بالاخره بعد از دهه ها نومیدی، توجه به توسعه عدالت آموزشی و کیفیت فضای مدارس در رأس توجه رئیس جمهور وقت قرار گرفت.
در اخبار فرهنگیان چنین آمده است: مقاومسازی، بازسازی و انرژی خورشیدی مدارس در سال 1404
« حمیدرضا خان محمدی، رئیس سازمان نوسازی مدارس .... طبق برآوردها، 19 درصد از مدارس کشور نیازمند بازسازی یا مقاومسازی هستند که شامل 13 درصد مقاومسازی و 6 درصد تخریب و بازسازی کامل است.
بر اساس بند “ث” ماده 63 برنامه ششم توسعه، دولت موظف است سه میلیارد دلار از حساب ذخیره ارزی را برای افزایش ایمنی مدارس اختصاص دهد.
وی از رشد 200 درصدی اعتبارات نوسازی مدارس در بودجه خبر داد و افزود که طبق برنامه هفتم، « دو دهم واحد درصد» از مالیات بر ارزش افزوده به بازسازی و تجهیز مدارس و دانشگاههای فرهنگیان اختصاص خواهد یافت. همچنین هزینههای افراد حقیقی و حقوقی که در توسعه فضاهای آموزشی مشارکت داشته باشند، بهعنوان هزینههای قابل قبول مالیاتی در نظر گرفته میشود. و ایجاد نیروگاههای خورشیدی در بام 2500 مدرسه از دیگر اخبار امیدوارکننده برای ایجاد تحرک در آموزش و پرورش است » .
چند ماهی است در هر شهر و استان خصوصا در مناطق محروم، گروه های مختلف از جمله برخی از خود دانش آموزان مشغول رنگ کردن و آماده سازی مدارس هستند. شور و حالی که در رسانه ها کمتر نمایش داده می شود. حرکتی نیکو که برای مدارس مرده و بی روح ما نیازی اساسی و حیاتی شمرده می شود.
همیشه یک اما خبر از نگرانی می دهد. نگرانی از چیز درستی که موجودیت ندارد و نگرانی از چیز نادرستی که متأسفانه وجود دارد. یک مدیر عاقبت اندیش، علاوه بر رقص امید در جامعه، می باید برای احتمال وقوع همه نادرستی ها پیش اندیشی و پیشگیری کند. آن حلقه گم شده وجود باور غلط دیوار و میز و صندلی نویسی برخی از دانش آموزان است که گاه درد و رنج و گاه ذوق و هیجان خود را بر روی آن ها می نویسند.
یعنی پدیده وندالیسم در مدارس.
دانش آموزان باید بفهمند که هر چند مدرسه به تک تک آنان تعلق دارد اما استفاده از محیط و امکانات آن کالای یک بار مصرف نیست که در تخریب یا زشت سازی آن بکوشند. مدرسه کالای سرمایه ای است که برای دوری از هر نوع استهلاکی در آن همه باید بکوشند.
آموزش به عنوان فاکتور یادآوری و تحریک عقلانیت این گروه از دانش آموزان برای داشتن احساس مسئولیت در حفظ و نگه داری اموال دولتی و هر گوشه از مدرسه است. فرهنگ با آموزش بارور می شود. عقل با آموزش هدایت و راهنمایی می شود. داشتن احساس مسئولیت با آموزش ممکن می گردد. آموزش به عنوان وظیفه اصلی مدارس و معلمان فقط به بازگویی متون کتب درسی خلاصه نمی شود. آموزش فقط به ورود و خروج رسمی معلمان به کلاس درسی گفته نمی شود. مهم ترین خاصیت آموزش اثرگذاری ارزش ها به صورت ماندگار با درونی شدن آن هاست و معلم این نقش مهم را در بین تمامی نقش ها حتی اولی تر از والدین برعهده دارد.
پس هر معلمی در هر رشته تحصیلی یا با تدریس هر کتاب درسی، وظیفه دارد گه گاهی ولو در هر جلسه آموزشی فقط پنج دقیقه نکته هایی ارزشمند از حس مسئولیت شناسی، نحوه برقراری و ایجاد روابط اجتماعی سالم، احترام به حقوق و حریم دیگران، حفظ و نگه داری اموال دولتی، امانت داری، حساسیت به محیط و فضای سبز، یعنی انجام تمامی رفتارهای خوشایند و مطلوب، برای دانش آموزان بیان دارد.
