گروه گزارش/
ایرنا خبرگزاری دولتی از پرتال مرکز اطلاع رسانی و روابط عمومی وزارت آموزش و پرورش نقل کرده و چنین می نویسد : ( این جا )
« دبیرخانه شورای اطلاعرسانی دولت اعلام کرد؛ با توجه به بررسیها و ارزیابیهای به عمل آمده در اداره کل رصد و پایش دبیرخانه شورای اطلاع رسانی دولت از عملکرد پاسخ گویی دستگاههای اجرایی به انتقادات و شبهات رسانه ای طی سال ۱۴۰۱، وزارت آموزش و پرورش با ۹۱ نقد و ۸۷ درصد پاسخ گویی به عنوان یکی از دستگاه های فعال در حوزه پاسخ گویی انتخاب شد. « پاسخ گویی » یعنی چه ؟ و چه نسبتی با « نارضایتی فراگیر معلمان » دارد ؟
احسان صالحی، دبیر شورای اطلاعرسانی دولت در نامهای خطاب به وزیر آموزش و پرورش، از توجه و اهتمام وزیر آموزش و پرورش، مدیران و رئیس مرکز روابط عمومی و اطلاع رسانی دستگاه متبوع در پاسخگویی به انتقادات حوزه آموزش و پرورش تشکر و قدردانی کرد.
در ادامه این نامه آمده است؛ امید است با تقویت این رویه در سال جدید بتوانیم نسبت به اقناع افکار عمومی، رفع ابهامات و شبهات و خنثیسازی تصاویر ناصحیحی که از دولت ساخته میشود، گامهای موثری برداریم .»
اگر وضعیت پاسخ گویی بر اساس چنین پایش هایی که یک واحد دولتی از واحد دولتی دیگر به عمل می آورد در وزارتخانه ای مانند آموزش و پرورش این چنین مطلوب و خوشایند است پس هشدارهای واحدهای نسبتا مستقلی مانند « کار گروه فوری پژوهشگاه مطالعات آموزش و پرورش » را کجا باید دید و تحلیل کرد ؟
كارگروه مطالعات فوری پژوهشگاه مطالعات آموزش و پرورش در بیانیه ای به تاریخ 8 شهریور 1401 که در « صدای معلم » منتشر شده چنین می نویسد : ( این جا )
« نظریه سرمایه انسانی و سرمایه اجتماعی و تجارب کشورها در دهههای پایانی قرن بیستم و دهه اول قرن بیست و یکم نشان میدهد که امروزه یک توافق عمومی میان پژوهشگران، سیاستگزاران، سرمایه گذاران و کنشگران وجود دارد که توسعه اقتصادی و اجتماعی کشورها از مسیر توسعه آموزش و پرورش میگذرد.
در واقع، یکی از ابزارهای مهم توسعه پایدار، به طور کلی توسعه کیفی آموزش و پرورش است.
نظام آموزش و پرورش ايران با نزديك به یک میلیون معلم و 14 میلیون دانشآموز، جمعيت بخش عمدهاي از جمعيت كشور را تشكيل ميدهند.عنصر اصلی نظام آموزش و پرورش « معلم » است و هیچ عاملی بهاندازه معلمان با انگيزه، متعهد و توانمند در تحقق غايتهاي تربيتي مؤثر نيست. بنابراين، رضايت شغلي معلمان بسيار مهم است و اين مهم نبايد از طرف سياسگذاران و مديران ارشد نظام آموزشي مورد غفلت واقع شود. زيرا، معلم ناراضی و بیانگیزه هرگز نمیتواند کیفیت آموزش را تضمین کند. با وجود اين، در سالهای اخیر فضاي نارضایتی بر جامعه معلمان کشور حاكم شده است و نشانههاي اين نارضايتي فراگير در تجمعات اعتراضي آنها در سال تحصيلي گذشته آشكار شده است و بيم آن ميرود كه اين نارضايتي به اختلال عمده در كاركرد نظام آموزش و پرورش منجر شود. صرف نظر از موجه بودن اعتراضها و تجمعات اخير معلمان، اين تحركات تا مويرگهاي بدنه آموزش و پرورش نفوذ كرده است.
