گروه رسانه/
نام کتاب: خطاهای شناختی در مدیریت
نوشتهٔ: احمد کاکاوند- مهدی زمانی مزده- فاطمه حمیدی فر
ناشر: اندیشه های گوهربار- زمستان 1397
با مقدمهٔ دکترمحمدرضاسرگلزایی
سقراط حکیم ، از فیلسوفان یونان باستان ، معتقد بود هر باور ذهنی را در صورتی که به چالش نکشانیم و مورد نقد و واکاوی قرار ندهیم ، به خطا رفته ایم و با دست خودمان برای رسیدن به زندگی عقلانی و پر کیفیت ، مانع و سد ایجاد کرده ایم .
هزاران سال پس از سقراط اندیشمندانی مانند " آلبرت الیس " روان شناس آمریکایی و موسس " انستیتو زندگی عقلانی " به این باور رسید که ناکارآمدی محصول تفکر ایستا و نقد گریز است ، از این رو نگارنده کتاب "خطاهای شناختی در مدیریت" با هدف ارتقای کیفی مدیریت در سطح کلان ، به گردآوری خطاهای رایج مدیریتی اقدام کرده است .
مکانیسم ذهنی انسان به گونه ای طراحی شده است که ایستایی و درجا زدن در یک باور ، عقیده و ساختار را به تغییر و پویایی ترجیح می دهد برای همین است که امروزه بسیاری از مدیران به رغم این که شعار " کسب و کار عاقلانه و پر بازده " را بر سر در سازمان یا تیم خود آویخته اند اما کمتر مدیری است که میان طراحی برنامه ها و رصد بازدهی سازمان، مدام در حال نقد و چالش باورهایش باشد .
مطالعه این اثر به ما نشان می دهد که چگونه می توان ابعاد متمایز کننده مدیران موفق و ناکار آمد را با استفاده از شیوه های تفکر و خطاهای شان بررسی کرد .
مدیران موفق تفکری علمی و استقرایی دارند و بارها با به کارگیری ساختارهای عالی مغزی ، فرضیه های کهن و سنتی ناکار آمد را ابطال کرده و با تفکر عملیاتی داده ها را تحلیل و بررسی می کنند . این گروه از مدیران به دنبال خلق قصه های نو از دل باورهای منطقی و عقلانی هستند و به دنبال بازتولید قصه های قدیمی و اثبات باورهای اطمینان بخش اما ناکارآمد نیستند .
همچنین نویسنده این کتاب با کمک طبقه بندی اختلالات روان شناختی ، سازمان های بیمار را به نظام های پارانویید ، وسواسی ، اسکیزویید ، بیش فعال ، خودشیفته ، کمال گرا ، مضطرب و.. دسته بندی کرده که می توان این نگاه را هسته رابط میان سلامت روان جامعه در سطح کلان و بیماری به شکل فردی دانست.
نباید فراموش کنیم که خوشبختی ، پیشرفت و سلامت روان یک امر جمعی بوده که به مقوله های متعددی از جمله عملکرد عقلانی و کارآمد سیستم های اداری و مدیران آنها وابسته است .
طبقه بندی سیستم های اداری بیمار و توجه به نقش باورهای غیر منطقی و تحریف های ذهنی در شیوع آنها توجه ما را به کلاف سردرگم مدیریت کلان در کشورمان جلب می کند که از یک سو لایه های تاریک و نا آگاه شخصیتی مدیران و مسئولان سازمانی بستر شکل گیری نظام های اداری بیمار و رشد کارمندان همنوا با این ناکارآمدی ها می شود و از سویی دیگر شکل گیری چنین سیستم هایی ، تشدید کننده نابهنجاری های اجتماعی و افزایش آمار مبتلایان به اختلالات روانی خواهد بود .
از این رو با استناد بر محتویات این اثر شاید بتوان با شناخت تفکرهای غیر عقلانی و خطاهای مدیریتی یکی از موثرترین گام ها را برای شکستن این چرخه معیوب برداشت .
مدیرانی که شهامت و آگاهی را در هم می آمیزند و خط شکنانه و بی پروا ، به درمان نظام های بیمار تحت نظارت خود می پردازند را می توان در ردیف متخصصان حوزه درمان دانست که همواره برای کاهش رنج و بیماری های مراجعان شان تلاش می کنند .
این تلاش شایان تقدیر را می توان از مدیرانی انتظار داشت که به دور از تعصب به الگوهای کهنه ، بر بیراهه هایی همچون غرور افراطی ، اعتماد به نفس کاذب ، بی صداقتی ، وابسته سازی ، خود محوری ، انکار حقایق ، توهم کنترل و اصرار برای همنوایی خط بطلان می کشند و خطاها و تحریف های که با قدمتی دیرینه در بافتار اجتماعی مان رخنه کرده است را کاهش می دهند .
برای سر و سامان دادن به این از هم گسیختگی ها نیازمند شهامتی برای تغییر ، اراده ای برای خودآگاهی و نیز تمرین مدیریت هیجانات و نقد باورهای غیرمنطقی هستیم .
کانال دکتر محمدرضا سرگلزایی
صدای معلم، صدای شما
با ارائه نظرات، فرهنگ گفتوگو و تفکر نقادی را نهادینه کنیم.