« سیمین خلیلی که بعدها به نام سیمین بهبهانی شهرت پیدا کرد در تاریخ ۲۸ تیر ۱۳۰۶ در محله همتآباد تهران به دنیا آمد. خانواده او اهل ادب و فرهنگ بودند. پدرش عباس خلیلی نیز شاعر بود و هردو زبان فارسی و عربی شعر میسرود. او که رمان نویس هم بود بیش از 1000 بیت از ۱۱۰۰ بیت از اشعار شاهنامه فردوسی را به عربی برگردانده بود. مادر او فخرعظمی ارغون دختر مرتضی قلی ارغون (مکرم السلطان خلعتبری) بود. فخرعظمی ارغون زنی فاضل و باسواد بود که فارسی و عربی و فقه و اصول را در مکتب خانه تحصیل کرده بود و با شعر و ادب آشنایی کامل داشت و همچنین زبان فرانسه را هم نزد یک معلم سوییسی آموخته بود. عباس خلیلی دو هفته پس از ازدواج، به دلیل مخالفت با رضاشاه به مدت دو سال به کرمانشاه تبعید شد. پس از بازگشت خلیلی، همسر جوانش که زندگی سیاسی و پرشور او را تاب نمیآورد به خانه پدری بازگشت و پس از مدتی کشمکش از او جدا شد.
سیمین بهبهانی دوره دبستان را در مدرسه ناموس و دوره دبیرستان را در مدرسه حسنات گذراند. از همان ایام کودکی مادرش که خود دستی در شعر و شاعری داشت، سیمین را به شاعر شدن تشویق نمود. در چهاردهسالگی نخستین شعر سیمین در مجله «نوبهار» منتشر شد. در سال 1324 به تحصیل در آموزشگاه مامایی پرداخت و در سال دوم به خاطر اختلاف با اولیای آموزشگاه از آنجا اخراج شد.
سیمین بهبهانی پس از گذراندن تحصیلات ابتدایی و متوسطه برای ادامه تحصیل در سال ۱۳۳۷ وارد دانشکده حقوق شد، با وجود اینکه در رشته ادبیات نیز پذیرفته شده بود.
سیمین بهبهانی و تدریس
با وجود تحصیل در رشته حقوق سیمین بهبهانی سالهای زیادی از زدگیاش را به معلمی گذراند. او در آموزش و پرورش دبیر بود و حدود سی سال یعنی از سال ۱۳۳۰ تا سال ۱۳۶۰ به تدریس مشغول بود. با این وجود به سرودن شعر نیز اشتغال داشت و در ۱۳۴۸ به عضویت شورای شعر و موسیقی در آمد. سیمین بهبهانی، هوشنگ ابتهاج، نادر نادرپور، یدالله رویایی، بیژن جلالی و فریدون مشیری نیز از اعضای دیگر این شورا بودند. او همچنین در سال ۱۳۵۷ به عضویت کانون نویسندگان ایران درآمد.
کارنامه ادبی سیمین بهبهانی
اولین کتاب شعر او، به همراه برگزیدهای از نثر داستانی او با نام «سه تار شکسته» در اسفند ۱۳۲۹ به چاپ رسید. او خودش در این باره گفته: «اولین روزی که شروع کردم به شعر گفتن، اولین بیت این بوده که: "ای توده گرسنه و نالان چه میکنی/ ای ملت فقیر و پریشان چه میکنی؟" این را در ۱۴ سالگی گفتم. حالا شعر اگر آن استحکام اولیه را نداشته، نقص فنی هم نداشته؛ ولی اولین شعر من که یادم هست نوجوانی بودم، قاعدتاً باید متوجه مسائل عاشقانه یا این که لطیفتر باشد؛ ولی میبینید که با این شروع کردم.» سپس مجموعه اشعار «جای پا» در سال ۱۳۳۵ و «چلچراغ» در سال ۱۳۳۶ از او منتشر شد. سیمین بهبهانی چهارمین دفتر شعرش را با نام «مرمر» در سال ۱۳۴۲ به دست چاپ سپرد. مجموعه اشعار دیگر سیمین با نامهای رستاخیز در سال ۱۳۵۲، خطی ز سرعت و آتش در سال ۱۳۶۰، دشت ارژن در سال ۱۳۶۲، گزیده اشعار در سال ۱۳۶۷، درباره هنر و ادبیات در سال ۱۳۶۸، آن مرد، مرد همراهم در سال ۱۳۶۹ کاغذین جامه در سال ۱۳۷۱، کولی و نامه و عشق در سال ۱۳۷۳، عاشق تر از همیشه بخوان در سال ۱۳۷۳، یک دریچه آزادی در سال ۱۳۷۴ با قلب خود چه خریدم در سال ۱۳۷۵، مجموعه اشعار در سال ۱۳۸۲ و یکی مثلاً اینکه در سال ۱۳۸۴ منتشر شده است.