معلمان به عنوان يكي از گروههای مرجع، در شكلگيري و هدايت افكار عمومی، سهم قابل توجهي دارند. نارضايتی فراگير معلمان، ميتواند ساير اصناف جامعه را به نامطلوب بودن حكمرانی متقاعد ساخته و با گسترش دامنه اعتراض، مشروعیت و مقبوليت نظام سیاسی را تهديد كند.
بدون ترديد، نارضايتي فراگير معلمان به پيامدهاي زيان بار بهداشتي منجر ميشود.
احساس تبعيض و تحقير در جامعه معلمي از حيث روانشناختي بسيار مخرب است. در غياب رضايت شغلي، دلزدگي از كار، بي حوصلگي نسبت به انجام فعاليتهاي شغلي و احساس افسردگي افزايش يافته كه قطعاً بر كيفيت كار اثرگذار خواهد بود. معلمان راضی کمتر مستعد فرسودگی شغلي هستند. بنابراين، حتي اگر ترك خدمت و مسئوليتها داوطلبانه نباشد، ولي به دليل مشكلات جسماني ـ رواني حاصل از عدم رضايت، ممكن است اهداف قصد شدة آموزش و پرورش محقق نشود.
با عنايت به آنچه بيان شد، طرح اين مسأله را نبايد در حد اظهار ناراحتي از وضع معاش معلمان تلقي كرد بلكه طرح مسأله به مثابه هشدار جدي و فرياد نالهاي است براي آينده نظام آموزش و پرورش ايران. نارضايتي فراگير معلمان به گسترش بيش از پيش فاصله ميان ستاد وزارت آموزش و پرورش و جمعيت معلمان منجر شده است.
مسأله اصلي اين است كه آيا نظام آموزشي با معلمان ناراضي ميتواند به مأموريت خود ادامه داده و رسالت خود را انجام دهد؟ »
پیش در پرتال روابط عمومی وزارت آموزش و پرورش بخشی به نام « پاسخ به رسانه ها » وجود داشت که با آمدن یوسف نوری و تیمی که در روابط عمومی مستقر شد به بهانه « طراحی جدید پرتال » حذف گردید .
هر چند پیش تر و بیش تر جوابیه های رسانه های باز هم دولتی و شبه دولتی در این پرتال منتشر می شد اما همین میزان هم تحمل نشد .
اکنون باید از اداره کل رصد و پایش دبیرخانه شورای اطلاع رسانی دولت این پرسش را به جد مطرح کرد که :
« پاسخ گویی » یعنی چه ؟ و چه نسبتی با « نارضایتی فراگیر معلمان » دارد ؟
آیا اگر مسئولان و مقاماتی در یک دستگاه به افکار عمومی پاسخ گو باشند باز هم شاهد این حجم از نارضایتی در میان معلمان خواهیم بود ؟
پرسش « صدای معلم » از کسانی که این تقدیر و تشکرها را صادر می کنند آن است که آیا تاکنون شده است که کارمند شاغل در سایر ادارات دولتی در اداره آموزش و پرورش خود را به دلیل « نارضایتی » گِل بگیرند و آن را در حوزه عمومی منتشر کنند ؟
اگر واقعا وزارت آموزش و پرورش بر این باور است که وزارتخانه اش پاسخ گوست اگر به سند و پژوهش علمی اعتمادی ندارد ؛ حداقل بخش « نظرسنجی » را که قبلا در پرتالش وجود داشت و آن را حذف کرده دوباره فعال کند تا این گونه ادعاها « راستی آزمایی » شود .
در بخشی از بیانیه ی کارگروه پژوهشگاه مطالعات آموزش و پرورش چنین آمده است :
« نارضايتي فراگير معلمان به گسترش بيش از پيش فاصله ميان ستاد وزارت آموزش و پرورش و جمعيت معلمان منجر شده است. از مشخصه های اصلی یک سازمان اثر بخش وجود تعاملات پویا بین صف و ستاد است. شکاف بین صف و ستاد زمینه ساز شرایط روانی امتناع از پیگیری راهبردهای تحولی و برنامه های برخاسته از آن است . »
اگر واقعا بخش هایی مانند روابط عمومی که ارتباط و اتصال با افکار عمومی را بر عهده دارند مهم ترین وجه برنامه و سیاست گذاری را به جای تعریف و تمجید کردن از خود و طرد و انکار منتقدان و مخالفان ؛ پذیرش این واقعیت و برنامه ریزی برای کاهش و تعدیل این شکاف وسیع و عمیق قرار دهند و « صدای معلمان » را به معنای علمی و دقیق کلمه بشنوند دیگر شاهد آن هم تنفر و خشم آن معلم نسبت به اداره متبوع خویش نخواهیم بود .
