با جست و جو در اینترنت و گشتی در کتاب های مربوط به تعلیم و تربیت به انبوهی از اطلاعات مفید، آموزنده و جالب در مورد معلم و معلمی؛ از نحوه ی پوشش و خواب و تغذیه گرفته تا چگونگی حرف زدن و نگاه کردن و جابه جایی در کلاس و بایدها و نبایدهای بسیار بر می خوریم که می توانیم از آنها استفاده ی بهینه کنیم مثلا:
معلم باید؛ آراسته، وقت شناس، منظم، با سواد، متعهد، دلسوز،حامی،مشوق، مثبت اندیش،خلاق، کوشا،خوش اخلاق، مشارکت جو و... باشد.
و معلم نباید؛ فریاد بزند، تنبیه کند، تمایز قائل شود، بی توجه باشد، بی برنامه و بی طرح درس و ... باشد .
و با پرسش از صاحب نظران در عرصه ی تعلیم و تربیت نیز می توان به پاسخ های جامع و کاملی دست یافت از جمله پاسخ مصطفی ملکیان که مشکلات معلمان ایرانی در کلاس درس را به پنج دسته ی مشکلات مربوط به :
1. معلمان 2. دانش آموزان 3. مواد و کتب درسی 4. نگاه معلم به شاگرد 5. نگاه دانش آموز به استاد، به شرح زیر تقسیم بندی می کنند:
1. مشکلات معلمان:
1/1. نداشتن علم و تسلط لازم و کافی برای تدریس
1/2.نداشتن قدرت تفکر شخصی (یعنی قدرت دخل و تصرف در معلومات و جداکردن حق از باطل)
1/3.نداشتن فهم از فلسفه و مقصود آموزش و پرورش (یعنی هدف از کار خود و فرآورده ی کار خودرا نمی دانند)
1/4.نداشتن توانایی نگاه کردن از بالا به خود و در نتیجه عدم تجربه اندوزی (یعنی هرجلسه و هر سال تدریس را چراغ راه آینده خود نمی کنند)
1/5. عدم حفظ حرمت علم و معلمی (یعنی حداقل با تظاهر کردن به داشتن مناعت طبع آدم پولدار می توانند باعث شوند تا انگیزه علم طلبی دانش آموزان کم نشود)
1/6.ادعای دانایی کل در رشته ی مربوطه را داشتن (معلم باید به دانش آموزان بگوید من کمی بیش از شما بلدم و برای همین کمی بیش از شما بلد بودن است که معلم شما هستم)
2. مشکلات دانش آموزان:
2/1. علم یا شبه علم را وسیله ای می دانند برای غیر علم( یعنی هدف خود علم نیست بلکه کسب مدرک است برای کسب شغل و ثروت و لذت و شهرت و ...)
2/2.به اشتباه برای علم راه میانبر قائل اند، چون در همه چیز را میان بر دیده اند ( اما علم تنها محصولی است که راه میانبر و جهش ندارد)
2/3.تصور می کنند در علم زمانی باید فارغ التحصیل شوند (یعنی علم را فرآورده می دانند و نه فرآیند، در نتیجه مدرک گرا می شوند)
3.مشکلات مواد و کتب درسی:
3/1.کتب درسی بر اساس نگاه از بالا تالیف نمی شود (نگاه از بالا یعنی نگاه تکمیل گرایانه، ماکتی و پازلی)
3/2.تک آوایی بودن کتب درسی (در صورتی که در کتب درسی باید تمام آرای موجود در مورد آن درس را بیان کرد)
3/3. کتب درسی توسط مولفان تراز اول آن رشته تالیف نمی شود (اتفاقا برعکس، کسانی که نمی توانند کتاب مفیدی بنویسند کتب درسی را می نویسند و مولفان برجسته دون شان خود می دانند که کتب درسی بنویسند)
4. مشکلات مربوط به نگاه معلم به شاگرد
4/1.گمان می کنند که دانش آموزان قوه ی تشخیص درست از نادرست را ندارند، غافل از اینکه گاهی دانش آموزی مطلبی را بهتر از معلم می داند .
4/2. گمان می کنند همه ی دانش آموزان حکم واحد دارند ، مثلا همه فقط دنبال مدرک هستند و همین باعث می شود تا درس و تدریس را سهل انگارانه بگیرند در حالی که گاهی در گوشه و کنار کلاس دانش آموزانی هستندکه به جد به دنبال علم هستند.