سیمین بهبهانی و موسیقی ایران
ترانههای سیمین بهبهانی با صدای خوانندگان مشهوری از جمله همایون شجریان به گوش مخاطبان آشناست، او همچنین ترجمه فارسی کتاب «شاعران امروز فرانسه» نوشته پیر دوبوادفر را در سال ۱۳۷۳ در کارنامه خود دارد. سیمین بهبهانی در سال ۱۳۹۰ زندگی نامه خود را در کتابی تحت عنوان «با مادرم همراه» منتشر کرده است.
جایگاه سیمین بهبهانی در شعر معاصر
سیمین بهبهانی از موثرترین و پیشروترین شاعران در غزل معاصر است. او شاعری را از ابتدای جوانی با سرودن غزلها و چهارپاره هایی که فرمی کلاسیک و حال و هوایی رمانتیک داشتند اغاز کرد. اشعار او در ابتدا مضامینی عاشقانه داشتند و سرشار از احساسهای عریان زنانه و دغدغههای انسان دوستانه بودند. با گذشت زمان و از حدود دهه سی به بعد با رواج نوگرایی در شعر معاصر، رگه هایی از زبان و تخیل خلاقانه و شاعرانه در غزل های او راه یافت که نقطه عطف این تغییرات مجموعه شعر «مرمر» بود که بعدتر با مجموعه شعر «غزل رستاخیز» به اوج خود رسید و هنر او را در تلفیق روح تغزلی با نگرش دغدغهمند اجتماعی به خوبی نشان داد.
کار سیمین در حوزه غزل درست همتراز کار نیما در عرصه شعر نو است. نیما با بدعتگری در اوزان عروضی به آشناییزدایی از کل شعر پارسی رسید و سیمین با بدعتگری در اوزان غزل به آشناییزدایی از غزل رسید. کار سیمین بهبهانی، مهم، تنها از این روست که این آشناییزدایی نه از سر تفنن که به ضرورت مضامین و مفاهیم تازهای صورت بسته که سیمین از هستی و حیات امروزی برگرفته و پیام هنر خود کرده است، مفاهیم و مضامینی که بدون آشناییزدایی از قالب غزل، یا در آن قالب خوش نمینشستند و یا اگر در آن قالب نشانده میشدند غباری از مضامین سنتی که با غزل اختترند، بر آنها مینشست، وی با افزودن بیش از چهل و یک وزن کمسابقه یا به کلی بیسابقه بر اوزان غزل، این قالب کهنه را هویتی نو بخشیده آن را پذیرای پیامهای نو و معانی امروزی کرده است.
او در این باره چنین گفته: «برای من زندگی همیشه تجربه است، تجربهای پشت تجربه دیگر. شعر من هم بر پایه تجربه و آزمایش است. از غزل ساده شروع کردم به دو بیتیهای نیمائی رسیدم. از چهارپارههای نیمائی باز به غزل پختهتری دست یافتم. قانع شدم به آن و به غزل هائی با وزنهای تازهتر دست یافتم.»
سیدعلی صالحی شاعر معاصر در باره سیمین بهبهانی چنین گفته است: «آیا میتوان در گفتگویی کوتاه، خصوصیات شعری شاعری بزرگ آن هم مثل بهبهانی را هم به یاد آورد هم به کلام کشاند و هم راضی بود از ادای دینی که وظیفه ماست!؟ آیا حق داریم با کلیگوییهای مشابه و مکرر چیزی گوییم که چراغ راهی باشد … !؟ پیشنهاد رسمی من این است که دربارهٔ طرح پرسشها در اکثر زمینهها تجدید نظر شود. هزاران بار خوانده و شنیدهایم که بهبهانی بزرگ کنشگری فرهنگی و اجتماعی بود. عمر خود را بر سر آزادی بیان گذاشت، و ایشان چندین وزن ابتکاری به جهان اوزان شعر فارسی افزودند، و ایشان را نیمای غزل معاصر مینامند و … این کلیات و … بعد!؟ همه اینها بوده این زن کمنظیر، وگرنه به نامی ماندگار در کارنامه خدمات یک تمدن تبدیل نمیشد.»