این سخنان برخاسته از معلومات خود معلم یا اندیشمندی است که حاصل تجربه چندین ساله آنان است. تفاوت بزرگسال و کودک و نوجوان در دانستن یا ندانستن همین تجارب ارزشمند است که به بهای دهه ها زندگی به دست آمده است.
بیان تجربه برای پیشگیری از دوباره کاری و احتمال خطاست.
باور داشته باشید اهمیت این یک جمله ناب کمتر از تدریس یک فصل یا بخش از دروسی چون فیزیک، شیمی، ریاضی و زیست شناسی نیست. علت ذکر این دروس بدان دلیل است که آنان خود را از بیان چنین نصایح یا تجاربی، دور نگه می دارند و همیشه از کمبود زمان و حجم زیاد کتب تدریس خود سخن می گویند. و گر نه محتوای دیگر کتب درسی چون ادبیات، دین و زندگی، جامعه شناسی و تاریخ به اندازه کافی بر حول محور موعظه و پند می چرخد. معلمین این دروس ناخواسته گفتنی ها را می گویند اما دریغ که آنان نیز ناگفته ها را نمی گویند. یک معلم به همان اندازه که می باید حس مسئولیت شناسی را در دانش آموزان به وجود آورد خود نیز می باید در معنای حقیقی مسئولیت شناس باشد.
27 شهریور روز بزرگداشت شهریار شیرین سخن و روز شعر و ادب فارسی است. پس با یک گریز در پاسداشت این روز تک بیتی از او یادآور می شوم:
ز بوسیدنی های این روزگار
یکی شان بود دست آموزگار
حداقل با خود روراست باشیم و در آینه زندگی شخصی خود به خویشتنِ خویش دروغ نگوئیم. یک معلم خردمند و دلسوز هرگز خود را در این گستردگی، محدود نمی سازد و گر نه با محدود سازی خود ناخواسته به بی کیفیت سازی آموزش یاری می رساند.
کدام آموزگار ؛ دستانی در خور بوسیدن دارد؟ یقین آموزگاری که برای اثربخشی کارکرد خود در عمق وجود دانش آموزان؛ مقبولیت و محبوبیت دارد و قادر است به معنای واقعی کلمه به موفقیت در امر تعلیم و تربیت دست یازد.
معلم و آموزگار با توجه به مقتضای سنی دانش آموزان خود در دوره های تحصیلی، نباید فقط به بیان جملات درسی اکتفا کند. او باید از نفوذ معنوی و از خاصیت اثرگذاری عمیق خود در آموزش درس زندگانی و باروری فرهنگ نهایت استفاده را ببرد.
چرا نباید بر زمین در هر کجایی زباله ریخت؟ چرا نباید بر روی درخت و صندلی و در و دیوار مدرسه یا هر جایی چیزی نوشت؟
چرا باید به بزرگ ترها در هر جایی احترام گذاشت؟ چرا باید شنونده خوبی بود و کلام هیچ کس را ولو یک کودک دو سه ساله را قطع نکرد؟ چرا باید در انتخاب دوست دقت کرد؟ چرا باید مشورت کرد؟ چرا باید هنگام برخورد با هر نوع مشکلی با فرد قابل اعتمادی، صحبت کرد؟ چرا پنهان کاری و دروغ ناموجه و زشت هستند؟
و...
این همه یعنی مهارت زندگی. آموزشی که لزوما به ابزاری خاص برای بهانه آوردن در نداشتن آن ندارد. ابزار چنین آموزشی فقط بیان سخنان ارزشمندی است که خود ما نیز بدان معتقد و عامل به عمل هستیم. بیان چنین رهنمودهایی با ترکیب جملاتی که توهین آمیز، حقارت آمیز و یا امر و نهی کننده نیستند، می تواند بر رشد و تعالی شعور کودکان اثری مستقیم و مؤثر ایجاد نماید. اثری ماندگار که از کانال آموزش به کانال فرهنگ منتقل می شود.