43.گمان می کنند که دانش آموز باید شیفته و مرید معلم باشد و حق نقد معلم را ندارد و هر نقدی را مخالفت با خود می دانند.
5.مشکلات مربوط به نگاه دانش آموز به استاد
5/1. دانش آموز استاد را به عنوان ابزار و نردبان ترقی برای دریافت مدارک تحصیلی نگاه می کند در نتیجه به هر نوع تملق و چاپلوسی و کرنش تن می دهد.حال آنکه وظیفه ی معلم تنها علم و علم آموزی است.
5/2. دانش آموز گمان می کند که معلم باید همه کارها را انجام دهد و گمان می کند همه ی علم همین است که معلم گفته است در حالی که معلم تنها سرنخ ها را می دهد و از بالا نظارت می کند و منابع را معرفی می کند.
با این اوصاف آنچه ما معلمان ایرانی باور داریم این است که؛
در شرایط دیکتاتوری عریان و استبداد موذیانه و وحشیانه در هر مکان و زمانی؛
معلم باید انسان باشد؛
یعنی باید مبارز باشد
یعنی باید عشق و آرمان داشته باشد و آزادی خواه باشد
یعنی باید با خویشتن خویش و نیز با کسانی که در راه مبارزه با آن ها همکاری می کند صادق و شفاف باشد
و برای رسیدن به این اصول انسانی؛کوشا،جدّی، مصرّ و سخت کوش باشد
و اولین راه کار پیشنهادی جهت رهایی از این مشکلات؛ گام برداشتن در مسیر "خودشناسی اصیل" است.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
آموزش و پرورش ما نياز به يك " انقلاب فرهنگى " تام و تمام در همه ابعاد نياز دارد و عوامل اين انقلاب نيز بايد معلمين ، متفكرين ، علماى دينى و اقتصادى و كسانى باشند كه حداقل دكتر قلابى نباشند!!!!!
ادامه دارد
متاسفانه آموزش و پرورش ما در حال حاضر فاقد شادابيها و اميدهاى لازمه براى معلم و متعلم است و برنامه ريزان آن نيز اكثرا افراد خوش فكر و برنامه ريزى نبوده و يا اصولا سواد و جوهره اين كار را ندارند و يا شايد يكدست صدا ندارد و نياز به مشاركت فكرى عموم علما و فضلاى علم تعليم و تربيت دارد و نه يك گروه و جناح سياسى ، به هرحال تز "رياضت فرهنگى" يا به قول فرنگى ها " مازوخيسم فرهنگى " كه همه عوامل از معلم و متعلم و دست اندر كاران بايد رياضت بكشند تا به اعتلا برسند و معلم و متعلم را با مرتاض هاى هندى اشتباه بگيريم كه در اثر رياضت اقتصادى و كارى به رستگارى برسند معلم و فرهنگ ما را به انحراف خواهد كشيد كه شايد غير قابل جبران باشد.......!!!!!
آموزش و پرورش محل آزمون و خطا نیست!
متاسفانه سالهاست که آموزش و پرورش به آزمایشگاه اجرای طرح های نیم بند و ناکارآمد مدیران مبدل شده است!
ادامه دارد
ولی کو شرایط وبسترش؟
اما ما چنان ازخراب، آبادیم که عینی ترین و لازمترین ویژگی آموزشی و البته بدیهی ترین ها برایمان مثل رویا است و فکر می کنیم که کسی اینگونه سخن می گوید از کریه ای دیگر آمده است.تمام اینها ناشی از تصمیم گیری "یک" نفر برای "همه" است.وپذیرش چنین رویه از سوی مردم باعث رشد و نمو هرچه بیشتر این نوع تفکر و حامیان آن شده است.با کمال تاسف.
چقدر دلم تنگ شده برای شما اقای جعفری
من شاگرد شما بودم در سال۸۵
هنرستان شهید طاهری وحید
کنار شما درس خوندن لذت بخش بود یادگرفتن راحت تر بود شما کار بلدترین هستید
تمام حرفاتون که اون زمان میگفتید در مورد زندگی و اجتماع و روانشناسی من به مرور زمان به همشون رسیدم و بزرگترین اشتباه من این بود که همون لحظه حرفاتونو درک نکردم و همیشه به یاد شما هستم
ارادتمند شما شاگرد خجالتی داود فیضی