( سیمین بهبهانی و همسرش منوچهر کوشیار )
زندگی شخصی و خانوادگی سیمین بهبهانی
سیمین بهبهانی در سال ۱۳۲۵ با حسن بهبهانی ازدواج کرد و از آن پس به نام خانوادگی همسر خود مشهور شد. ثمره ازدواج آنها، دو پسر با نامهای علی و حسین، و یک دختر به نام امید است. ابوالحسن تهامی نژاد دوبلور مشهور ایرانی، همسر دختر اوست. زتدگی مشترک سیمین بهبهانی و همسرش در سال ۱۳۴۹ پایان یافت و او در همان سال با منوچهر کوشیار که دوست دوران دانشجویی او بود ازدواج کرد. » ( 1 )
آثار سیمین بهبهانی
« سه تار شکسته – سال ۱۳۳۰ خورشیدی مطابق با ۱۹۵۱ میلادی
جای پا – ۱۳۳۵ خورشیدی مطابق با ۱۹۵۴ میلادی
چلچراغ – ۱۳۳۶ خورشیدی مطابق با ۱۹۵۵ میلادی
مرمر – ۱۳۴۱ خورشیدی مطابق با ۱۹۶۱ میلادی
رستاخیز- ۱۳۵۲ خورشیدی مطابق با ۱۹۷۱ میلادی
خطی ز سرعت و از آتش – ۱۳۶۰ خورشیدی مطابق با ۱۹۸۰ میلادی
دشت ارژن – ۱۳۶۲ خورشیدی مطابق با ۱۹۸۳ میلادی
گزینه اشعار – ۱۳۶۷ خورشیدی مطابق با ۱۹۸۸ میلادی
در باب هنر و ادبیات – ۱۳۶۸ خورشیدی مطابق با ۱۹۸۹ میلادی
آن مرد ، مرد راهم – ۱۳۶۹ خورشیدی مطابق با ۱۹۹۰ میلادی
کاغذین جامه – ۱۳۷۱ خورشیدی مطابق با ۱۹۹۲ میلادی
کولی و نامه و عشق – ۱۳۷۳ خورشیدی مطابق با ۱۹۹۴ میلادی
عاشق تر ازهمیشه بخوان- ۱۳۷۳ خورشیدی مطابق با ۱۹۹۴ میلادی
شاعران امروز فرانسه – ۱۳۷۳ خورشیدی مطابق با ۱۹۹۴ میلادی ترجمه فارسی از اثر پیر دوبوادفر
با قلب خود چه خریدم – ۱۳۷۵ خورشیدی مطابق با ۱۹۹۶ میلادی
یک دریچه آزادی – ۱۳۷۴خورشیدی مطابق با ۱۹۹۵ میلادی
مجموعه اشعار – ۱۳۸۲ خورشیدی مطابق با ۲۰۰۳ میلادی
یکی مثلاً اینکه – ۱۳۸۴ مطابق با ۲۰۰۵ میلادی
هرگز نخواب کوروش – شعر زمان ما – ۱۳۹۱ خورشیدی مطابق با ۲۱۱۲ میلادی
مجموعه اشعار سیمین بهبهانی – ۱۳۹۱ خورشیدی مطابق با ۲۱۱۲ میلادی
آخریت بیت سروده شده توسط شاعره فقید سیمین بهبهانی در بستر بیماری و در ادامه ترانه پرواز …
من در جبین تو می بینم اوج کمال جوانان را یعنی گشوده در شادی بر چهره روشن مادرها
ترانه های سیمین برای خواننده های رادیو
سیمین بهبهانی پیش از انقلاب برای رادیو ترانه هم می سرود و خوانندگانی چون شجریان ، الهه ، گلپایگانی ، داریوش ، ایرج ، عارف ، سپیده ، کوروس سرهنگ زاده ، رامش ، عهدیه ، سیمابینا ، پوران ، دلکش و مرضیه …. سروده های وی را خوانده اند . سیمین بهبهانی مدتی هم عضو شورای موسیقی رادیو و تلویزیون ملی ایران بود .
وی همچنین تا هنگام مرگ ریاست افتخاری هیئت امنای کتابخانه صدیقه دولت آبادی را بر عهده داشت .