وقتی یک معلم به کودک یا دانش آموزان خود فقط افعال امر و نهی را صرف می کند، قادر به ایجاد مقبولیت نخواهد بود پس محبوبیت و موفقیت چشم گیری نیز نخواهد داشت. باید به آنان انجام افعال خوشایند چون دوست داشتن، احترام گذاشتن، توانستن، خواستن را آموزش دهیم تا نسلی توانمند بار آیند و همانند ما تک بعدی یو محافظه کار تربیت نشوند.
وظیفه آموزش و پرورش در کنار ساخت و ساز و نوسازی مدارس، ابلاغ انتظار آموزش مسئولیت حفظ و نگه داری داشته ها توسط معلمان در کلاس درسی است. آموزشی که می باید بر طبق اصول روان شناسی و با پرهیز از افراط و تفریط صورت گیرد. که یکی از بندهای آن ایجاد حس تعلق به مدرسه است و دیگری تحریک حس مشارکت.
هر دانش آموزی باید باور داشته باشد که جزئی از این مدرسه ای است که در آن تحصیل می کند و با رعایت بایدها و نبایدها یعنی هنجارهای یک مدرسه، به امر مشارکت در حفظ و نگه داری اموال دولتی راغب گردد.
مدیران و معاونان مدارس به جای بارش دستورات بکن نکن به دانش آموزان با بار منفی و تقویت بی تفاوتی و انزجار، آنان را با عشق و محبت به سوی شایستگی هدایت نمایند. وقتی الگوی عملی در یک محیطی خود عامل به رفتاری نیست، زیر مجموعه هرگز آن رفتار را به عنوان وظیفه عملی خود نمی پذیرد.
نوسازی و رنگ آمیزی یا انجام تعمیرات مدارس شرط لازم برای همواری آموزش است اما شرط کافی نیست. برانگیختن حس مسئولیت و تعلق خاطر، این شرط را تکمیل می نماید.
از دیگر سو انتظار می رود با رعایت اصول ایمنی اگر ممکن است دانش آموزان را با نیروگاههای خورشیدی که در بام 2500 مدرسه تعبیه شده است از نزدیک آشنا سازیم تا به امر صرفه جویی در مصرف انرژی واقف شوند و با ایجاد انگیزه در انتخاب رشته تحصیلی به او کمک کنند. یا حتی در خصوص پیدا کردن طرق دیگر دسترسی به منابعی که به کاهش مصرف سوختهای فسیلی و کاهش هزینه تولید برق منجر می شود، بیندیشند.
سلسله آموزش، پیوسته و گسترده است.
یک معلم خردمند و دلسوز هرگز خود را در این گستردگی، محدود نمی سازد و گر نه با محدود سازی خود ناخواسته به بی کیفیت سازی آموزش یاری می رساند.
بیایید همه آرمان ها و انتظارات خود را خارج از خود و در همت یا توانایی دیگران جست و جو نکنیم و به اهمیت نقش و اثرگذاری خود بیشتر واقف شویم.
هر معلمی به تنهایی سرمنشأ آموزش و هر دانش آموزی تشنه یادگیری تازه هایی ارزشمند است. فقط کافی است قدری نکته سنج باشیم و برای زندگی دیگران نیز ارزش قائل شویم.
آغاز مهر ماه و سال تحصیلی جدید نویدی باشد بر تغییرپذیری نگاه و باورهای نادرست هر یک از ما. نمی دانم چرا باید دعایی به این مهمی فقط برای تحویل سال خوانده شود و سپس توجه به اهمیت آن تا تحویل سالی دیگر فراموش گردد؟!
بیایید این دعا را برای آغاز مهر ماه و شروع سال تحصیلی جدید نیز تلاوت کنیم و سپس آن را سرلوحه تغییرات اساسی ابتدا در خود و سپس در مدارس نماییم. که قدر مسلم اگر خود و مدرسه تغییر یابد جامعه و فرهنگ نیز متحول خواهد شد.
حلول سال تحصیلی جدید مبارک.
یَا مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ وَ الْأَبْصَارِ یَا مُدَبِّرَ اللَّیْلِ وَ النَّهَارِ یَا مُحَوِّلَ الْحَوْلِ وَ الْأَحْوَالِ حَوِّلْ حَالَنَا إِلَی أَحْسَنِ الْحَالِ
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
صدای معلم، صدای شما
با ارائه نظرات، فرهنگ گفتوگو و تفکر نقادی را نهادینه کنیم.