ؛ « صدای معلم » در گزارشی با عنوان : « دانشجوی دکترای مدیریت تحول سرانجام از روابط عمومی وزارت آموزش و پرورش رفت ! » به نقد عملکرد « علی تیرگیر » معاون پیشین رسانه ای مرکز اطلاع رسانی و روابط عمومی وزارت آموزش و پرورش منتشر کرد . ( این جا )
در این گزارش آمده بود :
« حال پرسش « صدای معلم » از فردی که ایشان را به عنوان معاون رسانه ای یک وزارتخانه پر مخاطب و پر چالش منصوب کرده آن است که کدام یک از این موارد با حوزه « رسانه » و الزامات حرفه ای آن تطابق و هم خوانی دارد ؟
آیا ایشان حتی یک یادداشت در حوزه رسانه و آسیب شناسی آن به رشته ی تحریر در آورده است ؟
در زمان تصدی علی تیرگیر در این معاونت ؛ « صدای معلم » که پیشینه ای دیرین در حوزه رسانه و حضور در نشست های رسانه ای دارد در فهرست سیاه ( Black List ) قرار گرفت و از حضور و پرسش گری در نشست های وزارت آموزش و پرورش محروم شد .
( علی تیرگیر معاون پیشین مرکز اطلاع رسانی و روابط عمومی وزارت آموزش و پرورش )
وزیر آموزش و پرورش و سایر مقامات در نظام جمهوری اسلامی ایران باید بدانند که اگر مردم نتوانند در « رسانه های داخلی » صدای خود را برای مطالبه گری مدنی بلند و پژواک کنند برای پی گیری آن یا به رسانه های برون مرزی پناه خواهند برد ضمن آن مطالبات خود را در « کف خیابان » و آن هم با زبان و شکلی دیگر بیان خواهند کرد .
وقتی در نظرسنجی های مختلف صورت گرفته در میان معلمان اکثریت آنان موافق استیضاح و یا برکناری وزیر آموزش و پرورش هستند و یا در ماجرای اخیر صدور حکم انفصال از خدمت آقای یوسف نوری توسط دیوان عدالت اداری ؛ بسیاری از معلمان و گروه های فعال کنش گر از آن استقبال کرده و از آن شادمان می شوند ؛ وزیر آموزش و پرورش باید بداند که یک سرنخ مهم این قضایا در حوزه « روابط عمومی » است و این که این بخش مهم و راهبردی نتوانسته است با افکار عمومی ارتباط برقرار کرده و نقش « واسط » میان سازمان و بدنه را به درستی و در وجه منطقی آن ایفا نماید .
با رویکرد حذف و سانسور هم نه « اعتمادی » حاصل می شود و نه مساله ای حل خواهد شد .
با رویکرد حذف و سانسور هم نه « اعتمادی » حاصل می شود و نه مساله ای حل خواهد شد . پیشنهاد « صدای معلم » به عنوان « رسانه ی مستقل و منتقد در حوزه عمومی آموزش ایران » آن است فردی برای روابط عمومی و مدیریت آن انتخاب شود که اولا « سواد رسانه ای » داشته و مهم تر این که حامل و عامل به « تفکر انتقادی » بوده و برای اعتماد سازی و کاهش شکاف میان « صف » و « ستاد » برنامه داشته باشد .
پس از معرفی وزارت آموزش و پرورش به به عنوان یکی از دستگاه های فعال در حوزه پاسخ گویی از سوی اداره کل رصد و پایش دبیرخانه شورای اطلاع رسانی دولت , « صدای معلم » در گزارشی نوشت : ( این جا )
« اگر وضعیت پاسخ گویی بر اساس چنین پایش هایی که یک واحد دولتی از واحد دولتی دیگر به عمل می آورد در وزارتخانه ای مانند آموزش و پرورش این چنین مطلوب و خوشایند است پس هشدارهای واحدهای نسبتا مستقلی مانند « کار گروه فوری پژوهشگاه مطالعات آموزش و پرورش » را کجا باید دید و تحلیل کرد ؟
اکنون باید از اداره کل رصد و پایش دبیرخانه شورای اطلاع رسانی دولت این پرسش را به جد مطرح کرد که :
« پاسخ گویی » یعنی چه ؟ و چه نسبتی با « نارضایتی فراگیر معلمان » دارد ؟
آیا اگر مسئولان و مقاماتی در یک دستگاه به افکار عمومی پاسخ گو باشند باز هم شاهد این حجم از نارضایتی در میان معلمان خواهیم بود ؟
پرسش « صدای معلم » از کسانی که این تقدیر و تشکرها را صادر می کنند آن است که آیا تاکنون شده است که کارمند شاغل در سایر ادارات دولتی در اداره آموزش و پرورش خود را به دلیل « نارضایتی » گِل بگیرند و آن را در حوزه عمومی منتشر کنند ؟
اگر واقعا بخش هایی مانند روابط عمومی که ارتباط و اتصال با افکار عمومی را بر عهده دارند مهم ترین وجه برنامه و سیاست گذاری را به جای تعریف و تمجید کردن از خود و طرد و انکار منتقدان و مخالفان ؛ پذیرش این واقعیت و برنامه ریزی برای کاهش و تعدیل این شکاف وسیع و عمیق قرار دهند و « صدای معلمان » را به معنای علمی و دقیق کلمه بشنوند دیگر شاهد آن هم تنفر و خشم آن معلم نسبت به اداره متبوع خویش نخواهیم بود . »
« صدای معلم » همان گونه که پیش تر نیز بیان شد ؛ در مورد عملکرد سرپرست وزارت آموزش و پرورش در جایگاه رئیس دانشگاه فرهنگیان پرسش ها و ابهامات فراوانی دارد و رضا مراد صحرایی را تاکنون مدیری نقد پذیر و پاسخ گو ارزیابی نکرده و یا به آن نرسیده است اما این اقدام ایشان را اقدامی قایل تامل می داند و امیدوار است که « صدای معلمان » از درون « خانه ی خودشان » شنیده شود .
پایان گزارش/
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
ملعون باد غاصب شغل آموزگاری و معلمی و دبیری به حق 14 معصوم و مظلومان و مغصوبان
و سلام و درود به دولت مهدی(عج) که معیار ارزش گذاری در آن سن و سال نیست.
همواره لعن و عذاب الهی بر غاصبان شغل معلمی و بر تاییدکنندگانشان و بر راضی شوندگان به غصب و بر حامی غاصب و بر مسببین غصب. خشک و ملعون و خالی باد بازار غاصب و مکر خداوند بر آنان نازل، به حق محمد مصطفی(ص) و فاطمه زهرا(س) و علی مرتضی(ع) و حسن مجتبی(ع) و ... و مولانا مهدی عجل الله
خدا ملعون دارد و نیامرزد غاصبین را و حامیانشان را و تاییدکنندگانشان را و راضی شدگانش را و مسببینش را و قانون نویسانی که اسباب غصب بوده و هستند و ...