جوائز سیمین بهبهانی
درسال ۱۳۷۸ سازمان جهانی حقوق بشر در برلین مدال کارل فون اوسی یتسکی را به سیمین بهبهانی اهدا کرد . در همین سال جایزه لیلیان هیلمن داشیل هامت را سازمان دیده بان حقوق بشر به وی عطا کرد .
در هقتم شهریور سال ۱۳۹۲ خورشیدی جایزه یانوش پانونیوش Janus pannonius از سوی انجمن قلم مجارستان ، در شهر پچ کشور مجارستان با حضور سیمین به وی اهدا گردی . این جایزه شامل تندیس و پنجاه هزار پوند بود . در این مراسم ، فرزانه میلانی مترجم آثار سیمین به زبان انگلیسی نیز حضور یافت .
درگذشت سیمین بهبهانی :
سیمین بهبهانی به عدلیل مشکلات تنفسی در بیمارستان پارس تهران بستری گردید ، و از پانزدهم مردادماه به کما رفت و عاقبت در سحر روز سه شنبه بیست و هشتم مردادماه ۱۳۹۳ خورشیدی و در سن ۸۷ سالگی از دنیا رفت . بانوی شاعره ما وصیت کرده بود که در بعد از مرگ در امامزاده طاهردر کرج کنار شوهر و نوه اش و یا در آرامگاه خانوادگی در کنار پدرش در بهشت زهرای تهران دفن شود .
کالبد این شاعر بزرگوار با حضور مردم و جمعی از هنرمندان از مقابل تالار وحدت تشییع گردید و در بهشت زهرا در مقبره خانوادگی در کنار پدرش به خاک سپرده شد . » ( 2 )
***
معلم و شاگرد
بانگ برداشتم:
-«آه، دختر،
وای ازین مایه بی بند و باری!
بازگو- سال از نیمه بگذشت-
از چه با خود کتابی نداری.
-«می خرم.»
-«کی؟»
-«همین روزها.»
-«آه...
آه ازین مستی و سستی و خواب!
معنی وعده های تو این است:
نوشدارو پس از مرگ سهراب!
«از کتاب رفیقان دیگر
نیک دانم که درسی نخواندی.
دیگران پیش رفتند و، اینک،
این تویی کاین چنین باز ماندی...»
دیده ی دختران بر وی اُفتاد
گرم از شعله ی خودپسندی.
دخترک دیده را بر زمین دوخت
شرمگین زین همه دردمندی.
گفتی از چشمم آهسته دزدید
چشم غمگین پر آب خود را؛
پا پی پا نهاد و نهان کرد
پارگی های جوراب خود را.
بر رخش، از عرق، شبنم اُفتاد
چهره ی زرد او زردتر شد
گوهری زیر مژگان درخشید
دفتر از قطره یی اشک تر شد؛
اشک نه، آن غرور شکسته
-بی صدا، جسته بیرون ز روزن_
پیش من یک به یک فاش می کرد
آنچه دختر نمی گفت با من:
«چند گویی کتاب تو چون شد؟
بگذر از من، که من نان ندارم.
حاصل از گفتن درد من چیست
دسترس چون به درمان ندارم؟»
خواستم تا به گوشش رسانم
ناله ی خود که: «ای وای بر من!
وای بر من، چه نا مهربانم!
شرمگینم. ببخشای بر من!
«نی تو تنها ز دردی روانسوز
روی رخسار خود گرد داری،
اوستادی به غم خو گرفته
همچو خود صاحبِ درد داری.»
خواستم بوسمش چهر و گویم:
«ما دو زاییده ی رنج و دردیم؛
هر دو بر شاخه ی زندگانی
برگ پژمرده از باد سردیم.»
لیک دانستم آنجا که هستم
جای تعلیم و تدریس و پند است؛
عجز و شوریدگی از معلّم
در بر کودکان ناپسند است!
بر جگر سخت دندان فشردم
در گلو ناله ها را شکستم.
دیده می سوخت از گرمی اشک،
لیک بر اشک وی راه بستم.
با همه درد و آشفتگی، باز
چهره ام خشک و بی اعتنا بود.
سوختم از غم و کس ندانست
در درونم چه محشر به پا بود...
( 1 ) مستقل آنلاین
( 2 ) تاریخ تقویم صبور
صدای معلم، صدای شما
با ارائه نظرات، فرهنگ گفتوگو و تفکر نقادی را نهادینه کنیم.