خودکشی هجدهمین دانشآموز طی سالهای 94 و 95 میگوید که اوضاع از آنچه در ذهن مردم و مسئولان میگذرد وخیمتر است؛ آن قدر وخیم که این روزها یکی از کانونهای اصلی بروز آسیبهای اجتماعی را باید مدارس دانست؛ مدارسی که روزی روزگاری بزرگترین خلاف در آن بردن آلبوم یا دفترچه خاطرات بود و حال امروز علاوه بر بحث مصرف مواد مخدر و سیگار و الکل و... باید شاهد وقوع خودکشیهای سریالی در آن باشیم؛ خودکشیهایی که واکاوی برخی دلایل آن نشان میدهد نمره کم یا ترس از والدین مهمترین دلیل بوده است؛ دلیلی که میشد حل و فصلش کرد و از تبدیل شدنش به یک بحران در ذهن و زندگی یک نوجوان جلوگیری کرد.
بیشک یکی از دلایلی که آموزش و پرورش را در بروز خودکشیهای اخیر دانشآموزان در مظان اتهام قرار میدهد بیتوجهی این نهاد به مشکلات روحی و روانی دانشآموزان است. این بیتوجهی در حالی است که در مدارس حضور مشاوره الزامیاست؛ مشاورانی که همگی تحصیل کرده رشته روان شناسی و مشاوره از دانشگاه هستند و طبق تخصصی که دارند، میتوانند رفتار تکتک دانشآموزان را تحلیل و به مشکلات روحی و روانی احتمالی آنها پی ببرند.
اصولا فلسفه حضور مشاوران در مدارس پیشگیری از بروز بحران در آن دسته از دانشآموزانی است که به سبب مشکلات خانوادگی، فردی، تحصیلی و... در معرض آسیباند. این در حالی است که به گفته کارشناسان این روزها مشاوران در مدارس نه تنها صوری که به افرادی غیرقابل اعتماد برای دانشآموزان تبدیل شدهاند.
مشاوران مدارسی که در مدرسه نیستند
یک کارشناس آموزش و پرورش درباره جایگاه مشاوران در مدارس به آفتاب یزد می گوید:مهمترین نکته درباره مشاوران مدارس این است که برخی از آنها اغلب در مدرسه حضور ندارند. از سوی دیگر مثلا در یک مدرسه با 500-400 دانش آموز فقط یک مشاور آن هم دو روز در هفته در مدرسه حضور دارد.
مهدی بهلولی با ذکر مثالی میافزاید :2 سال پیش دانش آموزی در مدرسه مشکل روحی داشت. من او را به مشاور مدرسه معرفی کردم و از او خواستم به این دانش آموز کمک کند. اما مشاور به من گفت:« کلا در هفته 10 ساعت در مدرسه حضور دارم. در این 10 ساعت هم اگر خیلی عرضه داشته باشم تنها می توانم پروندههای 500 دانش آموز مدرسه را تشکیل بدهم بنابراین وقتی برای مشاوره دادن به دانش آموزان نمی ماند»!
وی ادامه می دهد: در نهایت با اصرار من ، آن مشاور یک جلسه مشاوره برای دانش آموز گفته شده گذاشت و تا آنجا که من به یاد دارم تاثیری در حال و روز آن دانش آموز نداشت.
20 هزار معلم بیکار و یک مشاور برای 500 دانش آموز!
بهلولی با اشاره به اظهارات وزیر آموزش و پرورش تاکید می کند: آقای وزیر روزهای اول وزارتش اعلام کرد حدود 200 هزار معلم مازاد داریم . این یعنی پستها به خوبی تعریف نشده است. این کارشناس آموزشی با اشاره به سیستم آموزشی در نروژ بیان می کند : چندی قبل با یک معلم ایرانی در نروژ صحبت می کردم. وی می گفت ما علاوه بر مشاور، پرستار مدرسه داریم و هر روز هم در مدرسه حضور دارد تا اگر اتفاقی افتاد، رسیدگی کند.این معلم ایرانی تاکید کرد که هفته ای یک بار هم پزشک مدرسه دارند!
بهلولی با اشاره به 20 هزار معلم مازاد در کشور اظهار می کند: با وجود این تعداد نیرو، ما در مدارسمان نه کتابدار داریم ،نه مشاور ، نه پرستار ، نه روانپزشک و... خب معلوم است 20 هزار نیرو بیکار خواهند ماند.
به بحث مشاوره در مدارس اهمیت داده نمیشود
این کارشناس آموزش و پرورش تاکید می کند: متاسفانه در ایران به این گونه مسائل اهمیت داده نمی شود . ما مشاوران خوبی در کشور داریم، اما با توجه به ساعت کم حضورشان در مدارس و بی انگیزگی که بر کل سیستم آموزش و پرورش ما حاکم است، ما عملکرد کیفی و کارآمدی از مشاوران مدارس شاهد نیستیم. مهمترین کاری که انجام می دهند تشکیل پرونده تحصیلی برای دانش آموزان است.