شاید « اعتماد » دوباره امکان رویش و جوانه پیدا کند .
پایان گزارش/
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
بدان صدها ضرر آید نه یک سود
چو گردیدی جری این فعل کردی
به این شد گرمی دولت به سردی
ندانستی که پنبه تیزتر شد
به وقتش می بُرد بی کرّ وفر شد
گل اندودی چو شد در دجله افتاد
هزاران زخم بر این پیکر افتاد
نه از شأن معلم ماند حرمت
نه این معنا شود معنی به جرأت
نه آنانی که در پستو خزیدند
گزیدن یک کَکی هرگز ندیدند
برو فکرت نما بر این معانی
نریزد آبِ هیچ ارباب و خانی
به وقتش صد فشردن آید از او
فرا گیرد ،هریک را زِیک سو
اگر با آهکی ،مو کَنده گردد
به این آهک ،مویی کم نگردد
معلم با درایت از در آید
که کج فعلی مقامت را نشاید.
به وقتش خود بفهمی من چه گفتم
سخنهایی چو دُر از حکمه سفتم
یکی سنگی فرود انداخت در چاه
که صد عاقل شدی حیران در آن جاه
یکی با دست خود هم جاه و رُتبت
به خاک انداخت بدعت کرد به سنّت
حریم حرمت هر جا مکانی
تو نشکن بهر آب و لقمه نانی
اگر حاکم خورَد سیب از رعیت
غلامانش فروبلعند جنّت
اگر صاحب زند سنگی سگش را
بخواهد دیگری زد گردنش را
کجی ،کی با کجی او راست گردد
کدامین دوغ با دوغ ماست گردد
معانی را به فکرت آور از جان
که تا گردی رشید چون باقرِخان.
آنچه ما تجربه کرده ایم پاسخ به «انتقادات و شبهات رسانه ای» تغییر ابلاغ و در سختی قرار دادن موقعیت نویسنده و پرسش کننده بوده است.
نمی دانم اداره کل رصد و پایش دبیرخانه شورای اطلاع رسانی دولت چگونه کار میکند اما از دیدگاه بیشتر معلمان روابط عمومی در آموزش و پرورش یک طرفه بوده است و همواره به جانب روسا و نیروهای ستادی تمایل داشته است بدون آنکه صدای اعتراضی شنیده شود یا شاهد پاسخگویی باشیم.
سکوت روابط عمومی خصوصا در آموزش و پرورش استانها و مناطق موجب سود روسای کم کار و ضعیف بوده است و چه بسیار بودجه ها بر باد داده اند و خسارات های جبران ناپذیری تحمیل کرده اند.
قابلیت سایت های آموزش وپرورش در حد یک وبلاگ رایگان نیز نیست و همین هم در استان ها یا قطع یا غیر فعال است.
آقای زینلی
و سپاس از زحمات شما .
با این که آموزش و پرورش پر مخاطب ترین دستگاه دولتی است اما متاسفانه غیر حرفه ای ترین و ناکارآمدترین روابط عمومی را دارد .
بیشتر کار روابط عمومی در ستاد متمرکز شده و بقیه تقریبا تعطیل هستند .
پایدار باشید .
عوامل مختلفی در شکل گیری این دیدگاه تاثیر داشته است:
۱. مردم منافع آنی و لحظه ای را ترجیح می دهند در نتیجه کارمند بانک یا دارایی و پزشک و...که مشکل امروز آنها را حل می کند، طبعا ارزشمندتر از معلمی است که احیانا آینده فرزندش را در دست دارد!
۲.از نظر مردم، معلمی شغلی است دم دستی و دیدگاه حرفه ای به آن ندارند! حتی در حد مشاغل خدماتی.همه مردم فکر می کنند ، می توانستند معلم باشند! متاسفانه معلمی مثل خانه داری گاها اصلا شغل محسوب نمی شود.