بهلولی با تاکید بر اینکه مشاوره در مدارس ما صرفا تحصیلی است ، اظهار می کند: بعد رفتاری و روحی و آسیبهای اجتماعی جایی در شرح وظایف مشاوران مدارس ندارد.حتی معلمان ما هم به این مسائل بی توجه اند.اصلا آموزشی در این زمینه ندیده اید که مثلا در صورت وجود مشکل روحی در دانش آموز چه باید بکنند ؛ این گونه مسائل به هیچ عنوان در تربیت معلمان ما وجود ندارد.از این رو نمی توانیم در مدارس روی مشاوران حساب باز کنیم. وی در پاسخ به اینکه آیا دانش آموزان به مشاوران اعتماد دارند، اظهار می کند: من بارها شده از دانش آموزی می خواهم به مشاوره مدرسه مراجعه کنند اما بارها از آنها شنیده ام که می گویند مگر مشاوره چه کار می کند! یا پیش مشاور رفته ایم اما اتفاقی نیفتاده. مشاوران مدارس وقت
نمی گذارند، انگیزه ندارند ، از این رو وقتی دانش آموزی مشکل دارد ، فورا خانوادهها را در جریان می گذارند تا خانواده مشکل را حل کند در نتیجه دانشآموزان به مشاوران بیاعتماد هستند.
بهلولی می افزاید: امروز ما از آموزش و پرورش مدرن صحبت می کنیم در حالی که اگر پای درد دل مدیران و معاونان مدارس بنشینید فقط از پول آب و برق مدرسه صحبت می کنند. آنها به عوامل اجرایی برای گذران امور روزمره مدارس تبدیل شده اند و دغدغه وجود مشاوران و توجه به ابعاد رفتاری و روحی دانش آموزان برایشان مطرح نیست، در نهایت مشکلات دانش آموزان را کامل روی دوش خانواده می گذارند یا با اخراج دانش آموز صورت مسئله را پاک می کنند.
پرونده درسی مهمتر از پرونده بهداشتی!
یک جامعهشناس نیز درباره اهمیت وجود مشاوران در مدارس به آفتاب یزد میگوید: در دهههای پیش هر دانش آموز در مدرسه یک پرونده بهداشتی داشت؛ چه از بعد جسمی چه از بعد روانی. اما متاسفانه این روزها پرونده درسی از همه چیز مهمتر شده است. درحالی که قاعدتا با گذشت زمان باید به پیش برویم و اگر در دهه 70 پرونده بهداشتی بوده امروز در دهه 90 باید توجه به بعد روانی و جسمی دانش آموزان با اهمیتتر قلمداد شود.در حالی که این گونه نیست و ما رو به عقب گرد هستیم.
نادر صادقیان با اشاره به نظام آموزشی مدرن جهان میافزاید: وجود مشاوران و توجه به ابعاد روحی و روانی دانش آموزان به امری اجتناب ناپذیر و الزاماتی غیرقابل چشمپوشی تبدیل شده است.امروز دیگر بحث بر سر بودن یا نبودن مشاوران در مدارس نیست بلکه تمرکز روی چگونگی مدیریت مشاوران است تا صوری نباشند بلکه کیفی باشند.اما متاسفانه در مدارس ما مشاوران صرفاً صوری و نمایشی هستند.
اهمیت مشاوران درک نشده است
وی تاکید میکند: حضور کیفی مشاوران در مدارس باید تبدیل به یک الزام رسمی منظم در مدارس شود و از حالت صوری امروزی که بود و نبودش یکی است، خارج شود. صادقیان با اشاره به جایگاه مشاوران در افکار عمومی نیز میگوید: البته افکار عمومی هم هنوز آن طور که باید و شاید لزوم حضور مشاوران در مدارس را درک نکرده است. شاید یکی از علل این موضوع این باشد که مردم هنوز به مشکلات روحی و روانی دانش آموزان و آسیبهای پیش آمده حساس نشدهاند.
این جامعهشناس خاطرنشان میکند: توده مردم برای درک اهمیت یک موضوع یا باید بترسند یا احساس نیاز کنند. حال علت اینکه چرا هنوز مردم اهمیت حضور مشاوران در مدارس را درک نکردهاند، این است که اهمیت آن را نمیدانند چون به آنها آموزش داده نشده است.
وی میافزاید: آن قدر مشکلات، دغدغهها، مشغلهها و ... مطرح است که دیگر فرصتی برای این موضوعات نمیماند. اینجاست که نقش رسانهها برای شناساندن جایگاه اصلی مشاوران در مدارس و حتی در جامعه به افکار عمومی پررنگ میشود. رسانهها باید بدون کمترین و کوچکترین اغماض چهره واقعی آسیبهای اجتماعی را به مردم نشان دهند به خصوص در بحث دانش آموزان و نوجوانان.این جامعهشناس با تاکید بر اینکه خودداری کردن از نشان دادن تصویر واقعی آسیبهای اجتماعی تحت عنوان تشویش و ... تنها نوعی «خودفریبی» است، اظهار میکند: اتفاقا امروز زمان آن است که چهره واقعی آسیبها صریح و بدون هیچ سانسوری به افکار عمومی شناسانده شود.
روزنامه آفتاب یزد
نظرات بینندگان
برای اینکه محدودیت هایی در این سیستم ها وجود دارد یک ابلاغ صوری صادر میشود ولی شخص در جای دیگری مشغول بکار میشود . گاهی هم بخاطر سوء استفاده و تبانی هایی چنین مواردی بوجود می آید .